چهارشنبه, ۱۴ آذر, ۱۴۰۳ / 4 December, 2024
مجله ویستا

زهد


زهد
● فضیلت زهد
خدای تعالی می‌فرماید:
هر کس تنها حاصل مزرعه دنیا را بخواهد او را از آن نصیب می‌کنیم ولی در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت.
(مَنْ کٰانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیٰا نُؤْتِهِ مِنْهٰا وَ مٰا لَهُ فِی الْٰاخِرَهِٔ مِنْ نَصِیبٍ) (سورهٔ شوریٰ، آیهٔ ۲۰)
و می‌فرماید:
ای رسول ما - هرگز به متاع ناچیزی که به آنها - کفار - در جلوه حیات دنیا داده‌ایم دیدهٔ تمّنا مگشا که روزی پروردگارت بهتر و بادوام‌تر است.
(وَ لاْ تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ اِلیٰ مٰا مَتَّعْنٰابه اَزْوٰاجاً مِنْهُمْ زهْرَهٔ الْحَیٰاهِٔ الدُّنْیٰا وَرِزقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَاَبْقیٰ ) (سورهٔ طه، آیهٔ ۱۳۱)
و در حدیث آمده: خدای تعالی به دنیا وحی کرد:
هرکس مرا خدمت کرد تو خدمتش کن و هرکس تو را خدمت کرد زندگیش را تیره کن.
(اَوْحَی اللهُ تَعٰالیٰ اِلیَ الدُّنْیٰا اَنِ اخْدِمی مَنْ خَدَمَنَی و نَغِّصی وَ کَدِّری عَیْشَ مَنْ خَدَمَکِ)
نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید: هرکس شبی را به صبح برساند و همّش دنیا باشد خدا امرش را متشتّت، و حرفه‌‌اش را متفرّق می‌کند، و فقرش را در مقابل چشمانش قرار می‌دهد. و جز همانکه برایش مقدّر شده از دنیا بدست نخواهد آورد.
و کسی که شبی را به صبح برساند و همتش آخرت باشد خدا همّش را مجتمع کند، و شغلش را حفظ نماید، و غنا و بی‌نیازی را در قلبش قرار دهد. و دنیا به اجبار به سوی او روی آورد.
(مَنْ اَصْبَحَ وَ هَمُّهُ الدُّنْیٰا شَتَّتَ اللهُ عَلَیْهِ اَمْرَهُ وَ فَرَّقَ عَلَیْهِ ضَیْعَتَه و جَعَلَ فَقْرَهُ بَیْنَ عَیْنَیْهِ وَلَمْ یَأْتِهِ مِنَ الدُّنْیٰا اِلّٰا مٰا کُتِبَ لَهُ وَ مَنْ اَصْبَحَ و هَمُّهُ الآخِرَهُٔ جَمَعَ اللهُ لَهُ هَمَّهُ، و حَفَظَ عَلَیْهِ ضَیْعَتَه و جَعَلَ غِنٰاهُ فی قَلْبِهِ وَاَتَتْهُ الدُّنْیا و هِیَ راغِمَهٌٔ)
و فرمود: هنگامی که بنده‌ای را دیدید که سکوت و زهد در دنیا نصیبش شده به او نزدیک شوید که القا حکمت می‌کند، و خدای تعالی می‌فرماید:
و آنکس را که حکمت دهند خیر فراوان داده‌اند.
(اِذٰا رَأَیْتُمُ الْعَبْدَ وَ قَدْ اُعْطِیَ صَمْتاً وَ زُهْداً فی الدُّنْیٰا فَاقْتَرِ بوا مِنْهُ فَاِنَّه یُلْقیِ الْحِکْمَهَٔ وَ قَد قٰالَ اللهُ تعالی : ”وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَٔ فَقَدْ اوُتِی خَیْراً کثیراً - سورهٔ بقره، آیهٔ ۲۶۹“ و ممکن است یُلَقّٰی خوانده شود که در این صورت چنین معنی می‌‌دهد: به او نزدیک شوید که او از حکمت برخوردار است.)
و می‌فرماید:
به دنیا بی‌رغبت باش تا خدا دوستت داشته باشد، و به آنچه در دست مردم است بی‌رغبت باش تا محبوب
مردم شوی.
(اَزْهِدْ فیِ الدُّنْیٰا یُحِبُّکَ اللهُ وَاَزْهِدْ فیمٰا اَیْدِی النّٰاسِ یُحِبُّک النّاسُ)
و می‌فرماید:
هرکس می‌خواهد بدون یادگیری خدا علمش دهد، و بدون راهیابی خدا هدایتش کند به دنیا بی‌رغبت باشد.
(مَنْ اَرٰادَ اَنْ یُؤتِیَهُ اللهُ عِلْماً بِغَیْرِ تَعُلُّم وَ هُدَیٌ بِغَیْرِ هِدٰایَهٍٔ فَلْیز هِدْ فِی الدُّنْیٰا)
و می‌فرماید:
هرکس به دنیا بی‌رغبت باشد خدا حکمت را در قلبش جای می‌دهد، و زبانش را به آن گویا می‌کند، و درد و دوای دنیا را به او می‌شناساند و او را سالم از دنیا به سوی دارالسلام خارج می‌کند.
(مَنْ زَهَدَ فِی الدُّنْیٰا اَحَلَّ اللهُ الْحِکْمَهَٔ فی قَلْبِهِ وَ اَنْطَقَ بِهٰا لِسٰانَهُ وَ عَرَّفَهُ دٰاءَ الدُّنْیٰا وَ دَوٰاءَهٰا وَاَخْرَجَهُ مِنْهٰا سٰالِماً اِلیٰ دٰارِ السَّلٰام)
و می‌فرماید:
کسی که دنیا را بر آخرت ترجیح دهد خدا او را به سه گرفتاری مبتلا می‌کند، همّی که هرگز از او جدا نشود، فقری که با وجود آن هرگز بی‌نیاز نشود، و حرصی که با وجود آن هرگز سیر نشود.
(مَنْ اَثَرَ الدُّنْیٰا عَلیَ الآخِرَهِٔ اِبْتَلٰاەُ اللهُ بِثَلٰاثٍ هَمُّ لٰا یُفٰارِقُ قَلْبَهُ اَبداً وَ فَقْرٌ لٰا یَسْتغنی مَعَهُ اَبدَاً وَ حِرْصٌ لٰا یَشْبَعُ مَعَهُ اَبَداً)
و می‌فرماید:
ایمان بنده وقتی کامل می‌شود که مخفی بودن از معروفیت، و قلّت هر چیزی از کثرت آن برایش محبوب‌تر باشد.
(لٰا یَسْتَکْمِلُ الْعَبْدُ الْاِیمٰانَ حَتّٰی یَکُونَ اَنْ لٰا یُعْرَفَ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ اَنْ یُعْرَفَ وَ حَتّٰی یَکُونَ قِلَّهُٔ الشَّیءِ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ کَثْرَتِهِ)
● زهد چیست؟
زهد عبارت است از بی‌رغبتی به دنیا و اینکه با قلبت طالب دنیا نباشی مگر به قدر ضرورت جسم.
بنابر آنچه دربارهٔ معنی دنیا تحقیق نمودیم معلوم است که زهد در دنیا با وجود ثروت و خدمه و امثال آن منافات ندارد، مگر آنکه کسی قلباً ثروت را دوست داشته باشد و ثروت از یاد خدا غافلش کند.
امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: تمام زهد در دو کلمه قرآن خلاصه می‌شود، ”لِکَیْلٰا تَأْسَوْا عَلیٰ مٰا فٰاتَکُمْ وَ لٰا تَفْرَحُوا بِمٰا آتٰاکُمْ “ (تا بر آنچه از دستتان می‌رود افسوس نخورید، و با آنچه بدست می‌آورید شادمان نشوید. - سورهٔ حدید، آیهٔ ۲۳)
و کسی که بر گذشته افسوس نخورد و به آنچه به دستش آمده شاد نشود دو طرف زهد را مراعات کرده است.
و می‌فرماید:
زهد از دنیا عبارت است از کوتاه کردن آرزو و شکر هر نعمت و پرهیز از تمام آنچه خدا حرام کرده است.
(اَلزُّهْدُ فِی الدُنْیٰا قَصْرُ الاَمَلِ و شُکْرُ کُلُّ نِعْمَهٍٔ وَالْوَرَعُ عَنْ کُلٌّ مٰا حَرَّمَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ)
امام صادق (علیه‌السلام) می‌‌فرماید:
زهد از دنیا به ضایع کردن مال و اجتناب از مباحات نیست، بلکه زهد آن است که به آنچه داری مطمئن‌تر از آنچه نزد خداست نباشی.
(لَیْسَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیٰا بِاءضٰاعَهِٔ الْمٰال وَلٰا تَحْریِمِ الْحَلٰالِ بَلِ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیٰا اَنْ لٰاتَکُونَ بِمٰا فی یَدِکَ اَوْثَقُ مِنْکَ بِمٰا عِنْدَ اللهِ)
البته چون اکثر مردم به خاطر ضعف نفسی که دارند با جمع‌آوری ثروت و امیال آن میل و رغبتشان به دنیا تحریک می‌شود، زهد آنها فقط با ترک ثروت محقق می‌شود.
تعریفی که امام صادق (علیه‌السلام) در حدیث دیگر از زاهد کرده همین مطلب را تأیید می‌کند. وقتی از حضرتش سؤال شد زاهد کیست؟
فرمود:
زاهد آن است که حلال دنیا را به خاطر حساب و حرام آن را از ترس عقاب رها می‌کند.
(اَلَّذِی یَتْرُکُ حَلٰالَهٰا مَخٰافَهَٔ حِسٰابِهِ و یَتْرُکُ حَرامَهٰا مَخٰافَهَٔ عِقٰابِهِ)
● زهد و زاهد در کتاب مصباح‌الشریعهٔ
زهد کلید در آخرت و رهایی از آتش است، و آن عبارت از ترک تمام چیزهایی است که تو را از خدا غافل می‌کند، بدون آنکه بر آنها افسوس بخوری، یا دچار عجب و خودپسندی شوی، یا در انتظار بازگشت آنها باشی، یا به دنبال حمد و ثنایی بر عمل خود باشی، یا در طلب عوض بر کار خود باشی بلکه از دست دادن آنها را راحت، و وجودشان را آفت بدانی و دائماً از هر آفتی به سوی راحت بگریزی.
و زاهد کسی است که آخرت را بر دنیا، و ذلت را بر عزّت، و کوشش را بر راحت، و گرسنگی را بر سیری، و سلامتی عقبیٰ را بر محبت دنیا، و توجه را بر غفلت ترجیح دهد و نفسش در دنیا باشد و قلبش در آخرت.
● اقسام و مراتب زهد
زهد به خودی خود دارای سه درجه می‌باشد:
۱. درجه اول و پست‌ترین درجه زهد آن است که انسان خود را به دنیا نیالاید در حالی که خود اشتهای آن را دارد، و قلش به آن مایل و نفسش به آن متوجه است ولی او با نفس خویش مجاهده کرده او را از دنیا باز می‌دارد.
۲. اینکه دنیا را با کمال میل و بدون نیاز به هیچ مجاهده و مبارزه‌ای ترک کند. چون دنیا را نسبت به آخرت کوچک و حقیر می‌بیند، مثل کسی که یک درهم را به خاطر بدست آوردن دو درهم از دست می‌دهد، و معلوم است که از دست دادن یک درهم برای بدست آوردن دو برابر آن مشکل نیست. او خود می‌داند چیز با ارزشی را از دست می‌دهد تا چیز باارزش‌تری را بدست آورد.
۳. بالاترین مرتبه زهد آن است که با کمال میل صورت گیرد ولی در همان حال زاهد به زهد خود نیز بی‌رغبت باشد، و آن را به حساب نیاورد.
یعنی معتقد باشد که چیزی را ترک نکرده چون می‌داند که دنیا چیزی نیست. مانند کسی که هسته‌ای را رها کرده و گوهری بدست آورده و این عمل را اصلاً معاوضه نمی‌داند. این مرتبه، کمال زهد است.این شخص چون کسی است که قصد ورود به درگاه سلطان را دارد ولی سگی در درگاه، مانع ورودش می‌شود، او لقمه نانی جلو سگ می‌اندازد و او را سرگرم کرده، خودش وارد دربار می‌شود و به مقام قرب سلطان می‌رسد، به طوری که امرش در تمام مملکت نافذ می‌شود.
به نظر تو - ای عزیز - آیا این شخص با یک لقمه نان که برای سگ انداخته در مقابل آنچه به دست آورده برای خود حقّی بر گردن ملک می‌بیند.
شیطان سگی است که بندگان را از دخول به بارگاه حق باز می‌دارد، و دنیا چون لقمه نانی است که شیطان می‌خورد، لذّتش فقط در حال جویدن است و چون به گلو نزدیک شد دیگر لذتی ندارد، فقط سنگینی‌اش بر معده باقی می‌ماند و آنگاه به تعفّن و کثافت منتهی شده نیاز به تخلیه دارد، پس چگونه ممکن است کسی که آن را برای رسیدن به قرب خدا رها می‌کند به آن توجهی داشته باشد.
● اقسام زهد در رابطه با اهداف زهد
زهد با توجه به هدفی که زاهد از آن دنبال می‌کند تقسیم دیگری دارد در این تقسیم نیز زهد سه مرتبه دارد.
۱. پست‌ترین درجه زهد آن است که هدف از آن نجات از آتش جهنم و سایر آلام و رنج‌ها چون عذاب قبر، حساب و خطر صراط باشد. این مرتبه زهد خائفین است.
۲. درجه متوسط زهد آن است که هدف از آن رسیدن به پاداش و نعمت‌های خدا و لذات موعود بهشت باشد این درجه زهد راجین - امیدواران - است.
۳. بالاترین درجهٔ زهد آن است که فقط به خاطر شوق به لقای خدا باشد در این مرتبه قلب زاهد متوجه آلام نمی‌شود تا از آنها بگریزد و لذات را نمی‌بیند تا برای رسیدن به آنها تلاش کند، بلکه تمام همّش مصروف یاد خداست.
این همان کسی است که همّش یکی است و جز خدا را نمی‌جوید زیرا هر که غیر خدا را بخواهد در حقیقت او را بندگی می‌کند نه خدا را، چه اینکه هر مطلوبی معبود و هر طالی بندهٔ مطلوب خویش است.
این درجه، مخصوص عارفان و محبّان است.
● تقسیم دیگر زهد
همچنین زهد به سه قسم دیگر تقسیم می‌شود که عبارتند از :
زهد واجب، زهد مستحب و زهد سلامت.
زهد واجب بی‌رغبتی به حرام است.
و زهد مستحب بی‌رغبتی به حلال است.
و زهد سلامت بی‌رغبتی به شبهات است.
● نشانه‌های زاهد
زاهد حقیقی سه نشانه دارد.
۱. آنکه به آنچه دارد خوشحال نمی‌شود و برای آنچه از دست می‌دهد اندوهگین نمی‌گردد. همچنانکه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در استنباط خویش از آیهٔ شریفه ”لِکَیْلٰا تَأْسَوْا عَلیٰ مٰا فٰاتَکُمْ و لٰا تَفْرَحُوا بِمٰا آتٰاکُمْ “ به آن اشاره فرمودند.
این نشانهٔ زهد و بی‌رغبتی به مال است.
۲. اینکه ستایش و نکوهش در نظرش یکی باشد و این علامت زهد و بی‌رغبتی به جاه و مقام است.
۳. اینکه فقط با خدای تعالی مأنوس باشد و حلاوت طاعت بر قلبش غلبه کرده باشد.
● ثمرات زهد
یکی از ثمرات زهد سخاوت است، همانطور که ثمرات رغبت به دنیا بخل است. ”در مقام زهد“ اگر مال از دست انسان رفت قناعت شایسته، و اگر بدست آمد سخاوت و بخشش به اهلش و احسان به دیگران سزاوار است.
سخاوت از اخلاق انبیاء و اصول نجابت، و سخاوتمند دوست خداست. نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید: سخاوت درختی از درختان بهشت است که شاخه‌هایش به زمین خم شده، هرکس شاخه‌ای از آن را بگیرد همان شاخه او را به بهشت رهنمون می‌شود.
(اَلسَّخٰاءُ شَجَرَهٌٔ مِنْ شَجَرَهِٔ الْجَنَّهِٔ اَغْصٰانُها مُتَدَلَّیَهٌٔ عَلَی الْاَرْضِ، فَمَنْ اَخَذَ مِنْهٰا غُصْناً قٰادَهُ ذٰلِکَ الغُصْنُ اِلیَ الْجَنَّهِٔ)
و فرمود: جبرئیل گفت: خدای تعالی می‌فرماید:
این (اسلام) دینی است که برای خود پسندیدم، و چیزی جز سخاوت و حسن خلق با آن سازگار نیست پس تا می‌توانید دین را به وسیله این دو محترم دارید.
(اِنَّ هٰذٰا دِینٌ اِرْتَضَیْتُهُ لنفسی وَلَنْ یُصْلِحَهُ اِلاَّ السَّخٰاءُ و حُسْنُ الْخُلْقِ فَاَکْرِمُوهُ بِهِمٰا مَا اسْتَطَعْتُمْ)
و می‌فرماید:
از جمله موجبات مغفرت بذل طعام، افشاء سلام و حسن کلام است.
(اِنَّ مِنْ مُوجِبٰاتَ الْمَغْفِرَهِٔ بَذْلُ الطَّعٰامِ وَ اِفْشٰاءُ السَّلٰامِ و حُسْنُ الْکَلٰامِ)
و می‌فرماید:
از گناه شخص سخاوتمند دست بردارید که خدا دست او را گرفته هرگاه بلغزد خدا حفظش می‌کند.
(تَجٰافُوا عَنْ ذَنْبِ السَّخِیً فَاِنّ اللهَ اَخَذَ بِیَدِهِ کُلَّمٰا عَثَرَ اَقٰالَهُ )
و می‌فرماید:
غذای شخص سخیّ درمان است، و غذای شخص بخیل درد است.
(طَعٰامُ الْجَوٰادِ دَوٰاء وَ طَعٰامُ الْبَخِیلِ دَاءٌ)
و می‌فرماید:
سخاوتمند به خدا نزدیک است، به مردم نزدیک است، به بهشت نزدیک است و از آتش دور. بخیل از خدا دور است، از مردم دور است، از بهشت دور است و به آتش نزدیک. و جاهل سخی از عابد بخیل نزد خدا محبوب‌تر است، و بدترین دردها بخل است.
(اِنَّ السَّخِیَّ قَرِیبٌ مِنَ اللهِ قَرِیبٌ مِنَ النّٰاسِ قَرِیبٌ مِنَ الْجَنَّهِٔ بَعِیدٌ مِنَ النّٰارِ و اِنَّ الْبَخِیلَ بَعیِدٌ مِنَ اللهِ بَعِیدٌ مِنَ النّٰاسِ بَعِیدٌ مِنَ الْجَنَّهِٔ قَرِیبٌ مِنَ النّٰارِ وَ جٰاهِلٌ سَخِیٌّ اَحَبُّ اِلیَ اللهِ مِنْ عابِدِ بَخِیلٍ وَاَدْوَی الدّاءِ اَلْبُخْلُ)
رفیع‌ترین درجات سخاوت ایثار است، ایثار آن است که مال را در عین احتیاج ببخشی.
خدای تعالی در مدح ایثارگران می‌فرماید:
دیگران را بر خود ترجیح می‌دهند هر چند خود به چیزی محتاج باشند.
(وَ یُؤْثِرُونَ عَلیٰ اَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کٰان بِهِمْ خَصَاصَهًٔ ) (سورهٔ حشر، آیهٔ ۹)
و می‌فرماید:
بر دوستی خدا مسکین، یتیم و اسیر را غذا می‌دهند.
(وَیُطْعِمُونَ الطَّعٰامَ عَلیٰ حُبَّهِ مِسْکِیناً وَ یَتیِماً وَ اَسِیراً) (سورهٔ دهر، آیهٔ ۸)
و نبی اکرم (صلّی الله علیه وآله وسلم) می‌فرماید:
هرکس میل به شهوتی پیدا کند ولی شهوت خویش را رد کند و خدا را بر نفس خویش ترجیح دهد آمرزیده می‌شود.
(اَیُّمٰا اِمْریءٍ اِشْتَهٰی شَهْوَهًٔ فَرَدَّ شَهْوَتَهُ وَ اَثَرَ اللهَ عَلیٰ نَفْسِهِ غُفِرَلَهُ )