شنبه, ۱۴ مهر, ۱۴۰۳ / 5 October, 2024
مجله ویستا


لانگ شات سینمای برزیل جهان را هدف گرفته است


لانگ شات سینمای برزیل جهان را هدف گرفته است
«باغبان دائمی» (باغبان وفادار) در سال ۲۰۰۵ در مجامع مختلف سینمایی مورد تقدیر قرار گرفت و اسكار نقش دوم زن را نیز نصیب راشل وایز كرد و حالا كارگردان برزیلی آن، فرناندو میرلس با استفاده از فرصت و بهره گیری از شهرتی كه نصیب خودش و این فیلم شده، در حال تلاش برای احیای سینمای تضعیف شده و بی بضاعت كشورش است.
میرلس در همین باره قراردادی ۳ ساله با شركت یونیورسال پیكچرز بسته و با فوكوس فیچرز هم كه از شركت های زیرمجموعه آن است، به توافق رسیده تا فیلم هایی به زبان های انگلیسی و پرتغالی برای آنها بسازد. این حركات و اقدامات، هم دنیا را قادر به دیدن و بررسی سینمای جدید برزیل خواهد كرد و هم به این سینما جان خواهد داد و این در حالی است كه سالها سینمای برزیل به كارهای هنری صرف و كم تماشاگر محدود و منحصر می شد و دید و منظر خارجی ها و سایر كشورها به این سینما نیز چنین بود. اینك كه سینمای برزیل به بازار و روابط كاری جدیدی می اندیشد، توفیق اخیر میرلس و امكان رسیدن كمك های مالی از جانب شركت های خارجی اتفاقی مثبت و كمكی عمده برای برزیلی ها جلوه می كند.
«آلبرتو فلاكسمن» مسؤول تجارت خارجی برای صنایع فیلم برزیل می گوید: «این نشاندهنده اهمیت و استعداد و تأثیرگذاری میرلس در سطح جهانی است و ممكن است یك منبع جدید درآمد در سینمای كشور ما جاری كند». قراردادی كه گفتیم، لزوماً به این معنا نیست كه یونیورسال بی شك فیلم هایی برزیلی را با حجم و تعداد زیادی تولید خواهد كرد، اما این كار را محتمل می سازد و در دستور كار قرار می دهد. در عین حال اگر او به ساختن فیلم برای شركت اختصاصی اش (o۲) ادامه بدهد، مخارج آن را دریافت نخواهد كرد و این در حالی است كه این شركت بزرگترین استودیوی مستقل فیلمسازی در برزیل محسوب می شود. خود میرلس می گوید: «این توافقنامه در عمل باعث تولد كارگردانان جدید و یا لااقل امیدوار شدن نسل فعلی فیلمسازان كشور خواهد شد. این كه یونیورسال از این پس از ركن های تولید فیلم و از عوامل ساخت آن در برزیل خواهد بود، به خودی خود یك عامل امیدبخش جلوه خواهد كرد».
● فقط ۱۰ درصد
در حال حاضر بازار فیلم های برزیل در تسخیر آثار خارجی است و سهم فیلم های محلی به لحاظ تجاری و تولید و جذب سرمایه از ۱۰ درصد از میزان كلی فراتر نمی رود. به واقع از ۱۰ فیلم پرفروش امسال در برزیل فقط یكی تولید همین كشور بوده كه كاری كمدی به نام «اگر من تو بودم» است. سینمای برزیل به طور جدی كارش را از سال ۱۹۳۰ شروع كرد و در مقطع زمانی ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵ كه دیكتاتوری نظامیان در این كشور دایر بود، دولت نهادی به نام «امبرافیلم» را دایر كرد كه كارش مطرح كردن هرچه بیشتر فرهنگ ملی برزیل از طریق ساخت فیلم های سینمایی مناسب و ارائه اطلاعات و نمادهای لازم در این زمینه بود. نام پروژه مربوطه و طرح های اجرایی آنان را «برزیل بزرگ» گذاشته بودند، ولی مشكل این بود كه حتی وقتی فیلمسازان كارهای سفارش شده را می ساختند و تحویل می دادند، دولت این كشور حق داشت سانسورهای لازم را روی این فیلم ها صورت دهد و در نتیجه كارهای ارائه شده نه به كل آزاد بودند و نه رگه های فرهنگی موردنظر را در برداشتند.
در چنان روندی می شد فیلم هایی را هم یافت كه پرفروش و موفق بودند، اما شمار آنها كم بود. از این دست فیلم ها به «دونا فلور و دو شوهرش» كار برونو باره تو محصول ۱۹۷۶ اشاره می كنیم كه ۱۱ میلیون تماشاگر را به تالارهای محل نمایش خود كشید و این ركورد جدیدی برای برزیل بود. از همین قبیل فیلم ها می توان «بای بای برزیل» را هم مثال زد كه كاكا دیگوئس آن را ساخته بود و در سال ۱۹۷۹ اكران شد. هرچه بود دیكتاتوری نظامی در سال ۱۹۸۵ در برزیل ملغی شد و همراه با آن فیلم های برزیلی هم به گونه ای سقوط كردند و دچار سكته و سكون شدند. «فرناندو كولور دی ملو» كه رئیس جمهوری برزیل شده بود، در سال ۱۹۹۰ «امبرافیلم» را ملغی كرد و به این ترتیب سینماگران این كشور درجامعه ای قبضه شده از سوی محصولات و آدم های سینمای هالیوود اسیر و محصور شدند. قیمت بلیت ها پایین آمد، چون سینماها مشتری چندانی نداشتند. تعدادی از سالن های نمایش دهنده فیلم در سطح كشور تعطیل شدند و مردم برزیل ترجیح دادند در خانه بمانند و تلویزیون ببینند.
● تعداد كم سالن های سینما
امروز، یعنی در دل پاییز ،۲۰۰۶ تعداد سالن های سینما در برزیل از حدود ۳۰ سال پیش به نیم كاهش یافته است و فقط ۱۷ درصد شهرهای برزیل صاحب سالن هایی به نام سینما هستند. این در حالی است كه در مكزیك برای هر ۳۰ هزار شهروند یك سالن سینما موجود است و در برزیل این رقم به یك سالن برای هر ۹۵ هزار نفر تغییر می یابد.
با این حال در سال ۱۹۹۳ قانونی تصویب شد كه كمك هایی را در مورد میزان مالیات اخذ شده از فیلم ها و سازندگان آنها ارزانی می داشت و تخفیف هایی كلی را اعمال می كرد. امروز برپایه چنان قواعد و كمك هایی، سینمای برزیل در حال رو كردن كارگردانان جدیدی است و میرلس تنها فرد در این باره نیست.
پیش از او «ایستگاه مركزی» كار سال ۱۹۹۹ والتر سالس كاندیدای اسكار برترین فیلم «خارجی» (غیرآمریكایی) شده و فرناندا مونته نگرو هنرپیشه زن مسن آن فیلم نیز نامزد اسكار برترین بازیگر زن سال شده بود و چون مایلیم به موضوع میرلس بازگردیم، باید یادآور شویم كه در سال ۲۰۰۴ وی به دلیل ساخت «شهر خدا» نیز كاندیدای اسكار شد و این فیلمی است كه درباره خلاف و خلافكاران در شهر سرشار از تخلف و جنایت ریودوژانیرو. میرلس می گوید: «شكی وجود ندارد كه سینمای برزیل این روزها به لحاظ فروش و توفیق تجاری از آنچه ۱۰ سال پیش بود، بهتر، برتر و موفق تر است. با این حال ما با آنچه در این زمینه در دهه ۱۹۷۰ وجود داشت، برابری نمی كنیم».
● بازاری بین المللی
ویژگی و ایرادی كه روی آثار برزیلی می گذاشتند، این بود كه آنها به طور عام نظر خارجی ها و مردم سایر كشورها را جلب نمی كنند. بسیاری از آنها متمركز بر سوژه های به كل برزیلی و موضوعاتی بودند كه فقط برای مردم همین كشور جذاب می نماید و یكی از این سوژه ها خشونت و جنایت در حومه شهرهای بزرگ بود و به طور مستقیم برای ذائقه عوام و به قصد توفیق در گیشه ساخته می شدند. موسیقی متن و ترانه های این فیلم ها نیز به زبان های برزیلی و پرتغالی بود و معلوم بود كه فقط به درد كشورهای لاتین می خورد و این نیز از عوامل بازدارنده بود. اینك فیلم های برزیلی بسیار می كوشند كه بازاری بین المللی را برای خود دست و پا كنند.
باز به حرف های میرلس رجوع می كنیم: «اینك حركت و كوشش و موجی وسیع در راه بین المللی كردن سینمای ما به راه افتاده است و آثار آن را به وضوح می توان دید. خود من همیشه از این شانس ها و امكان ها استقبال می كنم و معتقدم كه سینمای برزیل اصیل، ذاتی و صاحب قابلیت های فراوان است و می تواند در شرایطی برای تماشاگران خارجی هم جذاب و جالب باشد».
بازیگران سینمای برزیل هم در حال جست وجو برای یافتن موقعیت های تازه در سایر كشورها هستند. فرناندا مونته نگرو بانوی اول سینمای برزیل به تازگی به دلیل بازی در «خانه شنی» در نیویورك مورد تحسین قرار گرفت. این فیلمی است درباره سه نسل از زنان و دشواری های زندگی آنان و وقایع، در صحرای شمال برزیل شكل می گیرد. از او دعوت شده است تا در فیلمی به كارگردانی مایك نیوول فیلمساز بریتانیایی حضور یابد و این فیلمی است «به نام عشق در زمان وبا» و براساس رمانی از گابریل گارسیا ماركز، نویسنده مشهور كلمبیایی و برنده جایزه نوبل با وجود دعوت ها و تمهیداتی كه گفتیم صنعت سینمای برزیل از فروش كم محصولات خود در تابستان واوایل پاییز امسال ناراضی و مغبون است و حتی فیلم های پرهزینه هالیوودی هم از این روند تأثیر پذیرفته اند. آلبرتو فلاكسمن می گوید: «یك مورد ضرررسان به سینمای برزیل، بالا رفتن نسبی كیفیت كار محصولات تلویزیون كشور و بهتر شدن روند آنهاست. همچنین رفتن برخی از فیلم ها به روی شبكه اینترنت و پخش آنها به صورت آن لاین نیز مطرح است. وجود نسخه های قاچاق از فیلم های روز در بازار را هم به یاد داشته باشید و گاهی فاصله زمانی بین زمان عرضه یك فیلم در سینما و رفتن آن به روی نوارهای قانونی D.V.D بسیار كم است كه باعث می شود تماشاگران صبر كنند تا فیلم به روی نوار منتقل شود و آن را در خانه ببینند و زحمت رفتن به بیرون و سالن های سینما را به خود ندهند».
● مثل ابتدای دهه ۱۹۳۰
سینمای برزیل آماده ورود به عصر دیجیتال هم شده است. باز به حرف های فلاكسمن بازمی گردیم: «نمی توان از پیامدهای سینمای دیجیتال و ویژگی های آن دوری جست و این یك الزام است و هركس كه از آن غافل بماند، از روند سینمای روز جهان و پیشرفت های آن دور خواهد ماند و این واقعیت است. درست مثل تغییر سینمای صامت به ناطق و شروع دوره صدادار شدن سینما كه از اواخر دهه ۱۹۲۰ و ابتدای دهه ۱۹۳۰ شكل گرفت و هركس كه می خواست از آن دوری كند، نابود می شد».
با احتساب مخارج فزاینده تولید فیلم در برزیل و فروش مبهم و نامشخص تولیدات سینمایی در این كشور، باید راه حل ها و اقداماتی مانند اقدامات میرلس گسترش یابد و یكی از راه های انتخابی او تولید كارهای مشترك با استودیوهای بزرگ (بخصوص خارجی) است. پدرو بوچر سردبیر نشریه سینمایی «فیلم ب» می گوید: «هم میرلس و هم سالس این گونه كار می كنند: آنها با یك تهیه كننده و استودیوهای بزرگ به توافق می رسند تا تعدادی فیلم جدید را در هماهنگی با آنها بسازند و به یك فیلم اكتفا نمی كنند. برای فیلمسازان جدید و جوان هم این یك موقعیت خوب است. آنها می توانند با ساخت چند فیلم پیاپی روی دور بیفتند و به آنچه می خواهند، برسند و باعث حل مشكلات سینمای برزیل هم بشوند».
منبع : روزنامه ایران