پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

وضع اقتصادی مدینه در عهد نبوی‏


وضع اقتصادی مدینه در عهد نبوی‏
حضور پیامبرصلی الله علیه وآله و مسلمانان در مدینه چهره متحولی به اقتصاد این شهر داد. مدینه كه از دیرباز به سبب برخوردار بودن از كشاورزی و واقع بودن بر سر راه بازرگانی شمال به جنوب جزیرهٔ العرب، اقتصادی متمایز از دیگر نقاط داشت با ورود مهاجران، توجه و توصیه‏های پیامبرصلی الله علیه وآله و دین اسلام با تحولی عظیم روبرو شد. شكوفایی زراعی مدینه ناشی از شرایط جغرافیایی، وجود سفره‏های زیر زمینی آب، و عوامل تازه‏ای از جمله واگذاری برخی زمینهای رها شده به مهاجران بود. با این حال در امر آبیاری نیز مقرراتی وجو د داشت و بسته به آب و هوا، محصولات متنوعی به دست می‏آمد. تجارت نیز به دلیل وجود بازارهای محلی و اهتمام كسانی از مهاجران به امر تجارت، بر رونق اقتصادی شهر افزود. همچنین صنایع و حرف در كنار كشاورزی و تجارت از رونق خوبی برخوردار بود و انواع سكه‏ها از قبیل د ینار و درهم، سكه‏های ضرب شده در ایران و روم، و وزنها و اكیال مختلف به كار می‏رفت.
●زراعت‏
احاطه مدینه توسط كوهها و زمینهای آتشفشانی - حره - خاك این شهر را بسیار حاصلخیز كرده‏۳ و آن را به شكل حوضچه‏های كوهستانی در آورده است‏۴ كه آبهای زیر زمینی در این حوضچه‏ها جمع می‏شود. به طوری كه می‏توان هنگام حفر چاهها۵ در هر ناحیه از این سرزمین به حوض چه‏های زیرزمینی دست یافت. افزون بر این عوامل، وجود تعداد زیادی از رودخانه‏ها كه در زمان بارندگی و سیلاب از آن كوهها و سنگلاخها جاری می‏شدند،۶ نیز شهر مدینه را در درجه نخست به عنوان شهر كشاورزی و كشاورزان قرار داده است.۷ بیشتر مردم مدینه دارای بستان‏ها و نخلستان بودند۸ كه كوچك و بزرگ درآن كار می‏كردند.۹
بستانها و باغهای مدینه به حوائط مشهور بود۱۰ بیشتر اوقات مساحت این باغها زیاد نبود و به طور متوسط حدود صد ذراع بود،۱۱ هر باغی اغلب دارای یك چاه مخصوص به خود بود و در كنار چاه، خانه‏ای جهت حفظ باغ وجود داشت.۱۲ برخی باغداران به دلیل احتیاط و ترس برای باغ د ری قرار نمی‏دادند، مگر سوراخ كوچكی كه از آن آب باریكه‏ای از یكی از چاههای نزدیك به باغ وارد می‏شد و آن جوی آب را«ربیعا» می‏نامیدند.۱۳ بیشتر محصولات این باغ‏ها جهت مصرف شخصی صاحب باغ بود و گاه صاحب باغ محصول آن باغ را می‏فروخت و با آن وسیله معاش خانواده خ ود را تامین می‏كرد.۱۴
گاه كسی كه باغ شخصی نداشت، در باغ‏های اهالی مدینه در مقابل مقدار معینی خرما كار می‏كرد.۱۵ گاه صاحب باغ، باغ خود را به شخصی اجاره می‏داد، او در آن زراعت می‏كرد و آن را آبیاری می‏نمود و در مقابل متعهد می‏شد یك چهارم یا نیم یا كمتر یا بیشتر از این مقدار را به صاحب باغ بدهد. این روش «مزارعه» خوانده می‏شود.۱۶ در آبیاری باغ‏ها از آب رودخانه‏های فصلی‏۱۷ و یا آب چاهها۱۸ استفاده می‏شد. برای كشیدن آب از نهر یا چاه از شترهای آبكش استفاده می‏كردند۱۹ از گاو نیز برای شخم اراضی خود بهره می‏جستند.۲۰
در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله نیز عوامل متعددی مردم را به كشاورزی و ممارست در آن بر می‏انگیخت. عرف بود كه هر كسی زمین بایری را آباد كند، آن زمین برای او باشد.۲۱ افزون بر این، بسیاری از زمینهای زراعی در «وادی عقیق»۲۲ و در منطقه عالیه میان اغلب مهاجران ‏۲۳ تقسیم شد. ذكر شده است كه پیامبرصلی الله علیه وآله به یكی از مهاجران زمینی را در «حرهٔ الوادی» و «مبذر صاع»۲۴ بخشید و به دیگری چاهی در وادی عقیق داد.۲۵ این امر نشان می‏دهد كه این اراضی از آن همه گروهها بود و بدین دلیل در تقسیم آن میان مردم میانه روی می ‏شد تا سهم هر كس به او برسد. در نتیجه گسترش زراعی مذكور، بیرون شهر مدینه باغهای زیادی بوجود آمد كه شهر را احاطه كرد.۲۶
در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله عوامل متعددی در حفظ منابع گیاهی مدینه نقش داشتند، قطع درخت سدر جز برای شخم زدن زمین ممنوع شد.۲۷ این شیوه تا زمان عمر بن خطاب ادامه داشت تا جائیكه شخصی به عنوان نگهبان گماشته می‏شد تا مسؤول مراقبت از درختان اقاقیا باشد تا كسی این درختان را قطع نكند.۲۸
در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله، آبیاری اراضی نقش عمده‏ای در كشاورزی داشت. آب در مسیل رودخانه‏های فصلی در مهزور، مذینیب و بطحان به اندازه‏ای جمع می‏شد كه تا قوزك پا می‏رسید و هنگامی كه به این اندازه می‏رسید به زمین دیگری فرستاده می‏شد و مانع آب از زمین بالاتر به زمین پست‏تر نمی‏شدند.۲۹ ذكر شده است كه سهم آب برای نخل‏داران تا پاشنه پا و برای كشاورزان تا بند كفش بود.۳۰ مسیل از سنگلاخها بسوی دشتها و زمینهای هموار بود و ابتدا زمینهای بالاتر آبیاری می‏شدند و سپس حتی اگر محل عبور آب در زمین اولی بود آب را ب ه زمین كناری می‏فرستادند.۳۱
مهاجران زمینهای زراعی بزرگ زیادی را در غابه و حرهٔ ۳۲شرقی‏۳۳ صاحب شدند. اموال بنی‏نضیر بیشتر در منطقه عالیه بود كه پس از كوچ دادن بنی‏نضیر در سال چهارم هجری‏۳۴ خالصه پیامبرصلی الله علیه وآله شد.۳۵ در زمین بنی‏نضیر درخت نخل می‏كاشتند و از آن غذای یكسال خا نواده پیامبرصلی الله علیه وآله را ذخیره می‏كردند و مابقی آن صرف خرید چهارپایان و سلاح می‏شد.۳۶ پیامبرصلی الله علیه وآله بخشی از اراضی بنی‏نضیر را میان گروهی از مهاجران و دو نفر از انصار تقسیم كرد.۳۷
تعداد نخل كه مهم‏ترین درخت زراعی بود، در مدینه زیاد شد و اموال صاحبان این درختان نیز افزون گشت.۳۸ بدین ترتیب وضع معیشت و قوت آنان نیز بهتر شد.۳۹ اهمیت زراعت درخت نخل در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله به حدی رسید كه یكی از حقوق بردگان این بود كه برای آزاد ی با صاحبان خود قرار می‏گذاشتند كه تعدادی نهال خرما برای او بكارند.۴۰ از شاخه‏ها و تنه درختان خرما برای سقف و ستون خانه‏ها استفاده می‏شد.۴۱ افزون بر آن از الیاف و برگ خرما در تهیه زنبیل، سبد، حصیر، بوریا و مانند آن بهره می‏گرفتند.۴۲ میوه درخت نخل از مهمت رین و با ارزش‏ترین میوه‏ها نزد مردم مدینه بود وآنها هنگامی كه اولین میوه نخل را می‏دیدند آن را نزد پیامبرصلی الله علیه وآله می‏آوردند. پیامبرصلی الله علیه وآله آن را می‏گرفت و می‏فرمود: پروردگارا در میوه درخت خرما به ما بركت عطا كن.۴۳
خرمای مدینه انواع متنوعی داشت از جمله خرمای سیاه و سرخ،۴۴ مشهورترین انواع خرما در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله عجوهٔ و عذق زید بود.۴۵ محصول خرما در بیشتر سالها به اندازه نیاز ساكنان مدینه بود و به همین سبب مازاد آن را به قیمت گرانتر از قیمت خرید گندم وا رداتی از شام می‏فروختند.۴۶ علت آن بود كه خرما ركن معیشت آنها بود و زراعت نخل نیاز به كوشش و صرف وقت زیادی داشت. گفته می‏شود كه گاهی آفات كشاورزی مانند قشام به درختان نخل آسیب می‏رساند و محصول یكسال آن را از بین می‏برد.۴۷
تولید غلات و حبوباتی مانند گندم و جو پس از تولید خرما قرارداشت كه آنها را زیر درختان نخل می‏كاشتند.۴۸ مزارع ویژه حبوبات تا پس از اقدام مهاجران به این كار وجود نداشت.۴۹ مصرف جو میان مردم رتبه نخست را داشت.۵۰ به نظر می‏رسد گندم به اندازه نیاز مردم تولید ن می‏شد، به همین سبب از «بلقاء» به مدینه گندم می‏آوردند.۵۱
مهاجران در گسترش كشت گندم نقش داشتند، ذكر شده است كه طلحهٔ بن عبیدالله تمیمی، نخستین كسی بود كه در وادی قنات در شمال مدینه گندم كاشت.۵۲ با این حال محصول گندم به اندازه نیاز نبود و برای جبران كمبود آن به وارد كردن آن از خارج توجه شد. عبدالرحمان بن عوف هفت صد بار شتر می‏آورد كه گندم، آرد و غذای مردم بود.۵۳
از سوی دیگر، در مدینه برخی میوه‏ها كشت می‏شد و دوبار در سال از بستان‏های آن میوه برداشت می‏شد.۵۴ مشهورترین میوه‏ها انگور و انواع مختلف آن از قبیل «مراودی» است كه مرغوب‏ترین و شیرین‏ترین نوع انگور بود،۵۵ كه در تاكستان‏های قباء، عالیه، جفاف و دیگر بستان‏ه ای مدینه به عمل می‏آمد.۵۶ حكایت شده است كه سعد بن ابی‏وقاص در منطقه عقیق محصول انگور خود را به هزار دینار فروخت.۵۷ افزون بر آن انگور، گلابی و خربزه نیز كشت می‏شد.۵۸
همچنین سبزیجات و حبوباتی مانند خیار و دباء، كه نوعی كدو بود، پیاز، سیر۵۹ و هویج‏۶۰ را می‏كاشتند.
از عواملی كه در بهبودی زراعت و پیشرفت زیاد آن در مدینه نقش داشت، وجود تعداد زیاد مهاجران بود كه به زراعت می‏پرداختند و از زمین‏های كشاورزی به شكل گسترده بهره برداری می‏كردند. آنها وادی‏های اطراف را آباد كردند، مانند وادی بطحان كه طعم ورنگ آب آن تغییر كر ده بود.۶۱ همچنین اراضی غابه در شمال غربی مدینه را آباد كردند كه دارای درختان بسیار و درهم پیچیده از جمله درختان گز و شورگز بود. آنها بیشتر این درختان را قطع كردند و به جای آن نهالهای نخل را كاشتند.۶۲ همچنین در وادی قناهٔ، مزارعی رابه كشت گندم اختصاص دادند و گفته می‏شود كه در یكی از این مزارع گندم از بیست شتر آبكش استفاده می‏شد.۶۳ این مطلب دلالت بر وسعت آن مزارع و كثرت محصولات آنها دارد.
●تجارت‏
الف) بازارهای تجاری مدینه‏
مردم مدینه به دلیل وضعیت و شغل كشاورزی، استقرار در یك مكان و قرار گرفتن مدینه در سر راه تجاری میان شمال و جنوب به انواع فعالیتهای تجاری مشغول بودند.۶۴ از مهمترین نشانه‏های آن وجود چندین بازار تجاری بود كه به شاخه و شعبه‏های متعدد تقسیم شده بودند.۶۵ ا ز جمله بازارهای پیش از هجرت، بازار «حُباشه» از آن قبیله بنی‏قینقاع بود كه به خرید و فروش برده اختصاص داشت.۶۶ به نظر می‏رسد كه آن بخش از بازار بنی‏قینقاع كه در جسر وادی بطحان واقع بود۶۷ بازار بزرگی بود كه در آن جنب و جوش زیاد و صدای خرید و فروش بلند بود.۶ ۸ مهم‏ترین چیزهایی كه در این بازار فروخته شد عبارت بودند از زیورآلات، كمان‏ها، سرنیزه‏ها و شمشیرها.۶۹ به جز آن از بازارهای مدینه در جاهلیت، بازاری در زَباله در ناحیه‏ای كه یثرب نامیده می‏شد،بود۷۰ و بازاری در بخش غربی مسجد قباء۷۱ و بازاری در محل زندگی بنی ‏الحبلی در مكانی كه به آن مزاحم گفته می‏شد.۷۲ این بازارها در جاهلیت و ابتدای اسلام بر پا می‏شدند، یهودیان بازاری در «بقیع غرقد» در شرق مسجد النبی داشتند۷۳ بازار مسلمانان نزدیك بازار یهودیان، در محل «بقیع زبیر» بر سر راه «بقیع غرقد» قرار داشت.۷۴ ظاهرا هنگ امی كه بازار یهودیان، نزدیك بازار مسلمانان بود، نیرومند شدن مسلمانان را دیدند و از رقابت و نزدیكی آنها در تجارت مدینه احساس خطر كردند، كعب بن اشرف یهودی به بازار مسلمانان رفت و داخل آن شد و طنابهای آن را قطع كرد. پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: هر آینه ب ازار را به جایی منتقل خواهم كرد كه تحمل آن برای كعب سخت‏تر از این بازار باشد و آن را به محل بازار مدینه در غرب مسجد النبی منتقل كرد. یكی‏۷۵ از صحابه، پیامبرصلی الله علیه وآله را به انتخاب این محل راهنمایی كرد۷۶ و بعدها میان بازار و مسجد النبی خانه‏هایی ب رای صحابه ساخته شد.۷۷
انتخاب موفق مكان بازار از جانب مسلمانان برتجربه تجاری زیاد آنها و درك آنان از امور خرید و فروش دلالت دارد. زیرا كه این بازار در محلی بود كه از سمت شام و یا از سمت یمن و مكه و دیگر قبایل مجاور به عنوان دروازه اصلی شهر محسوب می‏شد. بدون شك تاجران و هیاتها ی مختلف هنگام رسیدن به مدینه، همراه كاروان‏های خود كه حامل بار بودند برای دور زدن خانه‏ها یا عبور از میان آنها جهت ورود به بازار یهود در داخل شهر دچار مشكل می‏شدند.
بازار جدید مدینه پس از هجرت میدان وسیعی بود كه ساختمان و سایبانی نداشت، سوار در آن میدان پیاده می‏شد و مركب خود را در جایی قرار می‏داد. سپس در بازار می‏گشت، در عین حال مركب خود را می‏دید و چیزی از دید او پنهان نمی‏ماند.۷۸ طول بازار بیشتر از عرض آن بود و در منطقه معروفی كه امروز «مناحهٔ» نامیده می‏شود قرار داشت. این منطقه از مرز شمالی به مصلی العید كه در مكان مسجد غمامه امروزی است تا منطقه جرارسعد در محله بنی‏ساعدهٔ نزدیك ثنیهٔ الوداع در شمال مدینه امتداد داشت. در آغاز محل بازار در جرار سعد، مقبره‏های قدیم ی بنی‏ساعده بودند كه آن را به پیامبرصلی الله علیه وآله بخشیدند و ایشان آن را به بازار اختصاص داد.۷۹
این بازار انواع كالاها از قبیل خرما،۸۰ گندم،۸۱ روغن، كشك،۸۲ و دیگر غذاها۸۳ را داشت. همچنین پوست‏های دباغی شده‏۸۴ و مواد دباغی مانند گیاهان دباغی‏۸۵ «بَز» كه نوعی پوشش و جامه است، به فروش می‏رسید. گفته می‏شد بز لباسی است كه در خانه تولید می‏شد.۸۶ بزازها كه فروشندگان لباس بودند مكان مشخصی در بازار داشتند.۸۷ گفته می‏شود كه عثمان بن عفان و طلحهٔ بن عبیدالله بزاز بودند و شغلی جز بزازی نداشتند.۸۸ همچنین در بازار تمام كالاهای مدینه از جمله تیر، نیزه، شمشیر، زیور آلات‏۸۹ و انواع چهار پایان‏۹۰ عرضه می‏شد. اسبها نیز دارای قسمت مخصوصی در بازار بودند كه به «بقیع الخیل»۹۱ مشهور بود همچنین برای شترها۹۲ و گاوها و گوسفندها نیز قسمت خاصی بود.۹۳
افزون بر آن در بازار مدینه تمام كالاهایی كه از خارج وارد می‏شد، از قبیل گندم،۹۴ روغن زیتون،۹۵ عسل،۹۶ اسب و سلاح‏۹۷ و برخی وسایل غیر ضروری و تجملی مانند ظروف نقره فروخته می‏شد.۹۸كار بازار در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله، نظم و ترتیب یافت و بزرگان توجه بسیاری به امر بازار داشتند.۹۹ پیامبرصلی الله علیه وآله خود شخصاً با تعدادی از یارانش به بررسی اوضاع بازار، مراقبت از امور آن و مسائل جاری درآن می‏پرداختند.۱۰۰ ذكر شده كه پیامبرصل ی الله علیه وآله از كنار مردی عبور كرد كه غذایی می‏فروخت، مرد فروشنده چیز تقلبی را وارد غذا نمود و پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: كسی كه در كار خود تقلب كند، از ما نیست.۱۰۱ این مطلب دلالت بر آن دارد كه در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله بازار مدینه، بر خل اف بازار مكه‏۱۰۲ كه پیامبرصلی الله علیه وآله عاملی برآن گماشته بود، دارای متولی نبود و پیامبرصلی الله علیه وآله خود با صحابه به مراقبت از بازار می‏پرداخت كه اهداف مورد نظر را برآورده می‏كرد.
از جمله امور بازار، مراقبت از قیمتها و مشخص نمودن قیمت تا حدی بود كه مصلحت عمومی اقتضا می‏كرد.۱۰۳ احتكار كالاها و غذاهایی كه به بازار آورده می‏شد، ممنوع بود.۱۰۴ قوانینی وضع شده بود كه هیچ زیانی به فروشنده و مشتری نرسد. از مواردی كه منع شده بود فروش محصو لات نارس بود مگر اینكه میوه‏ها كاملا رسیده باشند.۱۰۵ اگر كسی درخت نخل را می‏فروخت، میوه از آن فروشنده بود، مگر آنكه با خریدار شرط كرده باشد.۱۰۶ فروش انواع میوه‏ها مانند هندوانه، خربزه و همچنین صیفی جات مانند خیار، هویج تا زمانی كه رسیده و خوب نبودند، ممن وع بود.۱۰۷ فروش اجناس بصورت درهم ممنوع بود.۱۰۸ سمسار یا دلالی در بازار بود كه عقد معامله میان مشتری و فروشنده را با دریافت مزدی بر عهده می‏گرفت.۱۰۹
كار تنظیم خرید و فروش پیش از دوره پیامبرصلی الله علیه وآله در بازارهای مدینه انجام نمی‏شد و ناظری وجود نداشت كه مانع كار تاجرانی شوند كه در پیمانه‏ها تقلب می‏كردند و مردم را می‏فریفتند.۱۱۰ با ظهور اسلام این وضعیت تغییر كرد، زیرا آیاتی به ویژه در زمینه ت وجه به درستی اندازه پیمانه‏ها و اوزان نازل شد.۱۱۱ تاجران مدینه هنگام آمدن پیامبرصلی الله علیه وآله به این شهر از لحاظ توجه به پیمانه و وزن بدترین مردم بودند كه خداوند آیه «ویل للمطففین» را در مورد آنان نازل كرد و آنها پیمانه‏های خود را اصلاح كردند.۱۱۲ مر دم مدینه به كار معامله سكه و صرافی نیز می‏پرداختند و آن را نوعی تجارت می‏دانستند.۱۱۳ در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله معامله سكه دارای نظم شد و حكم خداوند در مورد معامله روشن شد.۱۱۴ ربا در معامله سكه از برجسته‏ترین كارهایی بود كه به آن اقدام می‏كردند.۱۱۵ تا این كه خداوند آن را حرام نمود.۱۱۶ كار صرافی بر پایه فروش طلا یا نقره بصورت پایاپای بود.۱۱۷ گاه فروش به صورت نسیه و یا تاخیر بود، اما چندان رواج نداشت.۱۱۸ اسلام بهره زنان رااز آن چه كسب می‏نمودند، تصدیق نمود.۱۱۹ از آن جمله زنان عطر فروش بودند كه برخی از آنان برای فروش عطر به زنان به در خانه‏ها می‏رفتند.۱۲۰
قبایل مجاور مدینه نقش مهمی در شكوفایی و رونق تجارت بازارهای مدینه داشتند. گروه‏هایی از قبایل مذكور به بازار مدینه می‏آمدند كه انواع كالاها را برای خرید و فروش در طول یكسال به همراه داشتند. مهم‏ترین‏۱۲۱ چیزهایی كه آنان در بازار عرضه می‏كردند، شتر۱۲۲ و گو سفند بود.۱۲۳ ذكر شده بنی‏سلیم اسب، شتر، گوسفند و روغن به بازار می‏آوردند۱۲۴ و شتر را به دینار می‏فروختند.۱۲۵ پیامبرصلی الله علیه وآله از مردی از بنی‏فزارهٔ اسبی را به ده ورق نقره خرید.۱۲۶ از چیزهایی كه قبایل به بازار مدینه می‏آوردند، شراب بود. البته پیش ا ز آن كه حرام اعلام شود،۱۲۷ و گوشت‏۱۲۸ كه بیشتر اوقات حیوانات شكار شده بود كه مردم بادیه به بازار می‏آوردند.۱۲۹ آنها برده‏ها را به بازار آورده‏۱۳۰ و به عادت اعراب جاهلی‏۱۳۱ با صدای بلند آنها را به فروش می‏گذاشتند.۱۳۲ مهمترین چیزهایی كه این قبایل از مدینه می‏خریدند، خرما، گندم و برخی البسه بود.۱۳۳
ب) مبادلات تجاری میان مدینه و خارج‏
دور از ذهن است كه فعالیت تجاری مدینه تنها محدود به تجارت داخل بازارها باشد و مردم شهر روابط تجاری خارجی نداشته باشند.۱۳۴ بویژه آن كه مدینه در كنار راه كاروان‏هایی واقع شده بود كه بهترین عطریات را میان یمن و شام حمل می‏كردند.۱۳۵ از این‏رو برخی از اهال ی شهر در این امر سهیم بودند، راه كاروان‏ها از یك سو به ایران و از سوی دیگر به شام از مدینه می‏گذشت.۱۳۶ ذكر شده كه هنگامی كه سلمان فارسی نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد تا اسلام بیاورد، پیامبرصلی الله علیه وآله سخن او را متوجه نمی‏شد و خواست كه آن را برا یش ترجمه كنند و تاجری از یهودیان آمد كه هم فارسی و هم عربی می‏دانست و سخن سلمان را به عربی ترجمه كرد. البته او سخن سلمان را كه در مورد ستایش پیامبرصلی الله علیه وآله و نكوهش بود یهودیان تحریف كرد.۱۳۷ از این مطلب وجود سفرهای تجاری از مدینه به ایران برمی‏آ ید كه برخی تجار یثربی به آن اقدام می‏كردند و ناچار باید زبان فارسی را می‏آموختند كه البته تعداد آنها بین مردم كم بود. همچنین می‏توان شركت مردم مدینه در بازارهای عربی عكاظ، ذی‏المجاز و مجنهٔ را در چارچوب سفرهای خارجی برای تجارت به حساب آورد كه جایگاهی مانن د سایر عربها در زمان جاهلیت داشتند.۱۳۸
ذكر شده كه ابامعلق انصاری پس از هجرت تاجری بود كه با سرمایه خود و دیگران به تجارت می‏پرداخت و در مناطق مختلف مسافرت می‏كرد۱۳۹ همچنین از بزرگترین یاران پیامبرصلی الله علیه وآله كسانی بودند كه حضور در كنار پیامبرصلی الله علیه وآله آنان را از طلب رزق و روز ی و فضل خداوند و پرداختن به كار تجارت خارجی بازنداشت. كسانی چون ابوبكر یك سال پیش از وفات پیامبرصلی الله علیه وآله با كاروان تجاری برای تجارت همراه نعیمان و سویبط بن حرملهٔ به بصری رفت.۱۴۰
تاجران مكه نیز برای خرید و فروش‏۱۴۱ و یا خرید خرما۱۴۲ به مدینه می‏آمدند. همچنین تاجران شام نیز به مدینه می‏آمدند و ۱۴۳با خود روغن زیتون، گندم، جو، انجیر، پارچه و اجناس شامی‏۱۴۴ مانند آرد، روغن، عسل می‏آوردند.۱۴۵ تاجران نبطی نیز به مدینه می‏آمدند.۱۴۶ تجا رت آنها بیشتر در حد گندم و روغن بود.۱۴۷
گفته شده است یكی از تاجران ایرانی ذكر پیامبرصلی الله علیه وآله و خروج او را در مدینه شنید و برای تجارت با پیامبرصلی الله علیه وآله راهی شد و هنگامی كه به مدینه رسید اسلام آورد.۱۴۸ این مطلب بیانگر این است كه تاجران ایرانی، مدینه را می‏شناختند و از زمانهای قدیم با مدینه روابط تجاری داشتند.
از مهمترین كالاهای خارجی كه به مدینه وارد می‏شد، انواع لباس همچون لباسهای مخمل و كرك‏دار و دستار بود كه از عدن، یمن می‏آمد،۱۴۹ گلیم از شام و۱۵۰ عطر از یمن وارد می‏شد.۱۵۱
پس از هجرت رونق تجارت مدینه بیشتر شد، زیرا بیشتر مهاجران تجارت خود رابه مدینه انتقال دادند و اقدام به سفرهای تجاری بین مدینه و شام و بصری می‏كردند.۱۵۲ آنها از شام به مدینه، فانوس، روغن، ریسمان‏۱۵۳ و ظروف نقره وارد می‏كردند.۱۵۴ همچنین عطر را از هند از طریق «دارین» كه شكافی در خلیج فارس است و - منطقه‏ای كه امروز به بحرین مشهور است - وارد می‏كردند. در دارین بازاری بود كه انواع عطر از هند وارد آن جا می‏شد.۱۵۵ از این رو، عطار یا فروشنده عطر منسوب دارین مشهور را «داری» می‏گفتند.۱۵۶ كاروان آنها به دلیل كثرت ن فرات از سایر كاروان‏ها متمایز بود، به طوری كه گاه تعداد افراد یك كاروان به چهار صد و پنجاه نفر می‏رسید.۱۵۷ این مساله به زیادی حجم تجارت خارجی مدینه پس از هجرت دلالت دارد. ذكر شده است كه عبدالرحمان بن عوف پس از مهاجرت به مدینه گفت: بازار را به من نشان دهی د۱۵۸ و به تجارت پرداخت و ثروتمند شد تا آنجا كه هفتصد بار شتر كه حامل گندم، آرد و غذا بودند، نزد او می‏آمد.۱۵۹ مدینه پس از این شكوفایی بزرگ در تجارت «سوق العرب» خوانده می‏شد و از نواحی دور به آنجا كالا وارد می‏شد.۱۶۰
از روابط تجاری خارجی مدینه در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله رابطه با نجد بود.۱۶۱ ذكر شده كه پیامبر، سعد بن زید انصاری را با اسیرانی از بنی‏قریظه به نجد فرستاد و با پول آنها از نجد اسب و سلاح خرید.۱۶۲ از یمامه خرما به مدینه می‏آمد،۱۶۳ همچنین از خیبر نیز خرما می‏آوردند.۱۶۴
با وجود این كه مدینه از ساحل دریا دور بود، اما دریا نقش مهمی در رونق تجارت خارجی این شهر داشت. نزدیكترین بندر به مدینه در ساحل دریای سرخ «بندر الجار» است كه برای لنگرانداختن كشتی‏ها مناسب است.۱۶۵ این بندر در سه مرحله‏ای‏۱۶۶ ساحل دریا قرار دارد. این بندر امروز تنها محل ورود به دریاست.۱۶۷ كشتی‏ها ازسرزمین حبشه، مصر، عدن، چین و هند به سوی بندر الجار حركت می‏كردند.۱۶۸ از طریق الجار سایر یاران پیامبر از سرزمین حبشه به مدینه آمدند كه كشتی در ساحل آن جا لنگر انداخت.۱۶۹ ساحل الجار امروزه به ساحل «بولا» معروف ا ست.۱۷۰ الجار بعنوان دهانه‏ای بزرگ برای ورود به مدینه نقش مهمی ایفا كرده است. به طوری كه از طریق آن مواد غذایی سرزمین‏های اسلامی به مدینه وارد می‏شد. همین وضع در دوره عمر بن‏خطاب نیز ادامه داشته است.۱۷۱
ج) پایه‏های روابط تجاری‏
۱. پول: در معاملات تجاری مردم مدینه پیش و پس از اسلام به هنگام خرید و فروش از درهم و دینار از جنس نقره و طلا استفاده می‏شد.۱۷۲ در این باره ذكر شده است، هنگامی كه مهاجران به مدینه می‏آمدند، آب نداشتند و مردی از قبیله بنی‏غفار چشمه‏ای داشت كه به آن روم هٔ گفته می‏شد كه هر پیمانه آب آن را یك مد می‏فروخت و پیامبرصلی الله علیه وآله به او فرمود: به گوارایی آن چشمه‏ای در بهشت است. آن مرد گفت: ای پیامبرصلی الله علیه وآله من و خانواده‏ام چیزی جز آن نداریم. این گفته به عثمان رسید كه آن را به ۳۵ هزار درهم خرید.۱ ۷۳ همچنین ذكر شده كه ابارحیمه پیامبرصلی الله علیه وآله را حجامت كرد و پیامبر درهمی به او داد.۱۷۴
از نمونه‏های معامله مردم مدینه با جنس نقره ذكر شده كه پیامبرصلی الله علیه وآله به بلال دستور داد كه وفد بنی‏مرهٔ را تجهیز كند. آنها سیزده نفر بودند كه در سال ۹ هجری به مدینه آمدند و بلال با ده ورق نقره به آنان داد. به رئیس آنان كه حارث بن عوف بود، دوازده اوقیه داد.۱۷۵ همچنین ذكر شده كه پیامبرصلی الله علیه وآله شتری را از یكی از صحابه به قیمت یك اوقیه خریداری كرد.۱۷۶
بجاست كه به انواع سكه‏هایی كه مردم با آنها در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله معامله می‏كردند، اشاره شود. این سكه‏ها چندان متنوع نبودند یا سكه‏هایی كه مردم در صدر اسلام و یا عصر اموی با آن معامله می‏كردند، چندان تفاوتی با هم نداشتند. ذكر شده كه درهم در عص ر پیامبرصلی الله علیه وآله دو نوع بود: سیاه كامل كه وزن آن ۸ دانق بود و «طبری عقیقه» كه وزن درهم آن ۴ دانق بود. كار كردن با این درهم‏ها مشكل بود و تنها در پرداخت زكات از آنها استفاده می‏شد. مردم نیز به دو نوع كم و زیاد زكات می‏دادند.۱۷۷ اختلاف در نوع دره م‏ها در مدینه زمان پیامبرصلی الله علیه وآله خارج از اراده مردم بود و به ورود آن درهم‏ها از شهرهای ایران بستگی داشت كه دارای وزن‏های مختلف كم و زیاد بودند.۱۷۸
افزون بر معامله با سكه، به هنگام خرید و فروش از روش معامله كالا با كالا نیز بهره می‏گرفتند.۱۷۹ مثلا كالاهایی مانند گندم، جو و انواع میوه و مشابه آنها را باهم معاوضه می‏كردند و یا گاه مقدار مشخصی خرما به كسی كه كار انجام داده بود، می‏پرداختند.۱۸۰
همچنان كه اشاره شد، درهم و دینار در دوره جاهلیت و یا پس از اسلام چندان در معامله رواج نداشت،۱۸۱ بلكه مجموعه‏ای از سكه‏های ایرانی و رومی متدوال بود. پیامبرصلی الله علیه وآله به كار بردن سكه‏های بیزانسی و ایرانی را كه دارای تصویر بودند، پذیرفت. خلفای پس ا ز ایشان نیز در دوره راشدی و اموی استعمال این سكه‏ها را پذیرفتند تا اینكه در حكومت مروان در سال ۷۷ه استفاده از آن به پایان رسید.۱۸۲
دینار بیزانسی یا رومی عبارت از قطعه دایره‏ای شكل از جنس طلا بود كه مصور به چهره یكی از امپراطوران بیزانس بود كه در عصر ضرب آن سكه می‏زیست.۱۸۳ در صدر اسلام دینارهای هرقلی معروف بودند كه چهره هرقل به تنهایی و یا به همراه فرزندانش - هرقلیوناس و قسطنطنین - در كنار او بر روی سكه دیده می‏شد كه هر كدام صلیبی بلند در دست داشتند.۱۸۴ نام «هرقلی» را عربها بر این سكه‏ها داده بودند.۱۸۵ طلای دینار هرقلی از بهترین طلاها بود و شكل آن بسیار زیبا بود.۱۸۶
به نظر می‏رسد، ارزش این دینارها بسیار زیاد بود. گفته شده كه پیامبرصلی الله علیه وآله از بنی‏نجار باغی را به ده دینار طلا خرید كه ابوبكر پول آن را پرداخت.۱۸۷درهم‏های نقره‏ای در عراق و ایران ضرب می‏شد كه چهره كسری بر روی آن همراه با نوشته‏های فارسی حك می‏شد.۱۸۸ این درهم عبارت از قطعه‏ای دایره‏ای شكل بود.۱۸۹
از مطالب فوق برمی‏آید كه در زمان جاهلیت سكه‏های عربی میان اعراب رایج نبود.۱۹۰ با این حال حفاری‏های باستانی وجود سكه‏های عربی حمیری ضرب شده ونقش دار را ثابت كرده‏اند.۱۹۱ سكه‏های عربی به شكل محدود و بسیار اندك رواج داشت.۱۹۲ همچنین ذكر شده كه سكه‏های عربی دیگری از ممالك اطراف جزیرهٔالعرب مثل انباط وتدمر میان اعراب متداول بود كه سكه‏های تدمری نقشدار بودند.۱۹۳ سكه حمیر به دلیل ورود اندك به سرزمین عرب و یا اعتماد كم عرب به سكه‏هایی كه میان آنها ضرب می‏شد، كمتر متداول بود.۱۹۴ دلیل اصلی متداول نبودن سكه‏های عرب ی میان عرب ناشی از نبودن ضرابخانه در جزیرهٔ العرب بود.۱۹۵ این مساله تا زمان عمر بن خطاب ادامه داشت تا این كه در زمان او ضرابخانه‏ای جهت ضرب سكه ایجاد شد. سكه‏ها به شكل درهم‏های ایرانی ضرب می‏شد و كلمه «الحمدلله» و در برخی سكه‏ها كلمه «رسول الله» و سپس «لا اله الا الله» بر روی دیگر و تصویر پادشاه ایران ضرب می‏شد.۱۹۶
۲. وزنها و پیمانه‏ها
از وزنهای متداول در مدینه در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله مثقال بود.۱۹۷ درهم و دینار نیز در وزن‏كشی بكار می‏رفتند.۱۹۸ از وزنهایی كه مردم مدینه با آن معامله می‏كردند و میان آنها رواج داشت، «اوقیه» بود كه احتمالاً برابر با وزن چهل درهم بود.۱۹۹ آنها با وزن «قنطار» نیز معامله می‏كردند كه نزد اعراب برابر مال بسیاری بود و در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله معادل هزار و دویست اوقیه بود.۲۰۰ از پیمانه‏های مردم مدینه مد، صاع، فرق، عرق، و وسق بودند.۲۰۱
●مشاغل و حرفه‏ها
مردم مدینه در كنار اشتغال به زراعت و تجارت، فعالیت‏های شغلی دیگری نیز داشتند كه ضرورت زندگی، شیوه معیشت و آداب و رسوم آنها ایجاب می‏كرد. بدون شك، در مدینه ثروتی از چارپایان مانند گوسفند، شتر و اسب وجود نداشت. گروهی از ساكنان مدینه برای رفع نیازهای خو د۲۰۲ و یا منظورهای دیگر نظیر نگهداری شتران صدقه، آماده كردن اسبها برای جنگ و مانند آن چوپانی می‏كردند.۲۰۳ به كسی كه به این شغل می‏پرداخت، «راعی العیر» گفته می‏شد.۲۰۴ «رعاهٔ» صفتی كلی است و چوپانها مزد مشخصی را از صاحب چهار پایان می‏گرفتند.۲۰۵ ظاهراً سرپرس تی مركب‏هایی كه یاران پیامبرصلی الله علیه وآله در جنگ‏ها مورد استفاده قرار می‏دادند، بصورت نوبتی بود و بابت آن مزدی دریافت نمی‏شد.۲۰۶
باتوجه به دگرگونی امور مدینه و افزونی خروج مردان از شهر برای غزوات و اردوكشی‏ها، ضرورت وجود گروهی ویژه برای حفاظت از شهر احساس می‏شد. این گروه به نام «حرس المدینه» (نگهبان مدینه) خوانده می‏شدند. آنان اغلب از جوانانی بودند كه به سن ۱۵ سالگی رسیده بودند.۲ ۰۷ ضرورت امنیت در جنگها وجود مردانی را برای نگهبانی از شتران می‏طلبید كه كار آنها حفاظت و مراقبت از مركب‏ها در میدان جنگ بود.۲۰۸ هر شب چند مرد به نوبت در زمان صلح و آرامش‏۲۰۹ و یا در زمان جنگ‏۲۱۰ مقابل در خانه پیامبرصلی الله علیه وآله نگهبانی می‏دادند كه به «حرسی»۲۱۱ یا «حارس النبی» ملقب بودند.۲۱۲
ذكر شده كه در مدینه مردانی بودند كه آگاهی كاملی از راهها و طبیعت نواحی مختلف پیرامون مدینه و یا كل جزیرهٔالعرب داشتند و از آنها به عنوان راهنمای آگاه و راه‏بلد برای شناخت بهترین راهها، مناطق و هوای خوب كمك گرفته می‏شد.۲۱۳
تنها تعداد كمی از صحابه به شغل كتابت مشغول بودند، زیرا افراد كمی می‏توانستند بنویسند، اغلب این نویسندگان از مهاجرانی بودند كه كتابت را در زمان جاهلیت آموخته بودند و در زمان اسلام به آن اقدام می‏كردند.۲۱۴ این بدان معنی نیست كه هیچ نویسنده‏ای در میان انصا ر وجود نداشت. عبدالله بن رواحهٔ و ابیّ بن كعب‏۲۱۵ و تعدادی دیگر نوشتن می‏دانستند و از كاتبان پیامبرصلی الله علیه وآله بودند. پیامبرصلی الله علیه وآله گروهی كاتب داشت كه مهمترین آنها كاتبان وحی بودند. این نویسندگان در كنار كتابت وحی، بدهكاری‏ها، پیمان‏ها و معاملات مردم را می‏نوشتند.۲۱۶ آنها معمولا بر روی شاخه‏های صاف درخت خرما، پوست و استخوان می‏نوشتند.۲۱۷
از مشاغل و حرف شناخته شده در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله، شغل مستوفی یا مالیات‏گیری بود. مستوفی فردی بود كه رهبر جامعه او را می‏فرستاد و او از كارگزاران اموالی را می‏گرفت و پس از خالص كردن، آن را نزد پیامبرصلی الله علیه وآله می‏آورد.۲۱۸ همچنین شغل دیگر ی به نام خزانه داری وجود داشت، خزانه دار همان «صاحب بیت المال» بود۲۱۹ و گروهی نیز «خارص» بودند كه خرمایی را كه بر درخت نخل بود، تخمین می‏زدند.۲۲۰
از شغلهای مربوط به مسجد، به جز امام جماعت، شغل مؤذن بود. از مؤذنان مشهور زمان پیامبرصلی الله علیه وآله بلال‏بن رباح، ابن ام مكتوم - كه مردی كور بود - و سعد القرظ - مولای انصار بودند كه در مسجد قباء اذان می‏گفتند.۲۲۱
در مدینه عصر پیامبرصلی الله علیه وآله، علم طب نیز مورد اهتمام مردم بود. گروه زیادی به شناخت امور طبی علاقمند بودند و در فهم آن و آشنایی به رموز این علم مجاهدت می‏ورزیدند.۲۲۲ از كسانی كه به این شغل می‏پرداختند، حارث بن كلدهٔ ثقفی بود.۲۲۳ او علم طب را در ا یران و یمن فراگرفته و در آنجا به طور عملی آموزش دیده بود و داروها را می شناخت.۲۲۴ صحابه به هنگام بیماری نزد او می‏رفتند و او را «طبیب العرب» می‏نامیدند.۲۲۵ ذكر شده كه «اسماء بنت عمیس» نیز طبابت می‏كرد و برای مردم دارو تجویز می‏كرد.۲۲۶ او علم پزشكی را در حبشه آموخته بود.۲۲۷ برخی از زنان صحابه به كار پرستاری مشغول بودند. ذكر شده كه رفیده زنی بود كه اسلام آورد و خیمه‏ای در مسجد پیامبرصلی الله علیه وآله داشت كه مجروحان را مداوا می‏نمود. او خود را وقف خدمت به مسلمانان نیازمند كرده بود.۲۲۸
در عصر پیامبرصلی الله علیه وآله شغلهایی در مدینه وجود داشتند كه از منزلت و مرتبه پایین‏تری برخوردار بودند، مانند حجامت‏۲۲۹ و آرایشگری كه آرایشگر بیشتر اوقات حجامت نیز می‏كرد،۲۳۰ قصابی‏۲۳۱ كه قصاب در اكثر مواقع لحام خوانده می‏شد،۲۳۲ لحام صیغه مبالغه به م عنای فروشنده گوشت است.۲۳۳ آنها گوشت را در بازار می‏فروختند.۲۳۴ یكی از مشاغل نانوایی بود۲۳۵ ذكر شده كه پیامبرصلی الله علیه وآله از كنار یكی از نانوایان عبور می‏كرد، به او فرمود: مرحبا بر تو و برنان نازك.۲۳۶ گروهی به مشاغلی مانند آشپزی،۲۳۷ خیاطی،۲۳۸ گوركنی می‏پرداختند۲۳۹ و به حفر كنندگان قبر، نبّاش می‏گفتند.۲۴۰ گروهی نیز سقا بودند كه آب را بر پشت خود۲۴۱ و یا با شتر حمل می‏كردند۲۴۲ آنان گاه آب را با دلو از چاه بیرون می‏كشیدند و برای هر دلو خرمایی دریافت می‏كردند.۲۴۳
برخی از زنان دارای فعالیت‏هایی بودند كه با رسوم جامعه، طبیعت و سرشت زن و استعداد آنها هماهنگی داشت از جمله این شغلها آرایشگری، مامایی و دایگی كودكان بود.۲۴۴ گفته شده زنی سیاه پوست یا زنی جوان از كسانی بود كه از مسجد النبی خس و خاشاك، چوب‏ها و پلیدیها را می‏زدود. البته در روایات مربوط به آن اختلاف است.۲۴۵
به طور كلی، فعالیت‏های شغلی و صنعتی به جد در مدینه دنبال می‏شد و مردم شغل خود را جهت برطرف كردن نیازهای خود و دیگران به انجام می‏رساندند. بیشتر صنایع متكی بر محصولات نخل بود، مانند سبدبافی، حصیربافی، خواص یا فروشندگی برگ خرما.۲۴۶ به همین دلیل صاحب این ش غلها «خواص» نامیده می‏شد.۲۴۷ افزون بر آن از پشم و پوست درخت خرما ریسمان می‏بافتند.۲۴۸ صنعت‏هایی نیز بر پایه فلزات و ذوب سنگها استوار بود. آنها از سنگها و فلزات ذوب شده در ساخت زیورآلات و اسلحه‏هایی همچون كمان، سرنیزه، شمشیر و مانند آن استفاده می‏كردند.۲۴ ۹ در صنعت زرگری برای اجزایی از بدن مانند بینی زیور آلاتی از نقره یا طلا ساخته می‏شد.۲۵۰ زرگری در جامعه مدینه از احترام چندانی برخوردار نبود، زیرا زرگرها به دروغ و فساد در كار خود می‏پرداختند. غالبا مردمی كه دارای جایگاه والایی نبودند و از اراذل محسوب می‏ شدند، از قبیل یهودیان به زرگری می‏پرداختند.۲۵۱ اما شغل آهنگری دارای اعتبار و ارزش بود و پیامبرصلی الله علیه وآله مانع فرستادن فرزندش ابراهیم نزد دایه‏ای به نام ام‏سیف برای شیر خوردن نشد. ام‏سیف همسر آهنگری از انصار به نام ابوسیف در مدینه بود۲۵۲ كه در خان ه خود كار می‏كرد.۲۵۳ بیشتر كسانی كه به آهنگری می‏پرداختند، از بردگان و موالی بودند۲۵۴ كه شمشیر ساخته و آن را صیقل می‏دادند.۲۵۵ همچنین اسلحه و ابزار كشاورزی مانند تبر و وسایل شخم‏زنی را می‏ساختند.۲۵۶ تیرهایی كه در یثرب ساخته می‏شد، به دلیل ساخت خوب شهره ب ود.۲۵۷ صنعت بافندگی به صورت محدود و كوچك در مدینه وجود داشت. برخی از زنان در خانه‏های خود بافندگی می‏كردند.۲۵۸ ذكر شده كه در مدینه بافت پارچه متداول نبود و پارچه‏ها و لباسها از یمن، شام و سایر مناطق بصورت بافته شده به مدینه می‏آوردند كه مردم آنها را می‏خ ریدند و می‏پوشیدند.۲۵۹
از شغلهای معروف در مدینه نجاری بود.۲۶۰ آنها صندلی‏هایی از چوب كه پایه‏هایی آهنی داشت، می‏ساختند.۲۶۱ دباغی‏۲۶۲ و بنایی‏۲۶۳ نیز از جمله مشاغل بودند. بنایی بر پایه استفاده از خاك، گل و آجر و آمیختن آنها استوار بود.۲۶۴ افزون بر آن، به مهارت در نقشه‏كشی، شنا خت اصول صحیح پی‏ریزی درست برای پایه‏های ساختمان و چیدن آجرها نیاز بود.۲۶۵
از مطالب فوق برمی‏آید كه مدینه دارای فعالیت‏های بسیاری در زمینه‏های صنعتی و غیرصنعتی در دوره زمانی پیش از اسلام و پس از آن بود. همه ساكنان از بزرگان گرفته تا موالی و بردگان برای انجام كارها با وجود همه سختی‏ها و یا مشغله‏های زندگی، و امور نظامی با همدیگ ر می‏كوشیدند كه ضرورت حفظ امنیت و یافتن بهترین راه برای ادامه زندگی بهتر، آن را ایجاب می‏نمود. پس از هجرت، اهتمام به گسترش اسلام و مسائل مرتبط با آن از قبیل علوم، مبادی، ارزشها و رسوم عالی و والای اسلام نیز از وظایف مردم شد.
نویسنده:عبدالله عبدالعزیز بن ادریس‏
پی‏نوشت‏ها در دفتر خبرگزاری موجود است.
منابع‏
- ابن‏اثیر، عزالدین ابوالحسن، اسدالغابهٔ فی معرفهٔ الصحابه، (القاهره، نشر الوهبیه، ۱۲۸۰ه ). - ابن‏اسحاق، ابوعبدالله محمد، سیره النبی، (تهذیب عبدالملك بن هشام)، تحقیق محمد محیی‏الدین عبدالحمید، القاهره، بی‏نا، ۱۳۸۲ه).
- ابن‏الحاج، عبدالقادر، رفع الخفاء علی ذات الشفاء، نسخه خطی كتابخانه متحف عراقی بغداد، شماره ۲۴۶.
- ابن‏بكار، الزبیر، جمهرهٔ نسب القریش و اخبارها، ج‏۱، تحقیق محمود محمد شاكر، (القاهره، بی‏نا، ۱۳۸۱ه).
- ابن‏جلجل، سلیمان بن حسان، طبقات الاطباء و الحكماء، تحقیق فؤاد سعید، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۵۵).
- ابن‏حجر عسقلانی، شهاب الدین ابوالفضل، كتاب الاصابهٔ فی تمییز الصحابه، (القاهره، چاپ سعاده ۱۳۲۸ه).
- ابن داوود، سلیمان بن اشعث سجستانی، سنن ابی داوود، محمد محیی الدین عبدالحمید، (القاهرهٔ، بی‏نا، ۱۹۵۰).
- ابن‏سعد، محمد، الطبقات الكبری، (بیروت، دار صادر، ۸۸ - ۱۳۸۰ه).
- ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی اسماء الاصحاب، (مصر، مطبعهٔ سعاده، ۱۳۲۸ه).
- ابن‏منظور، محمد بن مكرم، لسان العرب المحیط، (بیروت، دار صادر، ۱۹۵۶).
- اصطخری، ابوالقاسم بن اسحاق، المسالك و الممالك، تحقیق محمد جابر عبدالعال، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۶۱).
- اصفهانی، ابوالفرج، كتاب الاغانی، (بیروت، بی‏نا، ۱۹۵۵).
- اعظمی، محمد مصطفی، كتاب النبی، (بیروت، بی‏نا، ۱۹۷۴).
- الحمیری، محمد بن عبدالمنعم، كتاب الروض المطار فی خبر الاقطار، تحقیق احسان عباس، (بیروت، بی‏نا، ۱۹۷۵).
- انصاری، عبدالرحمان، طیب لمحات عن بعض المدن القدیمه فی شمال غربی الجزیرهٔ العربیه مجله الدارهٔ ریاض شماره اول سال اول ۱۳۵۹ه / ۱۹۷۵م.
- بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، تحقیق صلاح الدین منجد، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۶۵م).
- - ، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمید الله، دارالمعارف، (مصر، بی‏نا، ۱۹۵۹م).
- حتی، فیلیپ، تاریخ العرب، (بیروت، ۱۹۶۵م).
- حسینی، محمد باقر، العملهٔ الاسلامیهٔ فی العهد الاتابكی، (بغداد، بی‏نا، ۱۳۸۶).
- - ، تطور النقود العربیهٔ الاسلامیهٔ بغداد، ۱۹۶۹.
- خزاعی، علی بن محمد، تخریج الدلالات السمعیهٔ علی ما كان فی عهد رسول‏اللَّه من الحرف و الصنایع و المعاملات الشرعیهٔ، نسخه تصویری، مركز احیاء نسخ خطی، دانشكده دول العربیه، شماره ۱۸۵۳.
- دولابی، محمد بن احمد، كتاب الكنی و الاسماء، (حیدرآباد، بی‏نا، ۱۳۲۲ه).
- ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و طبقات المشاهیر و الاعلام، (القاهره، بی‏نا، ۱۳۶۷ه).
- ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق صلاح الدین منجد، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۵۵).
- زمخشری، ابوالقاسم محمود بن عمر، اساس البلاغه، (بیروت، دارصادر، ۱۳۵۸ه).
- زیدان، جرجی، تاریخ التمدن الاسلامی، تحقیق حسین مونس، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۰۶).
- شریف، احمد ابراهیم، مكهٔ و المدینهٔ فی الجاهلیه و عهد الرسول، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۶۵م).
- سمهودی، نورالدین علی بن عبدالله، وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، تحقیق محیی‏الدین عبدالحمید، (القاهره، بی‏نا، ۱۳۷۴ه).
- طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، (مصر، دارالمعارف، ۱۹۶۶م).
- - ، جامع البیان عن تاویل آی القرآن، (القاهره، بی‏نا، ۱۳۷۳ه).
- فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، المغانم المطابهٔ فی المعالم طابهٔ، تحقیق حمد جاسر، (ریاض، بی‏نا، ۱۳۸۹ه).
- كاشف، سید اسماعیل، النقود العربیه‏فی العصر الاسلامی، (الكویت، السجل الثقافی الاول لجامعهٔ الكویت، ۱۹۶۸).
- كبریت، محمد بن عبداللَّه الحسینی، الجواهر الثمینهٔ، فی محاسن المدینهٔ، نسخه خطی كتابخانه اوقاف عمومی بغداد، شماره ۱۷۷، بی‏تا.
- كتانی، سید محمد الحسینی، كتاب التراتیب الاداریهٔ و العمالات و الصناعات و المتاجر و الحالهٔ العلمیهٔ التی كانت علی عهد تأسیس المدینهٔ الاسلامیهٔ فی المدینهٔ المنورهٔ العلیهٔ، تصحیح محمد فواد عبدالباقی، (القاهره، بی‏نا، ۱۳۷۰ه).
- مراغی، ابوبكر بن حسن، تحقیق النصرهٔ بتلخیص معالم دارالهجرهٔ، تحقیق محمد عبدالجواد الاصمعی، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۵۵).
- مرجانی، تاریخ الهجرهٔ المختار، نسخه خطی عارف حكمت، مدینه شماره ۹۰۰.
- مطری، محمد بن احمد، التعریف بما انست الجهرهٔ من معالم دارالهجره، تحقیق محمد عبدالحسین الخیال، (مدینه منوره، منشورات اسعد، ۱۳۷۲ه).
- معلوف، لوییس، المنجد فی اللغهٔ و الادب و العلوم، (بیروت، المطبعهٔ الكاثولیكیه، ۱۹۶۰).
- مقدسی، محمد بن ابوبكر، احسن التقاسیم فی معرفهٔ الاقالیم، تحقیق م.دی‏غوج، (لیدن، ۱۹۰۶).
- مقریزی، احمد بن علی، كتاب الاغاثهٔ الامهٔ بكشف الغمهٔ، تحقیق محمد مصطفی زیادهٔ، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۵۷).
- - ، امتاع الاسماع بما للرسول من الانباء و الاموال و الحفدهٔ و المتع، تصحیح محمود محمد شاكر، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۴۱).
- - ، كتاب المواعظ والاعتبار فی ذكر الخطط و الاثار، تحقیق ج. ویت، (القاهره، بی‏نا، ۱۹۱۰).
- نووی، محیی الدین بن شرف، تهذیب الاسماء و اللغات، (بیروت، دارالكتب العلمیه، بی‏تا).
- واقدی محمد بن عمر، مغازی رسول الله، تحقیق مارسدن جونز، (لندن، آكسفورد، ۱۹۶۶م).
- یاقوت حموی، شهاب الدین، معجم البلدان، (بیروت، بی‏نا، ۱۹۵۷م).
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، (بیروت، بی‏نا، ۱۹۶۰م).
- مؤلف نامعلوم، فی سیرهٔ الرسول و غزواته، نسخه خطی كتابخانه اوقاف عمومی بغداد، شماره ۳۵۸.
مترجم: شهلا بختیاری
منبع:مجله تاریخ اسلام،‌شماره ۲۳
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید