شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

پنجه ی غم شادی می نوازد


پنجه ی غم شادی می نوازد
با نگاهی به جامعه ایران می توان گفت: اغلب مردم ایران با شادی میانه ی خوبی دارند و به نحوی از غم گریزانند. در حوزه ی شعر هم می توان گفت که شادی و غم هر دو از دل برمی‌خیزند و بر دل نیز می نشینند. به بیانی بستر شکل‌گیری این دو همان دل است. اما خیلی از عموم مسئله را بصورت سطحی مد نظر دارند و البته به همین که دلم شاد و یا غمگین است اکتفا می کنند. باید ابراز داشت که زندگی همانطوری که فراز و فرود دارد، شادی و غم نیز دارد. به عنوان مثال: اگر کوهپایه هایی در کار نباشد، قله ی دماوندی نیز در کار نیست و اگر زشتی خودی نشان ندهد، طبعا وجود زیبایی نیز بی معناست.
با این حال طبیعی است که هر چیزی بدون علت خلق نشده است، بلکه علت اساسی و حیاتی ای در جهت ایجاد هر معلولی در کار بوده است.
سند صریح تر قرآن است که در سوره ی بلد آیه ی ۴ می فرماید: « لقد خلقنا الانسان فی کبد» ما انسان را در رنج آفریده ایم. بنابراین اگر نگاه انسانها به زندگی نگاهی معقول و منطقی باشد و بر اساس تجربه ای که انسان از رنجهای خود بدست می آورد، مسایل را بررسی نماید. بی شک در می یابد که اکثر شادی ها و آرزوهای دست نیافتنی انسان از همین رنج یافتنی می شوند.
دیگر اینکه قرآن متذکر نشده است که ما انسان را برای رنج آفریده ایم، بلکه فرموده است« ما انسان را در رنج آفریده ایم» که اختلاف در رنج و برای رنج می تواند برای اکثر ما موضوعی واضح و روشن باشد. پس دایره ی رنج دایره ای است که انسانها یکی پس از دیگری از آن آموخته های متفاوت و جذابی را آموخته اند و تاریخ نیز شاهدی عینی است. اما مهم اینکه ما شعرا این دایره رنج را به زمین نیز تشبیه می کنیم. چه اینکه کره ی زمین نیز محل و بستر رنج و مرارت به شمار می رود و به نحوی برای آنانکه تعریف درستی از زندگی را ارائه می دهند و زندگی را یک مبارزه و پیروزی را شادی در این مبارزه می پندارند، این مسئله می تواند از مصادیق بارزی در جهت تفهیم درستی از غم و یا رنج باشد.
به قول سعدی: «نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد»
با این تعابیر باز آنچه مشاهده می گردد این است که اکثر مردم در بازار شادی به دنبال خرید شادی هستند و نه در بازار غم بدنبال خرید شادی. نکته ی دیگر اینکه در هیچ برهه ای از زمان یکی از این دو یعنی غم و شادی به تنهایی میدان داری نکرده است، بلکه همیشه لازم و ملزوم همدیگر بوده اند و بدون یکی آن دیگری نیز معنی و مفهومی به خود نگرفته است. بنابراین دو موضوع بسیارمهم و پر اهمیت در این مقوله حاصل می آید، یکی اینکه زندگی درست یافتن و از آن درست استفاده بُردن است. در ثانی بدانیم که عوامل اصلی و موثر در شکل گیری زندگی خود همان غم و شادی است. چرا که پیکر زندگی از غم و شادی ساخته می شود و بدون این دو زندگی یعنی ممات و نه حیات. و البته وجود یکی از آنها در زندگی، سبب می‌شود تا که نگاه ما به زندگی نگاهی عقیم باشد. زندگی را کاستی می توان خواند.

چاپ در روزنامه مردم سالاری
۱۵/۹/۸۶
عابدین پاپی
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید