سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

فرهنگ سیاسی و خلقیات ما ایرانیان


فرهنگ سیاسی و خلقیات ما ایرانیان
فرهنگ سیاسی به عنوان بخشی از فرهنگ اجتماعی به مجموعه‌ای از احساسات، ارزش‌ها، عواطف، رفتارها و اخلا‌قیات كه شكل‌دهنده علل سیاسی و رفتار اجتماعی یكایك افراد جامعه در زندگی سیاسی است، اطلا‌ق می‌گردد. ما ایرانیان دارای خلقیات و صفات حسنه بی‌شماری هستیم و در طول تاریخ ویژگی‌های مثبت، پویا، سازنده، حماسی و مبارزه‌جویانه از خود بروز داده‌ایم و همواره فرهنگ این سرزمین تحت‌تاثیر عناصر ملی و مذهبی قرار داشته است.
با وجود این نمی‌توان نفوذ و حضور مداوم تعداد صفات و عناصر منفی را در آن نادیده گرفت. این عناصر در مجموع بر شكل و ماهیت فرهنگ سیاسی ما ایرانیان غلبه دارند. بسنده كردن و برشمردن تنها نكات مثبت فرهنگ سیاسی جامعه ایرانی جدا از اینكه دربردارنده معایب معرفت‌شناسی و اخلا‌قی است، هیچ مشكلی از مشكلا‌ت كشورمان را حل نخواهد كرد. اگر به دنبال اصلا‌ح و بهبود و توسعه كشورمان ایران هستیم، كه هستیم، نخست باید نقاط ضعف و عیب خود را بشناسیم و آنگاه به اصلا‌ح و بهبود نقاط ضغف بپردازیم. در این نوشتار به برخی از باورها و رفتارهای ما ایرانیان اشاره می‌گردد كه به نحوی در تحقق جامعه‌ای با نظم و قانون نقش بازدارنده‌ای بازی می‌كنند. وجود این عناصر و ویژگی‌ها در خلقیات و فرهنگ سیاسی عامه و نخبگان سیاسی حاكم در طی تاریخ سیاسی معاصر ایران با فعالیت آزادمنشانه نهادها، مشاركت قانونی و تحقق جامعه مدنی در تضاد بوده است. به نظر نگارنده این ویژگی‌ها را می‌توان به طور كلی در ۴ دسته طبقه‌بندی نمود:
۱) فرهنگ آمریت- تابعیت
۲) توهم توطئه
۳) عدم تساهل و خشونت
۴) اسطوره‌گرایی و تقدیرگرایی.
۱) فرهنگ آمریت- تابعیت
فرهنگ سیاسی در ایران همواره فرهنگ آمریت- تابعیت بوده است. براساس این فرهنگ <قدرت> پدیده‌ای رمزآلود تلقی می‌شود. حاكم موجودی برتر، قهرمان‌گونه، بی‌همتا و حتی مقدس تلقی می‌شود. در چنین فرهنگی فرد می‌كوشد تا به هر نحو ممكن، رضایت حاكم را به دست آورد و به حریم او نزدیك شود. بدین سبب فضای فرصت‌طلبی، چاپلوسی و كلبی‌مسلكی سیاسی گسترش می‌یابد و لیاقت‌سالا‌ری جای خود را به ارادت می‌دهد.
در تاریخ سیاسی معاصر ایران فرهنگ سیاسی نخبگان همانند خلقیات مردم به نحو چشمگیری آكنده از عنصر آمریت و تحكم بوده است و به نظر می‌رسد تحولا‌ت و گرایش‌های نوین چندان تاثیری بر رفتار و كردار آنان بر جا نگذارده است. صاحبان قدرت آمریت خود را بر دیگران اعمال می‌نمایند و دیگران همانند نخبگان موظف به تبعیت از آنها هستند. در یك چنین شرایطی آنچه را كه صاحب قدرت سیاسی تشخیص می‌دهد، عین قانون، عین داوری و عین حكم است. در واقع مقوله مردم در شكل شایسته در ذهن اكثریت صاحبان قدرت سیاسی طی تاریخ سیاسی معاصر ایران جایگاهی نداشته‌اند. نگاه اجمالی به تاریخ سیاسی معاصر ایران نشان می‌دهد كه در واقع نخبگان سیاسی حاكم با شیوه و تفكر و برخوردهای آمرانه برای مردم و سازمان‌های تجمع آرا، حق و حقوقی قائل نیستند و بر این باورند كه فقط آنان مجاز به تصمیم‌گیری هستند و مردم بهتر است به فرمانبرداری و اجرای اوامر اكتفا كنند و اگر هم شرایط و امكاناتی جهت مشاركت مردم به وجود می‌آمد، با دخل و تصرف شخصی و یا قانونی در گزینش‌ها و انتصابات به منافع مردم بی‌اعتنایی می‌كردند، زیرا ظاهرا ثواب و صواب تمامی مردم در نزد آنان بوده است.
اصولا‌ فرهنگ آمریت- تابعیت مانع عمده به وجود آمدن فرهنگ اعتنا به قانون بوده و امكان تشكیل سازمان‌های سیاسی و رقابت سالم سیاسی را از بین می‌برد. چنین فرهنگی ریشه در مراحل اولیه جامعه‌پذیری (خانواده، مدرسه) دارد و ساخت و رابطه قدرت سیاسی (مطلقه یا عمودی) آن را تقویت و حفظ می‌كند. طبعا وجود چنین فرهنگی در میان مردم و نخبگان با توسعه سیاسی به مفهوم گسترش مشاركت و رقابت نامتناسب است.
۲) توهم توطئه
توهم توطئه در میان همه ملل كم و بیش‌دیده می‌شود، اما نوع و میزان و گستره آن متفاوت است. توهم توطئه در خاورمیانه بیش از دیگر مناطق جهان رواج دارد و در ایران بیش از كشورهای دیگر خاورمیانه. در واقع توهم توطئه بخش جدایی‌ناپذیر از جریان اصلی فرهنگ سیاسی ایران است كه بر عرصه سیاسی جامعه ایران غلبه دارد. این امر به عنوان یك عارضه فرهنگی در تاریخ سیاسی چند صد سال اخیر ایران گریبانگیر مردم، دولتمردان و نخبگان قدرت گردیده است.
كسانی كه به بیماری <توهم توطئه> دچارند، تمامی وقایع عمده سیاسی و سیر حوادث و تاریخ را در دست‌های پنهان و قدرتمند سیاست بیگانگان می‌پندارند. سحطی‌نگری، كج‌فهمی و سوءظن شدید از ویژگی‌های اساسی این طرز تفكر است. در این نوع نگرش، هیچ رویدادی در صحنه بین‌المللی غیرمترقبه و تصادفی نیست. فضای ذهن توطئه‌نگر، سناریویی را تنظیم و ترسیم كرده كه نقش‌ها و رفتارهای هر یك از بازیگران صحنه، از قبل مشخص و دیكته شده است. در این سناریو ناگزیر باید از كارگردان تبعیت كرد و هیچ رفتار مستقلی را نمی‌توان برای بازیگران قائل شد. رواج اصطلا‌حاتی نظیر <توطئه امپریالیسم>، <توطئه استكبار جهانی>، <توطئه انگلیس> و... در ادبیات سیاسی ایران نشان می‌دهد كه تا چه حد توهم توطئه در میان نخبگان سیاسی و مردم ریشه عمیقی دوانیده است.
عوامل موثر در جذابیت توهم توطئه در فكر ایرانی را می‌توان به طور مختصر چنین برشمرد:
۱) توجیه ضعف‌های داخلی و كاستن از انتقادا‌ت: با وجودی كه در برخی مواقع واقعا توطئه موجب ناكامی در تحقق بعضی از اهداف می‌شود، اما عمدتا علت ناكامی‌ها ریشه در مشكلا‌ت و ناتوانی‌های داخلی دارد. لیكن تمایل سیاستمداران و مردم این است كه آنها را به توطئه‌های بیگانگان نسبت دهند.
۲) ساده كردن تحلیل مسائل و ایجاد حالت اقناع: تحلیل و تبیین پدیده‌های اجتماعی و رخدادهای سیاسی، امری پیچیده و نیاز به ذهنی اندیشمند دارد. با نسبت دادن ناكامی‌ها به بیگانگان هم امر تحلیل و هم درك آن برای عامه ساده‌تر می‌شود.
۳) ایجاد نفرت روانی از مخالفین و رقبا: با توجه به جو غالب كه در جامعه علیه بیگانگان و در مورد ایران، علیه ایالا‌ت متحده آمریكا وجود دارد به سادگی می‌توان اندیشه‌ها، جریانات و شخصیت‌های مختلف را با منسوب نمودن آنان به بیگانگان یا جیره‌خوار آمریكا نامیدن، آنها را سركوب كرد و بین آنها و مردم نوعی فضای عدم اعتماد به وجود آورد.>۱۱)
۳) عدم تساهل و خشونت
فقدان روحیه تساهل و مدارای سیاسی میان نیروهای سیاسی و اجتماعی از جمله ویژگی‌های فرهنگ سیاسی ایران است. فرهنگ تساهل و مدارا یك فرآیند‌سیاسی و اجتماعی است و از عناصر بسیار اساسی پیشرفت و ترقی جوامع به حساب می‌آید. تساهل و تسامح سیاسی به مثابه اقدامی ارادی و عقلا‌یی از علا‌ئم سلا‌مت هر جامعه به‌شمار می‌رود. مفهوم تساهل عبارت است از: <بردباری انسان در قبال چیزی كه نسبت بدان گرایشی منفی دارد.>۲۲)‌ در واقع عدم تساهل نوعی جزم‌اندیشی و جمود فكری است. شخصیت غیرمتساهل، جهان را آكنده از تهدید و خصومت می‌بیند و عمیقا ناامن و مضطرب است.
اصلی‌ترین دلیل عدم تساهل، مطلق‌نگری و یكتاانگاری معرفتی است. <اعتقاد به اینكه تنها یك راه به سوی بهشت وجود دارد، به عدم تساهل می‌انجامد.>۳۳)‌ در واقع تفاوت میان شخصیت متساهل و غیرمتاهل در این است كه شخصیت غیرمتاهل گمان می‌كند، تفسیرها و برداشت‌های او از آرا و عقاید و برنامه‌ها و سیاست‌های گوناگون، صد‌درصد درست است و برداشت و تفسیر دیگران صددرصد غلط است. بنابراین او حق‌دارد برای اشاعه حقیقت مطلق و بی‌چون و چرای شخص خود یا گروه خود دیگران را به هر وسیله ممكن سركوب كند. حال آنكه شخصیت متاهل می‌داند كه اولا‌ برداشت هیچ فرد و گروهی از هیچ چیز صد درصد درست نیست و ثانیا سركوب و زورگویی و تحقیر جز ایجاد دشمنی و جز بی‌اعتبار كردن خود او و نظرش حاصلی ندارد.
از آنجا كه اختلا‌ف منافع، اختلا‌ف عقیده در میان افراد، طبقات و روندهای سیاسی - اجتماعی همیشه وجود داشته و خواهد داشت لذا منظور از مدارا و تساهل به معنای كنارگذاشتن اختلا‌ف نیست، بلكه معنایش پذیرفتن واقعیت اختلا‌ف و تحمل آن در چارچوبی حقوقی و اجتماعی و فرهنگی است كه برای همه حقی قائل است. معنای مدارا سركوب‌نكردن اختلا‌فات است و نه كنارگذاشتن آن.۴۴)
فقدان روحیه تساهل در فرهنگ سیاسی ایران موجب برخوردهای حذفی و خشونت‌آمیز میان نیروهای سیاسی و اجتماعی مختلف در مبارزات سیاسی به جای مبارزه سیاسی صحیح مبتنی بر اصل پذیرش و رقابت شد. بروز سه حادثه بزرگ تاریخی در كمتر از یك قرن - انقلا‌ب مشروطه، كودتای ۲۸ مرداد و انقلا‌ب اسلا‌می - درواقع تلقی ما ایرانیان از مفهوم خاص <مبارزه سیاسی> مبتنی بر كسب قدرت به مفهوم مدرن آن بر <اصل رقابت> استوار است. به‌نظر می‌رسد خشونت سیاسی در ایران عكس‌العملی بود در مقابل استبداد و به‌كارگیری خشونت توسط نظام حاكم، بدین معنی كه از یك طرف <انسان‌ها برای گریز از حقارت خویش به خشونت متوسل می‌شوند>۵۵)‌ و از طرف دیگر <رفتار خشونت‌آمیز در حالتی است كه تمام روش‌های دیگر برای ایجاد تحول در جامعه شكست خورده و بی‌نتیجه باشد.>۶۶)
۴) اسطوره‌گرایی و تقدیرگرایی
از یك طرف اسطوره‌ها، زاده آرزوهای پنهان و آرمان‌های سركوب‌شده اجتماعی است كه در شرایط اختناق جان می‌گیرد و در درون ذهن‌ها رشد می‌كند و از طرف دیگر زمانی كه در یك جامعه شخصیت‌ها و حوادث گذشته تاریخی در قالب اسطوره‌های ذهنی - فرهنگی ریخته می‌شوند و به‌نحوی بازسازی می‌گردند كه تثبیت‌كننده یكی از آن اسطوره‌ها باشند، در آن صورت، افسانه‌پردازی تاریخی جانشین تاریخ‌نگاری می‌گردد و شخصیت‌های تاریخی چندین برابر بزرگتر، فربه‌تر، والا‌تر و معصوم‌تر و یا عكس آن می‌شوند كه بوده‌اند و بدین شكل زمینه اسطوره‌گرایی در جامعه گسترش می‌یابد و تقویت می‌شود. وجود همین زمینه اسطوره‌گرایی افراد جامعه بوده كه مستبدان تلا‌ش می‌كردند برای خود شخصیتی اسطوره‌ای ایجاد كنند تا بر مشروعیت و ثبات حكومت خود بیفزایند.
ابوذر دلا‌ور
منابع و پا‌نوشت‌ها در روزنامه محفوظ است
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید