پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


نگاهی به آپارتمان نشینی در ایران


نگاهی به آپارتمان نشینی در ایران
تغییرات اجتماعی به ویژه دگرگونی‎های سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی قرن بیستم در ایران که ارتباط تاریخی و فکری نزدیکی با انقلاب مشروطه داشت، با تحولات بزرگ صنعتی در دنیای غرب متقارن بود و این فرصتی بود تا معضلات جامعه با راهکارهای نوین اروپا، چاره‎جویی شود. تکنولوژی، صنعت و تولید، یکی از وسوسه‎انگیزترین این شیوه‎ها بود. پس صنایع مختلف کم کم وارد کشور شده و تأثیرات همه‎جانبه و عمیقی بر روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حتی معماری ایرانیان تحمیل کرد. کارخانه‎ها یکی پس از دیگری شروع به کار می‎کردند و مشاغل جدیدی پدیدار می‎شدند که به نیروی کار تازه نیاز داشتند. بخشی از این نیروها از طریق جذب شاغلین حرف سنتی و مخصوصاً بخش کشاورزی قابل تأمین بود. همچنین جاذبه‎های جدید شهری همچون خدمات رفاهی، امکانات تازه تفریحی و ظاهر آراسته شهرها، تعادل دیرپای جمعیت شهری و روستایی را دگرگون کرد. شیوه‎های متحول شده تجارت و جابجایی توازن و انباشت سرمایه‎ها نیز مزید بر دلائل فوق بودند. در نتیجه شهرها از نظر وسعت و جمعیت دچار چنان رشد بی‎قاعده‎ای شدند که حتی با تمام طول تاریخ این سرزمین قابل مقایسه نبود و طبیعتاً تهران به‎عنوان مرکز، بیشترین سهم را داشت. پدیده حاشیه‎نشینی برای اولین بار شکل گرفت و گونه‎ای بی‎مثال از تداخل فرهنگی به‎وجود آمد. باردیگر بعد از وقوع انقلاب اسلامی و متعاقب جابجائی قدرت‎های سیاسی و اقتصادی از یک طرف و بازار داغ وعده‎های مبتنی بر شور و هیجان دوران گذر، از جمله شایعه تقسیم و واگذاری املاک و مستغلات مصادره‎ای به مردم و… از دیگر سو، تهران بحران جمعیتی تازه‎ای را تجربه کرد.
نمی‎توان انتظار داشت که تمامی این رشد در ابعاد افقی جوابگوی این افزایش انفجارآمیز باشد. محدودیت اراضی قابل ساخت، افزایش بهای زمین‎های مرغوب، افزایش هزینه‎های ساخت، بعد غیرقابل پذیرش مسافت و ترددهای لازم روزانه، مشکلات ارائه خدمات انتظامی و امنیتی، محدودیت توسعه شبکه‎های خدماتی مثل خیابان‎،‌ آب و برق و… همه و همه تصمیم‎ها و سیاست‎گذاری‎های خرد و کلان را به سمت رشد عمودی سوق می‎دادند. بنابراین باز هم الگوی دیگری از غرب، بی‎اینکه با فرهنگ شهرنشینی گذشته همخوانی و انطباق کافی داشته باشد، به همت فرنگی‎ماب‎های پایتخت برگزیده شد. خصوصاً امکانات وسیع ساختمان‎سازی، تکنیک‎ها و مصالح جدید ـ ره‎آورد تمدن فراگیر ـ در ورود این الگوی تازه بی‎تأثیر نبود. خانه‎های چند واحدی، برج‎نشینی و آپارتمان‎نشینی که به آرامی و با فرصت کافی در شهرهای بزرگ غرب متولد شده بود، شباهتی به خانه‎های سنتی ایرانی و شیوه‎های همنشینی ایرانی نداشت. در شهرهای ایران، جامع‎ترین نمونه‎های این نوع مجاورت‎ها را تنها می‎توان در خانه‎های پدرسالاری دید که همراه با خانواده فرزندان ذکور و در بناهای وسیع و مجلل اتفاق می‎افتاد. خانه‎های پدرسالار با توجه به میزان توانائی مالک، گاهی مثل مجموعه « عامری‎ها» در کاشان از حیاط‎های مجزا و مستقل برخوردار بود. بعدها به تدریج در شهرهای بزرگتر و متأثر از کوچ‎های فامیلی، نوع تازه‎ای از همنشینی نیز ظهور کرد که بین نسل‎های بعدی و به تبع پخش یک سریال تلوزیونی به « خانه قمرخانوم» شهرت یافت. این خانه‎ها عمدتاً با مصالح و اصول معماری سنتی و حیاط مرکزی ساخته شده بودند که به اقتضای نیاز، اتاق‎های آن به خانواده‎های مختلف واگذار می‎شد. اهالی این خانه‎ها اغلب نسبت‎های قبیله‎ای و خانوادگی با هم داشتند و یا از طریق همشهری‎ها و هم‎ولایتی‎های خود به صاحب‎خانه معرفی می‎شدند. این نوع اسکان اگرچه گاهی سال‎ها طول می‎کشید، اما اغلب به‎خاطر سطح اقتصادی و درآمد سرپرست خانواده و محدودیت فضا، از نظر تنوع لوازم ضروری زندگی، ظاهری موقت داشت. اهالی این نوع خانه‎ها مجبور بودند از سرویس و منبع آب و خدمات مشترک استفاده کنند. در نتیجه فضای این خانه‎ها پر بود از قصه‎ها و خاطرات ناشی از زد و خوردها و فحاشی و البته مشارکت‎ها و همدلی‎ها، تبادل مایحتاج روزانه، مراودات و وصلت‎ها و…
نمونه‎های اولیه خانه‎های سازمانی ـ که بعد از تخریب برج و باروی دوره ناصری و تسطیح قسمت‎های شرقی شهر برای کارمندان دولتی ساخته شدند تا چندصد دستگاه‎ها و ساختمان‎های بانک‎رهنی و… ـ به زودی در حواشی شهر قدیم به مجتمع‎های آپارتمانی چند طبقه مانند آنچه در قصرفیروزه برای خانواده‎های نظامی ساخته شد، تغییر چهره داد. در تهران در حالی که هنوز در مناطقی مثل نارمک و منیریه محله‎هایی با معیارهای شهرسازی جدید و خیابان‎کشی‎های هندسی اما با ترکیبی از خانه‎های ویلایی در شرف طراحی و احداث بود، ساخت مجموعه‎هایی مثل شهرک اکباتان و شهرک غرب ـ که با پیش‎بینی مشکلات عدیده فرهنگی تنها به‎طور مشروط و به طبقه خاصی از جامعه به لحاظ فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی واگذار می‎شد ـ این حرکت را بیش از پیش شتاب داد و متعاقب این مجموعه‎ها، فرزندان کوچک و اغلب ناقص‎الخلقه‎ای از این پدرهای وارداتی (مثل سه ساختمان بلند مرتبه در ایستگاه بهنام ـ میدان ژاله) در گوشه و کنار شهر زاده شدند که بیشتر مورد استفاده دومین گروه جویای رفاه و آسایش زندگی شهری به معنای غربی آن، قرار گرفتند. گروهی که علاوه بر محدویت‎های مالی، می‎کوشیدند خود را متعلق به طبقه پیشتاز جامعه شهری معرفی نمایند و آپارتمان‎نشینی را به‎عنوان نمادی از تجدد، تمایز و برتری طبقاتی برمی‎گزیدند. در استقبال از این پدیده توجه حکومت، ترکیب جمعیتی و ویژگی‎های کوهپایه‎ای، تهران را مستعدتر از دیگر نقاط ایران کرده بود. اما همانطور که پیش‎بینی می‎شد این الگوهای نوظهور و بیگانة غربی به سرعت از طریق پایتخت به شهرهای بزرگتر نیز سرایت کرد.
بدون قضاوت منتج به انتخاب رجحان یکی بر دیگری و بی‎هیچ اصراری برای نفی لزوم ابداع و به‎کارگیری چنین شیوه‎های تازه‎ای باید گفت؛ مغایرات و تفاوت‎های ماهیتی و بنیادی متعددی در قیاس فرهنگ غالب و عادات زندگی ایرانی ـ که به معماری سنتی خانه‎ها شکل داده بود و البته از آن‎ها تأثیری متقابل گرفته بود ـ و الگوهای سنتی همسایگی با نوع و امکانات زندگی آپارتمانی بدون خاستگاه و بستر مهیای بومی می‎توان پیدا کرد که همچنان با گذشت چند دهه از ورود آن، موجب تقابل فرهنگی، دلتنگی و نوعی عدم‎پذیرش درونی، نگرانی و آزار ساکنین می‎شود.
سابقه به‎کارگیری معماری برون‎گرا در ساختمان‎های معاصر برخلاف شیوة فراگیر درون‎گرایی، به‎ویژه در ساختمان‎های دولتی و با عملکردهای جدید، زمینه مناسبی بود برای ورود تفکر طرح‎های برون‎گرا در مجتمع‎های ساختمانی که تأثیرات مشهودی در پلان و تزئینات نمای ساختمان‎ها داشت. به‎جای دیوارهای ساده و بی‎روزن، پنجره‎های متعدد و بزرگ رو به خیابان و کوچه گشوده شدند و اغلب نماها با تزئیناتی به‎مراتب پرتکلف‎تر آراسته گشتند. عناصر تازه‎ای همچون بالکن، پاسیو یا نورگیر و پاگرد و راه‎پله‎ها برای ترددهای پرتعداد و با امکان استفاده سهل‎تر و… جای خود را در پلان‎های جدید باز کردند. در مواردی هم فضاهای کوچک تجاری و مغازه‎ها در طبقات همکف، بخشی از فضا را اشغال نموده و کاربری‎ها و نیازهای جدید، فضاهایی مثل پارکینگ و انباری را به خود اختصاص دادند. در عوض جایگاه معماری و عاطفی گذشته عناصری همچون ایوان‎ها، سرداب، باغچه‎ها، حیاط، هشتی، بادگیر، حوض‎ها، پشت‎بام و… کنار گذاشته شدند. دیگر محرمیت و سلسله‎مراتب که اساس خانه‎های سنتی بود، کاربردی در تعاریف جدید مجتمع‎های مسکونی، خانه‎ها و آپارتمان‎ها نداشت.
در پلان‎های تحمیلی، بعضی از فضاها نیز با افت و خیزها و ارزشگذاری‎های متفاوت، جایگاه دیگرگونه‎ای پیدا کردند. به‎طوری که مثلاً « خلوت» معنایی کاملاً متمایز پیدا کرد. آشپزخانه‎های اوپن که ترجیحاً مخصوص آماده‎سازی غذاهای سبک و فوری هستند، جای آشپزخانه‎ها و مطبخ‎هایی محجوب و با وظایف پیچیده‎تر و پرکارتر در سبک پذیرایی و پخت و پزهای ایرانی را گرفتند. همینطور اگرچه حمام‎های خانگی با جداره‎های نیمه‎شفاف غربی مجال حضور پیدا نکردند، اما حمام‎های مجاور اتاق خواب خیلی زود به طرح آپارتمان‎های امروزی اضافه شده و در مواردی هم سونا و استخرهای کوچک خانگی و نمونه‎های مشترک آن در مجتمع‎های مسکونی با استقبال فزاینده‎ای روبرو شدند. گاهی در این ساختمان‎های جدید می‎توان از نمونه‎های کارخانه‎ای مثل قطعات پیش‎ساخته گچبری و سرستون‎ها سراغ گرفت که به جای نوع اصیل خود نشسته‎اند.
در حالی که مجموع عملکرد الگوهای اولیه آپارتمان کمی بیش از یک خوابگاه خصوصی است، خانه‎های ایرانی در مفهوم سنتی آن، با اتکا به وسعت و تفکیک اندرونی و بیرونی و ترکیبی از فضاهای مختلف، ظرفیت انجام فعالیت‎های متنوعی داشتند. بسیاری از قرارهای ملاقات تجاری مردان خانه در بیرونی انجام می‎شد در حالی که خانم خانه می‎توانست از مجلس زنانه و یا نشست‎های روزانه و مداوم خود با اقوام و همسایه‎ها لذت ببرد. اغلب مراسم مذهبی و خانوادگی در همین خانه‎ها انجام می‎شدند و به‎طور کلی افراد خانواده می‎توانستند بیشتر نیازهای فضایی خود را در داخل همین خانه‎ها تأمین نمایند.
تغییر مفهوم « فضای مشاع» یکی دیگر از وجوه تمایز این شیوه خانه‎سازی محسوب می‎شود. پیش از این غالب فضاهای مشاع به فضاهای شهری مثل کوچه‎های همسایگی و میدانچه‎های محلی و یا بناهای عمومی مثل آب‎انبارها و… محدود می‎شد. اما در مجتمع‎های مسکونی و آپارتمانی مفهوم تازه‎ای از فضاهای مشاع وارد شد که مهمترین آن‎ها عبارتند از ورودی، راه‎پله‎ها، پارکینگ، حیاط مشترک و…. به بیانی دیگر لازم بود معانی فضای مشاع از مقیاس شهری به مقیاس کوچکتر مجتمع و بلوک ساختمانی تبدیل شود. به تبع این تغییر، مفهوم تازة « هم‎ساختمانی» نیز باید به « همشهری» و « توقعات و شیوه‎های تازه بهره‎برداری، تجهیزات تازه‎ای را به ساختمان‎ها اضافه کرد که پیشتر لزومی به تجربه آن‎ها نبود. سیستم‎های گرمایشی و برودتی، لوله‎کشی سراسری آب، موتورخانه‎ها، آسانسور و دربازکن برقی و… و هزینه‎های مربوط به آن‎ها اجتناب‎ناپذیر بودند. بعدها خدمات تازه‎ای نیز به این فهرست اضافه شد که شبکه‎های تلفن، خدمات شهری برای دفع زباله، صندوق پست و در نهایت گازشهری، از مهمترین آن‎ها محسوب می‎شوند.
گذشته از مواردی مثل تلفن، گاز و…، اتفاق هم‎زمانی و رواج دست‎آوردهای دیگری از تولیدات صنعتی علم روز نیز به ایجاد ظواهر غیرمأنوس با خوی و عادات مردم ایران کمک کرد. بعد از نهضت برون‎گرایی، مصالح بنایی نوظهور خصوصاً در نازک‎کاری‎ها بیش از هر عاملی در این تغییر چهره مؤثر بودند. حجم وسیعی از کاشی‎های ماشینی، شیشه، سیمان، سنگ پلاک، پارکت، رنگ‎های ساختمانی، شیرآلات و یراق، لوازم خانگی مدرن و… را می‎توان در این دسته جای داد. همچنین الگوهای تازه فرهنگی نیز بی‎تأثیر باقی نماندند. خانه‎های سنتی با این طرز تلقی هم‎زمان بودند که؛ « پسر پشتوانة پدر است و دختر عصای روزگار پیری مادر». اما در دورة اخیر تفکر « تولید نسل» کم کم به لزوم « بقای نسل» تبدیل شد و کنترل موالید و تعداد فرزندان شکل تازه‎ای به خود گرفت. دور از ذهن نیست که تغییر ابعاد خانواده می‎توانست به تغییر و یا حداقل احساس تغییر چهره محل زندگی خانواده، یعنی خانه هم منتهی شود. (و بالعکس)
تقریباً تمام برج‎ها و آپارتمان‎های موجود در ایران یا بر روی زمین‎های خالی احداث شده‎اند و یا مانند آخرین نسل آن‎ها، جای خانه‎های قدیمی و کلنگی را گرفته‎اند. آنچه تا به حال در توجیه اقتصادی این ساخت و سازها گفته شده بر مبنای همین شیوه تصرف زمین است. هنوز هیچ آزمون عملی موفقی برای توجیه ادامه این روند ساخت و سازها بعد از پایان بدیهی عمر مفید و ایمن این بناها و پس از تخریب آخرین ساختمان‎های کهنه و چگونگی وضعیت سهام زمین ملک، توسعه و تکامل قوانین، سرانجام فرسودگی ناگزیر ساختمان‎های جدید و در نتیجه تحمیل هزینه‎های نوسازی و دوباره‎سازی، موجب جلب اعتماد مالکین نشده است. از طرفی مطابق باوری همه‎گیر و کهن، ایرانیان این اندرز را نسل به نسل منتقل کرده‎اند که؛ «[برای سرمایه‎گذاری] مالی بخرید که باد از روی آن رد شود [نه از زیر آن]». به این ترتیب هیچ نوع احساس امنیت مالی، چنانچه در گذشته بود، برای صاحبان جزئی این بناها به‎وجود نمی‎آید.
سعید فلاح فر


همچنین مشاهده کنید