جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


قوم بلوچ و اقوام مرتبط


نقشه مناطقی كه روستاییان و چادر نشینان بلوچ در آن زندگی كرده یا به آنجا مهاجرت كرده اند اقوام بلوچ به صورت نا همگونی در ۳ كشور پراكنده شده اند : ایران۰افغانستان ، و پاكستان . تعداد اندكی از فرشهای كركی پرز دار متعلق به منطقه بلوچستان واقع در كشور پاكستان است، بیشتر نوع تبت بافت رواج دارد . كتب تاریخی قدیم ، محل سكونت اقوام بلوچ را به بخش غربی ، تر، یعنی ایران ، جنوب دریای خزر و بعد ها نیز استان كرمان نسبت می دهند. ‎آن دسته از اقوام بلوچ كه در سرمای اخیر به بافت فرش های تركی اشتغال داشته اند، در بخش غربی افغانستان ، كنار مرز ایران در استان خراسان- كه آن زمان بزرگ ترین مركز شهرنشینی در شمال شرق ایران محسوب مشد- زندگی می كردند.امروزه هنوز هم تعداد بسیار زیادی فرش بلوچی یا فرش هایی بدین سبك توسط چادر نشینان افغانی بافته می شود. بیشترین نمونه های فرش بلوچ به روستاهای بلوچ نشین ایران تعلق دارد.تاجران و مجموعه داران به این نتیجه رسیده اند كه بسیاری از فرش هایی كه آنها را «بلوچی» می نامند، در حقیقت فرش بلوچی نیستند و به اشتباه «بلوچی» نامیده شده اند. به عنوان مثال می توان به فرش های اقوام همسایه، مانند تیموریان (THE TIMORI ) و آیماكها (THE AIMAQ ) اشاره كرد. با این وجود حتی هنگامی كه نام اصلی این اقوام را جستجو می كنیم همواره به پاسخ صحیح و شفافی نمی رسیم.علاقه من به «چشمه طرح های بلوچی باعث شد تا رویه ای آسان تر را در قبال فرش های بلوچی و دیگر فرش های الهام گرفته از بلوچ در پیش بگیرم.» و بدین ترتیب به جای جستجوی نام روستاها و اقوام صحرانشین به مطالعه موتیف های موجود در فرش بلوچ پرداختم. در چنین روشی باز هم به این تتیجه می رسیم كه برخی از موتیف ها سرچشمه ای كاملا قومی دارند، در حالی كه برخی دیگر برگرفته از الگوهای شهری هستند. حقیقت جالب توجه این است كه حتی پس از گذشت قرن ها نوآوری و ابتكار در طرح فرش بلوچ، هنوز هم ارتباط تنگاتنگ بین طرح های قدیم بلوچی و سایر اقوام ایرانی از بین نرفته است. البته این حقیقت ، با توجه به تاریخچه قوم بلوچ در ایران قابل پیش بینی بود. كلف جف بوچر(JEFF BOUCHER ) در كتاب « زیور آلات زنان بلوچ » تاریخچه كوتاهی از قوم بلوچ را ارائه كرده است.
طبق نظرات بسیاری از نویسندگان، یا بافندگان بلوچ برای قدیمی ترین طرح های قومی خود از طرح های تركمن ها و سایر اقوام ترك به شدت الهام گرفتند. به همین دلیل است كه گاهی اوقات نویسندگان مبحث مربوط به بافندگان تركمن و بلوچ را در یك مدخل عنوان می كنند. این رابطه پیشنهادی، یكی از ملحقات نظریه «خاستگاههای تركی» بوده است. چنین نظریه ای، فرش بلوچ را به مقام زیر شاخه ای از فرش تركی تنزل داد. این امكان كه بافندگان ترك موتیف ها (نقشه های) بسیار قدیمی را از اقوام هندو- ایرانی یاد گرفته باشند رد شد؛ به علاوه ، تشابهات آشكار بین شكل های سنتی فرش بلوچ و دیگر آثار سنتی ایرانی را در نظر نگرفته اند. این حقیقت كه برخی از طرح های اخیر بلوچ در واقع برگرفته از نقشه های نسبتا جدید تركمن هستند ، باعث پیچیدگی مسائل شده است. ولی در حقیقت ، این كپی ها كه معمولا تصاویر TEKKE یا پرندگانی به سبك SALOR هستند، در همان نگاه اول به راحتی قابل تشخیص اند و نباید باعث پیچیدگی مسائل شوند . بافندگان كرد و بلوچ در شمال شرق ایران، این الگوها را پس از این كه قالی های كركی را با طرح TEKKE و SALOR بازار مناسبی پیدا كردند، به كار گرفتند.سیاوش آزادی در كتابش به نام «فرش در سنت بلوچ» به تاریخچه این طرح ها اشاره كرده و از شاهنامه فردوسی نیز به عنوان ماخذ استفاده كرده است. بر اساس یكی از افسانه های شاهنامه فردوسی، قوم بلوچ از حدود قرن ۶ (ظاهرا قرن ۶ میلادی) در ایران می زیسته اند. همچنین دیگر منابع تاریخی و لهجه هندو- ایرانی بلوچی ها، به وضوح حكایت از ان دارد كه این قوم از همان مراحل اول شكل گیری در ایران زنگی می كردند.هر چند كه تعداد انگشت شماری از طرح های بلوچ كاملا تحت تاثیر مدل های تركمن است، ولی اغلب الگوهای كهن بلوچ نشان از طرح هایی دارد كه در آثار دیگر قبایل ایرانی به چشم می خورد. به خصوص، لرها، بختیاری ها، و كردها. به عنوان مثال ، طرح سر حیوانات در برخی فرش های بلوچ و طرح، گلیم هایی كه دارای بلوك هایی با طرح چشم در وسط آنان است ، شبیه بسیاری از فرش های بختیاری و لری است. طرح های مشابه دیگری نیز موجود است مانند طرح درختانی با سر حیوانات و حاشیه هایی به شكل S كه در فرش های بلوچ نیز رایج است . چنین تشابهاتی با فرش های ناحیه زاگرس در ایران، به خصوص با توجه به لهجه هندو- ایرانی بلوچ ها به هیچ وجه عجیب نیست. به علاوه ، بلوچیان نیز مانند سایر اقوام ایرانی در چادر زندگی می كنند. با توجه به تلاش این قوم در مقابله با تاثیرات فرهنگی كشو های همسایه، اصلا جای تعجب نیست كه چنین قومی كما كان به طرح ها و الگوهای سرزمین مادریشان پای بند باشند.
این حقیقت كه طرح های بلوچی این قوم را به میراث فرهنگی متصل می كند، این ارزش را دارد كه تئوری های منشا طرح فرش را با وسعت بیشتر و به صورت عمیق تری بررسی كنیم. با مقایسه موتیف هایی از قبایل مختلف ایرانی و اقوام ترك زبان به این نتیجه واضح می رسیم كه فرضیه گذشته در مطالعات فرش یعنی تقدم زمانی موتیف های ترك- اشتباه بوده است. طرح های بلوچی از این نقطه نظر بسیار حائز اهمیت اند. هر چند كه آنها از نظر جغرافیایی ، نزدیك اقوام تركمن زندگی می كنند، ولی بسیاری از بافت های آنها (از فرش گرفته تا گلیم و … ) دارای الگوهای ایرانی است؛ علاوه بر الگوهایی كه منحصرا «بلوچی» هستند.تحلیل و بررسی موتیف های بلوچ و ارتباط آنها با سایر طرح هایی كه توسط قبایل ایرانی به كار گرفته شده محدودیت های خاصی داردو این تشابهات حداقل شامل سه نوع از موتیف های بلوچ نمی شود: آنهایی كه از فرش های شهری گرفته شده، آنهایی كه بر گرفته از طرح پرندگان فرش های تركمن است و دیگر الگوهای فرش های تركمن است و دیگ الگوهای فرش های تركمن بازاری است، و آنهایی كه متعلق به قرون گذشته است و رنگ و بویی كاملا بلوچی دارد، نمونه هایی از تمام این طرح ها، در این فصل آورده شده است. فرش های بلوچ و سبك های بلوچی را آسان تر از بقیه طرح ها می توان تشخیص داد. رنگ ها معمولا تیره هستند و همین باعث می شود كه كیفیت چاپ آنها خوب نباشد و رنگ های اصلی را منعكس نكنند بهترین نمونه لبه های بلند و زیبا ی گلیم های بلوچی هستند، طریقه گره زدن پیچیده لبه انتهایی گلیم ها كه معمولا از موی بز است، كاملا رایج است. نمونه هایی از این گلیم ها كه مربوط به اواسط قرن نوزدهم میلادی باشد بسیار نادر است به دلیل این كه موی نازك بز و گره های ظریف آن تقریبا شكننده هستند( و همین باعث كم دوام بودن آنها شده است) . یك عامل مهم دیگر در مورد فرش بلوچ ، فراوانی تعداد فرش ها در بازار بود كه عملا باعث شد خریداران از اهمیت آنها غافل شده و نسبت به آنها بی توجهی كنند. با استثنای تعداد انگشت شماری ، آن دسته از فرش هایی كه سالم مانده اند در اواخر قرن ۱۹ یا در قرن ۲۰ یافت شده اند.بسیاری از فرش های بلوچی شرق ایران، به وضوح تحت تاثیر فرش های شهری هستند؛ به خصوص طرح های هراتی و مینا خانی كه هم در فرش ها و هم در جاجیم ها مشاهده می شود. جانمازهای بلوچی، الگوهایی اسلامی دارد؛ مثل طرح محراب – سبك محراب های « سرشانه» در میان قوم بلوچ رایج تر از سایر اقوام است.من مطمئن نیستم كه چادر نشینانی را كه طی اولین سفرم به افغانستان در سال ۱۹۷۳ دیدم ، واقعا بلوچ بودند یا این كه از اقوام مشابهی بودن كه مثل هم لباس می پوشیدند. در یك ایل، من فرش سبك بلوچی را دیدم كه در حال بافته شدن بود؛ در یك ایل دیگر ، زنی داشت با دوك نخ ریسی ، خامه قالی درست می كرد.(تصاویر ۱۳۰۵ را مشاهده كنید) . با توجه به این كه دستگاه نخ ریسی از اوایل دهه ۷۰ قرن۱۸ در سراسر دنیا قابل دسترسی بودند، دیدن شخصی كه این كار را با دست انجام بدهد، آن هم در دهه ۷۰ از قرن ۲۰ ، برایم عجیب بود.قالی بافی یكی از مهم ترین منابع درآمد برای هزاران هزار بلوچ است كه در صحرا ها ، شهرها و روستاها زندگی می كنند. تعداد اندكی از قبیله های بلوچ هنوز هم در غرب افغانستان چادر نشین هستند و در صحرا زندگی می كنند. اگر سازمان ملل متحد و دیگر سازمان های بین المللی روی پروژه ای درباره معرفی دوباره و آموزش الیاف رنگ شده و گیاهان به بافندگان محلی مثل بلوچ ها ،و تیموریها سرمایه گذاری كنند، به نظر می رسد سود قابل توجهی عایدشان شود. به خصوص این كه ، فرش های آنان به دلیل استفاده از رنگ های مصنوعی و مواد افزودنی جایگاه خود را در بازار از دست داده اند. هنوز هم برای تغییر دادن این دوره ركود ، دیر نشده است. آغاز چنین پروژه ای درافغانستان یك قدم مثبت و منطقی است، به خصوص این كه منطقه ، پس از یك جنگ طولانی فرسایشی ، نیاز به بازسازی دارد. سوای مشكل فعلی نا مرغوب بودن رنگ الیاف ، كیفیت فرش ها، اعتبار طرح آنها و عنصر «قومی بودن» آن هنوز هم در میان روستاییان و صحرا نشینان ناحیه، برپاست.به نظر می شرد بافندگان بلوچ طرح طاووس را قرن ها پیش ، هنگامی كه در كنار سایر اقوام ایرانی زندگی می كردند، آموخته اند. اقوام آسیای مركزی چنین طرحی را نمی بافند، ولی كردها و سایر اقوام ایرانی از آن استفاده می كنند. پس از آن كه قوم بلوچ به دلیل مهاجرت از سایر اقوام ایرانی فاصله گرفتند، خودشان به تدریج طرح طاووس خاص خود را ابداع كردند. این طرح هم در فرش ها و هم در سایر كیف های چادر نشینان بلوچ به چشم می خورد. تغییر و تحول ایجاد شده در طرح ها بر اثر مهاجرت از یك مكان جغرافیایی به مكانی دیگر ، گاهی اوقات می تواند به دانسته های ما در مورد واقعیت های یك قوم – درست مثل مطالعات زبان شناسی- كمك كند. ما هم اكنون بر این عقیده ایم كه برخی از تصاویر بومی ، نقش زبان نوشتاری را در جوامع بی سواد ایفا می كنند. این عقیده هر چند كاملا صحیح به نظر می رسد، لیكن باید در مورد كاربرد آن به دقت عمل شود. بسیاری از طرح های ساده مثل خطوط ضربدری یا به اضافه ، زیگزاگ ها ، و دیگر شكل هایی كه مبتنی بر خطوط عمودی ، افقی و قطری هستند در میان مناطق مختلف وجود دارند و لزوما پیشینه مشتركی نیز ندارند.كوچ ها و تغییر مكان های همیشگی اقوام و قبیله ها و تاثیراتی بر یكدیگر داشته اند، باعث شده كه در طول زمان روی بافت ها یا فرش های آن تاثیر بسزایی داشته باشد و همین مساله ، یكی از جنبه های مهم تحقیق به شما می رود. برخی موتیف ها ی شناخته شده و واضح ، مثل طرح طاووسی كه در فرش یا گلیم تكرار می شود، یكی از جنبه های اطمینان بخش در مطالعه فرش بلوچ است و نشان می دهد كه قدیمی ترین طرح های بلوچ ارتباطی مستقیم با طرح های سنتی ایرانی دارند.هر دوی این بافته های پوزك بلوچ، طرح دو پرنده مقابل هم را دارد؛ طرحی كه به نظر می رسد بافندگان بلوچ سالیان سال است كه با آن آشنایی دارند. یكی از راه های احتمالی ریشه شناسی نام «بلوچ» به مفهوم «تاج خروس» یا «خروس» است كه نوعی معنی توام مانند را یا برای قوم بلوچ و یا احتمالا برای طرح طاووس در بر دارد.به طرح پیچیده درختانی كه سر حیوانات دارند، در حاشیه اصلی فرش و جاجیم دقت كنید. نمادهای s مانند در حاشیه های كناره شكل صفحه مقابل مشاهده می شود. ازتارهای ابریشمی نیز به مهم ترین وجه در بخش های میانی فرش و جاجیم استفاده می شود. بسیاری از بافندگان بلوچ از الیاف ابریشمی رنگ روشن در آثار خود به خصوص كیف های نمك
(SALT BAGS?) و زین و یراق ها استفاده می كنند.برخی طرح های بلوچ از اشكال هشت ضلعی ای تشكیل شده اند كه جلوه ای كاملا آبستره (ABSTRACT) به آنها می بخشد. وقتی این طرح ها با دقت بیشتری بررسی می شوند ، ویژگی ناب بلوچ بودن آنها آشكار می گردد. رویه ی جلویی كیفی كه تصویرش در زیر آمده بسیار جالب توجه است، زیرا هم دارای طرح های معمولی و هم طرح های ویژه حیوانات است. تصویر ۱۳.۱۰ ، شكلی را نشان می دهد كه در گوشه های هشت ضلعی مركزی قرار دارند. هر چند كه شكل سبك بسیار خاص و پیچیده خود را دارد، ولی شكل یك پرنده یا حیوان را در ذهن تداعی می كند. تصویر ۱۳.۱۳ ، موتیف یك حیوان دیگر است كه دور تا دور حاشیه هشت ضلعی قرار گرفته است. این جا هم سبك كاملا خاص است. تصویر ۱۳.۱۱ ، شكل حیواناتی را نشان می دهد كه كاملا واضح و قابل تشخیص اند و در تمام بافته به كار رفته اند.
