دوشنبه, ۲۰ آذر, ۱۴۰۲ / 11 December, 2023
مجله ویستا
جنایات سطح بالا - HIGH CRIMES

کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : آرنن میلکان و جانت یانگ
کارگردان : کارل فرانکلین
فیلمنامهنویس : گریس کری بیکلی و یوری زلتسر، برمبنای رمانی نوشتهٔ جوزف فایندر
فیلمبردار : تئو وان د سانده
آهنگساز(موسیقی متن) : گریم رول
هنرپیشگان : اشلی جاد، مورگان فریمن، جیمز کاویزل، آدام اسکات، آماندا پیت، بروس دیویسن، تام بوئر، خوان کارلوس هرناندس و مایکل گاستن
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۵ دقیقه
̎تام̎ (کاویزل) را که ظاهراً پیمانکار است، پلیسهای مخفی وسط شهر سنفرانسیسکو بازداشت میکنند. جرم او جنایت، از نوع مشکوک و نظامیاش است. اینطور که پیداست، در پسِ ظاهر معمولی ̎تام̎ پروندهای مملو از فعالیتهائی مربوط به کاماندوهای ویژه ارتش نهفته و از اینرو سرنوشتش نیز در یک اتاق بسته و در دادگاهی نظامی، رقم خواهد خورد. همسر ̎تام̎ ـ ̎کلر کیوبیک̎ (جاد)، وکیلی زبردست ـ طبیعتاً بهدست و پا میافتد تا شوهرش را نجات دهد. اما برای اینکار به همکار وکیلی پرتجربه و با دل و جرأت نیاز دارد تا یک تیم تشکیل دهند. ̎چارلی گرایمز̎ (فریمن)، خلبان سابق هلیکوپتر، خودش قبلاً در ارتش خدمت میکرده و کاپشنِ چرمی دههٔ ۱۹۷۰اش را به کت و شلوار فعلیاش ترجیح میدهد. ̎گرایمز̎ و ̎کیوبیک̎ نه تنها در برابر حکمهای غیرعادلانهٔ قاضی ̎سرگرد والررون̎ (گاستن) میایستند بلکه با حملات فزایندهٔ مهاجمان ناشناسی که قصد دارند مانع افشاگریهای آن دو و پرده برگرفتن از ادعاهای دادگاه شوند، مقابله میکنند. و این ادعاها، برای ̎کلر̎ وحشتناکند. براساس پروندههای نظامی، ̎تام̎ تحت لوای هویت واقعیاش، ̎دانلد چاپمن̎ و بهعنوان رهبر یک گروه ویژهٔ کاماندوئی، نُه غیرنظامی السالوادوری را به قتل رسانده است. از آن بدتر، پانزده سال برای فرار از مسئولیت این واقعهٔ وحشتناک، از چنگ قانون گریخته و دربارهٔ گذشتهٔ سیاهش به ̎کلر̎ دروغ گفته است. ̎تام̎ قبول دارد که عدهای غیرنظامی در مأموریت ̎کوچک̎اش به قتل رسیدهاند ولی اصرار دارد که فرمان آن قاتلها را او صادر نکرده و سایر سربازان دستهاش نیز ظاهراً با او در این زمینه همعقیدهاند. ̎کلر̎ بهعنوان وکیل ̎تام̎ از او دفاع جانانهای میکند، اما بهعنوان همسرش، آیا پس از آن همه عهدشکنی، میتواند باز به حرفهای او اعتماد کند؟
● جنایت سطح بالا یک ̎تریلر محکمهٔ نظامیِ̎ به شدت متعارف و کلیشهای است که از جنگهای غیرکلاسیک به منزلهٔ سکوی پرتاب استفاده کرده است. جاد و فریمن پس از دخترها را ببوس (گری فلدر، ۱۹۹۷) پیوندی ناموفق داشتهاند و با آنکه اسم جاد این بار بالاتر آمده ولی بازیاش چنان بیروح و خالی از ظرافت و طنز است و سفارشی به نظر میرسد که محبت و صمیمیتِ زمختِ فریمن را باارزشتر جلوه داده است؛ ولی به هر حال نه آنقدر که به این پروژهٔ پیشپاافتاده، هویت خاصی ببخشد. از همه بدتر، روش کارگردانی فرانکلین است که زمانی به خاطر داستانگوئیها و شخصیتهای غیرقابل پیشبینیاش معروف بود و حالا از خود ذرهای شور و حال و استعداد نشان نداده است. فیلمنامهنویسها، رمان فایندر را به شدت پیچیده کردهاند. خود رمان آزادانه از فیلمهای دیگر، بهخصوص چند مرد خوب (راب راینر، ۱۹۹۲) و بنبست (راجر دانلدسن، ۱۹۸۷) و پارانویای آلیور استون در مورد هر چیزِ نظامی دولتی وام گرفته است؛ ولی تغییر شخصیتها، جاها و جایگزینیهای پیرنگی، حفرههای زیادی در فیلمنامهای به وجود آورده که آن را از شدت پیچیدگی خندهدار کرده است. وقتی بخش سوم فیلم، خسته و درمانه، فرا میرسد، تعجبی هم ندارد که برخی از شخصیتهای اصلی اصلاً ایدهای ندارند که شخصیتهای اصلی دیگر کجا رفتهاند یا چه میکنند.
همچنین مشاهده کنید
سایت اکوایرانخبرگزاری فارسروزنامه ابتکارسایت اصلاحات نیوزسایت ساعدنیوزسایت سلام نوسایت الفسایت نامه نیوزسایت فرازدیلیسایت خبرآنلاین