چهارشنبه, ۳۱ اردیبهشت, ۱۴۰۴ / 21 May, 2025
مجله ویستا
صفات عارفان

«من عرف الله و عظمه منع فاه من الكلام و بطنه من الطعام و عنینفسه بالصیام و القیام قالوا بآبائنا و امهاتنا یا رسولالله هولاءاولیاء الله؟ قال: ان اولیاء الله سكتوا فكان سكوتهم فكرا وتكلموا فكان كلامهم ذكرا و نظروا فكان نظرهم عبره و نطقوا فكاننطقهم حكمه و مشوا فكان مشیهم بینالناس بركه، لولا الاجال التی قدكتبت علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم خوفا من العذاب و شوقاالی الثواب» (۱) .
«آن كسی كه خدا را میشناسد و او را بزرگ میشمارد، زبان خود را ازسخن (ناروا) و شكم خود را از طعام(حرام) حفظ میكند و نفس خود رابا روزه و قیام در شب به زحمت میاندازد. گفتند: پدران و مادران مافدای تو باد اینها اولیای خدا هستند؟ فرمود: اولیای خدا اگر سكوتاختیار كنند سكوتشان فكر است و اگر سخن گویند، سخنانشان ذكر و یادخداست اگر نگاه كنند، نگاهشان عبرت و اگر به نطق درآیند، نطقشانحكمت و پند و اگر گام بردارند، گامشان بركت است. اگر نبود كهاجلهای آنان تعیین و مقدر شده است، ارواحشان در ابدانشان استقرارنمییافت، به اشتیاق ثواب و خوف از عذاب، قالب تهی میكردند».
رسول خدا(ص) در این حدیثشریف اولیای خدا را با بزرگترین وعالیترین صفات توصیف كرده است.
مرحوم شیخ بهائی در شرح این حدیث میگوید:
مقصود از معرفت و شناختخدا، اطلاع و آگاهی بر اوصاف و صفات جلالی وجمالی (سلبیه و ثبوتیه) او در حد توان بشری است اما اطلاع بر حقیقتذات مقدس او از چیزهائی است كه مطمع نظر فرشتگان مقرب و انبیایمرسل هم نیست چه برسد به دیگران، در این مورد گفتار رسول خدا(ص) كفایت میكند آنجا كه میفرماید: «ما عرفناك حق معرفتك».«ماآنگونه كه شایسته مقام توست، تو را نشناختیم».
و در حدیث دیگری آمده است: «ان الله احتجب عنالعقول كما احتجب عنالابصار و ان الملا الاعلی یطلبونه كما تطلبونه انتم» (۲) .
خداوند از عقول و اندیشهها محجوب است آنچنان كه از دیدان محجوبمیباشد. پس افلاكیان او را میطلبند، آنچنان كه شما او را میطلبید،پس توجه نكن به گفتار فردی كه خیال كرده است كه به كنه حقیقت ذاتپاك الهی رسیده، بلكه خاك به دهان او، چون او گمراه و هلاك شده استو خدا را تكذیب نموده و افترا بسته است چون حقیقت امر خیلی بالاترو برتر از آن است كه با اذهان بشری، لوث گردد و تا هر حد و اندازهكه عالم راسخ او را تصور نماید.
پس او از حریم كبریا فرسنگها دور رفته است او خیلی دورتر از آناست كه اندیشه ژرف به آن برسد و هرچه فكر به آن رسیده است آننهایت درك او از دقتخود میباشد به گفته شاعر:
آنچه پیش تو غیر از آن ره نیست
غایت فهم توست، الله نیست
آنچه از صفات كمالی و جمالی بر او اثبات میكنیم برحسب اوهام خویشو به میزان تصورات ماست. اگر ما او را با اشرف دو طرف نقیض(وجود وعدم) توصیف نمائیم كه عبارت از وجود است، در مقایسه با عقول وافكار ناقص خود ما میباشد نه در حد كمالات بایسته و شایسته الهی،چون خداوند متعال برتر و والاتر از تمام توصیفات ماست.
در حدیثی از امام صادق(ع) به این معنی اشارهای شده است كهمیفرماید: «كلما میزتموه باوهامكم فی ادق معانیه مخلوق مصنوعمثلكم مردود الیكم و لعل النمل الصغار تتوهم ان لله تعالیزبانیتین، فان ذلك كمالها و تتوهم ان عدمهما نقصان لمن لا یتصفبهما و هكذا حال العقلاء فیما یصفون الله تعالی به» (۳) .
«هر آنچه با اوهام و خیالات خود در دقیقترین معانی آنها تشخیصدادهاید، مخلوق و مصنوع شما و همانند خودتان میباشد كه به خودتانباز میگردد. شاید مورچه خود خیال كند كه خدا را دو شاخك هست چونكمال مورچه در آن است و چنین میپندارد كه فقدان آنها، نقصانی استبر كسی كه آن دو را ندارد وضعیت عقلا و دانشمندان نیز در توصیفخداوند این چنین میباشد».
برخی از محققین (۴) گفتهاند این یك سخن دقیق و ظریف و زیباست كه ازسرچشمه تحقیق و جایگاه تدقیق صادر گشته است و راز مطلب این است كهتكلیف شناخت پروردگار به وسع و توان بشری متوقف است و مردم مكلفشدهاند كه او را با صفات و مشخصاتی كه با آنها انس و الفتگرفتهاند، بشناسند، با سلب نقایص و كمبودهایی كه در اثر انتساب بهآنها ناشی شده است و چون انسان ممكنالوجود، عالم، قادر، مرید، حی،متكلم، شنوا و بصیر است، طبیعتا در خود احساس تكلیف كرده است كهاین صفات را در حق تعالی، با نفی نقایص ناشی از انتساب در او نیزمعتقد گردد به این معنی اعتقاد پیدا كند كه خداوند متعال واجب بهذات است نه واجب بالغیر.عالم به تمام معلومات، قادر بر تمام ممكنات و...میباشد و در دیگرصفات هم اینگونه قضاوت میكند او دیگر مكلف نشده است كه در خداوندمتعال به نوع وصفی معتقد گردد كه حداقل نمونه آن در وجود خودپیدا نمیشود. هیچگونه مناسبت و زمینهای در او نداشته باشد و اگرمكلف به چنین امری شود بهطور قطع نمیتواند تعقل نماید و این موضوعخود میتواند یكی از معانی كلام نبوی باشد كه میفرماید: «من عرفنفسه فقد عرف ربه» (۵) . «هركس خود را بشناسد، پس خدای خود راشناخته است».
این حدیثشریف بر مهمترین صفات و ویژگیهای عارفان و خصوصیات آنانعنایت دارد كه به ترتیب عبارتند از:
۱) سكوت و نگهداری زبان، كه نخستین باب نجات و فوز به كمالمیباشد.
۲) گرسنگی و خودداری از طعام، كه كلید خیرات و نیكیهاست.
۳) به زحمت انداختن نفس با عبادت و ریاضت و روزهداری وشبزندهداری. این صفتسوم را برخی از مردم چنین پنداشتهاند كه فردعارف و سالك از آن بینیاز است و پس از وصول دیگر نیازی به آن نیستو این یك توهم باطل و یك اندیشه عاطلی است. اگر اینچنین بود كهفردی از آن بینیاز و مستغنی شود یقینا سید رسولان و اشرف واصلان حقزیبندهتر از هر فرد دیگری بود و ضرورت نداشت كه شبها به عبادت ونماز قیام كند به آن اندازه كه قدمهایش ورم كند و باز زیبندهتر ازهر فرد، امیرمومنان علی(ع) بود آن قطب دائره اهل سلوك و عرفان كههر شب هزار ركعت نماز میگزارد و این شان تمام اولیا و عارفانواقعی است.آنچنان كه در كتابهای تاریخ مضبوط و در زبانها مشهود ومعروف میباشد، در صورتی كه او در هر شبانهروز هزار ركعت نمازمیگزارد و سایر ائمه و پیشوایان و اولیای خدا نیز این چنین بودند.
۴) تفكر و اندیشه:
در حدیث آمده است. «تفكر ساعه افضل من عبادهستین سنه» (۶) . برخی از بزرگان درباره این برتری گفتهاند چون تفكرو اندیشه كار قلب و دل است و آن بهتر از دیگر جوارح و اعضای بدناست، پس عمل آن نیز بهتر از عمل سایر اعضا استخداوند متعالمیفرماید: (...اقم الصلاه لذكری) (۷) . «نماز را به یاد من برگزاركن». نماز وسیلهای برای ذكر و یادآوری قلب است و مقصود آن است كهیاد خدا اشرف از وسیله و ابزار(نماز) میباشد.
۵) ذكر و یاد خدا:
مقصود از ذكر، ذكر لسانی و زبانی میباشد وكلمه توحید «لا اله الا الله» را بر آن انتخاب و برگزیدهاند چوندارای مزایائی است كه اینجا جای تفصیل آن نیست.
۶) عبرت اندوزی:
نظر عبرت و تجربه اندوزی یكی دیگر از ویژگیهایعارفان استخداوند متعال میفرماید: (...فاعتبروا یا اولیالابصار) (۸) .
۷ - گفتار حكمتآمیز:
گفتار حكمت آمیز آن است كه صلاح هر دو جهان رادربر میگیرد، یا آن است كه تنها صلاح آخرت را دربر داشته باشد ولیآنچه تنها مصلحت روز و دنیا باشد، جنبه حكمت ندارد.
۸) خیر رسانی:
بركت و خیر آنان به مردم برسد.
۹) خوف:
داشتن بیم و خوف از عظمتخدا.
۱۰) رجاء و امید:
به رحمت و كرم و عنایتخداوند.
به این صفات دهگانه اگر عنایت داشته باشی خواهی دید كه اساس تمامصفات رهروان راه خدا و سالكان راه اوست كه خداوند متعال با فضل واحسان خود ما را نیز با آنها متصف گرداند (۹) .
● صفات بندگان خاص خدا
این حدیث از رسول خدا(ص) در «كشكول شیخ بهائی» نقل شده است كهفرمود:
«فی صفه عبدالحقیقی هو ان یكون طاعه حلاوته و حب الله لذته و الیالله حاجته و معالله حكایته و علیالله اعتماده و حسن الخلق عادتهو السخاوه حرفته و القناعه ماله و العباده كسبه و التقوی زاده والقرآن حدیثه و ذكرالله جلیسه و الفقر لباسه و الجوع طعامه والظماء شرابه و الحیاء قمیصه و الدنیا سجنه و الشیطان عدوه و الحقحارسه و الموت راحته و القیامه نزهته و الفردوس مسكنه». در اوصافبنده حقیقی خداوند:
۱) كسی است كه اطاعت و پیروی خداوند شیرینی او باشد.
۲) محبتخداوند لذتش باشد.
۳) و نیاز و حاجتش به خدا باشد.
۴) حكایتخویش تنها به او گوید.
۵) اعتماد او تنها به خدا باشد.
۶) حسن خلق سجیه و عادتش باشد.
۷) سخاوت حرفه و كارش باشد.
۸) قناعتسرمایهاش باشد.
۹) عبادت، كسب و شغلش باشد.
۱۰) تقوی و پرهیزكاری زاد و اندوختهاش باشد.
۱۱) قرآن سخن او باشد (یعنی زیاد قرآن بخواند و با قرآن مانوسباشد).
۱۲) یاد خدا همنشینش باشد.
۱۳) فقر و نیازمندی به خداوند لباسش باشد.
۱۴) گرسنگی خوراكش باشد(زیاد روزه بگیرد و كم غذا بخورد).
۱۵) تشنگی، آب و شرابش باشد (با تشنگی روزه عادت داشته باشد).
۱۶) شرم و حیا لباسش باشد.
۱۷) دنیا زندانش;
۱۸) شیطان دشمنش;
۱۹) حق پاسدارش;
۲۰) مرگ آسایشش.
۲۱) قیامت موجب خوشحالیاش باشد.
۲۲) سرانجام بهشت فردوس مسكن و ماوایش باشد.
امام رضا از حضرت علی بن الحسینعلیهماالسلام روایت كرده كه فرمود:
«اذا رایتم الرجل قد حسن سمته و هدیه و تمارت فی منطقه و تخاضعفی حركاته، فرویدا لا یغرنكم، فما اكثر من یعجزه تناول الدنیا وركوب الحرام منها لضعف نیته و مهانته و جبن قلبه فنصب الدینفخالها فهو لا یزال یختل الناس بظاهره فان تمكن من حرام اقتحمه».
«اگر كسی را دیدید كه ظاهری آراسته و سری به راه دارد و آهسته ونرم سخن میگوید و در حركات خود فروتنی و تواضع نشان میدهد، مبادافریفته او شوید. چه بسیار آدمی كه از به دست آوردن این دنیا وارتكاب معاصی و محرمات به علت ناتوانی جسم و یا ترس و بزدلیوامانده شده و دین را چون دامی برای شكار خود برگزیده است وپیوسته مردم را با ظاهر فریبنده خویش میفریبد و اگر دسترسی بهحرام مییافت از ارتكاب آن دریغ نداشت».
«و اذا وجدتموه یعف عن المال الحرام فرویدا لا یغرنكم فان شهواتالخلق مختلفه فما اكثر من ینبو عن المال الحرام و ان كثر و یحملنفسه علی شوهاء قبیحه فیاتی منها محرما».
«باز اگر دیدید كه وی از اعمال نامشروع پرهیز دارد مبادا كه بهدامش افتید كه تمایلات و شهوات مردمان مختلف است چه بسیارند آنهاكه از مال حرام هر قدر باشد صرفنظر میكنند ولی در برابر زیبائیزنی بدكاره به آلودگی گناه دچار میشوند».
«فاذا وجدتموه یعف عن ذلك فرویدا لا یغرنكم حتی تنظروا ما عقدهعقله، فما اكثر من ترك ذلك اجمع ثم لا یرجع الی عقل متین، فیكونما یفسده بجهله اكثر مما یصلحه بعقله».
«تازه اگر در چنین مواردی نیز پرهیزكار باشد بازهم به دام اوگرفتار نشوید، بلكه باید در میزان خرد و عقل چنین مردم بنگرید. چهبسا كسانی كه ازاعمال زشت و ناروا دوری میگزینند و لیكن در راه وروش خویش از عقل و خرد دستوری نمیگیرند. آنچه را كه اینگونه مردمبه سبب جهل و نادانی خود فاسد و تباه میسازند بیشتر از چیزهائیاست كه با خردمندی خویش درست و شایسته انجام میدهند». «فاذاوجدتم عقله متینا فرویدا لا یغرنكم حتی تنظروا مع هواه یكون علیعقله؟ او یكون مع عقله علی هواه؟ و كیف محبته للرئاسات الباطله وزهده فیها فان فی الناس من خسرالدنیا و الاخره یترك الدنیا للدنیاو یری ان لذه الریاسه الباطله افضل من لذه الاموال والنعم المباحهالمحلله، فیترك ذلك اجمع طلبا للریاسه، حتی اذا قیل له اتق اللهاخذته العزه بالاثم فحسبه جهنم و لبئس المهاد».«اینك اگر كسی را دارای عقلی متین و خردی استوار یافتید بازهم بهاو تمكین نكنید مگر آن كه بنگرید و ببینید كه آیا وی به نیروی عقلخویش بر هوای نفس خود پیروز است و یا آن كه هوای نفس بر قوایعاقلهاش چیره است پس به دقت او را بیازمائید كه تا چه حد به ریاستو مقام دلبسته و مایل است و یا این كه به چه میزان نسبتبه آنبیمیل و بیرغبت است زیرا كه در میان مردم كسانی هستند كه به خاطردنیا از دنیا چشم میپوشند و خود را آزاده و زاهد نشان میدهند كهدر حقیقت اینان خسرالدنیا و الاخره و زیانكار دنیا و آخرتند درمذاق كسانی چنین، ریاست دنیوی از نعمتهای مباح و حلال آن، لذیذتراست و به همین جهت از همه چیز به خاطر آن در میگذرند، تا آنجا كهاگر هم پندشان دهند كه از خدا بترسید و تقوا پیش گیرید، میل بسیاربه گناه و فریب معاصی نخواهد گذاشت كه از راه باطل خود باز گردند.
چنین كسانی را دوزخ كفایت است و چه بد جایگاهی است دوزخ.
اشتباه و لغزش اینان، همچون لغزش و اشتباه مردمان شبكور است كه هرباطل و انحرافی ایشان را تا قعر خسارت و تباهی فرو میكشد وپروردگار نیز اینگونه مردمان را مدد میكند تا در طغیانشان، هرچندبیشتر فرو روند. حرام خدا را حلال و حلال او را حرام میسازند و اگرریاستی كه برای تحصیل آن، خویش رامتقی و پرهیزكار نشان دادهاند،سالم بماند از نابودی و تباهی دینشان غم و پروائی ندارند. آریاینگونه مردم مورد خشم و لعنتخداوند و برای شكنجه آنها عذابیدردناك فراهم آمده است».
«و لكن الرجل كل الرجل نعم الرجل هو الذی جعل هواه تبعا لامر اللهو هواه مبذوله فی رضی الله یری الذل معالحق اقرب الی عز الابد منالعز فی الباطل...». «اما مرد، مرد به تمام معنی و كامل عیار ونیكمرد پسندیده آن كسی است كه هوای نفس را تابع فرمان حق میكند وتوانائی خویش را در راه رضای خداوند مصروف میدارد، ذلت و خواری درراه پروردگار خویش را به عزت ابدی و جاودان، نزدیكتر میبیند وآنان را از عزتی كه در باطل و انحراف به دست میآید محبوبترمیشناسد و به یقین میداند كه تحمل اندكی سختی در راه خدا او را بهنعیم دائم در آنجا كه هرگز فنا نمیپذیرد و رنگ نیستی نمیبیند،خواهد رسانید و اندكی از سور و سرور این دنیا كه به مقتضای هوی وهوس از آن برخوردار گردد او را به عذابی پیوسته و تمام ناشدنیخواهد كشانید».
«فذلكم الرجل نعم الرجلفبه فتمسكوا و بسنته فاقتدوا و الی ربكمبه فتمسكوا فانه لا ترد له دعوه و لا تخیب له طلبه» (۱۰) .
«آری به دامن چنین نیكمردی چنگ زنید و از راه و روش او برایتقریب به پروردگار خویش پیروی كنید كه دعای این گونه مردان هرگزرد نمیشود و خواستشان به ناامیدی نمیپیوندد».
● اوصاف دوستی كه برمیگزینیم
امیرمومنان علی(ع) برادر دینی خود را در نهایت زیبائی توصیف كردهاست در حقیقت تابلو بسیار زیبائی است از یك دوست و همنشین كهانسان را به راه راست ارشاد میكند. اما از این كه این برادركیست؟، چند احتمال داده شده است. برخی گفتهاند مراد پیامبر اكرماست و برخی او را ابوذر دانسته و عدهای مقداد و بعضی نیز گفتهاند:مراد امام فرد خاصی نیست، بلكه صرفا برای مثال و نمونه بیانفرموده است (۱۱) .
علی(ع) میفرماید: در گذشته یك برادر خدائی(ودینی) داشتم (كهتوصیفش چنین بود): «و كان یعظمه فی عینی صغر الدنیا فی عینه وكان خارجا من سلطان بطنه فلا یشتهی ما لا یجد و لا یكثر اذا وجد وكان اكثر دهره صامتا. فان قال بذ القائلین و نقع غلیل السائلین وكان ضعیفا مستضعفا! فان جاء الجد فهو لیث غاب و صل و اد لا یدلیبحجه حتی یاتی قاضیا».
«آنچه او را در نظرم بزرگ جلوه میداد، كوچكی دنیا در نظر او بوداو از تحتحكومتشكمش خارج شده بود، آنچه نمییافت، اشتهایش نداشتو از آنچه مییافت زیاد مصرف نمیكرد. اكثر اوقات زندگیش ساكتبود.
اگر سخن میگفتبر گویندگان چیره بود و عطش پرسش كنندگان را فرومینشاند.ضعیف و مستضعف بود و اگر كاری جدی به میان میآمد همچون شیر بیشهمیخروشید و مانند مار بیابانی به حركت میآمد. پیش از حضور درمحكمه قضاوت دلیل اقامه نمیكرد».
«و كان لا یلوم احدا علی ما یجد العذر فی مثله حتی یسمع اعتذاره وكان لا یشكوا وجعا الا عند برئه و كان یقول ما یفعل و لا یقول ما لایفعل و كان اذا غلب علی الكلام لم یغلب علی السكوت و كان علی مایسمع احرص منه علی ان یتكلم و كان اذا بدهه امران ینظر ایهمااقرب الی الهوی فیخالفه».
«هیچكس را نسبتبه كارش -در آنجا كه امكان داشت، عذری داشتهباشد- قبل از استماع عذرش ملامت نمینمود. از هیچ دردی جز هنگامبهبودی شكایت نمیكرد. سخنی را میگفت كه خود انجام میداد و چیزی كهعمل نمیكرد، نمیگفت. اگر در سخن گفتن مغلوب میشد، در سكوت. كسی براو غلبه نمییافت. بر شنیدن حریصتر بود تا گفتن. هرگاه دو كاربرایش پیش میآمد، میاندیشید كه كدام به هوا و هوس نزدیكتر استباآن مخالفت میورزید».
«فعلیكم بهذه الخلائق فالزموها و تنافسوا فیها فان لم تستطیعوهافاعلموا ان اخذ القلیل خیر من ترك الكثیر» (۱۲) .
«بر شما باد به داشتن این اخلاق نیك، از یكدیگر در داشتن آنهاسبقت گیرید و اگر قدرت انجام همه آنها را ندارید، بدانید انجامكمی از آن بهتر از ترك بسیار است».
مرحوم «شیخ بهائی» در كتاب «اربعین» حدیث هیجدهم را به بیاناوصاف دوستان و همنشینان اختصاص داده و روایت كرده است كه: امامصادق(ع) گفت: رسول خدا(ص) فرمود: حواریون به حضرت عیسی(ع) گفتند: «یا روحالله من نجالس؟ قال: من یذكركم الله رویته و یزید فی علمكم منطقه و یرغبكم فی الاخرهعمله» (۱۳) .
«ای روح خدا! با چه كسی مجالست و معاشرت كنیم؟ فرمود: با كسی كهدیدار او شما را به یاد خدا اندازد. و سخنش بر دانشتان بیفزاید. وعملش شما را برای توشهگیری آخرت ترغیب نماید».
در این روایت آن بزرگوار سه صفت و خاصیت در مورد همنشینان بیانكرده است:
۱) دیدارآنان باعثیادآوری خدا و ذكر حق باشد، آنچنان كه در دیدارزهاد و عباد و سالكین راه خدا مشاهده میشود.
۲) سخن او موجب فزونی علم و دانش انسان گردد.
۳) عمل او تشویق و ترغیب برای توشهگیری آخرت نماید، مشاهده اعمالعبادات و افكار او توجه انسان را به آخرت فزونی بخشد و از اشتغالبه امور دنیوی باز دارد. افرادی كه از این صفات و خصوصیات عاریهستند، همنشینی با آنان روا و زیبنده نیست چه رسد كه اضداد آنصفات را نیز داشته باشند. در حدیث دیگر نقل شده است كه ابن عباسگفت:
«قیل یا رسولالله ای الجلساء خیر؟ قال: من ذكركم الله رویته وزادكم فی علمكم منطقه و ذكركم بالاخره عمله» (۱۴) .
«از پیامبر گرامی اسلام(ص) پرسیدند كدامین همنشینان بهترند؟
فرمود: آن كه دیدارش شما را به یاد خدا اندازد و گفتارش بردانشتان بیفزاید و كردارش یادآور آخرت باشد».
البته وجود چنین افرادی در جامعه بسیار نایاب است و فیض همنشینیآنان آرزوی تمام اولیای خدا و فقدانشان موجب غم و اندوه آنان است.
چنان كه امام صادق(ع) در آخر روایتی میفرماید: «واشوقاه الیمجالستهم و محادثتهم، یا كرباه لفقدهم و یا كشف كرباه لمجالستهم.
اطلبوهم فان وجدتموهم و اقتبستم من نورهم اهتدیتم و فزتم بهمفیالدنیا و الاخره هم اعز فی الناس من الكبریت الاحمر، حلیتهم طولالسكوت و كتمانالسر و الصلاه و الزكاه والحج و الصوم و المواساهللاخوان فی حال العسر و الیسر» (۱۵) .
«چقدر مشتاق به همنشینی و گفتگو با آنان هستم، چقدر از فقدانآنان اندوهگینم و چقدر همنشینی با آنان اندوهم را میزداید، آنانرا جستجو و طلب كنید و اگر آنان را یافتید و از نورشان بهرهمندشدید، هدایتیافتهاید و به وسیله آنان در دنیا و آخرت رستگارشدهاید. آنان در میان مردم از كبریت احمر كمیابتر و عزیزترند.
زینت آنان خاموشی طولانی و پوشاندن سر و نماز و زكاه و حج و روزه ومواسات با برادران درحال سختی و راحتی است».
مرحوم «طریحی» در «مجمعالبحرین» ذیل روایت: «رحمالله عبدااخذ بحجزه هاد فنجی» (خداوند رحمت كند بندهای را كه به راهنمائیتمسك جست و آنگاه نجات یافت)، میگوید: در این روایت لفظ «حجزه»به معنی تمسك برای هدایت هادی و راهنما و لزوم قصد و اقتدا به اوبه عاریت گرفته شده است و در آن اشارتی به نیاز و حاجتبه شیخ درسلوك راه خداست.
دری است در این بحر بجویید كه هست اندر طلبش جمله بپویید كه هست رفتند روندگان و گفتند نبود رفتیم و ندیدیم بجویید كه هست
آفتابی است قبول نظراهل كمال كه به یك تابش آن سنگ شود صاحب حال تا ز گرد ره مردی نكنی سرمه چشم از پس پرده غیبت ننمایند جمال هر كه خاصیت اكسیر محبت دانست به یكی عشوهگر و كرد همه منصب و مال آرزومند وصالیم خدایا مپسند ما چنین تشنه و دریای كرم مالامال
اینك نیك دیده بگشای و صراط مستقیم و راه مردان خدا را بازیاب وخاك ره مردان حق باش.
و اگر امكان دستیابی به چنین مردان راه حق ممكن نباشد در این صورتسالكان راه حق چارهای ندارند جز این كه عزلت اختیار كنند و باخداوند یكتا انس داشته باشند و از افراد فاقد صلاحیت دوری گزینند وچون مصاحبت و همنشینی با چنین افراد قلب را میمیراند، دین را فاسدمیسازد و ملكات مهلكه را كه منجر به خسران آشكار میگردد در دل جامیگذارد و در حدیث آمده است: «فر من الناس فرارك من الاسد» (۱۶) .«از اشرار مردم فرار كن، آنچنان كه از شیر فرار میكنی».
شیخ «احمد بن فهد حلی» در كتاب «تحصین» از «ابن مسعود» ازرسول خدا(ص) روایت میكند كه رسول خدا(ص) فرمودند:
«لیاتین علیالناس زمان لا یسلم لذی دین دینه الا من یفر من شاهق الی شاهق و منحجر الی حجر كالثعلب باشباله، قالوا و متی ذلك الزمان؟ قال: اذالم تنل المعیشه الا بمعاصی الله فعند ذلك حلت العزوبه قالوا یارسولالله امرتنا بالتزویج قال: بلی و لكن اذا كان ذلك الزمان فهلاكالرجل علی یدی ابویه فان لم یكن له ابوان فعلی یدی زوجته و اولادهفان لم یكن له زوجه و لا ولد فعلی یدی قرابته و جیرانه، قالوا: وكیف ذلك یا رسولالله؟ قال: یعیرونه بضیق المعیشه و یكلفونه ما لایطیق حتی یوردوه موارد الهلكه» (۱۷) .
«بر مردم روزگاری خواهد آمد كه دین هیچ صاحب دینی سلامت نمیماند،جز آن كه از سركوهی به سر كوهی دیگر و از سوراخی به سوراخ دیگربرود همانند آن روباهی كه میخواهد بچههای خود را نجات دهد. عرضكردند چنین زمانی كی خواهد شد؟ فرمود: هنگامی كه به معیشت و زندگیجز از راه حرام نتوان رسید در چنین روزگاری عزوبت و ترك ازدواجحلال خواهد بود. عرض كردند: ای رسول خدا همیشه ما را به تزویج امرمیفرمائی. فرمود: بلی، ولی وقتی چنین روزگاری فرا رسد هلاكت فرد دردست پدر و مادر خویش است و اگر آنان نبودند پس به دست همسر و اولادخویش و اگر نبودند پس به دست اقربا و همسایگان اوست. عرض كردند:
ای رسول خدا چگونه است كه پدر و مادر و همسر و فرزندان و اقربا وهمسایگان عامل هلاكت گردند؟ فرمود: او را شماتت و سرزنش میكنند كهزندگی وسیع نداری و او را به كارها و امور دشوار و خلاف شرع تكلیفمینمایند تا آن كه به جایگاههای هلاكت وارد میكنند».
داود الهامی
پینوشت:
۱- اصول كافی: ج۲، ص ۳۳۷.
۲- تحف العقول: ص ۱۷۶ از كلمات امام حسین(ع) در توحید.
۳- به نقل از توحید صدوق -اربعین شیخ بهائی، ذیل حدیث دوم.
۴- محقق دوانی.
۵- المحجهالبیضاء: ج۱، ص ۶۸.
۶- المحجه البیضاء: ج۸، ص ۱۹۳ - كنزالعمال: ج۳، ص ۹۵.
۷- طه: ۱۴.
۸- حشر: ۲.
۹- اربعین شیخ بهائی: ترجمه: عبدالرحیم عقیقی، ص ۸۷ - ۸۸.
۱۰- بحارالانوار: ج۲، ص ۸۴ و ۸۵.
۱۱- شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: ج۱۹، ص ۱۸۳ - ۱۸۴.
۱۲- نهجالبلاغه: حكمت ۲۸۹ - تاریخ بغداد: ج۱۲، ص ۳۱۵ - كافی: ج۲، ص۲۳۷ - تحفالعقول: ص ۱۶۶.
۱۳- اربعین شیخ بهایی: حدیث ۱۸ - اصول كافی: ج۱، ص ۳۹.
۱۴- مستدرك: ج۵، ص ۳۹۵ - حدیث ۶۱۷۳ ۱ - امالی طوسی: ج۱، ص ۱۵۷.
۱۵- سفینهالبحار: از كتاب «زید زراد».
۱۶- صحیح بخاری: كتاب الرضا، باب ۱۹ - اربعین شیخ بهائی: ذیل حدیث۱۸.
۱۷- به نقل از شیخ بهائی در اربعین: حدیث ۱۸.
پینوشت:
۱- اصول كافی: ج۲، ص ۳۳۷.
۲- تحف العقول: ص ۱۷۶ از كلمات امام حسین(ع) در توحید.
۳- به نقل از توحید صدوق -اربعین شیخ بهائی، ذیل حدیث دوم.
۴- محقق دوانی.
۵- المحجهالبیضاء: ج۱، ص ۶۸.
۶- المحجه البیضاء: ج۸، ص ۱۹۳ - كنزالعمال: ج۳، ص ۹۵.
۷- طه: ۱۴.
۸- حشر: ۲.
۹- اربعین شیخ بهائی: ترجمه: عبدالرحیم عقیقی، ص ۸۷ - ۸۸.
۱۰- بحارالانوار: ج۲، ص ۸۴ و ۸۵.
۱۱- شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید: ج۱۹، ص ۱۸۳ - ۱۸۴.
۱۲- نهجالبلاغه: حكمت ۲۸۹ - تاریخ بغداد: ج۱۲، ص ۳۱۵ - كافی: ج۲، ص۲۳۷ - تحفالعقول: ص ۱۶۶.
۱۳- اربعین شیخ بهایی: حدیث ۱۸ - اصول كافی: ج۱، ص ۳۹.
۱۴- مستدرك: ج۵، ص ۳۹۵ - حدیث ۶۱۷۳ ۱ - امالی طوسی: ج۱، ص ۱۵۷.
۱۵- سفینهالبحار: از كتاب «زید زراد».
۱۶- صحیح بخاری: كتاب الرضا، باب ۱۹ - اربعین شیخ بهائی: ذیل حدیث۱۸.
۱۷- به نقل از شیخ بهائی در اربعین: حدیث ۱۸.
منبع : بلاغ
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست