جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا


شرکت‌ها و مسوولیت‌های اجتماعی


شرکت‌ها و مسوولیت‌های اجتماعی
اگر شما ادعاهای شرکت‌های بزرگ را باور کنید، به این نتیجه خواهید رسید که آنها هیچ زمانی بهتر از این نبوده‌اند. در دهه گذشته «مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها» که به «CSR» معروف بود به معیاری شناخته شده در جلسات هیات‌مدیره شرکت‌ها در کشورهای ثروتمند تبدیل شده بود.
حتی در کشورهای در حال توسعه هم به‌کارگیری این معیار به طور روزافزون متداول شده بود.
اما هم‌اکنون اغلب شرکت‌های بزرگ از سیاست‌هایی پیروی می‌کنند در همه زمینه‌ها بهترین کارآیی را داشته باشد از گوناگونی و تنوع نیروهای کار آنها گرفته تا حقوق بشر و محیط‌زیست. انتقاد از معیار مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها عمدتا از سوی طرفداران بازار آزاد که حرف‌های میلتون فریدمن را تکرار می‌کردند مطرح شد. میلتون فریدمن گفته بود تنها مسوولیت‌ اجتماعی کسب‌وکار این است که سود خود را افزایش دهد. او افزوده بود که رهبران اقتصادی در برابر اصلاحات سیاسی تسلیم شده‌اند.
اما در دور جدیدی از مباحثات، یک منتقد قدرتمند «مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها» به نام رابرت ریچ، در کتاب جدید خود به نام ابرکاپیتالیسم، «مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها» را انحرافی خطرناک نامید که دموکراسی را نه تنها در آمریکا که در همه جای دنیا از بین می‌برد. ریچ، اقتصاددانی است که در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون به عنوان وزیر کار خدمت کرد و اکنون در دانشگاه کالیفرنیای برکلی تدریس می‌کند. او سال‌های متمادی در سخنرانی‌های خود اعلام می‌کرد که مسوولیت‌پذیری اجتماعی و سوددهی در درازمدت با هم در یک راستا قرار می‌گیرند و همگرا می‌شوند. او اکنون معتقد است که شرکت‌ها «نمی‌توانند به لحاظ اجتماعی مسوولیت‌پذیر باشند، حداقل تاحدی قابل توجه نمی‌توانند».
و اینکه فعالان طرفدار مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها از وظیفه واقع‌گرایانه‌تر و مهم‌تر وادار کردن دولت‌ها به حل مشکلات اجتماعی منحرف شده‌اند. او می‌گوید بحث بر سر این موضوع که آیا وال‌مارت یا گوگل خوب هستند یا شیطانی‌اند، باعث می‌شود از یک موضوع مهم غفلت شود. این موضوع مهم که دولت‌ها موظف به تنظیم قوانینی هستند که براساس آنها شرکت‌های رقابتی و پرسود برخلاف منافع جامعه عمل نکنند.
ریچ یکی پس از دیگری به دستاوردهایی که قرار بود «مسوولیت‌پذیری شرکت‌ها» به بار آورد اشاره می‌کند. آیا شرکت‌هایی که مسوولیت‌پذیری اجتماعی دارند، سودده‌تر هستند؟ هیچ ربطی ندارد.
بی شک، گاهی شرکت‌ها راه‌هایی برای کاهش هزینه‌ها می‌یابند که بر حسب اتفاق با آنچه فعالان «مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها» می‌خواهند، مطابقت دارد. به عنوان مثال فروشگا‌ه‌های زنجیره‌ای وال مارت سیستم ارزانی برای بسته‌بندی راه‌اندازی کرده است که «سبز» است یعنی با اصول محیط زیست مطابقت دارد، یا مغازه‌های زنجیره‌ای استارباکس کارکنان پاره وقت خود را بیمه درمانی می‌کند این امر موجب کاهش تعویض کارکنان می‌شود.
ریچ می‌نویسد: «دادن اعتبار و عنوان مسوولیت‌پذیر اجتماعی به این شرکت‌ها به معنای وسیع کردن معنای این عبارت است. طوری که هر کار را که یک شرکت ممکن است برای افزایش سود خود انجام دهد و سودی برای سایر بخش‌های جامعه هم داشته باشد، در بر خواهد گرفت.»
او می‌گوید بدتر از همه آنکه شرکت‌ها از مسوولیت‌پذیری اجتماعی برای گمراه کردن اذهان عمومی و باور داشتن این موضوع که مشکلات در دست اقدام است استفاده می‌کنند و بدین ترتیب از وقوع اصلاحات سیاسی معنادارتر جلوگیری می‌کند.
سیاستمداران هم با سرزنش شرکت‌هایی که بد رفتاری اجتماعی را پیشه کرده‌اند، به عنوان مثال شرکت‌های نفتی، نمره مثبتی به لحاظ محبوبیت در میان مردم برای خود کسب می‌کنند. در حالی که نتوانسته‌اند تغییرات واقعی در قوانینی ایجاد کنند که وقوع چنین بدرفتاری‌هایی را ممکن می‌سازد.
حامیان مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها چه نظری دارند؟ اغلب آنها بحثی ندارند که دولت نقش حیاتی در تنظیم قوانین بازی دارد. بسیاری از آنها با نگرانی ریچ در مورد قدرت سیاسی فاسد کننده پول شرکت‌ها موافقند. اما جان راجی از دانشگاه هاروارد می‌گوید منظور ریچ «کاملا به عکس» است. ریچ می‌گوید: «اگر شهروندان و سیاستمداران آمادگی انجام کار درست را داشته باشند، نیاز کمتری خواهد بود به تکیه کردن بر مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها و بازگرداندن آن به جای اولیه‌اش».
ریچ در کتاب خود به دورانی در ‌آمریکا اشاره می‌کند که آن را «عصر نه خیلی طلایی» در آمریکا می‌نامد. در این دوران که پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد، شرکت‌ها به معنای واقعی به لحاظ اجتماعی مسوولیت‌پذیر بوده‌اند. رهبران اقتصادی معتقد بودند وظیفه دارند اطمینان حاصل کنند که منافع رشد اقتصادی به طور عادلانه تقسیم می‌شود. ریچ می‌گوید این ویژگی آنها در تقابل با همتایان مدرنشان قرار می‌گیرد. به راستی چه چیزی تغییر کرده است؟ ریچ می‌گوید در آن زمان شرکت‌های بزرگ آمریکایی با شرایطی مواجه بودند که در آن تعداد رقبا بسیار کم بود و دستان زیادی در حرفه آنها وجود نداشتند و این شرایط به آنها توانایی آن را می‌داد که به لحاظ اجتماعی مسوولیت‌پذیر باشند. «ابر کاپیتالیسم» امروز براساس رقابت شدید جهانی است که در آن شرکت‌ها دیگر استطاعت چنین بخشندگی‌هایی را ندارد.
اگرچه کتاب ریچ اهداف زیادی دارد، هم رییس‌ها و هم طرفداران مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها آن را به دلیل جهانشمول نبودن آن مورد انتقاد قرار می‌دهند. هر دو گروه باسیمون زادک رییس یک مرکز مطالعات مسوولیت‌پذیری اجتماعی شرکت‌ها به نام اکونتبیلیتی موافقند. او می‌گوید: «آیا بحث درباره مسوولیت‌پذیری شرکت‌ها به پایان رسیده است؟ آنچه باقی می‌ماند این است که دقیقا منظور از این نوع مسوولیت‌پذیری چیست و چگونه؟»
مترجم: شادی آذری
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد


همچنین مشاهده کنید