فرشی كه در صفحه مقابل نمایش داده شده ، شامل شكل های هشت ضلعی است كه در نگاه اول ، شباهت بسیار زیادی به طرح پرندگان فرش های تركمن دارد. ولی وقتی با دقت آن را مطالعه كنیم، متوجه خواهیم شد كه این تصویر بی اساس است. تكرار موتیف های ناهمگونی كه هشت ضلعی را تشكیل می دهند، از قسمت هایی تشكیل شده كه نشان گر وجود سرو دم هستند. هنوز معلوم نیست كه آیا این الگو یك طرح بومی است كه به قرت اخیر تعلق داردیا این كه یك موتیف بسیار قدیمی است. تكرار شكل های سر حیوانات با گره هایی كه نشان گر چشم آنهاست ، از گوشه های عمودی بین دو جفت هشت ضلعی امتداد یافته اند . ابتدا گمان می رفت -موتیف های اولیه قطعه ای كه در صفحه مقابل است، از اسلاف پرندگان هشت ضلعی فرش های تركمن باشد. تصاویر زیر نمونه هایی دیگر از این موتیف ها هستند . این طرح ها می توانند گویای این فرضیه باشند كه یك زنجیره تغییرات و اصلاحات از طرح هایی كه سر حیوانات دارند آغاز شده و شكل نهایی آنها به طرح های هشت ضلعی بلوچ تبدیل شدند. یك فرش بلوچ دیگر، با طرح هایی پیچیده تر ازهمان الگوی اولیه در زیر نشان داده شده است.شكل گیری برخی از پرندگان تركمن، مثل پرندگان تك (tekke ) ، نشان دهنده تركیب شكل های شهری و جواهرات قدیمی قومی است . رنج هایی با سر حیوانات كه در وسط فرش كنار هم قرار گرفته اند ، در تصویر زیر مشخص است. درخت های بلندی با سر حیوانات نیز در دو طرف طرح مركزی قرار گرفته اند. با كمی دقت بیشتر، متوجه می شویم كه نوار حاشیه ای دور طرح اصلی ، از طرح هایی s شكل تشكیل شده. تمام این جزئیات نشان گر تشابه فرش بلوچ با فرش های اصیل ایرانی است.قطعه ای كه در صفحه مقابل نشان داده شده ، كاری از قبیله ی ماشوانی است كه جزو قبایل غرب افغانستان محسوب می شود. رنگ آمیزی فرش های جدید ماشوانی كاملا تیره است و از هیچ رنگ روشنی در آنها استفاده نشده. این نمونه قدیمی تر ، نشان از رنگ آمیزی زنده تری در فرش های قدیمی تر ماشوانی دارد. طرح های آنها تقریبا بدون استثنا ، متشكل از ترنج هایی در مركز فرش با طرح های مختلفی است كه آنها را احاطه كرده اند. رابطه بین این ترنج ها و ترنج هایی با سر حیوانات كه در فرش های كردی شمال غرب ایران است ، نشان دهنده تعامل بین ماشوانی ها و كرد ها است.دو قطعه زیر نمونه هایی از آثار قبیله تیموری هستند كه ریشه های قومی - فرهنگی آنها حقیقتا راز آمیز و عجیب است. آنها در اصل بلوچ نیستند ولی در نزدیكی قوم بلوچ زندگی می كنند و طبعا تعدادی طرح های مشترك دارند . گلیمی كه در زیر نشان داده شده ، شامل برخی شكل های قومی بسیار قدیمی است، مانند طرح سر حیوانات ، طرح های صلیبی شكل و s شكل . تعداد انگشت شماری از فرش های تیموری هستند كه می توانند از نقطه نظر زیبا شناسی با فرش های بلوچی رقابت كنند.این جانماز سنتی بلوچی یكی از جذاب ترین و زیبا ترین نمونه از نوع خود محسوب می شود. دست هایی كه در چهار طرف محراب ۴ گوش مشاهده می شوند ، خود نشان گر مراسم عرفانی نماز هستند. در طول نماز ، شخص مسلمان هنگام سجده دست های خود را روی جانماز قرار می دهد. برای بعضی از مسلمانان ، طرح دست كه در نقاشی ها ، كارهای برنجی و فلزی ، و نقشینه ها به چشم می خورد، نشان دهنده «پنج تن » است، كه در واقع سمبل پنج تن از بزرگان خاندان ولایت مسلمانان شیعه هستند. هر چند بسیاری از بلوچی ها سنی هستند، ولی تصویر دست واقعا نشان گر ریشه های اسامی است.توریست های خارجی در افغانستان معمولا جذب مراسم برگزاری نماز توسط مردان افغان می شوند، كه یا روی تكه ای پارچه و یا روی فرش صورت می گیرد. فرش جانماز در به جای آوردن نماز اجباری نیست ولی همه به آن عقیده دارند. در طول سفرم به افغانستان در سال ۱۹۷۴ ، غروب یك روز از مزار شریف به سمت كابل در حركت بودم. ماشینی را كه كرایه كرده بودم پر از فرش و بافته های دیگر بود كه حدود ۶/۱ از آنهاجانماز بود. در آن زمان ، جانمازهایی كه حدود ۱۰۰ سال قدمت داشتند ،در بین آنها مشاهده می شد. من انتظار داشتم كه راننده ماشین تعدادی از فرش ها را زیر بغل بزند و به من كمك كند ، ولی او فقط یك قطعه را برداشت و ناپدید شد . ۵ دقیقه بعد، در حالی كه بعد از خالی كردن یك ماشین فرش، عرق از سر و رویم می ریخت، رفتم راننده را پیدا كنم . او را در گوشه ای از لابی هتل دیدم كه روی فرشی كه برداشته بود مشغول خواندن نماز مغرب بود. همان طور كه قبلا نیز اشاره كردم ، من شخصا طرح های قدیمی قومی را كه نشان دهنده ارتباط عمیق با دوران اولیه تاریخ شكل گیری قوم بلوچ است، ترجیح می دهم . به هر حال نمونه های زیبا و منحصر به فرد ، نشان گر تاثیر الگوهای شهری بر مجموعه بافته های بلوچ است. تصویر زیر ، یكی از بهترین نمونه هایی است كه نشان دهنده تاثیر الگوهای تركمن بر فرش بلوچ است.ما امیدواریم كه امكان ارزیابی بیشتری درمورد مكان و اهمیت كارهای بلوچ از دیدگاه فرش های بومی این قوم ، و دیگر قوم های فراموش شده فراهم آید. این گروه ممكن است جزو اقوامی باشند كه آثار بافتی آن ها از قدمتی چند صد ساله برخوردارند. بلوچ ها ، همان گونه كه در كتاب « در سنت بلوچ » اشاره شده است ، یكی از شاهراههای ارزشمندمیان اقوامی است كه كار آنها دست كم گرفته شده است.
ترجمه : حسین كاتوزیان
با نظارت و كنترل عبد الله احراری
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید