پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

باگزی - BUGSY


باگزی - BUGSY
سال تولید : ۱۹۹۱
کشور تولیدکننده : امریکا
محصول : مارک جانسن، باری لوینسن، وارن بیتی
کارگردان : لوینسن
فیلمنامه‌نویس : جیمز توبک، بر مبنای کتاب ما فقط یکدیگر را به قتل می‌رسانیم: زندگی و دوران بد باگزی سیگل نوشتهٔ دین جنینگز
فیلمبردار : آلن داویو
آهنگساز(موسیقی متن) : انیو موریکونه
هنرپیشگان : بیتی، آنت بنینگ، هاروی کایتل، بن کینگزلی، الیوت گولد، جو مانتنیا، ریچارد سارافیان، بیبی نویورت، جو بیکر، بیل گراهام و جان کارلو اسکاندیوتزی
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۶ دقیقه


ـ ̎بنجامین سیگل̎ (بیتی) ـ معروف به ̎باگزی̎ ـ از طرف دارودسته‌های مافیائی ̎مه‌یر لانسکی̎ (کینگزلی) و ̎چارلی لوچانو̎ (گراهام)، مأمور باج‌گیری منطقهٔ کالیفرنیا می‌شود. ̎باگزی̎ در هالیوود مورد استقبال رفیق قدیمی‌اش، ̎جرج رافت̎ (مانتینا) قرار می‌گیرد و سر صحنهٔ فیلمبرداری فیلم جدید او، ̎نیروی انسانی̎ با نو ستاره‌ای به نام ̎ویرجینیا هیل̎ (بنینگ) آشنا می‌شود. ̎باگزی̎ با زور و تهدید، خانهٔ ̎لارنس تیبت̎ (بیکر)، خوانندهٔ اپرا را می‌خرد و رفته رفته تبدیل به یکی از چهره‌های شاخص محافل سرگرمی‌ساز هالیوود می‌شود. ̎ویرجینیا ̎ در نهایت رابطه‌ای پرفراز و نشیب با ̎باگزی̎ برقرار می‌کند. ̎باگزی̎ در یکی از مأموریت‌های باج‌گیرانه‌اش در صحرای نوادا، فکر بکری به نظرش می‌رسد: احداث کازینوئی به نام ̎فلامینگو̎ در آنجا. ̎لانسکی̎ و ̎لوچانو̎ با اکراه حاضر می‌شوند از این پروژه حمایت کنند و دیری نمی‌گذرد که ̎ویرجینیا ̎ ـ که صاحب نیمی از کازینو خواهد بود ـ عده‌ای آرشیتکت و طراح را استخدام می‌کند. حالا هزینهٔ هتل / کازینو که یک میلیون دلار پیش‌بینی شده بود به شش میلیون دلار رسیده است. ̎لانسکی̎ به خاطر رفاقت قدیمی‌شان حاضر است هنوز کمک کند ولی ̎باگزی̎ هنوز پول کم دارد و اجباراً سهم‌هائی را در بازار می‌فروشد. ̎میکی̎ (کایتل)، دستیار ̎باگزی̎ هشدار می‌‌دهد که ̎ویرجینیا ̎ دو میلیون دلار از پول کازینو را به بانکی در سوئیس منتقل کرده، ولی ̎باگزی̎ باور نمی‌کند. ̎لوچانو̎ که به کوبا تبعید شده، از ̎لانسکی̎ می‌خواهد به قضایای ̎باگزی̎ و پروژه‌اش پایان دهد ولی ̎لانسکی̎ می‌گوید که بهتر است تا روز افتتاحیهٔ کازینو صبر کنند.
ـ نقش توبک در این فیلم قابل چشم‌پوشی نیست. باگزی شباهت زیادی به یک نسخهٔ آراسته شده از جوان زن‌باز (ساختهٔ توبک، ۱۹۸۷)، دارد، داستان جوان بلندپروازی که تنها یک هوس او را به زمین می‌زند. همچنین فیلم بیشتر به مایه‌هائی می‌پردازد که مجموعه مصاحبه‌های فیلم شدهٔ توبک، انفجار بزرگ (۱۹۸۹) مطرح‌شان می‌کرد؛ فیلمی که در آن افراد به نظریه‌پردازی دربارهٔ زندگی، رابطهٔ زنان و مردان و هستی می‌پرداختند. این فیلم‌ها را توبک طی شش سالی ساخت که درگیر نوشتن فیلمنامهٔ زندگی بنجامین سیگل به درخواست و سفارش دوستش، بیتی، بود. بعدها توبک مجبور شد حضور لوینسن روی صندلی کارگردانی را بپذیرد (باز به اصرار بیتی)، او تمام مدت فیلمبرداری سر صحنه حاضر بود و سپس تأیید کرد که نمی‌توانست بهتر از لوینسن فیلم را بسازد. اول از همه خود سیگل واقعی جذابیت فیلم را تأمین می‌کند. کسی که همیشه می‌خواست بر لهجهٔ بروکلینی‌اش غلبه کند، شیفتگی‌اش به هالیوود دو طرفه بود، اخلاق تندی داشت، عاشق ویرجینیا هیل بود و لاس‌وگاس را ̎اختراع̎ کرد. این واقعیت‌ها طوری در فیلم تعدیل و تغییر یافته‌اند که تماشاگر را پس نزنند. بیتی تمام سعی‌اش را برای تطبیق سیگل با خودش به خرج می‌دهد و جاهائی بازی هجوآمیز او (شامپوی ـ ساختهٔ هال اشبی، ۱۹۷۵ ـ بازی شده همچون فیلم نوآر) داستان سیگل را تبدیل به یک نمایش واریته می‌کند که در آن بیتی نقش اغواگر، قربانی، دیو و کمدین رابازی می‌کند. لوینسن همانگونه که انتظار می‌رود، دقت زیادی صرف مسئله لباس و صحنه‌آرائی مبذول کرده و از هر فرصتی برای خلق جزئیات ظریف بهره‌ برده است. در نهایت فیلم هدف اصلی نوشته‌های توبک ـ که در آنها رئیس‌های عاشق‌پیشه با فرشتهٔ مرگ می‌جنگند و به دست آن نابود می‌شوند ـ را باز می‌تاباند.


همچنین مشاهده کنید