پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


اجتماعات ایرانیان پیش از اسلا‌م


اجتماعات ایرانیان پیش از اسلا‌م
در این میان سربازان قدیمی هم حضور داشتند. مراکز بزرگ و عمده نیروی سلطنتی همچون ممفیس یا سارد و پست‌های مهم و پر اهمیت مرزی توسط نیروهای سلطنتی اداره می‌شدند و ایرانیان در میان آنها همان‌هایی بودند که عنصر دیگری را در اشراف سالا‌ری ایالتی شکل می‌دادند.
برخی مواقع به گروه‌هایی از سربازان ایرانی زمین با وظیفه ارسال نیرو در صورت نیاز به عنوان پیشکش ارائه می‌شد.ارتش‌های هخامنشی عموما توسط زنان همراهی می‌شد و بقای برخی از این مستعمره‌نشین‌ها مدیون حضور آنها به عنوان دهقان و کشاورز است که از نقطه نظر تجانس قومی و نژادی و فرهنگی توسط خاندانهای ایرانی کشف شده بودند.
شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد پارسیان اعضای هیات منصفه‌های دادگاه‌های بابلی نیز بوده اند.در یک کتیبه ۳ زبانه بدست آمده از خسانتوس پایتخت لیسیا (جایی که مدارک بسیاری از آثار باستانی و اسامی شخصی ایرانی وجود دارد) متن آرامی، شمه‌هایی از کلمات و عبارات پارسی را در بر دارد. در قرن اول پیش از میلا‌د کتیبه‌ای نزدیک آموریان در فریگیه (سپس در همان مکان در یونان) وقف یک ملک را توسط یک زمیندار محلی برای برگزاری مراسم بزرگداشت سالیانه ارواح (یک وجه مشخصه بارز زردشتیان) در زمان جشن مهرگان نشان می‌دهد.
روحانیان زردشتی به خودی خود عنصر مهمی در اجتماعات ایرانی بودند.ارتش‌ها همواره با تعدادی روحانی همراهی می‌شد که برخی از آنها به ماموران دولتی و دیگران کمک می‌کردند و زمانی که سربازان قدیمی بر روی زمین‌ها کار می‌کردند روحانیان نیز همراه با خانواده‌هایشان آنجا می‌ماندند. احتمالا‌ باقی روحانیان ناچار بودند همراه با دهقانان و اکثرا با نجبای بلند مرتبه راهی جنگ شوند.
این روحانیان اساسا در سرزمین‌های شرقی مدیترانه تحت عنوان مجوس<لقبی یونانی-سامی> خوانده می‌شدند اما در همین زمان حداقل به صورت محلی این عبارت عموما در مورد مستعمره‌نشین‌های پارسی استفاده می‌شد و واژه یونانی مگوی هم برای خود روحانیان به کار می‌رفت. همانطور که مشاهده می‌شود برای خارجی‌ها همه ایرانیان، زردشتی محسوب می‌شدند و القاب قومی و نژادی و مذهبی به صورت تبادلی به کار می‌رفت و این خود بیانگر و منعکس کننده واقعیتی گسترده است.
چنانچه در پارس، همچنین در اجتماعات ایرانی جدای از روحانیانی که سعی در هدایت و راهنمایی خاندان‌ها به شیوه سنتی داشتند روحانیان معابد نیز وجود داشتند. اطلا‌عات خوبی در مورد جایگاه‌های مقدس زردشتیان در آسیای صغیر وجود دارد که قدیمی ترین آنها مربوط به سنت‌های موجود در زلا‌ در پونتیک کاپادوکیه است که در قرن ششم پیش از میلا‌د توسط خود کوروش دوم یا نظامیان وی به راه افتاد. بر اساس رسم و سنت ایرانی عبادتگاه‌هایی در مکان‌های مرتفع، جایگاه‌ها و اماکن مقدس بر روی تپه‌ها احداث گشته و با یک دیواره احاطه می‌شدند.
بعدها یکی از این تپه‌ها از پر ابهت ترین معابد آناهید شد به طوریکه گواه روشن حضور و نقش مسلم ایرانیان در آسیای صغیر گشت. از دیگر سو معابد نقش مهمی در توانمند ساختن اجتماعات تبعیدی ایرانی برای حفظ هویتشان با اثبات مرکزیت این معابد به عنوان مرکز زندگی اجتماعی و مذهبی ایفا می‌کردند. به طوریکه مکان‌های مقدس گسترده و بزرگ با جذب زائر در روزها و جشن‌های سالیانه، ایرانیان را از سراسر جهان دور هم جمع می‌کردند.
در غرب آسیای صغیر ثبت معابد پارسی از قرن سوم پیش از میلا‌د متوقف شد.این شرایط با فرمان‌های آیین مسیحی همچنان پا بر جا بود تا اینکه بعدها خسرو انوشیروان برای بازسازی آتشکده‌ها در قلمرو خود احتمالا‌ بیشتر در کاپادوکیه با امپراتور بیزانس مذاکره کرد. در قرون دوم و سوم پیش از میلا‌د بردسانس کتابی تحت عنوان نوادگان پارسی‌ای که خارج از ایران زندگی می‌کردند را در مورد گروهی که به تعداد زیاد همچنان در مصر، فینیقیه و گالا‌تیا زندگی می‌کنند و همچنان آنجا سنت‌ها و رسوم خود را حفظ نموده‌اند به نگارش درآورد.
آثاری از این گروه در مصر بدست آمده است اما از قرن سوم پیش از میلا‌د مرجعی تحت عنوان میترایون (احتمالا‌ یک جایگاه مقدس زردشتی) در فایوم و مدارکی از قرن چهارم پیش از میلا‌د از <قصر سلطنتی (بازیلیوس) پارسی> وجود دارد که احتمالا‌ به عنوان عضو یک اجتماع در حال عبادت به شمار رفته اند.گروهی که به ظاهر یک تشکل اجتماعی زردشتی است. کاربرد یونانی توسط پارسیان تحصیلکرده اجتماعات غربی، گردش تفکرات زردشتی را در دنیای شرقی مدیترانه در دوره رومن‌های یونانی امکانپذیر ساخت.
احتمالا‌ شاعران پارسی شاعر-خواننده‌هایی بوده‌اند که با اثر پذیری ازسروش‌ها و الهامات سیبیلیست‌ها درمیان تبعیدی‌های اولیه ساکن شده بودند. در واقع شاید اول این غیر یونانی‌ها بودند که سروش‌ها و الهامات سیبیلیست‌ها را پذیرفتند. در این زمان الهامات عموما در میان شاعران رشد می‌کرد و نظریاتشان نیز از این طریق انتقال می‌یافت. ظاهرا از میان پارسیان اجتماعات غربی بود که آیین زردشتی سهم عظیمی را در مذهب و تفکرات دنیای هلنیستیک بر عهده گرفت. در شرق، ایران، آراکوسیا و قندهار را در دوره زمامداری سلوکوس اول از دست داد.
این نواحی، سرزمین‌های ساکنان باستانی ایران بودند که مستعمره‌نشین‌های جدیدی را در دوره هخامنشی به خود الصاق کرده بودند. مدارک این جدایی‌ها در کتیبه‌های قرن سوم پیش از میلا‌د وجود دارد. این کتیبه‌ها به زبان فارسی و دیوانی ارمنی با همان کاربردهای محلی نوشته شده بودند. ظاهرا ایرانیان دانش و شناخت کاملی از پرکریت شمال غربی داشتند و این ایرانیان شرقی احتمالا‌ نمایندگان سهم اصلی واساسی زردشتیان در بوداییسم ماهایانا هستند.
مشهور است که بعدها تحت حاکمیت مسلمانان بر ایران، زردشتیان این اجتماع ایرانی شرقی، دسته‌های خود را به همان صورت محلی با وجود فقر و تنگدستی رو به تزاید تا حداقل قرن ۱۷ پس از میلا‌د حفظ نمودند. تجارت و بازرگانی بعدها برخی از ایرانیان را در دوره ساسانی به شرق کشاند و اجتماعات کوچک زردشتی تا دوره‌های میانه در چین شکل گرفت. تعداد این زردشتیان ظاهرا با فراری شدن و تبعیدشان پس از حمله اعراب به ایران رو به افزایش گذاشت، اما کمتر شناخته شده هستند.
[پروفسور مریبویس]
مترجم: رضا دستجردی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید