جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


بخش خصوصی امنیت سرمایه گذاری ندارد


بخش خصوصی امنیت سرمایه گذاری ندارد
فیلم مستند، فیلم سینمایی (بلند داستانی) و کتاب، هرسه در کارنامه ابراهیم مختاری جا دارند، در این میان بی تردید فیلم مستند فضای بیش تری را به خود اختصاص داده است.
او از موسسان انجمن مستندسازان و صاحب مقالاتی درباره ساختار سینمای ایران، سینمای مستند و اصناف این حرفه است. مختاری در سال ۱۳۵۱ از مدرسه عالی تلویزیون و سینما فارغ التحصیل شد و در سال ۱۳۵۷ لیسانس خود را از دانشگاه پاریس هشت گرفت و در تلویزیون مشغول به کار شد» ابتدا به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز در سریال های تلویزیونی دلیران تنگستان و سمک عیار شرکت داشت، سپس به عنوان نویسنده­کارگردان مستندسازی را شروع کرد.
در سال ۱۳۷۲نخستین فیلم سینمایی خود به نام زینت را ساخت که در بخش هفته منتقدین جشنواره کن ۱۹۹۴ به نمایش درآمد. از جمله فیلم های مستند او می توان به نان بلوچی، اجاره نشینی، یک سفر صیادی، زعفران، ملاخدیجه و بچه ها، یک روز به خصوص و مکرمه، خاطرات و رویاها اشاره کرد.
پرس وجو درباره کسی که بتواند زوایای سینمای مستند را از جنبه های گوناگون بررسی کند، به نام این مستندساز پژوهنده ختم شد.
▪ طبق آمار رسمی سالانه هزار و طبق آمار غیر رسمی سالانه سه هزار اثر مستند در ایران تولیدمی شود، با توجه به این که صدا و سیما تمایل چندانی به خرید آثار مستند ایرانی ندارد و نمایش مستند در سینماهای ما هم مرسوم نیست، چه به سر این تولیدات می آید؟
ـ لازمه بحث، برخورداری از آماری دقیق و درست است. اما در سینمای ایران و به طور ویژه در سینمای مستند، آمار چندانی وجود ندارد. آنچه که تاثیری عظیم در سینمای مستند ایران گذاشته، انقلاب دیجیتالی است.
این رویداد دیجیتالی هزینه تولید و ابزار و مواد خام را پایین آورده و امکان تولید فیلم کوتاه و مستند را تقریبا برای همه میسر کرده است. اما بحث بر سر این است که این تولیدات دارای استانداردهای قابل پذیرش در داخل و خارج باشند. به همین دلیل بهترین معیار این است که ببینیم چه تعداد فیلم مستند، برای شرکت در جشنواره ها عرضه می شوند.
آمار در این عرصه روشن تر و واقعی تر است. البته تعدادی از آثارهم به دلایل گوناگون از جمله ممیزی، از جشنواره های داخلی بیرون می مانند، که می توان تعداد آن ها را هم با ضریبی به دست آورد.
این فیلم ها خود را صاحب کیفیتی می دانند که می توانند در یک مسابقه شرکت کنند و شانس برنده شدن دارند. به هر ترتیب فکر می کنم تولید سالانه، به رقم هزار فیلم مستند می رسد که رقم کمی نیست.
▪ چه دلیلی برای این همه میل به تولید وجود دارد؟
ـ بخشی از تولید این مجموعه با مشارکت و سرمایه گذاری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی تولید می شود و بخشی هم از طریق تلویزیون، بخش بزرگی هم به دلیل ارزانی تولید دیجیتال توسط علاقه مندان به این نوع سینما تولید می شود. من از کاربرد عنوان بخش خصوصی برای این گروه اخیر پرهیز می کنم، چون نظام سرمایه گذاری و بازار مستند ایران، نظام تعریف شده ای نیست و ما بستر روشنی برای بازاریابی و سرمایه گذاری نداریم. اغلب این آثار توسط کارگردان و تهیه کننده ها، به صورت آزاد تولید می شود. یعنی کسانی که علاقه مند هستند و منتظر تامین هزینه تولید از سوی دولت یا تلویزیون نمی مانند.
این گروه سرمایه خود را به خطر می اندازد. در حالی که بخش خصوصی در یک فعالیت اقتصادی باید ضریب بالای امنیتی داشته باشد تا وارد میدان تولید شود.
▪ در سینمای مستند ایران بخش خصوصی امنیت سرمایه گذاری ندارد. به این علت معمولا کارگردان و تهیه کننده بخشی از هزینه ها را تامین می کنند و با نگرفتن دستمزد ساخت، فیلم را به پایان می رسانند.
بررسی وضعیت سینمای مستند ایران در حالتی کلی به چه مولفه هایی نیازمند است؟
ـ به طور کلی اگر بخواهیم وضعیت سینمای مستند را بررسی کنیم، باید به دو موضوع اساسی یعنی سرمایه گذاری و بازار مصرف آن توجه کنیم. این ها بخشی از هزینه ها را تامین می کنند و فیلم ساخته می شود. معتقدم چرخه سینمای مستند، با سرمایه گذاری شروع می شود نه با تولید. با این توضیح قرارگیری مولفه ها در چرخه سینما عبارتست از سرمایه گذاری، تولید، پخش و نمایش اما در ایران معمولا از مرحله تولید به جای مرحله سرمایه گذاری صحبت می شود، چون تا به حال سرمایه گذاری توسط دولت انجام می شد.
و سرمایه گذاری مورد بی توجهی واقع می شود، در حالی که اهمیت اساسی دارد.
سینمای مستند ایران همواره زیر چتر حمایتی مراکز دولتی بوده است، زمانی نظام تصویری سینما سلولویید بود و ابزار و مواد خام آنقدر گران بود که فرد نمی توانست وارد عرصه شود، این ابزار بیش تر در اختیار نهادهای دولتی مانند وزارت فرهنگ و هنر سابق و تلویزیون ملی ایران قرار داشت.بعضی از نهادهای دولتی دیگر مانند شرکت ملی نفت و مرکز مردم شناسی هم فیلم مستند سفارش می دادند. ساخت فیلم هزینه بر بود و تولیدات مصرف عام نداشت در حالی که برعکس برای سینمای داستانی سالن های نمایش وجود دارد، مردم برای تماشای فیلم بلیت می خرند، یعنی تماشاگران هزینه ساخت فیلم را می پردازند. بنابراین بخش خصوصی در سینمای داستانی با اطمینان نسبی از بازگشت سرمایه، سرمایه گذاری می کرد اما برای سینمای مستند سرمایه گذاری بخش خصوصی و بازار نمایش عمومی به صورتی که تماشاگر برای تماشای آثار مستند پول بپردازد، وجود نداشت.
▪ این حضور پس از انقلاب هم ادامه داشت؟
ـ بعد از انقلاب ورود دولت به سینما خیلی پررنگ شد و حضور بخش خصوصی را کاهش داد. بخش خصوصی با گذشت ۲۷ سال هنوز به حضوری قاطع در سینما نرسیده است و همچنان سایه دولت بر سر سینما است. حضور دولت هم مایه تقویت و هم سبب تضعیف سینما شده است.
فکر می کنم در حوزه سینمای مستند، شرایط بدتر است. بخش خصوصی که اهمیتی به مستند نمی دهد و از طرفی دولت هم به این مقوله توجه چندانی ندارد.
در سینمای مستند پیش از انقلاب بخش خصوصی وجود نداشت، برای این که مصرف کننده نهادهای دولتی و حکومتی بودند اما سرمایه گذاری هم از سوی دولت بالا بود. بعد از انقلاب دو اتفاق افتاد، یکی شکسته شدن سانسور برای طرح مسایل اجتماعی و دوم میل به بهره مندی از سینمای مستند برای نشان دادن کاستی های موجود به عنوان میراث دوران پیش از انقلاب.
جنگ امکانی شد برای این که دوربین حرکت به سوی جبهه ها حرکت کند و اخبار و اطلاعات بیاورد. این ماجرا با انقلاب دیجیتالی مصادف شد که ابزار و تجهیزات را ارزان کرد و سینمای مستند را از انحصار نهادهای دولتی و حکومتی در آورد. به این ترتیب بخشی از نیروی علاقه مند به سینما به راحتی می توانست از دوربین و مواد خام ارزان استفاده کند و این آسان ترین راهی بود که یک علاقه مند می توانست علایق و استعداد خود را در آن بیازماید. از طرفی به هرحال تلویزیون همچنان نیازمند فیلم مستند بود، این سال های اخیر است که تلویزیون به انعکاس واقعیت های اجتماعی از طریق پخش فیلم های مستند را چندان نمی پسندد و پخش این نوع مستند کاهش یافته است. ولی سینمای مستند تنها منحصر به شاخه اجتماعی نیست، مستند در حوزه محیط زیست، طبیعت، ورزش و میراث فرهنگی نیز فعال است.
به نکات زیادی اشاره کردید، می توان مشکل اقتصادی در این حوزه را خلاصه و مشخص بیان کرد؟
ما در سینمای مستند با مشکلی که از گذشته به ما رسیده مواجه هستیم و آن انسداد بازار توسط تلویزیون و نهادهای دولتی است. آن ها به عنوان سیاست گذار به نحوی عمل می کنند که بازار مصرف به روی محصول سینمای مستند ایران بسته می ماند و سبب رشد گلخانه ای آن می شود.
▪ چگونه؟
ـ با ارزان شدن تجهیزات، عطش جامعه به مصرف اطلاعات می تواند از طریق سینمای مستند و فیلم کوتاه تا حدودی سیراب شود، بنابراین فضا و نیاز وجود دارد ولی چرا این اتفاق نمی افتد؟ برای پاسخ به این سوال باید ببینیم رفع نیاز از چه طریقی میسر است یعنی وقتی بازار تحلیل شود می توان دید چرا سرمایه گذاری نمی شود و حجم سرمایه گذاری پایین است.
▪ هیچ ساز و کاری وجود ندارد که تلویزیون بتواند در رونق سینمای مستند ایران موثر باشد؟
ـ در دوره سلولویید تلویزیون تا تمام هزینه را پرداخت نمی کرد، کسی فیلم مستند نمی ساخت. تلویزیون معمولا یا از طریق کارمندان خودش فیلم می ساخت یا به فیلمسازانی خارج از بدنه اداری سفارش می داد، در هر صورت فیلم متعلق به خودشان بود، یا فیلم را پخش می کردند یا نمی کردند. برای همین در آرشیوهای تلویزیون فیلم های بسیاری وجود دارد که به دلیل بسته بودن آرشیوها امکان دسترسی به آن ها نیست. آرشیوها بیش تر حالت انبار دارند.
▪ خارج از ایران هم وضع به همین منوال است؟
ـ در کشورهایی که صنعت سینما دارند، نهادهای دولتی در تولید فیلم مستند مشارکت می کنند. این مشارکت جنبه حمایتی دارد، مثلا تلویزیون با ساز و کاری بسیار روشن و مشخص à نه مثل ما مبهم و نامشخص à سالانه حق دوبار پخش تعدادی فیلم را می خرد. یا مثلا مرکز ملی سینما در فرانسه چنانچه فیلمنامه یا ایده ای را حائز رتبه ای قابل توجه تشخیص دهد، مقداری پول بلاعوض برای تولید آن اختصاص می دهند. نتیجه این است که افراد مستعد سرمایه به دست می آورند و به جای این که بدهکار شوند و یا شریکی دولتی برایشان پیدا شود à که شریک بسیار سختی است چون قوانین مشخص ندارد à پس از ساخت اثر مالکیت آن اثر به خودشان تعلق می گیرد. اما در ایران وقتی تلویزیون همه سرمایه ساخت یک فیلم را می دهد، مالک آن می شود. این درحالی است که وقتی فیلم به فیلمساز تعلق داشته باشد، برای آن که از آن درآمد کسب کند و همچنین برای بالا بردن کیفیت آن، به جان می کوشد تا اثر خودرا به خریداران بیش تری معرفی کند و به فروش رساند. دیگر این که در ایران ما یک تلویزیون داریم که در چند کانال خود را تکثیر کرده است و وقتی مالکیت اثر را یک کانال صاحب می شود، همه شبکه های پخش خود را از آن مال خود می داند اما خارج از ایران شبکه های متعدد و متفاوتی وجود دارد که می توان فیلم را به طور جداگانه به هریک از آن ها فروخت.
به عبارتی می توان گفت آن ها از مدت ها پیش بازاری سالم به وجود آوردند و اکنون در قالب آن، فیلم مستند امکان عرض اندام و رشد دارد.
این سیستم باعث رشد کیفی و حضور سرمایه بخش خصوصی در سینمای مستند می شود. از طرفی چون ممیزی هم سخت گیری ما را ندارد، سینما راه خود راپیدا کرده و به نمایش در آمده و ارتباط آثار مستند با جماعت سینمارو برقرار شده است. اما در ایران تلویزیون ما بدترین سرمایه گذار است. همین سرمایه گذار بازار مصرف را هم در دست دارد.
در واقع تلویزیون خود را با خودش تنظیم می کند و به جایی پاسخگو نیست مگراین که دل مدیری برای سینمای مستند به رحم آید در آن صورت هم کاری نمی تواند انجام دهد، چون مساله با پا در میانی یکی، دو مدیر حل شدنی نیست.
▪ در این حیطه دولتی بودن تلویزیون هم موثر است و به شرایط دامن می زند؟
ـ تلویزیون البته دولتی نیست، حکومتی است اما این موضوع می تواند مانع اقدامات مثبت آن نباشد. این مشکلات به طراحی مدیران از موضوع بر می گردد که اساسا برای رشد سینمای ایران منفی است. بحث این که تلویزیون انحصاری است سبب نمی شود، مدیریت کنونی تلویزیون نتواند بسیاری از الگوهایی را که در کشورهای صاحب صنعت سینما استفاده می شود، به کار گیرد.
در واقع مشکل نقش منفی تلویزیون در ایران در اصل نقش منفی مدیران تلویزیون در شاخه سینمای مستند است نه تلویزیون.
▪ نحوه سرمایه گذاری در کشورهای موفق در حوزه مستند چگونه است؟
ـ در این کشورها سازوکار طراحی شده به نحوی است که تهیه کننده یا کارگردان à تهیه کننده بتوانند صاحب اثر خودشان باشند. در این سیستم تلویزیون که سرمایه گذاری می کند، قصدش به دست آوردن اثر نیست. تلویزیون معمولا بخشی از سرمایه تولید را می پردازد و مثلا حق پخش تلویزیونی اثر را برای دوبار پخش پیش خرید می کند. معمولا نهادهای مکمل دیگری وجوددارند که آن ها هم بخشی از سرمایه تولید را می دهند و حقوق نوعی از نمایش اثر را پیش خرید می کنند و حتی برخی کمک ها بلاعوض است. به این ترتیب تهیه کننده و کارگردان انگیزه ای قوی و چشم اندازی روشن برای تهیه و ساخت آثار مستند دارند. از طرفی وقتی شخصیت های حقیقی مالک اثر باشند، به بازارهای نمایش و فروش رونق می بخشند. طبیعتا انگیزه های یک مدیر برای پیگیری فروش یک اثر مستند با انگیزه های مالک اثر قابل قیاس نیست.
مدیران تلویزیون ایران نه تنها تا کنون نتوانسته اند، این قضیه را رفع کنند که آن را تشدید کرده اند. نکته دیگر این که، تهیه کننده نمی تواند بدون امضای کارگردان از تلویزیون یا از هر نهاد دیگر کمک بگیرد در حالی که در ایران تهیه کننده با امضای خود پای طرح های ارایه شده، بودجه می گیرد که این مساله یکی از مهم ترین مشکلات در این عرصه است. از طرف دیگر وقتی شما بازار ندارید و قرار نیست سرمایه تولید اثر از طریق استقبال تماشاگران به سرمایه گذار برگردد و دولت پول می گذارد، برای تهیه کننده و کارگردان چه اهمیتی دارد که فیلم تولید شده خوب باشد یا بد؟ در سیستم کنونی تلویزیون تهیه کننده با طرحی که ارایه می کند، سرمایه به دست می آورد و به اختیار خودش با کارگردان وارد گفت و گو می شود. از آنجا که برای ارتقای کیفی انگیزه ای ندارد، معمولا سعی می کند رابطه خوبی با مدیران داشته باشد و با صرف در جریان تولید برای خود درآمد اضافه ایجاد کند نه با ارتقای کیفیت اثر و فروش آن در بازار آزاد در حالی که در یک سیستم باز بخش خصوصی حضور دارد و دولت دخالتی ندارد که شما در نمایش و جذب مخاطب بیش تر به سود می رسید، بنابراین باید کیفیت غذا را ارتقادهی در غیر این صورت ضرر می کنی.
بگذریم از این که در همین آشفته بازار، تهیه کنندگانی هستند که به کیفیت آثار اهمیت می دهند و با کارگردان به رابطه ای زنده می رسند. این تهیه کنندگان نادرند و بر خلاف سیستم تلویزیون حرکت می کنند.
▪ و پدید آمدن کارگردان à تهیه کننده ها نیز ناشی از همین کمبودهاست؟
ـ در تلویزیون نقش حقوقی کارگردان به عنوان مولف اثر، تعریف نشده است. این کمبود سبب شد که کارگردان ها برای حفظ حقوق خود تهیه کننده آثار خودشان شوند. آن ها می خواستند از مبلغی که سرمایه گذار دولتی برای ساخت اثر اختصاص می دهد، به بهترین وجه برای افزایش قیمت استفاده کنند چون ادامه فعالیتشان در گرو ارتقای کیفی اثری است که ساخته اند. این کار à باهمه مشکلات و آسیب هایش à در مجموع به نفع کسانی است که می خواهند کیفیت فیلم را ارتقا دهند.
▪ بعدها دیدیم در سینمای داستانی هم این پدیده به وجود آمد و کارگردان ها، تهیه کننده آثار خودشان شدند تا بتوانند کمک های دولتی را دریافت کنند و با سیاستی که خودشان تشخیص می دهند، برای ساخت و بهبود کیفی اش، به کار گیرند. مجموعه مواردی که ذکر شد، نشان می دهد بازار چندانی برای سینمای مستند وجود ندارد. در این شرایط طبیعی است که بخش خصوصی سرمایه اش را درگیر سینمای مستند نکند. سرمایه گذار سرمایه اش را در گیر تولید کالایی می کند که برایش بازار مصرف داشته باشد.
فراهم آوردن بازار خارجی هم میسر نیست؟
ـ اینها مثل حلقه های یک زنجیر به هم مرتبط است، زمانی که نوعی چرخه مداوم تولید که باعث رشد کیفیت باشد، نداریم، تعداد آثاری که بتوانند در بازار غرب رقابت کنند بسیار کم است.
▪ جشنواره ها در این میان چه جایگاهی دارند؟
ـ جشنواره ها در این وانفسا تا حدودی مفیدند اما برای ما نقش واقعی ندارند.
در شرایط عادی و در یک سیستم معقول جشنواره محل عرضه کالا است، برای این که سرمایه گذار بتواند با تماشای آثار نیروی کارآمد و کارگردان مناسب برای سرمایه گذاری خود را پیدا کند و یا پخش کننده ها آثاری را برای بازارهای متنوع مصرف شناسایی و خریداری کنند. کدام جشنواره مستند داخلی دارای چنین کارکردی در عرصه سینمای مستند ایران است؟
سارا امت علی
منبع : روزنامه سرمایه


همچنین مشاهده کنید