جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


ارتش ظلمات


ارتش ظلمات
در تورنتو، سرصحنهٔ فیلمبرداری سرزمین مردگان، هرکجا که نگاه می‌کنی ”زامبی“ می‌بینی. ولی این‌ها زامبی‌ها معمولی نیستند: ”بدل‌کارهای زامبی“ هستند که برای هر شب کار چهار هزار دلار دستمزد می‌گیرند و بدین ترتیب دیگر جرج رومرو نیازی ندارد ناز دوستان و همسایگانش را بکشد تا بیایند دل و روده بجوند و ”زامبی‌“وار پاهایشان را لخ‌لخ روی زمین بکشند. البته بگذریم که اگر هم می‌خواست، برای صحنه‌ای که فیلمبرداری می‌شد، استفاده از آدم‌های معمولی امکان‌پذیر نبود. برای این صحنه به بدل‌کارهای خُبره و رزمی‌کار و ژیمناستیک نیاز بود تا بدین ترتیب شرکت بیمه نیز قابل درک است: در این صحنهٔ به‌خصوص، قرار بود زامبی‌ها لخ‌لخ‌کنان به طرف حصارهای الکتریکی بروند، سیم‌هایشان را در دست بگیرند و در ”رقص مرگ“ تکان‌دهنده‌ای بالا و پائین بپرند و در همان حال فشفشه‌هائی در سر و سینه‌شان منفجر شود و در حالی‌که جسم‌شان بر روی طمین می‌افتد، مه و غبار سرخی در فضا پخش شود.رندان به این نکته اشاره کرده‌اند که سرزمین مردگان، چهارمین قسمت سه‌گانه‌ای است که با شب زندگان مرده (۱۹۶۸) آغاز شد و با سپیده‌دم مردگان (۱۹۷۸) و روز مردگان (۱۹۸۵) ادامه پیدا کرد. ولی از این خبرها نیست. جرج رومرو که اهل پیتسبورگ است، و فیلم‌هایش را معمولاً در همان‌جا ساخته، همیشه تصمیم داشته داستان‌های پرفراز و نشیب زامبی‌اش را تا گور ادامه دهد و در اصل هم در نظر داشته در هر دهه یکی از آنها را بسازد تا بتواند دربارهٔ حال و هوای اجتماعی / سیاسی دوران‌اش اظهار عقیده کند.
شب زندگان مرده (که در آن، مرده‌های متحرک به مزرعه‌ای حمله می‌کردند)، به جنگ ویتنام و درگیری‌های نژادی اشاره داشت و قواعد سینمای دلهره را در هم شکست و صحنه‌های احمقانه و مسخره یا کابوس‌گونه و پوچ‌گرایانه را در هم آمیخت. سپیده‌دم مردگان (مرده‌های متحرک به مجتمعی تجاری حمله می‌کنند)، لبهٔ تیز انتقادش را متوجه مصرف‌گرائی انسان معاصر کرده بود و در آن زامبی‌ها به‌طور اتوماتیک راه‌خود را به‌سوی جائی باز می‌کردند که زمانی، گردش در آنجا باعث مسرت‌شان می‌شد. روز مردگان (مرده‌های متحرک به یک پناهگاه نظامی حمله می‌کنند) نیروهای نظامی را به منزلهٔ عده‌ای بچه‌قلدر مردم‌آزار توصیف می‌کرد و آن‌هم در دورانی که سیاست خارجی ریگان (رئیس‌جمهور سابق) عبارت بود از زور بازو به رخ کشیدن و نفس‌کش طلبیدن. و حالا سرزمین مردگان، که دربارهٔ اختلاف طبقاتی، مشکلات نژادی و آمریکای وحشت‌زدهٔ بعد از حادثه یازدهم سپتامبر حرف می‌زند. به قول خود رومرو: ”این فیلم دربارهٔ فرصت‌طلبانی است که در شهری حصار کشیده زندگی می‌کنند و از همین در محاصرهٔ زامبی‌ها بودن پول در می‌آورند. شما می‌توانید اسم آدم‌های سنگر گرفته را ”آمریکای بوش“ بگذارید.
از دیدگاه من کافمن (شخصیت دنیس هاپر) جرج دبلیو بوش است که می‌خواهد سایهٔ ترس را بالا سر مردم زنده نگه‌دارد و از بساط تروریسمی که به راه افتاده، سوءاستفاده کند.“رومرو، فیلمنامهٔ سرزمین مردگان را در اصل، قبل از حادثهٔ یازدهم سپتامبر قلمی کرده (فیلمنامه‌های قبلی برزخ مردگان، Dead Diamond و نخستین‌شان مکافات مردگان نام داشته‌اند) و در بدو ام نیز قصد داشته به مقولهٔ ایدز و جنبه‌های استعاری‌اش بپردازد. ولی وقتی رومرو نتوانست سرمایه‌ای برای فیلم‌اش جفت‌وجور کند، فیلمنامه‌ها بایگانی شدند و بدین ترتیب دههٔ ۱۹۹۰ بی آن‌که رومرو بتواند درباره‌اش قضاوتی نماید، از لای انگشت‌هایش سُر خورد و ناپدید شد. ناگزیر می‌بایستی موج جدیدی از فیلم‌های موفق زامبی راه بیفتد ـ و آن‌هم فیلم‌هائی که همگی ملهم از سه‌گانهٔ مردگان ساخته شده بودند ـ تا راه بازگشت خود رومرو از قبر مهیا گردد.رومرو دربارهٔ فیلم ۱۵ میلیون دلاری‌اش توضیح می‌دهد: ”ما حتی قبل از نمایش عمومی ۲۸ روز بعد (۲۰۰۳، فیلمی از دنی بویل) در حال مذاکره با کمپانی فاکس و چانه زدن سر فیلمنامه‌اش بودیم بنابراین کسی نمی‌تواند ادعای تأثیر گرفتن از آن فیلم را به میان بکشد. ولی اعتراف می‌کنم که ویدئوگیم‌های اهریمن ساکن توجه همه را معطوف به ژانری خفته کرد و شان مردگان (۲۰۰۴) و ۲۸ روز بعد حالت نفتی را داشت که انگار به شعله‌های آتش‌اش پاشیده باشند.
موفقیت تجاری نسخهٔ بازسازی شدهٔ سپیده‌دم مردگان (زاک اشنایدر) بود که مارک کانتون (تهیه‌کننده) را به این پروژه علاقمند کرد. کانتون به کمپانی یونیورسال رفت و خیلی زود معامله انجام گرفت. ”ولی ضمناً آن‌قدر اهل حساب و کتاب هستم تا احیاء شدن این ژانر و علاقمندی مردم به آن را پای دلیل خاصی نگذارم و حال و هوای زمانه را مسئول ندانم! قضیه را پیچیده نکنیم؛ فیلمی کارش می‌گیرد و همه می‌گویند: خب بگذار حالا یک فیلم زامبی بسازیم... به همین سادگی!“از سوی دیگر در گفتگوئی با جان لگیزامو که یکی از نقش‌های اصلی فیلم جدید رومرو را برعهده دارد، می‌خوانیم: ”شب زندگان مرده بهترین فیلم ترسناک زندگی‌ام است! با این فیلم بود که اصولاً با پدیده‌ای به نام ”زامبی“ آشنا شدم. تماشایش مثل تماشاکردن یک فیلم مستند بود. ولی نکتهٔ مهم اینجاست که جرج (رومرو) ضمناً شوخ‌طبعی فراوانی دارد. او وضعیت سیاسی و اجتماعی کشورش را توصیف می‌کند.
از آن پس همهٔ فیلم‌هایش را تماشا کردم. برای این فیلم نصف دستمزد معموله‌ام را گرفتم چون از پیچیدگی فیلمنامه‌اش خوشم آمده بود. شخصیت‌هایش واقعی‌ترند و هیچ ربطی به یک عده نوجوان احمق ندارند که طی یک مهمانی چاقو می‌خورند. مسائل نژادی در فیلم مطرح است. فیلمی است اکشن و آخرالزمانی که شخصیت‌هائی ملموس دارد. فیلم دربارهٔ جامعه‌ای است که از عده‌ای ثروتمند و عدهٔ زیادی محتاج تشکیل شده. دنیس هاپر مرد قدرتمند داستان است و زامبی‌ها، همان آدم‌های فقیر، و طبقهٔ کارگر آمریکایند.“دنیس هاپر که جمهوری‌خواه است، شخصیت کافمن را چهره‌ای ”جرج بوش مانند“ نمی‌بیند و می‌گوید: ”این دیدگاه جرج (رومرو) است؛ شخصاً کافمن را این‌طوری نمی‌بینم.“ولی اضافه می‌کند که به‌نظرش شب‌زندگان مرده مثل فیلم خودش ایزی رایدر، ”فیلمی است تاریخی و پر از ارتجاعات سیاسی.“که هر دو نیز در اواخر دههٔ ۱۹۶۰ به نمایش درآمدند و بدین ترتیب پیوند محکمی بین دو کارگردان به‌وجود آوردند.
اما هاپر در نهایت می‌پذیرد که سیاست نقش مهمی در فیلم ایفا می‌کند: ”کافمن همه چیز را می‌گرداند. شهر را او ساخته، اوست که دورش حصار کشیده و به ارتش پول می‌دهد تا از آن محافظت کنند. داستان این یکی که سه‌سال بعد از داستان شب زندگان مرده می‌گذرد، دنیائی را توصیف می‌کند که در آن زامبی‌ها و آدم‌ها، هر دو استثمار می‌شوند.
“خانم آسیا آرجنتو، بازیگر و کارگردان ایتالیائی نیز خط سیر مشترکی با جرج رومرو پیموده و پدرش، داریو آرجنتو (چهرهٔ معروف سینمای وحشت ایتالیا) در تهیهٔ سپیده‌دم مردگان به رومرو کمک کرده است. آسیا یکی از نخستین گزینه‌های رومرو برای ایفای نقش ”اسلک“ بوده که با دو شخصیت دیگر، رایلی و چولو، متحد می‌شود تا زامبی‌ها را از شهر بیرون براند.به گفتهٔ آسیا: ”سپیده‌دم مردگان را در هفت سالگی دیدم و سیزده سالم بود که با جرج (رومرو) آشنا شدم.
“نخستین بار، وقتی با شخصیت اسلک آشنا می‌شویم که وی را به سبک فیلم‌های گلادیاتوری، همراه دو تا زامبی توی قفسی در مقابل جمعیتی تشنهٔ خون انداخته‌اند. به قول آرجنتو: ”در اینجا سگ رو بجنبون (بری لوینسون، ۱۹۹۸، انتقادی از سیاست‌های آمریکا) نساخته‌ایم؛ سرزمین مردگان یک فیلم زامبی است ولی پر از ایدە‌های مختلف است و بیننده می‌تواند نتیجه‌گیری‌های خودش را بکند.“
منبع : مجله دنیای تصویر


همچنین مشاهده کنید