جمعه, ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ / 6 December, 2024
مجله ویستا

زنان بر لبه تیغ انتخابات


زنان بر لبه تیغ انتخابات
حدود دو سال پیش و چندی قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه، یک نسخه از کتاب انگلیسی تسخیر را برای خانم «سگولن رویال» رقیب اصلی آقای سارکوزی ارسال کردم. این کتاب که ماجرای ۱۳ آبان ۵۸ و خاطرات مرتبط با آن است همراه نامه‌ای ارسال شد که در آن بر ضرورت شناخت تحولات جهانی با توجه به تاریخ معاصر تاکید کرده بودم. مدتی بعد خانم رویال کارتی را به عنوان تشکر از ارسال کتاب با اشاره به اینکه حتما کتاب را مطالعه و از آن استفاده خواهد کرد، برایم فرستاد. خانم رویال البته در انتخابات فرانسه رای نیاورد ولی کماکان رهبری حزب منتقد دولت را در آن کشور عهده‌دار است. آقای «ژوسپن» نخست‌وزیر اسبق فرانسه که اخیرا در نشست بنیاد بین‌المللی گفت‌وگوی تمدن‌ها در تهران شرکت کرده بود، می‌گفت: در معادلات سیاسی فرانسه اینک امید زیادی به این خانم وجود دارد.
اگرچه دوران بحث ضرورت حضور زنان در عرصه‌های عالی سیاستگذاری و سکانداری سیاسی کشورها گذشته و برای عمده ساختارهای سیاسی غرب، مسئله حضور زنان در عالی‌ترین سطوح و موقعیت‌های سیاسی نشان از یک باور اعلام‌شده دارد، ولی اینکه زنان تا کجا در عرصه رقابت‌های حزبی کشورهای صنعتی و توسعه‌یافته موفق بوده‌اند، هنوز جای بررسی و مداقه دارد. یعنی اینکه تا چه حد این حضور به بهبود مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشورها منتهی شده و آیا سبب غلبه نگاه زنانه مبتنی بر اخلاق و عطوفت بوده، باید مورد تامل قرار گیرد. در این میدان البته ایالات متحده آمریکا تاخیر بیشتری داشته است، گرچه شاهد حضور زنان شاخص در سطوح عالی مانند مادلین آلبرایت در دوره کلینتون و کاندولیزا رایس در دوره بوش بوده‌ایم، ولی هنوز در آمریکا خانمی رئیس‌جمهور یا معاون رئیس‌جمهور نشده است. در مقاله‌ای می‌خواندم که: جالب است آمریکا باید در برخی موارد از ایران درس بگیرد. در این مقاله به یک آگهی در مورد استفاده از گاز طبیعی در حمل‌ونقل عمومی ایران و ضرورت درس گرفتن آمریکاییان از این تجربه موفق ایران اشاره شده بود. همچنین اینکه از حدود ۱۰ سال پیش تاکنون یک معاون رئیس‌جمهور زن در کابینه جمهوری اسلامی ایران حضور دارد، در حالی که در آمریکا چنین موردی نبوده است. این رویکرد البته مورد توجه ستاد انتخاباتی مک‌کین قرار گرفت. او، سارا پی‌لن را به عنوان معاون اول خود برگزید که در هفته‌های اول حضورش شگفتی‌آفرین شد و توانست آرا را به نفع مک‌کین جابه‌جا کند. ولی خیلی زود بی‌تجربگی و ناتوانی این خانم سبب بروز تردیدهای زیادی نسبت به وی و برنامه‌های انتخاباتی مک‌کین شد، تا آنجا که امروز این اقدام چندان مثبت ارزیابی نمی‌شود و به عنوان تصمیمی عجولانه و مقطعی مورد انتقاد قرار می‌گیرد. در هر حال این واقعیتی انکارناپذیر است که عالم سیاست در همه جای دنیا کماکان با غلبه نگاه مردانه مواجه است و این نگاه‌ها عرصه رقابت برای زنان را دشوار می‌کند. زنان در این عرصه با شرایط نابرابر، تهدیدات، اتهامات و حسادت‌های فراوان از طرف حاکمان و قدرتمندان مذکر قرار گرفته و از عرصه رقابت کنار می‌روند.
در این حال بحث‌های گسترده سیاسی و اجتماعی مرتبط، نگاه عدالت‌طلبانه جنبش زنان در این عرصه را مطرح می‌سازد؛ نگاهی که می‌تواند با تکیه بر ابعاد روان‌شناختی و رفتاری سبب ایجاد تعادل در دنیای خشن و اقتدارگرایانه سیاست مبتنی بر ثروت و قدرت شود. در واقع نگاه معطوف به گذشت، عاطفه و روابط انسانی از منظری مادرانه و توام با حس دغدغه برای نسل‌های آینده و سرنوشت کره مسکون، این قابلیت را دارد که بسیاری از تصمیمات یک‌سویه فعلی را متعادل نماید. این نظریه‌ای قابل تامل است که گرایش جهان امروز به سمت خشونت و ناامنی و غلبه بی‌اعتمادی و ناامیدی ناشی از فقدان روح زنانه در حکمرانی جهانی و مناسبات کشورها و غلبه تفکر و حضور مردانه در عرصه سیاسی دنیاست. البته موضوع مشارکت زنان در انتخابات را از منظر دیگری ـ شکل و میزان حضور آنان در انتخابات ـ نیز می‌توان دید. براساس آمار و روندهای جهانی این حضور طی دهه‌های اخیر به‌طور کلی رو به افزایش بوده، اگرچه در کشورهای مختلف کمیت و کیفیت آن تفاوت‌های زیادی داشته و به عنوان یکی از شاخص‌های مهم توسعه‌یافتگی در مقیاس‌های جهانی به حساب آمده است. از این منظر اتفاق جالبی که در انتخابات آمریکا بسیار مشهود است نقش هیلاری کلینتون در مراحل اولیه و سارا پی‌لن در مراحل بعد در جلب مشارکت جمعیت‌های زنان و جوانان حتی فراتر از جریانات حزبی و پایگاه‌های متداول اجتماعی بوده است.
اگرچه در مورد خانم کلینتون این پدیده به صورت فراگیر رخ داد، ولی در نهایت عامل پیروزی او بر اوباما نبوده و مشخص شد که عواملی قوی‌تر از جنسیت و حتی نژاد در این انتخابات نقش دارند. این مسئله پس از مدتی در مورد سارا پی‌لن نیز مصداق یافت. حضور گسترده زنان و جوانان را به خصوص در مقایسه با انتخابات قبلی آمریکا می‌توان ناشی از چند عامل متداخل تلقی کرد. اول، شرایط خطیر اقتصاد آمریکاست که از بیش از یک سال قبل برای عموم مردم ملموس بوده، دوم وضعیت بد سیاست خارجی آمریکا به ویژه بعد از حمله به عراق و سوم عدم‌پایبندی سیاستمداران کنونی به وعده‌های انتخاباتی آنهاست.
این مجموعه عوامل سبب مقبولیت بیشتر گزینه تغییر و تحول در مقابل پذیرش وضعیت موجود شده است. در این میان یکی از مهم‌ترین عوامل بلندمدت بودن فرآیند انتخابات و طرح گسترده دیدگاه‌هاست که فرصتی برای طرح کلیات و جزئیات مواضع کاندیداها را فراهم می‌سازد و محک خوبی برای ارزیابی توانمندی و پاسخگویی نامزدهای ریاست‌جمهوری است. این ماجرا البته در کشورهای در حال توسعه در قالب فرهنگ و ساختارهای سیاسی و اجتماعی مختص آنها قابل طرح و تحلیل است و کشور ما نیز از آن مستثنی نیست. هیچ ناظر و تحلیلگر منصفی نمی‌تواند نقش زنان را در مناسبات مختلف سیاسی پس از انقلاب و تعیین سرنوشت کشور و قوای مقننه و مجریه، شوراها و انتخابات خبرگان نادیده یا کمرنگ انگارد. اگرچه بروز نگاهی که زنان را بیشتر به عنوان عناصری حاشیه‌ای و دست دوم تلقی می‌کند در موقعیت‌های بسیاری دیده و باعث شده که در مواردی زنان نتوانند اثر لازم را در عرصه‌های سیاسی بر جای‌گذارند. طی این سال‌ها مطالعات نشان می‌دهد که بیشترین اثرگذاری رای زنان در انتخابات خرداد ۷۶ و خرداد ۸۰ ریاست‌جمهوری بوده و به‌زعم برخی کارشناسان این رای نه‌تنها موثر، بلکه تعیین‌کننده شده است. اما در مقاطع دیگری مانند انتخابات مجلس هفتم رای دادن و به خصوص رای آوردن زنان کمرنگ جلوه کرد، به حدی که بعد از مجلس ششم موضوعات و مباحث حقوقی آنان در دستور کار مجالس- آنچنان که باید- قرار نگرفت. ظاهرا خانم‌های نماینده در مواجهه با غلبه نگاه مردانه و ترس از اتهامات فمینیستی، سکوت را بر اقدام ترجیح دادند.
ولی برهه‌ای که در پیش داریم آزمونی برای جلب مشارکت زنان در تعیین سرنوشت خود و انتخابات مهم ریاست‌جمهوری دهم خواهد بود. این برهه نمی‌تواند فارغ از تحولات داخلی و بین‌المللی مورد توجه قرار گیرد و عملکرد کاندیداها و مواضع آنان در قبال هویت فردی و موقعیت زنان در خانواده و جامعه و عرصه‌های مدیریتی به عنوان آزمون و محکی برای جامعه محسوب خواهد شد. تفاوت آشکار عملکرد دو دولت اخیر که از دو طیف متباین سیاسی بوده‌اند میزانی در این زمینه محسوب می‌شود و انتخاب را برای جامعه آگاه ایران اسلامی به ویژه در آستانه انتخابات دهم آسان می‌کند. تفاوتی که سبب شد یک دولت در جهت تقویت کرامت و هویت فردی زن و بسط و گسترش مشارکت اجتماعی و سیاسی وی در عین حفظ ارزش‌های خانوادگی حرکت کند و دولت بعد بدون توجه به شخصیت و هویت فردی او و تنها با تاکید مقتدرانه بر ظواهر و پوشش و مسوولیت‌های خانوادگی و اشاعه اتهام فمینیستی به دیدگاه‌های مترقیانه زنان مسلمان تلاش نماید. نگاه دوم اینک سبب ایجاد و تقویت سقف‌های شیشه‌ای برای زنان شده که بارزترین این سقف‌ها سهمیه‌بندی جنسیتی در دانشگاه‌هاست. البته مقوله سقف‌های شیشه‌ای و محدودیت برای انتخاب شدن زنان به عنوان سکاندار قوه مجریه کشور و تفسیر کلمه بحث‌برانگیز «رجال» از مقولاتی است که جای بحث فراوان دارد و مجال دیگری می‌طلبد.
معصومه ابتکار
منبع : روزنامه کارگزاران