چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا


هر چی که آینه بود، زدم شکستم ارزشش را دارد؟


هر چی که آینه بود، زدم شکستم ارزشش را دارد؟
محسن را مدت‌ها و سال‌های زیادی‌ است که می‌شناسم. از همان روزهای شروع جنجالی‌اش. با هم بچه محل بوده‌ایم. خیلی وقت‌ها این شانس را داشته‌ام که جزء اولین کسانی باشم که آهنگ‌های در حال ساخته شدنش را شنیده‌ام.
از خیلی دوستان تازه و یکی دو سال اخیرش سابقه‌ام در دوستی و رفاقت با او بیشتر است. بیشترین گفت‌وگوهای مطبوعاتی را با او داشته‌ام و... اینها را نگفتم و ننوشتم که از اسمش که این روزها بیشتر از دو سال گذشته بر سر زبان‌ها افتاده، نردبان درست کنم و به قول همان جوک و لطیفه معروف، خودم را به یک خواننده پاپیولار مطرح بچسبانم و بگویم «ما سه تا رو کجا می‌برید...» قصه، قصه نردبان و بالا رفتن نیست که این روزها او نردبان خیلی‌ها شده و از اعتبارش برای خیلی‌ها که در حد او نیستند خرج کرده است؛ خرج کردنی که بیشترین دلیلش پایبندی او در رفاقت‌هایش است.
اگر در یکی دو خط اول از شناختن و دوستی و بچه محلی و... گفتم می‌خواستم به این برسم که شاید بتوانم یک شناخت، رزومه و سابقه از خواننده‌ای بدهم که با همه جنجالی بودنش، کمتر شناختی درباره‌اش وجود دارد. برعکس تمامی ملل دنیا، ایرانی‌ها کمترین اطلاعات و شناخت را از هنرمندان‌شان دارند. آنها ناخواسته حریم و حائلی بین اطلاعات اولیه و حتی خصوصی با چهره هنری، هنرمندشان به‌وجود آورده‌اند. حریم و حائلی که باعث شده هنرمند را فقط در آن قالب خاص ببینیم و پشت صحنه حالات، روحیات، تفکرات و تز فکری‌اش را ندانیم. نتیجه اینکه اصلا نفهمیم طرف حسابمان کی هست؟ این هنرمند خواننده، بازیگر، ورزشکار یا هر شخص دیگری که با یک آهنگ، دیالوگ، حرکت و... جزئی از زندگی‌مان و لحظه‌ها و علائق‌مان را تشکیل داده اصلا کی هست؟ آیا او واقعا ارزش احساسات و دوست‌داشتن‌مان را دارد و واقعا اگر روزی فهمیدیم که واقعیت این هنرمند تاثیرگذار در زندگی و حتی آینده ما چه تیپ و فکر و شخصیتی دارد، هنوز دوستش خواهیم داشت. یک تفاوت آینده‌ساز
محسن چاووشی واقعا کم گفت‌وگو و مصاحبه می‌کند.
از حاشیه فراری است. از بعضی خبرنگاران هم همینطور، مدیریت حاشیه را هم خوب بلد است. او سال‌ها در دل حاشیه زندگی کرده است. دوستان زیادی ندارد. نگاهی به اسامی افرادی که او در آلبومش از آنها تشکر کرده است، تعداد دوستان کم او را مشخص می‌کند. مثل حالت و حس‌ترانه‌هایش تنهاست. به شدت پایبند به رفاقت و تعهداتش است. به قول خودش زخم‌خورده رفاقت است و... در این چند سالی که او را می‌شناسم‌ـ برعکس بسیاری از دوستان موسیقایی‌- هیچ تفاوت اخلاقی و رفتاری پا به پای مطرح شدنش نداشته است. برحسب شغلی که دارم اوج و فرود خواننده‌های زیادی را دیده‌ام. اوج و روزگار خوش خوانندگان نسل اول پاپ بعد از انقلاب را تا دوره فرود و بی‌خبری و حتی فراموش شدنشان را. تا خوانندگان تازه‌تر و امروزی. خوانندگانی را دیده‌ام که با مطرح شدن یک آهنگ‌شان حتی خودشان را هم تحویل نگرفته‌اند، اما او طی این چند سال هیچ فرقی نکرده است. هرچند درجه عصبانیتش کمی بالاتر رفته باشد. تغییر نکردن خصوصیات اخلاقی بزرگ‌ترین برگ برنده او برای موفقیت‌های آینده می‌تواند باشد. برگ برنده‌ای که او باید آن را به شدت تقویت و مدام رو کند.
● پاهایی روی مین
تعارف که نداریم. او مطرح‌ترین خواننده داخلی است. همیشه با دلیل و برهان صحبت کنیم تا کم نیاوریم. خواننده‌ای که بدون هیچ امکانات تبلیغی و حتی اطلاع‌رسانی فقط و فقط با آهنگ‌هایی که در اینترنت پخش شد، صدایش در همه جا شنیده شد. او نه تریبون صدا و سیما و نه کانال‌های ماهواره‌ای و نه حتی صفحات مجلات را برای معرفی و تبلیغ خودش در فشرده بازار رقابت بین خواننده‌ها در اختیار داشت و نه آهنگ‌هایش در تیراژی خاص تکثیر شده بودند که در جامعه پخش شوند و آن اطلاع‌رسانی تبلیغی برای حضور خواننده‌ای تازه را بتوانند انجام دهند.
او فقط و فقط با پشتوانه آهنگ‌ها و صدای خاصش توانست حتی رکورد شنیده شدنش را در مقایسه با خوانندگان مجاز و غیرمجاز تریبون‌دار بزند. به‌همین دلیل است که می‌گویم او مطرح‌ترین خواننده داخلی است. واقعیت این است که بعد از جنجال‌های فیلم سنتوری و پخش آهنگ‌های فیلم و جنجال‌های خاص چاووشی، انتظارها از او به‌شدت بالا رفت؛ بالا رفتنی که همانقدر که او را در قالب مطرح‌ترین خواننده معرفی کرد، همانقدر هم نقش تخریبی و پنهان برای او در خودش داشت. درست مثل مینی که پایت را رویش گذاشته‌ای، اگر خنثی نکنی‌اش که کارت تمام است و اگر بتوانی خنثی کنی‌اش که به زندگی برگشته‌ای. او با «یک شاخه نیلوفر» حضورش را در بین خوانندگان مجاز جشن گرفت. فعلا که اوضاع به نفع اوست و به‌نظر می‌رسد او توانسته مین را خنثی کند. اما او نباید زیاد مطمئن باشد و هوس کند یکدفعه‌ای کنار برود. احتیاط شرط عقل است.
● یک قول مردانه
در مواجهه با هر شخص یا پدیده موفق و فراگیری همیشه سعی می‌کنیم به نوعی تخریبش کنیم و عیبی، چیزی از آن بیرون بکشیم و در بیاوریم. چرایش را هیچ وقت ندانسته‌ام. فقط منتظریم که کسی یا چیزی با اقبال عمومی روبه‌رو شود و کارگاه عیب‌سازی‌مان راه بیفتد تا ثابت کنیم این آدم یا چیزی که اینقدر موفق نشان داده، همچین چیز تحفه‌ای هم نیست. حالا این چه ربطی به یادداشتم دارد، عرض می‌کنم. در این سال‌ها خیلی‌ها را دیده‌ام که وقتی آهنگی را از چاووشی شنیده‌اند یا درباره‌اش بحث شده قبل از هر نقدی برای اولین حرف و نظر درباره یک موضوع خاص با یک دیالوگ تکراری حرف زده‌اند: «این صدا واقعی نیست، همه‌اش افکت و تیون است و...» قرار شده واقعیت‌ها را بگویم. بارها صدای live زنده محسن چاووشی را شنیده‌ام. بهتان قول می‌دهم صدا، همین صدایی است که می‌شنوید. صدایی با همین رنگ و چارچوب و وسعت. به اضافه کمی چاشنی دیلی و پژواک و تکرار صدا. اصلا به این شایعات و خیالبافی‌ها و ایرادات همیشه ثابت برای همه صداهای موفق توجه نکنید و از موسیقی لذت ببرد.
● آینه در آینه
قدیمی‌ها و مو سفید کرده‌های باتجربه می‌گویند: «آدمی موفق می‌شود که گذشته‌اش را فراموش نکند.» او هم گذشته‌اش را فراموش نکرده است. او در تهران هنوز با زخم روزهای جنگ در زادگاهش خرمشهر زندگی می‌کند. او هنوز غم تلخ آوارگی روزهای جنگ را فراموش نکرده است. هنوز هم تا وقت می‌کند به جنوب سر می‌زند. برای بچه‌های اهواز آهنگ می‌خواند.
در وب‌سایتش عکسی از یک خانه ویران شده و باقیمانده از روزهای تصرف خرمشهر را می‌گذارد بی‌هیچ توضیحی و منتظر نظرات مخاطبانش می‌ماند. او هنوز هم به بچه‌محل‌های سابق در خیابان خوش‌ـ هاشمی سر می‌زند و از محل قدیم و دوستانی که خیلی‌هایشان نمی‌دانستند او همان محسن چاووشی معروف است یاد می‌کند.
او هنوز هم دوست دارد کسی نشناسدش و برای دل خودش و از همان «غریبی»‌اش بخواند. دوست ندارد عکسی از او منتشر شود و مردم به چهره و نه به آهنگ بشناسندش. او با وسواس خاصی مراقب ادبیات و نوع کلماتی که برای جواب دادن سوالات انتخاب می‌کند هست تا مبادا مخاطبی تصویر دیگری از او برای خودش بسازد. او هنوز به تیم ترانه‌هایش که با همه نداری‌های مالی او ساختند وفادار است و ترجیح می‌دهد با حسین صفا و امیر ارجینی کار کند.
او هنوز همان اعتقادات گذشته‌اش را در ارتباطات و تفکراتش دارد. هنوز با شنیدن آهنگ «کم گریه کن گلم» گریه می‌کند و... او هنوز خودش را گم نکرده است.
پارسا مهرگان
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید