پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به گزینش بومی دختران دانشجو


نگاهی به گزینش بومی دختران دانشجو
هنوز زمان زیادی از جنجال افزایش درصد بومی گزینی در کنکور سراسری امسال و همچنین لایحه حمایت از خانواده در مجلس نگذشته که بار دیگر نمایندگان مجلس در صدد تصویب طرحی دیگر به نام «بومی گزینی دختران دانشجو» هستند. فکر اولیه پذیرش بومی به سال های دورتر بر می گردد و حدود ۱۵ درصد از ظرفیت دانشگاه های مادر سال های بین ۶۲ و ۶۳ تا سال های اخیر به دانشجویان بومی اختصاص داشت. اسم این کار در سیاست های آموزشی دنیا «تبعیض مثبت» است یعنی نظام های آموزشی با دادن امتیازات به گروه های محروم راه آنها را به سطوح بالاتر تحصیلات باز کنند.
این مساله به خودی خود مثبت است، اشکال این کار بیشتر در بعد جغرافیایی، نابرابری، محرومیت بود. اما از امسال سیاست جدیدی شکل گرفت که این تبعیض مثبت در مورد گروه های محروم تر را زیر سایه قرار داده، تقریبا تعداد زیادی از ما کنکور دادیم، فرم هایش را پر کردیم، استرس و درس خواندن پر از توهمش را تجربه کردیم، رتبه می آید و دانش آموزان می توانند تصمیم بگیرند که چه رشته ای را در کجا انتخاب کنند و بعد در صورت قبولی به تحصیل دانشگاه و رشته انتخابی خود بپردازند. حال سوال اساسی اینجاست در پروسه ای که تمامش با انتخابی با محدودیت های فراوان رخ می دهد منع قانونی براساس جنسیت چه می تواند باشد؟ نگاه های محدودیت خواه باعث می شود بسیاری از دختران در تمام نقاط ایران، از تهران تا روستاهای کوچک که ممکن است هیچ گاه اجازه و فرصت درس خواندن را به دلیل ازدواج زودهنگام و بسیاری مسائل دیگر نیابند، اگر یافتند بسیاری از آنها از طرف خانواده تحت فشار و محدودیت انتخاب رشته و انتخاب محل دانشگاه قرار می گیرند زیرا براساس همین سنت و حمایت نادرست خانواده ها نمی پذیرند که دخترانشان در شهری دور از آنها درس بخوانند در نهایت می مانند گروهی که با انتخاب خود و تقریبا تمام آنها با اطلاع کامل خانواده دست به انتخاب رشته در شهرستانی دیگر برای دست یابی به موقعیت بهتر می رفتند و اجرای این طرح حق انتخاب مسلم را نقض می کند. با تمام این تفاسیر اعلام می کنند که این تبعیض نیست احتمالا منظورشان این است که مصلحت است. ولی بدانید زن های ایران شعور دارند. حق انتخاب دارند و محدودیت ها توهین به شان انسانی شان است. قطعا اگر این طرح اجرا شود دیگر ۶۰ درصد از پذیرفته شدگان دانشگاه را دختران تشکیل نمی دهند، دختران کمتر درس می خوانند و اگر دختران کمتر درس می خواندند لایحه چند همسری به این شدت مورد حمله قرار نمی گرفت، اگر زن ها کمتر درس بخوانند وقت بیشتری برای آشپزی و گرم کردن غذا و کانون خانواده خواهند داشت!!! اگر زنها بیشتر درس بخوانند ساختار جامعه که مرد باید سن، تحصیلا ت و درآمد.... اش از زن بیشتر باشد تا تنها او کنترل همه چیز را در دست داشته باشد بر هم می خورد و در نتیجه آمار طلا ق در این خانواده ها که زنهایشان تحصیل کرده اند بالا می رود.
اجرای این طرح باعث می شود داوطلبین دختر شهرستانی از حق تحصیل در تهران محروم شوند و همچنین نتوانند در رشته های پرطرفداری چون پزشکی- مهندسی و حقوق ادامه تحصیل دهند. این طرح باعث می شود فرصت رشد هویت اجتماعی دختران محدود شود و مانعی بر سر راه حضور آنان در اجتماع ایجاد کند. همچنین از تحرک اجتماعی و طبقاتی جامعه جلوگیری کرده و امکان برخورد فرهنگ های گوناگون و رشد آنان را مسدود کند، امری که از سرعت توسعه و پیشرفت کشورمان می کاهد و البته اعمال آن آشکارا با اصل ۲۱ قانون اساسی که ایجاد زمینه های مناسب برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او را از وظایف دولت دانسته است در تضاد است.
بومی گزینی در دانشگاه ها که در ایران معاصر ما دروازه ورود بسیاری از دانش آموزان را به بازار کار و تحصیل و دسترسی به امکانات بهتر زندگی تعیین می کند به هر علت و توجیهی که رخ دهد با عدالت بیشترین آسیب این تصمیم دامان دانش آموزانی را می گیرد که در مناطق محروم تر کشور زندگی می کنند و از نظر هوش و دانش و رتبه علمی امتیاز و ادامه تحصیل در دانشگاه هایی با رتبه علمی بالا تر و امکانات تحصیلی بهتر را دارا هستند برای توجیه این عمل این سخن قابل پذیرش نیست که باید سعی شود دانشگاه های دیگر نیز همچون دانشگاه های معتبر امکانات و سطح علمی خود را بالا بکشند زیرا تصمیم گیری مجلس هشتم برای آینده نزدیک است که قرار است شکل قانونی به خود بگیرد، اما توجه این تصمیم گیری توصیه ای است که به آینده نامعلوم حواله شده و ضمانت اجرایی ندارد.
در این راستا آنچه در اولویت کار قرار گرفته مشکلا ت دخترانی است که ورود به دانشگاه آنها را در معرض زندگی جدیدی قرار می دهد. دختران با ورود به جامعه همه مسئولیت هایی را که پیش از این والدین آنها و نهاد خانواده به عهده داشت در سایه شخصیتی جدید خود به تنهایی به عهده می گیرند و آماده می شوند تا به تنهایی و به عنوان یک انسان مستقل فردیتشان را پاس بدارند. آری واقعیت به همین سادگی است که آنها وارد دنیای جدیدی می شوند رقابت می کنند، بی پول می شوند، کار می کنند در فضاهای آزادانه تر از شهرها و روستاهای کوچک به عرصه های عمومی وارد می شوند. اعتراض می کنند، خواسته هایشان را طلب می کنند و در تمرین زندگی جدید میآموزند که سر به زیر بودن وقانع بودن و چشم گفتن و واگذار کردن عنصر تصمیم گیری به «بزرگتر» یا از پس پسران همکلاسی ظاهر شدن و سخن گفتن همیشه کارگشا و به نفعشان نیست.
این که کسب دانش بیشتر و فراگیری مهارت های زندگی به هر انسانی توانایی و قدرت بیشتر می دهد لا زم به یاد آوری نیست دخترانی که دور از خانواده ها به تحصیل ادامه می دهند درچالش بازندگی جدید توانمند تر شده و تجربه های جدیدی که در سیستم بسته سنتی برخی خانواده ها قادر به آزمودن آن نبودند را می آزمایند.
تردیدی نیست که آزمودن و خطا نخستین اتفاق طبیعی هر تجربه جدیدی است اما این که برای پرهیز از خطا باید از هر آزمونی دوری کرد، نکته ای است که تفکر سنتی مردانه به آن پاسخ مثبت می دهد.
امروز این فرصت در همه جهان فراهم آمده که افراد بتوانند برای شکوفا کردن استعدادشان در دورترین نقاط جهان به تحصیل بپردازند این یکی از آموزه های دینی هم هست که برای کسب علم و در صورت لزوم باید به دور دست ها سفر کرد. اما به جای تحقق این آموزه ها گرایش های این گونه توسعه پیدا کرد. شیرزاد عبداللهی استاد دانشگاه می گوید: مجلس باید قوانینی را تصویب کند که به توسعه اقتصادی فرهنگی اجتماعی کشور منجر شود و در جهت اهداف سند چشم انداز باشد.
مثلا در دانشجویان باید به مساله اشتغال فارغ التحصیلا ن توجه کند. در حال حاضر انبوهی از آنان در شهرهای کوچک در انتظار یافتن کسب و کارند در حالی که فقط ۵ درصد آنها جذب ادارات دولتی می شوند. اقتصاد در شهرستان ها بسته است و کارخانه های تولیدی و خدماتی بسیار کمتر از ابرشهرهاست. اشتغال دختران در این شهرستان ها نزدیک صفر است. اگر مجلسیان به فکر اقتصاد خانواده و هزینه های خوابگاه دانشجویی و سفر به شهرستان ها هستند بهتر نیست قدری هم به فکر اشتغال آنان باشند؟ خوابگاه های دانشجویی مرکز سیاسی و تبادلا ت فرهنگی است مگر می شود به جای حل مشکل خوابگاه ها از شر اجتماعی پدیده پردرد سری به نام خوابگاه دانشجویی راحت شد. دانشجویان سفیران سیاسی و فرهنگی هستند و تحصیل دانشجویان شهرستانی در جایی مثل تهران دیدگاه های بسته او را متحول می کند و در نهایت همه مان می دانیم که با اجرای این طرح دانشگاه هایی مثل شریف و صنعتی، امیرکبیر و تهران و... که از زبده و گرانترین مراکز علمی ایران هستند از پذیرش نخبه های شهرستانی محروم می مانند و این سیاست در ماهیت خودش کاملا ضداجتماعی و ضدآموزشی است چرا که از رقابت آزاد و سالم بین دانشگاه ها جلوگیری می کند.
امسال با اجرای این طرح خانواده ها غافلگیر شدند اما ذهن خلاق ایرانی راه حل های مناسب برای دور زدن مصوبه را پیدا می کند. شاید دو سال زودتر به تهران مهاجرت کنند یا فرزندان خود را از سال دوم دبیرستان به تهران بفرستند تا بومی تهران شوند!!!
تصویب و اجرای این طرح بازگشتی تاریخی به دوران قجر و اندرونی هاست. تا جایی که ذهن یاری می کند همیشه اعتراضات زنان در حوزه های مختلف نمود پیدا می کرد ولی هیچ گاه حق تحصیل جزو این موارد نبود چون آن زمان این دغدغه را نداشتیم.
نویسنده : شبنم موسوی خصال
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید