پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


ماراتنی در کمتر از شصت دقیقه


ماراتنی در کمتر از شصت دقیقه
به بهانه میزبانی پکن از رقابتهای المپیک ۲۰۰۸، کشور چین سعی کرده با ساخت پنج فیلم کوتاه توسط فیلمسازان مشهور بین المللی، تصویر کلانشهری مدرن را از این شهر نشان دهد. بنا بر گزارش خبرگزاری «شینهوا»، این آثار پنج دقیقه ای علاوه بر پخش از شبکه تلویزیون ملی چین، در شبکه های تلویزیونی ایتالیا، فرانسه و ایران به نمایش درمی آیند.این چند خط خبر، آنقدر تأمل برانگیز است که ذهن را به اندیشیدن وادار می کند که به راستی جایگاه فیلم کوتاه در جامعه ما کجاست و دغدغه های فیلمسازان این عرصه چیست؟
سیدمحمد مختاری مدرس دانشگاه و فیلمساز با بیان تعریفی از فیلم کوتاه می گوید: گرچه نمی توان به درستی، تعریفی جامع و مفید از این نوع اثر هنری ارائه کرد، اما به طور کلی فیلم کوتاه به گونه ای مستقل از هنر سینما اطلاق می شود که فیلمساز را قادر می سازد با الهام از تکنیکهای سینمایی به القاء مطلب، ارایه معنا و تأثیرگذاری بپردازد که بنا بر تعریف آکادمی هنرهای سینمایی، آثار زیر ۶۰ دقیقه، فیلم کوتاه محسوب می شود. اما طبق یک تعریف نانوشته، این گونه آثار تصویری، زمان میانگینی در حدود ۱۵ دقیقه دارند.
از لحاظ ژانر و تکنیکهای سینمایی نیز، این گونه آثار مستقل و با شیوه های گوناگون روایی است، چنانکه در حال حاضر در گونه های مستند، داستانی، تجربی و پویانمایی شاهد خلق آثار ارزشمندی در کشورمان هستیم، زیرا در جامعه ما نیز متأثر از ادبیات جهانی و حاکمیت عصر دیجیتال و امکانات سخت افزاری گسترده و همچنین قیمت مناسب امکانات، فضای نسبتاً ایده آلی در اختیار علاقه مندان به این نوع هنری قرار گرفته است.
از همین رو، خوشبختانه کشور ما در معادلات جهانی و در مقایسه با سایر کشورهای تولیدکننده فیلمهای کوتاه، جزء رده های بالا در تولید اینگونه آثار است. از نظر تکنیک و محتوا نیز به دلیل سابقه فرهنگی، آثار تولیدی این عرصه، ازغنای فرهنگی قابل تأملی برخوردار است که به نظرم سرمایه ارزشمندی در عرصه فیلم کوتاه محسوب می شود. اما با وجود آنچه گفته شد، این نوع هنر در جامعه ما چندان شناخته شده نیست، در حالی که امروزه در جهان، فیلم کوتاه اهمیتی ویژه دارد.با توجه به آنچه گفته شد، این پرسش مطرح می شود که «چرا این گونه هنری، تاکنون جایگاه شایسته خود را پیدا نکرده است؟»
● مخاطب فیلمهایمان فقط خودمان هستیم!
محمد یاراحمدی (فیلمساز) در این زمینه می گوید: به اعتقاد من یک سلسله عوامل در این امر دخیل هستند. یکی از این موارد به تفکرات فرهنگی ما برمی گردد، چنانکه در جامعه ما، ضمن بهره مندی از ابزار و مظاهر تکنولوژی، تأثیرگذاری آنها را جدی نمی گیریم و از آنها به درستی استفاده نمی کنیم. فیلم کوتاه نیز از این امر مستثنا نیست و حتی مهجورترین این ابزارهاست. نکته دیگر اینجاست که این گونه هنری معمولاً به عنوان سکوی پرش یا پله ای برای رسیدن به تولید فیلم بلند محسوب می شود و این در حالی است که در خارج از مرزهای ما، فیلم کوتاه را سینمایی مستقل به شمار می آورند که حتی هنرمندان و بازیگران و مخاطبان خاص خودش را دارد.
تمام انگیزه هر هنرمند برای خلق اثر، ارایه آن به مخاطب است. در حالی که به علت عدم حمایت از نمایش این گونه آثار هنری در ایران، در تولید فیلم کوتاه در عمل، مخاطب این گونه آثار، خودمان هستیم. مهمترین معضل به نظر من، در بخش تولید و به تهیه کننده مربوط می شود، زیرا این چند نهاد که نقش تهیه کننده را دارند، برای حمایت از فیلمسازان کافی نیست، به طوری که یک رقابت عجیب برای کسب همین حداقلها در بین فیلمسازان کوتاه ایجاد شده است.
● تهیه سرمایه، معضل اصلی
جواد علی زاده دیگر فیلمساز کشورمان نیز می گوید: تهیه سرمایه، معضل اصلی بر سر راه تولید فیلم کوتاه است، زیرا این نوع اثر هنری بازگشت سرمایه و بازدهی اقتصادی ندارد.این در حالی است که نهادها بخصوص در شهرستانها از تولید این گونه آثار حمایت کافی نمی کنند. برای نمونه بنا بر تجربه، دیده ام که وقتی طرحی به یک نهاد ارایه می شود، آن را می پسندند، اما بعد از شش ماه که مسأله تولید فیلم مطرح می شود، می گویند: «بودجه نداریم!» در حالی که حاضرند برای تهیه یک تیزر تبلیغاتی، سفارشی گرانقیمت را به مؤسسه ای در تهران بدهند!
● تلویزیون، حمایت نمی کند
سیدمحمد مختاری که سالها در این عرصه حضور داشته، اظهار می کند: از دغدغه های اصلی در این زمینه نمایش و پخش فیلم کوتاه است. زیرا اساساً در فرهنگ سنتی ما، سینما و تلویزیون محل نمایش فیلمهای بلندند و این در حالی است که در بسیاری از کشورها (نظیر فرانسه که عنوان بزرگترین کشور تولیدکننده فیلم کوتاه را داراست) سینماهایی برای نمایش این گونه آثار سینمایی وجود دارد. حال آنکه در کشور ما چنین گستره ای برای نمایش این فیلمها وجود دارد و حتی شبکه های تلویزیونی نیز در این زمینه تلاشی قابل ملاحظه نمی کنند.
وی همچنین به کمبود حمایت در این باره اشاره کرده و می گوید: از نکات دیگر، عدم هماهنگی میان تولید آثار سینمای کوتاه و حمایت از آنهاست. به این ترتیب که طی سالهای اخیر به دلیل گسترش امکانات دیجیتالی نوین و ارزان قیمت بودن آن؛ تولید فیلم کوتاه افزایش یافته، اما در مقابل میزان حمایتها از تولید این گونه فیلمها همچون گذشته و در برخی موارد، کمتر از گذشته است.
در واقع ما هر ساله شاهد بالا رفتن آمار تولید فیلم کوتاه هستیم، اما امکان عرضه آنها کمتر از گذشته است.
برای نمونه، در حال حاضر همان حمایتی که ۱۰ سال پیش برای تولید حدود ۵۰۰ فیلم کوتاه وجود داشت، در حال حاضر برای دو هزار فیلم استفاده می شود! حال آنکه، عرضه ناچار است که پابه پای تولید پیش برود.
وی در ادامه می گوید: از دغدغه های دیگر در این زمینه، اعمال سلیقه شخصی است. چنانکه گاه برنامه ها و سیاستگذاریهای تولید فیلم کوتاه، قائم به شخص است. یعنی حضور و نگاه کلان نگر افراد، تعیین کننده وضعیت تولید در این عرصه است.
● مشکلات فیلمسازان شهرستانی
علاوه بر این مسایل که مبتلابه فیلمسازان است، برخی از فیلمسازان شهرستانی بر این اعتقادند که مشکلات آنها در جریان تولید فیلم کوتاه، بیشتر از پایتخت نشین هاست... .
● آیا در واقع این گونه است؟
محمد یاراحمدی فیلمساز جوان در این باره می گوید: گرچه برخی از شهرستانهای ما از امکانات مطلوبی برخوردارند، اما همواره به عنوان یک شهروند ایرانی، بزرگترین دغدغه من این است که در این کشور تمام شهرستانیها قربانی می شوند تا تهرانی ها از امکانات گوناگون هنری، فرهنگی، اجتماعی و... بهره مند شوند. در عرصه هنر نیز واقعیت همین گونه است. برای نمونه در بسیاری از شهرستانها هیچ نهادی برای حمایت و ساماندهی هنرمندان بومی وجود ندارد یا آنقدر بودجه آنها محدود است که قادر به خدمات دهی نیستند.
جواد علی زاده که خود از فیلمسازان شهرستانی است، اما نظری دیگر دارد. او می گوید: روند تولید اثر هنری به اعتماد و ارتباط دو سویه نیاز دارد. گرچه باید از حمایتهای نهادهای متولی برخوردار شد، اما هنرمند هم باید زمینه این اعتماد را با رفتار حرفه ای خود فراهم کند.
برای نمونه طی دو سال اخیر، سه فیلم سینمایی بلند با حمایتهای کافی و وام چند میلیونی در مشهد تولید شده است، اما ما هیچکدام را ندیدیم. چون اثر حرفه ای نبوده، بازخورد مطلوب را نداشته است. از این رو، نتوانسته اعتماد مسؤولان را برای حمایت از مسایل هنری جلب کند.
● سینمای مستند ما
فرانک آرتا، منتقد و مترجم آثار سینمایی با تأکید بر اینکه زمانی یک فیلم داستانی می تواند قوی ظاهر شود که سینمای مستند ما تقویت شود و زمانی فیلم مستند با اقتدار ظاهر می شود که فیلم کوتاه را تقویت کنیم و هر کدام در گردونه سینمای ما جایگاه خاصی دارند و نیازمند حمایتند.
وی می گوید: جایگاه این حمایت نیز در سراسر جهان مشخص است. یعنی نمی توان متوقع بود که صد درصد دولت حامی این جریان باشد!
محمد مختاری نیز اظهار می کند: گرچه این عرصه نیازمند حمایت حتی بخشی خصوصی است، اما بدنه ساختاری آن نیز باید در عرصه های گوناگون نظیر جذب اسپانسر، فراهم شدن زمینه نمایش و... تلاش کند و به ایجاد رقابت بپردازد. در واقع تولید فیلم کوتاه در تمام جهان یک مارتن است و یک هنرمند باید خودش سعی کند فضا و امکانات را جذب کند و این از هنرهای او محسوب می شود!
● فیلم کوتاه و حمایتهای دولتی
اما محمد یاراحمدی نظر دیگری دارد؛ او معتقد است: ما وقتی تمام جنبه های زندگیمان از جمله ورزش، تحت حمایت دولت است، پس ناچاریم تا زمان مستقل شدن، تحت حمایت دولت باشیم، آن هم در شرایطی که به طور مثال، یک نهاد دولتی برای تولید یک فیلم بلند ۱۵۰ میلیون تومان حمایت می کند. از نظر من ای کاش این میزان بودجه را برای تولید ۵۰ فیلم کوتاه اختصاص می دادیم تا از بین آنها، یکی دو فیلمساز جوان نیز بیرون بیاید.
بنابراین حداقل تا زمانی که ما به استقلال یا جلب حمایت جریان خصوصی سازی نرسیده ایم، بهره مندی از حمایت بخش دولتی اجتناب ناپذیر است.
وی همچنین اضافه می کند: این عدم حمایت آسیبهای دیگری نیز بر جامعه وارد می کند و آن جذب فیلمسازان جوان توسط کشورهای دیگر است. همان امری که چند سالی است در برخی جشنواره ها شاهد آن هستیم، به طوری که این جشنواره ها چنان به جذب فیلمسازها می پردازند که نگاه او را به سوی خواسته ها و توقعات خویش جلب کنند.
گرچه برخی بر جلب حمایت از نهادهای غیردولتی و تهیه کنندگان خصوصی تأکید دارند، اما مختاری به آسیبهای پنهان این امر اشاره کرده و می گوید: بدون شک به دلیل عدم بازگشت سرمایه فیلمسازان کوتاه نیاز به حمایت اقتصادی تهیه کنندگان دارند، همان مقوله ای که سالهاست در ساخت فیلمهای بلند نیز شاهد آن هستیم. اما در تولید همین آثار بلند هم، انتفاع برخی تهیه کنندگان فقط در تولید فیلم است، چنانکه با جذب وامهای فرهنگی با درصد پایین یا اسپانسرهای دولتی به تولید فیلم می پردازند. آنها حتی چشمی نیز به تولید خود فیلم ندارند!
بنابراین، بازار رقابت خاصی را که شاید سالم هم نباشد ایجاد می کنند، به طوری که اگر در این مقوله سینمای بدنه خود را با سایر کشورها مقایسه کنیم، می بینیم سرمایه گذار خارجی در حد اعلی برای تولید فیلم هزینه می کند و به رقابت در بازار می پردازد تا سرانجام در بازار اکران آثار، سود ببرد، اما در کشور ما تعدادی از تهیه کنندگان در فرایند تولید به این سود می رسند، بنابراین بعد از تولید فیلم، جریان اکران و فروش آن اهمیتی برایشان ندارد.
از همین رو، اگر به دنبال حمایتهای جدید در زمینه فیلم کوتاه باشیم، ممکن است این حوزه نیز دچار همین معضل شود.
● گسترش آثار سفارشی
از دیگر مسایل مربوط به تولید فیلم کوتاه، گسترش آثار سفارشی است.
علی زاده در این باره می گوید: ارایه سفارش برای فیلمساز دو جهت دارد، یکی آنکه می تواند نوعی حمایت از فیلم کوتاه به شمار آید، اما از زاویه دیگر نهاد سفارش دهنده به عنوان تهیه کننده، سیاست و شاخصهای فرهنگی خودش را در نظر می گیرد، در صورتی که فیلم کوتاه یک اثر هنری مستقل است و برای تولید آن، فیلمساز باید با آن عجین شود.
مختاری نیز این امر را ناپسند می داند و اظهار می کند: بنابر اعتقاد گذشته، «کاری که از دل برنیاید بر دل نمی نشیند»، حال آنکه کار سفارشی، کار دل نیست.
از همین رو، گاهی اگر چه تهیه کنندگان با درصد بالایی سفارش، به خلق آثار با موضوع مشخص پرداخته اند، اما نتیجه ای از آن همه حاصل نشده است، زیرا فیلمساز در حالی به تولید اثر پرداخته که اعتقاد چندانی به آن ندارد.
اما یاراحمدی خوشبینانه تر به مسأله نگاه می کند و می گوید: سفارش دادن، قضیه ساده ای است، طوری که نهادی آنچه را که دغدغه اش است را موضوع قرار داده و همان گونه که خواسته اش است به آن می پردازد. پذیرش آن از سوی هنرمند فیلمساز نیز گاهی اوقات ناگزیر است. اما هر چند این روند می تواند محدودیتها و اعمال سلیقه هایی را در پی داشته باشد، می تواند عامل بروز خلاقیتهای هنرمندان نیز باشد.
● جشنواره ها...
در سال جاری شاهد برگزاری سه جشنواره مهم برای نمایش فیلمهای کوتاه بودیم.
پرسش اینجاست که جشنواره های یاد شده، تا چه حد در گسترش جایگاه و تقویت فیلم کوتاه مؤثر است؟
فرانک آرتا به برگزاری جشنواره ها در سایر شهرستانها اشاره می کند و می گوید: به اعتقاد من هر اتفاقی که به تولید بهتر یک اثر بینجامد، قابل ارزش است، بخصوص آنکه اگر این جشنواره ها در سراسر کشور برگزار شود، فرهنگ تصویری که در تهران متمرکز شده را به سایر مناطق می برد و این باعث می شود تا سینما و آثار هنری مخاطب بالقوه خود را پیدا کنند.
از مزایای دیگر این جشنواره ها، آثار درازمدت آن است که می تواند به خلق آثار کمی و کیفی منجر شود.
علی زاده نیز اظهار می کند: به شخصه هرگاه آثاری در جشنواره می بینم انگیزه و ایده و تولید یک فیلم در من ایجاد می شود. از همین رو، هر جشنواره که منجر به تولید آثار هنری شود خوب است، اما اگر در حد تبلیغات باشد، تأثیر چندانی ندارد.نکته دیگر اینکه، به دلیل عدم بازگشت سرمایه در تولید این گونه آثار، فیلمسازان به ارایه آثار خود در جشنواره ها به عنوان محل کسب درآمد نیز توجه می کنند.
مختاری اما کثرت جشنواره ها را مدنظر قرار داده و اظهار می کند: اگر قرار باشد نامی نمادین نظیر «سرزمین گلها» و... برای کشورمان انتخاب کنند، من به دلیل کثرت جشنواره ها به آن «سرزمین جشنواره ها» می گویم!
زیرا بیش از اندازه ظرفیت، چنین مراسمی برگزار می شود به حدی که هنرمندان، خود نیز نسبت به آن اقبال نشان می دهند. برای نمونه در اختتامیه جشنواره فیلم کوتاه تهران شاهد بودیم فقط ده درصد شرکت کنندگان در اختتامیه حضور داشتند.
مورد دیگر در این مقوله، تکراری بودن آثار ارایه شده است، چنانکه نمی توان ایده خاصی را از این آثار کسب کرد. نکته مهم دیگر اینکه، در برخی جشنواره ها آثاری که به لحاظ تکنیک ضعیف هستند فقط براساس موضوعیت پذیرفته می شوند و جایزه می گیرند که به دلیل رقابتی بودن، زمینه فعالیت چنین جشنواره ها و نقش الگوسازی آنها، چنانچه این رویه تکرار شود، جشنواره ها و نشستهای مزبور بی اعتبار و بی ارزش تلقی می گردد. از همین رو، معتقدم اگر به طور زیربنایی به تولید فیلم کوتاه بپردازیم و هزینه هایی را که صرف جشنواره ها می شود، صرف زیرساختها کنیم، به طور قطع تأثیرات بیشتر و ماندگاری را بر هنر خواهیم دید.
محبوبه علیپور
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید