شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


اهل غرق


اهل غرق
محمد رضا قانون پرور استاد ادبیات تطبیقی و ادبیات فارسی دانشگاه تگزاس است. از وی تاکنون ترجمه ها و تالیفات متعددی به چاپ رسیده است که از جمله آنها می توان به ترجمه سو وشون، نون والقلم و سنگ صبور به زبان انگلیسی و تالیف کتاب هایی چون Reading Chubak وPersian Plays and the Iranian Theater اشاره کرد. وی در مقاله حاضر کل سیر تحول رمان فارسی را از آغاز تاکنون بررسی کرده است. این مقاله ابتدا در دایره المعارف رمان دانشگاه شیکاگو به چاپ رسیده و با کسب اجازه از مولف توسط مترجم به فارسی برگردانده شده است.
با اینکه قصه گویی سنتی دیرینه در ایران دارد، داستان منثور و به ویژه رمان پدیده نسبتاً جدیدی در تاریخ ادبیات ایران به شمار می آید. بنا به سنت، نظم همیشه بر نثر ترجیح داده شده است به همین دلیل هم برای نوشتن داستان های بلند معمولاً از قالب نظم استفاده می کرده اند. تا اواخر قرن سیزدهم شمسی ادبیات منثور بیشتر تواریخ، رساله های فلسفی و علمی و مانند آنها را شامل می شده است. تعدادی داستان عاشقانه مشهور نوشته شده در عهد صفوی از این قاعده مستثنی بوده اند که می توان آنها را شکل های ابتدایی رمان مدرن فارسی به حساب آورد. استثنای دیگری که پیش از قرن بیستم وجود داشته، ژانر سفرنامه است. نویسندگان سفرنامه ها معمولاً قدم به عرصه خیال می گذاشتند و روایت هایی داستان گونه از مردم و مکان هایی که دیده بودند ارائه می دادند. این ژانر از لحاظ سبک روایی و ساختار، مدلی برای رمان نویسان ایرانی نسل بعد به وجود آورد. در واقع نخستین رمان مدرن ایرانی - سیاحت نامه ابراهیم بیگ (۱۲۷۴)- نوشته زین العابدین مراغه یی سفرنامه یی داستانی درباره فرد ایرانی الاصلی است که در مصر بزرگ شده و به سرزمین اجدادی اش سفر می کند. اگرچه مراغه یی از قالب و سبک ژانر سفرنامه در قرن سیزدهم استفاده می کند ولی در واقع هدف او از نوشتن این رمان انتقاد سیاسی و اجتماعی است؛ رویکردی که مورد تایید عده زیادی از روشنفکران اصلاح طلب ایرانی بود که در دهه های پایانی قرن سیزدهم ظهور کردند و دست کم تا حدی در جنبشی که در نهایت در سال های ۱۲۸۹- ۱۲۸۴ به انقلاب مشروطه انجامید، نقش داشتند. مراغه یی به جای اینکه به شیوه معمول میان اصلاح طلبان آن عصر رساله یی جنجال برانگیز بنویسد تا حدودی برای فرار از پیامدهای ناشی از خشم حکومت تصمیم می گیرد از داستان برای بیان عقایدش بهره بگیرد.
انقلاب مشروطه و پیشرفت ها و ناآرامی های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی متعاقب آن به انقراض سلسله قاجار و سر کار آمدن رضا شاه پهلوی انجامید. رضا شاه نیز سلسله دیگری را بنیان نهاد. اما با اینکه در آن زمان بسیاری از شاعران مسائل روز را در اشعارشان مطرح می کردند کار مراغه یی در مطرح کردن مسائل اجتماعی - سیاسی در داستان بلافاصله مورد تقلید قرار نگرفت. در عوض، رمان نویسان سرشناس این دوره توجه خود را معطوف به موضوعات تاریخی کردند که نتیجه آن انتشار تعداد زیادی رمان تاریخی و داستان های عشقی یا در مواردی مخلوطی از هر دو اینها شد. به عنوان مثال بین سال های ۱۲۸۶ تا ۱۲۸۹ محمد باقر خسروی سه رمان نوشت که هر سه آنها در عصر حکومت ایلخانیان در ایران در قرن هفتم ه.ق اتفاق می افتاد و موسی نثری از دوره ایران پیش از اسلام به عنوان زمینه وقوع یکسری رمان تاریخی از جمله عشق و سلطنت یا فتوحات کوروش کبیر استفاده کرد. این گرایش بیش از سه دهه و به ویژه در دوران سلطنت رضا شاه پهلوی ادامه پیدا کرد. عناوین رمان هایی مثل داستان باستان نوشته حسن بدیعی، دام گستران یا انتقام خواهان مزدک، داستان مانی نقاش و سلحشور هر سه نوشته صنعتی زاده کرمانی که در زمان ساسانیان می گذرند از یک سو غلبه مضمون های تاریخی را در این آثار نشان می دهد و (مهم تر از آن) از سوی دیگر، با توجه به آثار نویسندگانی که رمان هایشان در ایران پیش از اسلام می گذرد، فضای سیاسی کشور را نشان می دهند در زمانی که حکومت تمایلات شدید میهن پرستانه و ناسیونالیستی را دامن می زد و از آن حمایت می کرد.
این شیفتگی نسبت به تاریخ پیش از اسلام ایران به طور ضمنی به معنای پس زدن اسلام و تاریخ ایران پس از اسلام از سوی بسیاری از ایرانیان بود. در حالی که کنترل و سانسور رو به افزایش در مورد همه آثار چاپی، شخصیت ها و زمینه تاریخی را تبدیل به بستری امن برای نویسندگان می کرد، در ضمن نویسندگان با انتخاب زمینه تاریخی برای اثرشان می توانستند به صورت تلویحی به انتقاد از دولت نیز بپردازند. همچنین باید اضافه کرد بسیاری از این رمان نویسان که پیش از جنگ جهانی دوم به کار نویسندگی مشغول بودند، از روی وظیفه شناسی تلاش می کردند آثارشان به لحاظ تاریخی دقیق باشند و گاهی با زحمت فراوان پی نوشت هایی علمی برای رمان هایشان فراهم می آوردند تا خواننده را مجاب کنند روایت داستانی شان مبتنی بر واقعیت است. این مساله نشان دهنده این است که در سال های نخست قرن بیستم خوانندگان ایرانی هنوز این ژانر جدید را نپذیرفته اند. اگرچه این خوانندگان کاملاً با داستان های خیالی که در قالب نظم گفته می شد، آشنا بودند و آنها را پذیرفته بودند اما نسبت به پذیرش رمان به عنوان پرورده خیال بی میل بودند. به سخن دیگر، همچون مراغه یی که قالب سفرنامه را برای کارش برگزید، نویسندگان رمان های تاریخی هم تلاش می کردند خواننده را متقاعد کنند داستان هایی که می نویسند، معتبر است.
یکی از دغدغه های اصلی رضاشاه پهلوی طی دوران سلطنتش مدرنیزه کردن ایران بود. برای او و بسیاری از تحصیلکردگان آن زمان مدرنیزاسیون مترادف با غربی سازی بود. تحصیلات به شیوه غربی که منشاء اصلی پیشرفت کشورهای غربی، به ویژه کشورهای اروپایی تلقی می شد، در سرلوحه برنامه های رضاشاه برای وارد کردن ایران به قرن بیستم قرار گرفت. البته تعداد فزاینده یی از جوانان ایرانی از دهه های آغازین قرن نوزدهم برای فراگیری علوم غربی به اروپا رفتند و نخستین مدرسه به سبک غربیان در سال ۱۲۳۰ در دوره قاجار در تهران تاسیس شد.
اما رضا شاه قصد داشت تغییرات اساسی بیشتری به وجود بیاورد؛ تغییراتی که بیشتر صوری بودند تا بنیادی. ممنوع کردن حجاب برای زنان و دستار برای مردان و جایگزین کردن لباس های سنتی ایرانی با لباس های غربی در زمره تغییرات ظاهری بودند که رضاشاه برای مدرنیزه کردن ایران انجام داد. در همین زمان درگیر شدن تدریجی زنان در زندگی اجتماعی سبب ساز بروز مشکلاتی اجتماعی شد که در جامعه سنتی ایران وجود نداشت یا دست کم تا این حد مشهود نبود. به زودی این وضعیت اجتماعی جدید و به ویژه تعاملات اجتماعی گسترده تر میان مرد و زن در کار رمان نویسان نمود پیدا کرد. این رمان نویسان از یک سو به پیروی از گرایش های اجتماع، از حق رای برای زنان و برابری حقوق زن و مرد حمایت می کردند و از سوی دیگر رمان هایی می نوشتند که زنانی (به ویژه زنان جوان، تحصیلکرده طبقه متوسط) را تصویر می کرد که قربانی دسیسه های جنسی مردان شکارچی شده اند. رمان هایی مثل هما، پریچهر و زیبا نوشته محمد حجازی که همه دارای اسامی زنانه هستند یا رمان های فتنه، جادو و هندو نوشته علی دشتی که باز هم اسامی زنانه دارند محصول این گرایش در داستان نویسی فارسی هستند. اما در حالی که نویسندگانی چون حجازی و دشتی از مضمون های اجتماعی تنها برای نوشتن داستان هایی استفاده می کردند که بیشتر به منظور تحریک خوانندگان طبقه متوسط، به ویژه زنان نوشته می شد، نویسنده یی مانند محمود مسعود نیز در این میان وجود داشت. حرفه او روزنامه نگاری بود و کتاب هایش یعنی تفریحات شب (۱۳۱۱) و گل هایی که در جهنم می رویند (۱۳۲۲) با هدف انتقاد اجتماعی نوشته می شدند و در گل هایی که در جهنم می رویند حتی انتقادات سیاسی نیز مطرح می شد.
نویسندگانی که تا اینجا از آنها نام بردیم آثاری نوشته اند که در تاریخ تحول رمان مدرن فارسی قابل ذکر هستند، با این حال گرایشی که باعث شد ژانر داستان نویسی در ایران در قرن بیستم به بلوغ برسد با آثار محمد علی جمال زاده در سال های ۱۳۰۰ و یک دهه بعد با آثار صادق هدایت و بزرگ علوی آغاز شد. جمال زاده فعالیت ادبی اش را با مجموعه یی از داستان های کوتاه سرگرم کننده با نام یکی بود، یکی نبود (۱۳۰۰) آغاز کرد. در آن زمان یک دهه از اقامت او در اروپا می گذشت. او با این مجموعه همان طور که خودش در مقدمه اشاره کرده بود، ندای «دموکراسی ادبی» در ایران را سر داد. مقصود از این «ندا» نوشتن داستان هایی به سبک غربی بود که به ادبیاتی منجر می شد که به زعم او با زندگی روزمره مردم سروکار داشت. این ادبیات با ادبیات کلاسیک فارسی که به طور کلی بیشتر موضوعاتش رمزآلود و فلسفی مدح آمیز بود کاملاً تفاوت داشت. دستاورد دیگر جمال زاده در جهت تکامل داستان نویسی مدرن فارسی جانبداری و استفاده او از زبان محاوره مردم عادی بود.
این جنبه از کار او بود که کار نویسندگان بعدی را در پرورش شکل نوشتاری فارسی محاوره یی برای استفاده در رمان ها آسان تر کرد. جمال زاده که در سال ۱۲۱۷ متولد شده بود بعد از یک دوره سکوت ۲۰ ساله در دوران سلطنت رضا شاه کار ادبی اش را با انتشار چند مجموعه داستان کوتاه، چند رمان و تعدادی مقاله درباره ادبیات و دیگر جنبه های فرهنگ ایرانی پی گرفت و تبدیل به یکی از پرکارترین نویسندگان ایرانی در قرن بیستم شد. جمال زاده اگرچه تمام دوران زندگی در بزرگسالی را (به جز در دیدارهای کوتاهی که از ایران داشت) در اروپا گذراند اما نوشته هایش کاملاً در ارتباط با ایران و فرهنگ ایرانی هستند؛ گیریم مضمون آنها کمی کهنه و از لحاظ تکنیکی کم بهره از پیشرفت های حاصل آمده در زمینه رمان نویسی در دهه های بعدی باشد.
از دیدگاه کلی صادق هدایت بیشترین تاثیر را بر داستان نویسی مدرن فارسی گذاشته است و اگر کمی جزیی تر بنگریم او تاثیرگذارترین نویسنده بر رمان مدرن فارسی محسوب می شود. تا دهه ۱۳۱۰ یعنی زمانی که هدایت دیگر به عنوان یک داستان نویس خلاق و عصیانگر برای خود اسم و رسمی به هم زده بود، تعداد فزاینده یی از رمان های غربی به فارسی ترجمه شده بود و تعداد فزاینده یی از دانشجویان برای ادامه تحصیل به اروپا می رفتند. این ارتباط مستقیم با غرب و فرهنگ غربی تاثیر مهمی روی آثار فارسی هم از حیث موضوع و مضمون و هم از حیث فرم بر جای گذاشت. بوف کور (۱۳۱۵) شناخته شده ترین رمان هدایت را بی شک می توان بزرگ ترین ثمره این تاثیرات دانست. با اینکه این رمان کوتاه از حیث مضمون و موضوع عمیقاً ایرانی است، سبک خلاقانه هدایت در طرح ریزی و ارائه اثرش برای بسیاری از خوانندگان ایرانی غریب می نمود. اما این رمان کافکایی رازآمیز که بیش از نیم قرن است توجه خوانندگان و منتقدان را به خود جلب کرده و نخستین نمونه معتبر رمان مدرن فارسی به حساب می آید، می تواند در عین حال به لحاظ اندیشه فلسفی طرح شده در آن و بازنمایی سمبلیک زندگی، دنباله منطقی سنت ادبی ایران نیز به حساب آید. کارهای بعدی صادق هدایت شامل داستان هایی است که او در آنها (به جز استثناهای معدودی) رویکرد رازآمیز نسبت به داستان نویسی را کنار گذاشته است و به انتقادات اجتماعی صریح تر با چاشنی طنز روی آورده است اما خودکشی هدایت در سال ۱۳۳۰ در پاریس سیمای او را به عنوان نویسنده یی مرموز که رمانی راز آلود نوشته و به نوعی به عنوان نماینده یک نسل نو ظهور روشنفکران جوان مطرود تقویت کرد.
ظهور این نسل جوان که تعداد بیشتری از نویسندگان را شامل می شد چند سال پیش از مرگ هدایت آغاز شده بود. رویدادهای سیاسی که در آغاز دهه ۱۳۳۰ رخ داد، باعث به وجود آمدن جوی شد که تاثیر روانی مهمی بر مردم داشت. این تاثیر به ویژه روی نسل جوان ملموس بود؛ نسل جوانی که بر خلاف والدینش که اغلب بی سواد بودند، در مدارس جدید با سیستم غربی تحصیل کرده بود. دکتر محمد مصدق نخست وزیر کشور به خاطر تلاش هایش در ملی کردن نفت ایران و متوقف کردن دخالت های خارجی در امور داخلی به چهره یی ملی تبدیل شده بود. سرنگونی دولت مصدق در ۱۳۳۲ با تحریک دولت انگلیس که دستش از نفت ایران کوتاه شده بود و با کمک CIA، یک دهه استبداد و حکومت نظامی را به دنبال داشت که با سانسور شدید همراه بود و باعث ایجاد یأس و ناامیدی در نسل جوانی شد که پیش از آن بارقه یی از امید نسبت به آینده در ذهنش شکل گرفته بود. این ناامیدی نسبت به تحول سیاسی باعث دو نوع واکنش در میان این نسل از رمان نویسان ایرانی شد. از یک سو بعضی از نویسندگان شروع کردند به نوشتن داستان هایی درونی که ضد قهرمان هایی نهیلیست و مایوس داشتند و مضمون شان عبث انگاری زندگی بود. به عنوان نمونه تقی مدرسی در یکلیا و تنهایی او (۱۳۳۴) برای کنار آمدن با واقعیات غیرقابل تحمل اجتماعی و سیاسی معاصرش به دنیای اساطیر کتاب عهد عتیق پناه می برد.
مثال دیگر سفر شب (۱۳۴۶) است که بهمن شعله ور نوشتن اش را یک دهه قبل آغاز کرده بود. سفر شب زندگی جوانی از همین نسل را ترسیم می کند که در تلاش است با پناه بردن به الکل، هرزگی و هنر هویت خود را بیابد. شکل دیگری از ادبیات گریز، داستان های عشقی پر سوز و گدازی بود که معمولاً ابتدا به صورت پاورقی در یکی از مجله های آن زمان به چاپ می رسیدند؛ مجله هایی که روز به روز بر تعدادشان افزوده می شد. رمان های این گونه نویسندگان مانند جواد فاضل چندصدهزار نسخه به فروش می رفت، در حالی که تیراژ پرفروش ترین رمان های متعلق به طیف ادبیات «جدی» به بیش از چند هزار نسخه نمی رسید. از سوی دیگر گرایش دوم که بیشتر در میان نویسندگان این نسل غالب بود، واکنش نشان دادن نسبت به اوضاع اجتماعی و فشارهای سیاسی از طریق به تصویر کشیدن منفی ترین جنبه های زندگی ایرانی و انتخاب شخصیت های داستان از میان فقرا، محرومان و ستمدیدگان بود. در دهه ۱۳۴۰ حکومت محمدرضا شاه پهلوی تلاش می کرد در داخل و خارج کشور از ایران تصویری به صورت یک کشور مدرن و رو به پیشرفت و ترقی ارائه دهد. این تصویر قرار بود از طریق برنامه هایی همچون اصلاحات ارضی، حقوق زنان و تحصیلات تحت دستور العمل های انقلاب سفید به رهبری شاه به عنوان پدر خانواده یی بزرگ و شاد القا شود. اما این تلاش ها تا حدی از طریق آثار نویسندگان و هنرمندانی که توجه شان را معطوف مشکلات اجتماعی و حکومت سیاسی ستمگرانه رژیم کردند، تضعیف شد.
با آنکه سازمان های امنیتی و به ویژه سازمان مخفی آن - ساواک - و دستگاه سانسور رژیم کنترل شدیدی روی تمام فعالیت های ضد حکومتی و مخالف رژیم داشتند، نویسندگان می توانستند با توسل به رویکردی بسیار سمبلیک و رمزی به داستان نویسی، آثارشان را بنویسند و به چاپ برسانند و با این حربه از زیر تیغ سانسور و خشم حکومت جان سالم به در ببرند. در واقع همین که ممیزها کم کم با رمزهای ادبی و سمبل هایی که نویسندگان به کار می گرفتند آشنا شدند و دستگاه سانسور کمی هوشیارتر شد نویسندگان هم رمزها و راه های جدیدی برای ابراز نارضایتی شان ابداع کردند. در همین زمان در میان جریان اصلی نویسندگان و مخاطبان شان که بیشتر از طبقه تحصیلکرده شهری، دانشجویان و مانند اینها تشکیل می شد یک معیار شاخص برای تعیین ارزش آثار ادبی وجود داشت و این معیار چیزی نبود جز آنچه آن را «تعهد ادبی» می نامیدند. بر این اساس ارزش آثار ادبی طبق میزان تعهد نویسنده به آرمان های سیاسی و اجتماعی تعیین می شد. به یک معنا پیروی از اصول ادبیات متعهد تبدیل به قاعده شد و نویسندگانی که خود را با آموزه های این گرایش ادبی تطبیق نمی دادند طرفدار رژیم شناخته می شدند و از سوی جامعه ادبی و خوانندگان وفادار به آنها طرد می شدند.
از میان مهم ترین نویسندگانی که فعالیت ادبی شان را در دهه ۱۳۲۰ با نوشتن داستان کوتاه آغاز کردند اما در دهه ۱۳۳۰و به ویژه دهه ۱۳۴۰ خودشان را به عنوان چهره های برجسته ادبی تثبیت کردند، می توان به صادق چوبک، ابراهیم گلستان، جلال آل احمد و به آذین اشاره کرد. صادق چوبک اولین رمانش، تنگسیر، را در سال ۱۳۴۲ و دومین رمانش سنگ صبور را در سال ۱۳۴۵ به چاپ رساند. در تنگسیر چوبک داستانش را بر حادثه یی واقعی که در شهر بندری بوشهر اتفاق افتاده بنا می کند. در این داستان کارگری که پس اندازش را یک تاجر عمده محلی به همدستی یک معتمد محلی به تاراج برده تصمیم می گیرد قانون را به دست خود اجرا کند و با اسلحه به کسانی که فکر می کند مسببً بدبختی اش هستند حمله می کند و آنها را هدف قرار می دهد و در پایان به کمک مردم محلی می گریزد. داستان چوبک در دوران قاجار اتفاق می افتد. تنگسیر از سانسور حکومتی در امان ماند اما پیام (آگاهانه یا ناآگاهانه) داستان از ذهن مخاطبانی که شخصیت اصلی داستان را همچون قهرمانی می دیدند که اعمالش به معنای دعوت به انتقام و قیام مسلحانه علیه حکومتگران ستمگر بود، پاک نشد.
سنگ صبور دومین رمان چوبک حاصل بیش از دو دهه کار نویسندگی بود و باید آن را حداقل به لحاظ مضمونی در شمار رمان های یک دهه قبل یا حتی قبل تر از آن به حساب آورد. اما این رمان قطعاً بلند پروازانه ترین کار چوبک به عنوان رمان نویس بود. از حیث مضمون سنگ صبور متعلق به جریان ادبیات متعهد دوره بعد از جنگ جهانی دوم در ایران است چرا که شخصیت های این کتاب از میان پایین ترین طبقه اجتماع انتخاب شده اند. اما اهمیت این رمان در تاریخ رمان فارسی به خاطر تجربه گرایی رمان نویس در برخورد با فرم و ساختار رمان و همین طور استفاده وی از سطوح مختلف زبانی است. این رمان که به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده است از طریق تک گویی درونی شخصیت های مختلف با سنین و پس زمینه های فردی متفاوت روایت می شود و در اصل تاملی است در باب هویت ایرانی و زندگی بشر از آغاز آفرینش در طول تاریخ ایران تا قرن بیستم. ضبط زبان فارسی ملفوظ توسط چوبک که در آن هم به لغات و تلفظ آنها و هم به گرامر فارسی محاوره یی توجه شده است راه رمان نویسان بعدی را در تجربه ورزی شان در زبان رمان هموار کرد.
در میان نویسندگان معاصر چوبک و جلال آل احمد جایگاه متمایزی دارند. این تمایز احتمالاً بیش از آنکه به خاطر خلاقیت یا استادی او در داستان نویسی باشد ناشی از شهرت او به عنوان هنرمندی متعهد و انتقادات صریح اش از اوضاع اجتماعی معاصرش بود، با اینکه جلال یک دهه قبل از انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۳۴۸ درگذشت اما حکومت جمهوری اسلامی که در سال ۱۳۵۷ در ایران بر سر کار آمد به او به چشم یک قهرمان انقلابی می نگرد. این تا حدی از موضع گیری قاطع او علیه رژیم شاه و تا حدی از تمایلات اسلام گرایانه او (که فرزند یک روحانی بود) ناشی می شود. آل احمد از زبان فارسی به خوبی استفاده می کرد. نثر او را معمولاً جملاتی کوتاه، دقیق و قاطع شکل می دهند، جملاتی که گاهی یک یا دو کلمه بیشتر نیستند. رمان نون و القلم (۱۳۴۰) که در ایران عهد صفوی می گذرد و جلال در آن فلسفه سیاسی و اجتماعی خود را شکل می بخشد احتمالاً بهترین اثر او در حوزه داستان نویسی است.
غلامحسین ساعدی، سیمین دانشور، هوشنگ گلشیری و احمد محمود نمایندگان نسل بعدی رمان نویسان ایرانی هستند. غلامحسین ساعدی حرفه اش روانپزشکی بود ولی در عین حال یکی از پرکارترین نویسندگان ایرانی در قرن بیستم بود و نامش نه تنها به عنوان داستان نویس بلکه به عنوان یکی از برجسته ترین نمایشنامه نویسان ایرانی هم مطرح بود. ساعدی مانند آل احمد یکی از صریح اللهجه ترین منتقدان اجتماعی در دهه های ۴۰ و ۵۰ بود و مثل بسیاری از نویسندگان دیگر مدتی به زندان افتاد. آثار ساعدی در تکامل و تحول رمان فارسی دارای اهمیت زیادی هستند، به ویژه از لحاظ نگاه روانشناسانه او نسبت به شخصیت ها و استفاده فراوان از دیالوگ به جای توصیف در بسط پیرنگ آثارش. بعد از مرگ جلال در سال ۱۳۴۸ نه تنها نویسندگانی مثل ساعدی در میان رمان نویسان ناراضی ایرانی برجسته شدند بلکه با چاپ رمان سو وشون (۱۳۴۸) نوشته سیمین دانشور، راه رمان نویسان زن برای ظاهر شدن در صحنه ادبی ایران هموار شد. دانشور که همسر جلال بود از اواخر دهه ۱۳۲۰ داستان های کوتاهش را منتشر می کرد اما با نوشتن این رمان موقعیتش به عنوان یکی از برجسته ترین رمان نویسان ایرانی تثبیت شد چرا که این رمان تبدیل به پرفروش ترین رمان فارسی تا پیش از انقلاب سال ۵۷ شد، ۱۶ چاپ متوالی منتشر شد و تا اواخر دهه ۶۰ بیش از نیم میلیون نسخه از آن به فروش رفت. این رمان که در دوران جنگ جهانی دوم در شیراز می گذرد زندگی یک خانواده سطح بالا را به تصویر می کشد و تحول، جست وجو در پی هویت و بلوغ شخصیتی قهرمان زنی را روایت می کند که از همسری مطیع و مادری نمونه تبدیل می شود به زنی مستقل و قهرمانی در پی آرمان های اجتماعی.
یک رمان نویس شاخص دیگر در دهه های ۴۰ و ۵۰ هوشنگ گلشیری است که با نخستین رمانش شازده احتجاب در سال ۱۳۴۸ به شهرت رسید. شازده احتجاب به ظاهر داستان یک خاندان رو به زوال اشرافی را روایت می کند اما در حقیقت مطالعه روانشناختی قدرت و حاکمان قدرتمند است. شازده احتجاب به علت تکنیک روایی پیچیده اش در ابتدا از سانسور در امان ماند اما خیلی زود به عنوان رمانی سیاسی که در ظاهر داستان شازده یی متعلق به یک سلسله منقرض شده را روایت می کند اما در واقع رژیم شاه را زیر سوال می برد، ممنوع شد. گلشیری که نویسنده یی پرکار بود در سال ۱۳۷۹ درگذشت و همچنان جایگاه شاخصی در میان رمان نویسان ایرانی دارد. این جایگاه به ویژه از استادی او در نثر فارسی و خلاقیت اش در زمینه تکنیک های روایت ناشی می شود. او یکی از معدود رمان نویسان تثبیت شده پیش از انقلاب است که به رغم مشکلات شرایط جدید و وجود سانسور تا پایان عمر به کارش ادامه داد و رمان های دیگری از جمله آینه های دردار و جن نامه را منتشر کرد. در مسیر کاری گلشیری از اولین داستان هایش سیر تکامل رمان فارسی را به ویژه از لحاظ عمق بینش مضمونی، تکامل شخصیت ها و تکنیک های رمان نویسی می توان مشاهده کرد. گلشیری با اینکه به تعهد اجتماعی نویسنده اعتقاد داشت مسوولیت نویسنده را تعهد نسبت به فن و هنر داستان نویسی می دانست. این ایده در نقطه مقابل ایده یی قرار داشت که از رمان تنها به عنوان وسیله یی برای پیشبرد برنامه های سیاسی و اجتماعی استفاده می کرد.
رضا براهنی یکی دیگر از نویسندگان نسل قبل و در اصل یکی از پایه گذاران مفهوم تعهد ادبی بود. او که استاد دانشگاه، شاعر، منتقد و در عین حال رمان نویس بود پیش از انقلاب سعی کرد رمانی را به چاپ برساند ولی به علت موضع گیری نسبتاً قاطعش علیه رژیم شاه اجازه این کار را نیافت. در پی رخ دادن انقلاب، رمان های متعددی را منتشر کرد که موضوع بیشترشان مسائلی چون فعالیت مخالفان سیاسی در یک دهه قبل و نوع رفتار رژیم شاه با آنان یا دخالت های ارتش امریکا و اینتلیجنس سرویس در مسائل ایران بود. دلیل موفقیت نسبی رمان های براهنی در سال های آغازین پس از انقلاب، بی شک به وجود آمدن فضایی جدید، سقوط حکومت شاه و وخیم تر شدن روابط میان ایران و غرب بود که اجازه می داد این مسائل به صورت شفاف مورد بحث قرار گیرند و رمان هایی با موضوعات سیاسی منتشر شوند.
با وقوع انقلاب و تغییرات اجتناب ناپذیری که در همه جنبه های زندگی در ایران به وجود آمد تعدادی نویسنده جوان پا به عرصه گذاشتند. در همین زمان تا حدی به دلیل شرایط اجتماعی که در فاصله کمی پس از انقلاب پدید آمد، از قبیل ممنوعیت فیلم های غربی، فقدان برنامه های سرگرم کننده در تلویزیون و همین طور نبود سرگرمی های بیرون از خانه، میزان مطالعه رمان در بین مردم افزایش یافت.
در این سال ها یک رمان حجیم سه هزار صفحه یی به نام کلیدر (که بین سال های ۵۶ تا ۶۲ چاپ شد) ن وشته محمود دولت آبادی تبدیل به پرفروش ترین رمان تا آن زمان در ایران شد. پدیده محبوبیت کلیدر معنای تلویحی مهمی برای رمان نویسان ایرانی در بر داشت. قبل از انتشار کلیدر هیچ نویسنده ایرانی از جمله خود دولت آبادی که پیش از انقلاب هم نویسنده شناخته شده یی بود، نتوانسته بود از راه فروش آثارش روزگار بگذراند طوری که می توان گفت تمام رمان نویسان ایرانی ناچار بودند برای گذران زندگی شغل دیگری به جز نوشتن داشته باشند. با نوشتن کلیدر، دولت آبادی تبدیل به اولین رمان نویس ایرانی شد که نیازی نداشت برای امرار معاش به حرفه دیگری به جز نویسندگی بپردازد. از برخی جهات، موفقیت داستانی کلیدر انگیزه یی شد برای نویسندگان جوان تر که با جدیت بیشتری حرفه خود را پی بگیرند. از این گذشته اقبال مخاطبان نسبت به آثار داستانی بلندتر به تثبیت رمان به عنوان یک ژانر غالب برای اولین بار در تاریخ ادبیات فارسی کمک کرد. رمان نویسان ایرانی علاوه بر پیشرفت ها و اتفاقات دوره انقلاب کمی بعد در سال ۱۳۵۹ شاهد شروع جنگ ایران و عراق هم بودند؛ جنگی که موضوع رمان های زیادی را به خود اختصاص داد. در این دوره جنگ و انقلاب تبدیل به موضوع بسیاری از رمان ها شد. نویسندگان این رمان ها هم نویسندگان تثبیت شده یی مثل مهشید امیرشاهی و اسماعیل فصیح بودند و هم نویسندگان تازه کار. در حالی که امیرشاهی، به عنوان مثال در رمان در حضر (۱۳۶۶) رخدادهای انقلاب را روز به روز روایت می کند، اسماعیل فصیح به سراغ تاثیرات جنگ روی مردم شهرهای بزرگ (زمستان ۶۲) و ایرانیان خارج از کشور (ثریا در اغما) می رود.
شاید بتوان گفت مهم ترین پیشرفتی که در زمینه رمان، پس از انقلاب در ایران حاصل آمده غلبه نویسندگان زن است. پیش از انقلاب داستان نویسان زن زیادی از جمله سیمین دانشور، مهشید امیرشاهی و گلی ترقی توانسته بودند به جایگاه متمایزی در بین نویسندگان ایرانی دست پیدا کنند. با این حال پس از انقلاب نه تنها این نویسندگان جایگاه ممتاز خود را حفظ کردند بلکه تعداد بیشتری از نویسندگان زن جوان تر هم توانستند با نوشتن آثاری مهم و تاثیرگذار به شهرت برسند. در واقع اگر کسی بخواهد نام چندین نفر از نویسندگانی را که در این مدت بیش از همه شناخته شده بودند و آثارشان بیشتر خوانده شده را ردیف کند، بیشتر نام ها متعلق به نویسندگان زن خواهد بود. این پدیده یی است که با افزایش محدودیت های ظاهری در مورد نوع پوشش زنان و روابط میان زن و مرد و همین طور موانع دیگر در تناقض قرار دارد.
چندی بعد پارسی پور رمان دیگری به نام زنان بدون مردان (۱۳۶۸) نوشت که بیشتر به دلیل وجود چند صحنه به خصوص با مضمون اروتیک، خیلی زود توقیف شد و این باعث شد پارسی پور به امریکا مهاجرت کند. آخرین رمان او عقل آبی (۱۳۷۴) نام دارد که پارسی پور در آن عناصری از فلسفه، عرفان و رئالیسم جادویی را در پس زمینه ایرانی جنگ زده درهم می آمیزد.
منیرو روانی پور یکی از نویسندگان نسل جوانتر است که موفقیتش را تقریباً یک شبه با رمان اهل غرق (۱۳۶۸) به دست آورد. روانی پور در رمان مثل داستان های کوتاهش، مردم و سنت ها و اعتقادات شان را در روستاهای جنوب ایران مورد کند و کاو قرار می دهد. اهل غرق در واقع داستان روستایی است که او در آنجا متولد شده و بعدها موج پیشرفت ها و مدرنیزاسیون آن را به ویرانه یی بدل می کند. آنچه اهل غرق را از دیگر رمان های ایرانی متمایز می کند رویکرد روانی پور نسبت به قصه گویی است. او در این رویکرد، نسبت به سنت شفاهی روستای دوران کودکی خود وفادار می ماند. روانی پور در اهل غرق اتفاقاتی واقعی را روایت می کند که در برگیرنده عوالم خیالی مردمی خرافه پرستند که در یک جامعه منزوی و جدا افتاده زندگی می کنند. او در این رمان با کنار هم قرار دادن واقعیت و خیال داستانی می آفریند که یادآور آثار متعلق به رئالیسم جادویی است. جنبه دیگر کار روانی پور تجربه ورزی جسورانه او با صدای روایی است. این تجربه ورزی هنگامی که با برخورد او با موضوع داستان ها و شخصیت هایش که اغلب طنزآمیز است، مخلوط می شود باعث می شود برخی از خوانندگان نتوانند با آثار او ارتباط برقرار کنند. غزاله علیزاده نویسنده خانه ادریسی ها (۱۳۷۱-۱۳۷۰) - رمانی که استادانه طرح ریزی شده بود- یکی از دیگر نویسندگان زن برجسته بعد از انقلاب است که مرگ نابهنگامش داستان نویسی فارسی را از رمان نویسی با آینده درخشان محروم کرد.
از میان نویسندگان زن نسل قبل، سیمین دانشور که حالا عنوان تلویحی بزرگ بانوی داستان نویسی ایران را نیز به دست آورده، همچنان فعال مانده است. او در نخستین رمان از یک تریلوژی که جزیره سرگردانی (۱۳۷۲) (با ارجاعی مستقیم به گفته جیمی کارتر رئیس جمهور امریکا که ایران را «جزیره ثبات» خوانده بود) نام دارد، سعی دارد به ایده کم کردن فاصله میان خودش به عنوان نویسنده و به عنوان شخصیتی داستانی جامه عمل بپوشاند. گلی ترقی که به خاطر آثار پیش از انقلابش مثل خواب زمستانی (۱۳۵۲) شناخته شده است، همچنان در پاریس و ایران به نوشتن ادامه می دهد و داستان های مختلفی از جمله چند فصل از آخرین رمانش عادات غریب آقای الف در غربت را منتشر کرده است. مهشید امیرشاهی هم دنباله رمان در حضر را تحت عنوان در سفر (۱۳۷۴) که مضمونش زندگی در تبعید است، منتشر کرده است.
جعفر مدرس صادقی یکی از پرکارترین نویسندگان و نمونه برجسته رمان نویسان نسل جوان تر است. رمان های او از جمله گاوخونی (۱۳۶۲) و کله اسب (۱۳۷۱) نمونه یی از گرایشی جدید در داستان نویسی فارسی هستند که به دنبال فردیت ایرانی و هویت جمعی در پایان قرن بیستم است.
رمان مدرن فارسی طی تاریخ خود در یک قرن اخیر بیشتر وسیله یی برای ابزار نارضایتی و نقد سیاسی و اجتماعی بوده است. در آغاز مخاطبان عام مشتاقانه به استقبال رمان فارسی رفتند. درباره سیاحت نامه ابراهیم بیگ - نخستین رمان فارسی - گفته می شود در محافلی که در محله ها تشکیل می شد برای مردمی خوانده می شد که بیشترشان بی سواد بودند. در نهایت، هنگامی که نویسندگان معضلات اجتماعی را مورد توجه قرار دادند و مسوولیت آنها را متوجه سیستم حکومت کردند، این کارشان واکنش جدی سیاستمداران را برانگیخت. در دهه های نخست این قرن کتاب های جمال زاده بر سر چهارراه ها در ملاء عام به آتش کشیده می شدند. همچنین سره نویسان اخلاق گرایی همچون احمد کسروی هم در دهه ۱۳۲۰ وجود داشتند که رمان را عامل تباهی می دانستند. کسروی برای پیروان خود ضیافت های غجشنف کتاب سوزی برپا می کرد که در آن از آنها خواسته می شد کتاب های خودشان را برای سوزاندن به مجلس بیاورند. به رغم چنین موانعی همچون مقاومت ادبا در برابر به حساب آوردن رمان در زمره سنت ادبی، این ژانر به رشد خود ادامه داده و در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یکم تبدیل به جریان اصلی آفرینش ادبی در ایران شده است. آمار رو به افزایش رمان نویسان زن در کنار رمان نویسان مرد در ایران در سال های پس از انقلاب در کنار توجه بیش از پیشی که نویسندگان ایرانی به «هنر رمان» نشان می دهند، نوید دهنده آینده یی درخشان برای این ژانر ادبی در ایران است.
محمدرضا قانون پرور
ترجمه؛ علیرضا اکبری
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید