پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


اپیک‌ جدید استیون‌ اسپیلبرگ‌ با هیچ‌ کس‌ شوخی‌ ندارد


اپیک‌ جدید استیون‌ اسپیلبرگ‌ با هیچ‌ کس‌ شوخی‌ ندارد
اسپیلبرگ‌ همزمان‌ با اكران‌ این‌ اپیك‌ جنگی‌ و علمی‌ تخیلی‌ گفته‌است‌: «بله‌، این‌ فیلم‌ درباره‌ مردمی‌ است‌ كه‌ زندگی‌ و خانواده‌ و به‌ واقع‌ خودشان‌ تحت‌ تهاجم‌ بیرحمانه‌یی‌ قرارمی‌گیرند و همه‌ چیزشان‌ از دست‌ می‌ رود و ظاهرا هیچ‌ دلیلی‌ هم‌ برای‌ این‌ تهاجم‌ وجود ندارد و فقط‌ همه‌ می‌بینیم‌ كه‌ آنها مجبور به‌ فرار از محل‌ زندگی‌شان‌ می‌شوند.آنها حتی‌ نمی‌دانند كه‌ حمله‌كنندگان‌ چه‌ كسانی‌ هستند.»
روایت‌ اسپیلبرگ‌ از روی‌ داستان‌ كلاسیك‌ سال‌ ۱۸۹۸، اچ‌.جی‌.ولز كه‌ حمله‌ خیالی‌ مریخی‌ها را به‌ كره‌ زمین‌ به‌ تصویر می‌كشد و پیش‌ تر نیز نسخه‌هایی‌ سینمایی‌ از روی‌ آن‌ را شاهد بوده‌ایم‌، فروش‌ قابل‌ توجهی‌ هم‌ داشته‌ و مشكلات‌ بزرگ‌ اخیر تام‌ كروز بازیگر نقش‌ اول‌ فیلم‌ در زندگی‌ خصوصی‌اش‌ نیز تاؤیری‌ منفی‌ بر این‌ قضیه‌ نگذاشته‌، اما مساله‌ مهم‌تر،بازی‌ هنرمندانه‌ اسپیلبرگ‌ با عامل‌ ترس‌ و تصوری‌ است‌ كه‌ مردم‌ عادی‌ جهان‌ درخصوص‌ به‌ هم‌ ریختن‌ زندگی‌ عادی‌ و امن‌ هرروزه‌شان‌ براؤر هجوم‌های‌ ناشناخته‌ چه‌ از طریق‌ حضور فضایی‌ها و چه‌ راه‌های‌ دیگر دارند.
این‌ بار فرق‌ می‌ كند
اسپیلبرگ‌ پیشتر نیز در كارهای‌ سینمایی‌اش‌ به‌ مساله‌ فضایی‌ها و موجودات‌ سایر تمدن‌ها و كهكشان‌های‌ دیگر پرداخته‌ بود و نمونه‌های‌ روشن‌ آن‌ «برخورد نزدیك‌ از نوع‌ سوم‌» (۱۹۹۷) و «ای‌.تی‌»(۸۲) هستند، اما اگر آن‌ فیلم‌ها مضامینی‌ مثبت‌ داشتند و موجودات‌ فضایی‌ ترسیم‌ شده‌ در آنها در مجموع‌ صلح‌آمیز و آماده‌ مسالمت‌ بودند در «جنگ‌ دنیاها» با بیگانه‌یی‌ مواجه‌ هستیم‌ كه‌ با هیچكس‌ شوخی‌ ندارد!اورسون‌ ولز افسانه‌یی‌ در سال‌ ۱۹۳۸ با اجرای‌ رادیویی‌ همین‌ كتاب‌ رمان‌ اچ‌.جی‌.ولز ترس‌ شدیدی‌ را بر اذهان‌ مردم‌ حاكم‌ ساخته‌ و خیابان‌های‌ امریكا را توام‌ با دلهره‌ ساخته‌ بود.
اجرای‌ او چنان‌ مخوف‌ و جدی‌ بود كه‌ مردم‌ در آستانه‌ شروع‌ هولناك‌ جنگ‌ جهانی‌ هم‌ در اروپا و نازل‌ شدن‌ كابوس‌ نازیسم‌ و فاشیسم‌ تصور می‌كردند هرلحظه‌ مریخی‌ها هم‌ وارد زمین‌ شوند و خرخره‌ آنها را بجوند!
یك‌ نسخه‌ سینمایی‌ در سال‌ ۱۹۵۳ از چنان‌ موضوعی‌ به‌ عنوان‌ دستمایه‌ نشان‌ دادن‌ جنگ‌ سرد در سطح‌ جهان‌ و بخصوص‌ نگرانی‌ غربی‌ها بابت‌ اشاعه‌ كمونیسیم‌ سود جست‌ و با چنان‌ برداشت‌ و خط‌ و ربطی‌ عرضه‌ شد.اسپیلبرگ‌ در سال‌ ۲۰۰۵ از تمی‌ بسیار مستقیم‌تر و بدون‌ واسطه‌ بهره‌ گرفته‌ و با به‌ كارگیری‌ اسپشیال‌ افكت‌ و یك‌ موسیقی‌ متن‌ هولناك‌ بذر و نشانه‌های‌ ترس‌ را آشكارا در وجود بیننده‌ها می‌كارد و چگونه‌ می‌توان‌ در تصاویر تند و شفاف‌ او عملكرد و تعارض‌ مریخی‌ها را دید و نترسید؟
گچ‌ سفید
ماشین‌ها و دستگاه‌های‌ جنگی‌ بیگانگان‌ كه‌ زیر زمین‌ كاشته‌شده‌اند، در یك‌ توفان‌ رعد و برق‌ صاحب‌ حیات‌ می‌شوند و از زیر زمین‌ سربرمی‌آورند خیابان‌ها را می‌شكافند، اتومبیل‌ها را به‌ این‌ سو و آن‌ سو شوت‌ می‌كنند و همه‌ جا را تسخیر و دچار لرزش‌ می‌نمایند.
كاراكتر تام‌ كروز در شرایطی‌ به‌ خانه‌اش‌ بازمی‌گردد كه‌ تمامی‌ لباسش‌ را گچ‌ سفید و گل‌ و لای‌ برخاسته‌ از ویرانی‌ها پوشانده‌ است‌ و این‌ شبیه‌ به‌ حالت‌ مردمی‌ است‌ كه‌ قدری‌ كمتر از ۴ سال‌ پیش‌ بعد از حادؤه‌ ۱۱ سپتامبر و فروریختن‌ ساختمان‌ عظیم‌ تجارت‌ جهانی‌ در نیویورك‌ با حالتی‌ ویران‌ به‌ خانه‌ بازگشتند.اسپیلبرگ‌ كه‌ آن‌ صحنه‌ها را در «جنگ‌ دنیاها» تكرار كرده‌ و به‌ نوعی‌ تازه‌ به‌ تصویر كشیده‌ است‌، می‌گوید:«ماندگارترین‌ تصویر در ذهن‌ من‌ مربوط‌ به‌ فرار مردم‌ در منهتن‌ و حركت‌شان‌ به‌ سمت‌ پل‌ جرج‌ واشینگتن‌ بعد از واقعه‌ ۱۱ سپتامبر می‌شود.مردم‌ به‌ هر سو می‌دویدند تا به‌ گونه‌یی‌ از امواج‌ انفجار مصون‌ بمانند.من‌ هرگز نتوانسته‌ام‌ آن‌ تصویر را از ذهن‌ خود پاك‌ كنم‌.»
این‌ بیانیه‌ سیاسی‌ نیست‌
با این‌ حال‌ خالق‌ سه‌گانه‌ «ایندیانا جونز» گزارش‌ «اقلیت‌»،«نجات‌ سرباز رایان‌»،«ترمینال‌» مدعی‌ است‌ كه‌ نمی‌خواسته‌ است‌ با فیلم‌ تازه‌اش‌ بیانیه‌ سیاسی‌ صادر كند یا آن‌ را به‌ سلاحی‌ در عرصه‌ سیاست‌ بدل‌ نماید. «بله‌ رگه‌هایی‌ از رویكردها و گرایش‌های‌ سیاسی‌ در ورای‌ اتفاقات‌ و ترس‌هایی‌ كه‌ در این‌ اؤر سینمایی‌ می‌بینید، وجود دارد، اما من‌ نمی‌خواستم‌ شخصا نتیجه‌گیری‌ كنم‌ و ترجیح‌ دادم‌ كار و نتیجه‌گیری‌ را به‌ خود مردم‌ بسپرم‌ و آنها براساس‌ دید و برداشت‌ شخصی‌شان‌ به‌ نتایج‌ لازم‌ برساند.»اما ترس‌ فقط‌ پس‌ زمینه‌ ماجرای‌ بررسی‌ كاراكترها در قصه‌یی‌ است‌ كه‌ به‌ بحث‌ بقا، ارزش‌ها و پخته‌شدن‌ انسان‌ها می‌پردازد و در این‌ ارتباط‌ روی‌ یك‌ پدر فاقد مسوولیت‌ و پسری‌ شورشی‌ و ناآرام‌ تمركز صورت‌ می‌گیرد.اسپیلبرگ‌ به‌ جای‌ اینكه‌ ژنرال‌های‌ جنگی‌اش‌ را در اتاق‌های‌ طراحی‌ نبرد وحتی‌ ستیزهای‌ پیشرفته‌ و مستقیم‌ با فضایی‌ها و مریخی‌ها به‌ تصویر بكشد، داستانی‌ عمیق‌تر و دوستانه‌تر در خصوص‌ عشق‌ و علایق‌ فامیلی‌ در دل‌ شورش‌ها و ناامیدی‌ مردم‌ در مواجهه‌ با یك‌ تهاجم‌ عظیم‌ و در دنیایی‌ محاصره‌ شده‌ توسط‌ مریخی‌ها را ارایه‌ می‌دهد و به‌ همین‌ خاطر تاؤیری‌ عمیق‌تر را بر تماشاگران‌ می‌ گذارد.
روابط‌ خانوادگی‌
تام‌ كروز كه‌ در سال‌ ۲۰۰۲ با اسپیلبرگ‌ در «گزارش‌ اقلیت‌» نیز كار كرده‌ بود،می‌گوید: «آنچه‌ من‌ در كارهای‌ اسپیلبرگ‌ بسیار دوست‌ می‌دارم‌ نحوه‌ تشریح‌ روابط‌ خانوادگی‌ توسط‌ وی‌ است‌. این‌ ترسیم‌ بسیار حقیقی‌ و قابل‌ لمس‌ صورت‌ می‌گیرد. بنابراین‌ وقتی‌ مشغول‌ كار می‌شدیم‌ و فهمیدم‌ كه‌ كار اسپیلبرگ‌ متمركز به‌ رابطه‌ یك‌ پدر و اعضای‌ فامیل‌ او است‌ بسیار خوشحال‌ و كنجكاو شدم‌ و بی‌تابی‌ زیادی‌ برای‌ بازی‌ در این‌ نقش‌ داشتم‌.» كروز در این‌ فیلم‌ پدری‌ است‌ كه‌ همسرش‌ را طلاق‌ داده‌ و با دو فرزندش‌ رابطه‌یی‌ سرد و پایان‌ یافته‌ دارد ولی‌ در روزهای‌ پایانی‌ یك‌ هفته‌ و در شرایطی‌ كه‌ با فرزندانش‌ تنها مانده‌ است‌ مجبور می‌شود رل‌ یك‌ منجی‌ را برای‌ آنان‌ در رویارویی‌ با مریخی‌های‌ هجوم‌برده‌ به‌ زمین‌ ایفا كند. در چنین‌ موقعیتی‌، این‌ كاراكتر به‌پا می‌خیزد و از عهده‌ این‌ كار سخت‌ برمی‌ آید و جان‌ و زندگی‌ بچه‌هایش‌ و همچنین‌ دوروبری‌هایش‌ را نجات‌ می‌دهد و حتی‌ در سكانس‌هایی‌ پرعاطفه‌ برای‌ دختر كوچك‌ شجاعش‌ ( با بازی‌ داكوتا فانینگ‌) لالایی‌ می‌خواند و درس‌ زندگی‌ و سختكوشی‌ را می‌آموزد.
خط‌ جاری‌ خشونت‌
در فیلم‌ صحنه‌هایی‌ سبك‌ از برخورد و ترس‌، فرارهای‌ كارتونی‌ و جذابیت‌ كاذب‌ وجود دارد، اما یك‌ حس‌ تیره‌ و هراسناك‌ و جدی‌ و عمیق‌ نیز در بطن‌ فیلم‌ حس‌ می‌شود و خشونت‌ یعنی‌ تم‌ حقیقی‌ فیلم‌ ودستمایه‌ اصلی‌ كاری‌ كه‌ قرار است‌ بیننده‌ها را بطور مستقیم‌ و غیرمستقیم‌ به‌ یاد واقعه‌ ۱۱ سپتامبر بیاندازد، همیشه‌ وجود دارد و جاری‌ است‌ ولی‌ این‌ خشونت‌ به‌ گونه‌یی‌ است‌ كه‌ به‌ شكل‌ و حد غیرقابل‌ باور در نمی‌آید و بر عكس‌ می‌توان‌ آن‌ را در هر گذر و هر لحظه‌ احساس‌ كرد.
اسپیلبرگ‌ می‌گوید كه‌ این‌ فیلم‌، تغییر كاراكتر و مسن‌تر و باتجربه‌تر شدن‌ خود او را نیز به‌ نمایش‌ می‌ گذارد و به‌همین‌ خاطر و جهت‌ و سویی‌ خلاف‌ «برخورد نزدیك‌ از نوع‌ سوم‌» را دربر دارد.در آن‌ فیلم‌ كاراكتر اصلی‌ كه‌ رل‌ آن‌ را ریچارد دریفوس‌ بازی‌ می‌كرد، خانواده‌اش‌ را ترك‌ كرد تا هرچه‌ بهتر سر از كارهای‌ بیگانگان‌ و فضایی‌ها درآورد و اصلا به‌ آنها بپیوندد، حال‌ آنكه‌ در «جنگ‌ دنیاها» كاراكتر مركزی‌ (كروز) از این‌ بهانه‌ استفاده‌ می‌كند تا خانواده‌ خود و فلسفه‌ وجودی‌ خویش‌ را بازیابد و به‌ واقع‌ دوباره‌ انسان‌ شود.
هفت‌ بچه‌
فیلمسازی‌ كه‌ تا به‌حال‌ دو جایزه‌ اسكار برترین‌ كارگردانی‌ را برده‌ و فیلم‌های‌ «آرواره‌ها»، دوگانه‌ «ژوراسیك‌ پارك‌»، «همیشه‌»و «هوش‌ مصنوعی‌» را نیز در كارنامه‌اش‌ دارد، می‌گوید تفاوت‌ از آنجا حاصل‌ آمد كه‌ در زمان‌ ساخت‌ برخوردنزدیك‌ هنوز خودش‌ پدر نشده‌ بود، اما حالا چند بچه‌ دارد و می‌داند كه‌ زندگی‌چیست‌ و والدین‌ چه‌ باید انجام‌ بدهند و چگونه‌ منافع‌ كودكان‌ خود را در اولویت‌ همه‌چیز قرار می‌دهد. «امروز امكان‌ ندارد اؤر هنری‌یی‌ بسازم‌ كه‌ در آن‌ یك‌ كاراكتر اعضای‌ خانواده‌اش‌ را تنها می‌گذارد تا به‌ یك‌ كار دیگر ولو مهم‌ بپردازد و برعكس‌ او را به‌ گونه‌یی‌ به‌ تصویر می‌كشم‌ كه‌ هر كاری‌ را برای‌ مراقبت‌ و حفاظت‌ از خانواده‌ اش‌ انجام‌ می‌ دهد و خواست‌ و آرزوی‌ اصلی‌اش‌ این‌ است‌. بر این‌ اساس‌ باید بگویم‌ فیلم‌ جدیدم‌ پخته‌ و عوض‌ شدن‌ خودم‌ را نشان‌ می‌دهد و می‌ گوید، كه‌ چطور خودم‌ بزرگ‌ شده‌ و به‌ نقطه‌ فعلی‌ رسیده‌ام‌. هر چه‌ باشد الان‌ ۷ بچه‌ دارم‌!»
خیال‌ و حقیقت‌
اسپیلبرگ‌ همچنین‌ می‌گوید ایده‌آلش‌ چرخ‌ زدن‌ بین‌ پروژه‌های‌ مربوط‌ به‌ موضوعات‌ علمی‌تخیلی‌ ومسائل‌ تاریخی‌ است‌ زیرا یك‌ چارچوب‌ منطقی‌ و در عین‌حال‌ داستانی‌ را به‌ دست‌ می‌دهند و به‌ حركت‌ فیلمساز جهت‌ و سو می‌بخشند. «كارهای‌ علمی‌ تخیلی‌ برای‌ من‌ نوعی‌ تعطیلات‌ و گریز از حقایق‌ و پرداختن‌ به‌ موضوعات‌ جاری‌ است‌ و می‌توان‌ در سایه‌ آن‌ از مسائل‌ طبیعی‌ دوری‌ جست‌ و قصه‌ بافت‌. می‌توان‌ قواعد را كنار گذاشت‌ و در آسمان‌ خیال‌ به‌ پرواز درآمد، حتی‌ اگر ماجرا آن‌قدر ترسناك‌ و خشن‌ باشد كه‌ جنگ‌دنیاها است‌. زمانی‌ كه‌ به‌ طرح‌ زمین‌ و دنیای‌ حقیقت‌ بازگردید، شرایط‌ را همان‌قدر سخت‌ می‌یابید كه‌ حقیقتا در دنیای‌ كنونی‌ هست‌ و به‌ همین‌ خاطر سفرهای‌ گاه‌به‌ گاه‌ به‌ آن‌ سوی‌ قضیه‌ و عالم‌ خیال‌،بد نیست‌. اصلا هم‌ بد نیست‌.»

منبع‌:Empir
وصال‌ روحانی‌


همچنین مشاهده کنید