پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

وسوسه - Obsession


وسوسه - Obsession
سال تولید : ۱۹۷۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : کلمبیا
کارگردان : برایان دِ پالما
فیلمنامه‌نویس : پل شریدر، برمبنای داستانی نوشته خودش و دِ پالما.
فیلمبردار : ویلموش ژیگموند.
آهنگساز(موسیقی متن) : برنارد هرمان.
هنرپیشگان : کلیف رابرتسن، ژنه‌ویو بوژو، جان لیتگو، سیلویا ویلیامز، واندا بلکمن و پاتریک مک‌نامارا.
نوع فیلم : رنگی، ۹۸ دقیقه.


نیواورلیانز، سال 1959. پس از مهمانی دهمین سالگرد ازدواج «مایکل» (رابرتسن) و «الیزابت کورتلند» (بوژو)، که شریک تجاری «مایکل»، «رابرت لاسال» (لیتگو) و جمعی از دوستان‌شان در آن حضور دارند، «الیزابت» و دخترشان، «ایمی» (بلکمن) ربوده می‌شوند و ربایندگان در قبال آزادی آنان پانصد هزار دلار باج می‌خواهند. اگرچه «مایکل» تقاضای آنان را می‌پذیرد، ولی به اصرار یکی از مأموران پلیس متقاعد می‌شود که در قرارش با آدم‌ربایان از پول تقلبی و همچنین یک فرستنده رادیوئی مخفی شده برای ردیابی استفاده کند. اما وقتی ربایندگان به هنگام فرار از «الیزابت» و «ایمی» به‌عنوان سپر بلا استفاده می‌کنند، این نقشه نتیجه عکس می‌دهد. تصادف اتوموبیل آنان به هنگام گریز با یک تانکر بنزین به هلاکت همگی می‌انجامد. سال 1975: «مایکل» که بنای یادبود باشکوهی برای «الیزابت» و «ایمی» ساخته، «رابرت» را در سفری کاری به فلورانس همراهی می‌کند. در آنجا در کلیسائی با «ساندرا» (بوژو)، زن جوانی که شباهتی حیرت‌آور به «الیزابت» بیست سال پیش دارد، برخورد می‌کند و به سرعت به او دل می‌بازد. «ساندرا» سرانجام می‌پذیرد که همراه «مایکل» به آمریکا برود و با او ازدواج کند. اما در آنجا پیش از مراسم ناپدید می‌شود و «مایکل» کپی‌ای از یادداشت باج‌خواهی اولیه دریافت می‌کند. «ساندرا» در فرودگاه با «رابرت» ملاقات می‌کند. او در واقع کسی جز «ایمی» نیست که در سال 1959 توسط «رابرت» (که مغز متفکر آدم‌ربائی بوده) به ایتالیا برده شده، و اکنون با این تصور که «مایکل» عمداً و بی‌توجه به سرنوشت به قصد انتقام‌جوئی همکاری می‌کند. اما «مایکل» که متوجه جریان شده، «رابرت» را از پا درمی‌آورد و در فرودگاه با «ساندرا / ایمی»، که هواپیمایش به‌دلیل کوشش ناموفق او برای خودکشی، به مبداء بازگشته، برخوردی محبت‌آمیز می‌کند.
* این بازسازی بی‌کم و کاست دِ پالما از سرگیجه (آلفرد هیچکاک، 1957)، در قیاس با طبع آزمائی‌های بعدی او در این زمینه، مثل بدل (1984)، سطحی و یک بُعدی جلوه می‌کند و با اینکه بسیاری از مضامین و شیوه‌ها (از نحوه پیش رفت داستان گرفته تا چگونگی استفاده از مضمون «دوگانگی» و از کنترل دقیق نمای نقطه دید و شیوه پیوند آن با نمای عکس‌العمل تا حرکت سیصد و شصت درجه بی‌پایان دوربین حول محور زوج اصلی) را از سینمای هیچکاک به عاریت می‌گیرد اما بیشتر این تأثیرپذیری‌ها را در سطح به نمایش می‌گذارد. شاید بهتر باشد که مؤلف اصلی فیلم را هرمانِ بزرگ محسوب کنیم. در واقع به پیشنهاد او برای حفظ تأثیر حسی صحنه پایانی بود که دِ پالما فیلم‌نامه شریدر (که ماجراهایش تا سال‌های دهه 1980 ادامه می‌یافت) را به‌طور چشم‌گیری خلاصه کرد. سهم موسیقی استاد در پیشبرد روایت، خلق شخصیت‌ها و مفهوم دادن به کنش‌ها، بیش از میزانسن دِ پالما، بازی‌ها و حتی فیلم‌نامه شریدر است.


همچنین مشاهده کنید