سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


بازیگری به دنبال واقعیت


بازیگری به دنبال واقعیت
هوشنگ توکلی در سال ۱۳۲۷ در تهران متولد شد. بازی در تئاتر را از سال ۱۳۴۶ و همچنین حضور در مقابل دوربین را از سال ۱۳۵۵ با فیلم کوتاه «زنده به گور» کاری از سیامک بیات تجربه کرد.
اولین حضور او در تلویزیون، کارگردانی تله‌تئاتر «مدرس» در سال ۶۶ بود که نقطه‌عطفی در تئاترهای تلویزیونی به شمار می‌رود. بعد از مدتی در سریال «تهران ۵۳» در مقام نویسنده، کارگردان، بازیگر و طراح مشغول فعالیت شد و مدت کوتاهی از عرصه تلویزیون فاصله گرفت و «اتللو» شکسپیر را به روی صحنه برد.«مهره‌ها»، «پدر» و «غزل غزل‌ها» از دیگر تجربیات تلویزیونی او در دهه ۷۰ بود و پس از آن فعالیتش را معطوف به پشت دوربین کرد تا زمانی که با حضور در مجموعه تلویزیونی «زیر تیغ» و در شرایطی که خلأ یک اثر اجتماعی اثرگذار حس می‌شد توانست خاطره‌ای خوش در ذهن مخاطب ثبت کند. با وجود گذشت چند سال از پخش این مجموعه تلویزیونی هنوز تاثیر این شخصیت در ذهن مخاطب به خوبی دیده می‌شود. توکلی با حضور در مجموعه تلویزیونی «شکرانه» علاقه‌مندی‌اش را به حضور در نقش‌های تاثیرگذار نشان داد.به بهانه حضور در مجموعه تلویزیونی «مرگ تدریجی یک رویا» ساخته فریدون جیرانی با او به گفت‌وگو نشسته‌ایم که می‌خوانید:
▪ کارنامه کاری هوشنگ توکلی برای مخاطب تلویزیونی به دو دوره قبل و بعد از مجموعه تلویزیونی «زیرتیغ» تقسیم می‌شود. از کارهای شاخص شما در دوره اول کارگردانی تئاتر تلویزیونی «مدرس» است. این تله‌تئاتر یکی از مهم‌ترین تجربه‌های تئاتر تلویزیونی پس از انقلاب بود. عمده دلیل تکرار نشدن چنین تجربه موفقی چیست؟
ـ تولید هر اثر هنری یک کار گروهی و اجتماعی است که مولفه‌های بسیاری در آن تاثیرگذار است. نگرش، قدرت تصمیم‌گیری و خلاقیت مدیران فرهنگی و هنری هر ارگانی، به نوعی تضمین‌کننده میزان موفقیت محصول آن ارگان است. در دهه ۶۰ که «مدرس» را کار کردیم از شانس حضور مدیریت فرهنگی غنی در شبکه یک برخوردار بودیم که شناخت خوبی از نیاز مخاطب داشتند و با پیشنهاد ساخت تله‌تئاتر «مدرس» ابزار کار را هم فراهم کردند؛ اما با تغییر مدیریت‌ها خود به خود سبک کار نیز متحول شد و من هم تصمیم گرفتم از قید و بند تولید آثار استودیویی رها شوم. به هر حال تله‌تئاتر «مدرس» در دیگر آثار قابل کتمان نیست. این تله‌تئاتر راه را برای طراحی‌های جدید و خلاقانه در تولید آثار نمایشی باز کرد. ممکن است یک کارگردان با خوش‌شانسی مواجه شده و با مدیریتی برخورد کند که درک درستی از خواسته‌ها و قابلیت‌های هم دارند. یکی از دلایل تولید انبوه آثار فاقد کیفیت هنری به این دلیل است که ارتباط عمیق بین هنرمندان و مدیران برقرار نشده یا در قالب تعارفات قرار گرفته است.
▪ مهم‌ترین ویژگی‌ای که «زیر تیغ» را شاخص کرد و رضایت شما را برای حضور در مجموعه جلب کرد چه بود؟
ـ محتوای کلی «زیر تیغ» پرداختن به روابط اجتماعی و انسانی بود که به نوعی در آن اخلال وارد شده است. به دلیل گرفتاری‌های زندگی، بعد مسافت یا تعریف شکل جدیدی از جامعه مدرن، خانواده‌ها دیگر مثل قدیم با هم ارتباط ندارند. «زیر تیغ» تعریف می‌کند که در قدیم یک طناب پنهانی در پس روابط خانوادگی، فامیلی، دوستی‌ها و رفاقت‌ها وجود داشت که مردم را به هم پیوند می‌داد. آدم‌ها مشکل‌گشای هم بودند و وقتی مانع یا بحرانی سرراه زندگی‌شان قرار می‌گرفت، دست به دست هم می‌دادند و با حداقل‌های موجود موانع را برطرف می‌کردند؛ این همان چیزی است که جامعه ما به آن نیاز دارد تا در همه ابعاد به آن پرداخته شود.
«زیر تیغ» به مردم یادآوری کرد که شما بزرگان و ریش‌سفیدانی داشتید که قابل احترام بودند و نقش تاریخی خودشان را هم اجرا می‌کردند؛ این یادآوری نوستالژیک، همذات‌پنداری مخاطب را برانگیخت. پس از پخش «زیر تیغ» این توقع وجود داشت که یک گروه تحقیق و پژوهش در حوزه فرهنگی سیما به تجزیه و تحلیل این اثر پرداخته و ضمن کنکاش عوامل موفقیت و اقبال این اثر به تقویت آنها بپردازند تا تجربه‌ای برای تولید آثار جدید شود. اثرگذاری این مجموعه در روابط خانوادگی و اجتماعی به‌خوبی مشهود بود اما به‌دلیل عدم تداوم در دیگر تولیدات تلویزیونی، عقیم شد. اگر این تعریف را بپذیریم که صداوسیما، دانشگاه است و به مخاطب آموزش می‌دهد، در آن صورت یک تعامل دوطرفه به‌وجود می‌آید و اینگونه مسوولان اجتماعی به کمک هنر و فرهنگ در ایجاد روابط انسانی سالم‌تر در جامعه توفیق خواهند یافت.حتی طبق رسم معمول، قدردانی از آثار موفق تلویزیونی قرار بود که عوامل تولید مجموعه با آقای ضرغامی دیدار داشته باشند که به‌دلایل مختلف برهم خورد؛ این موضوع، نشان می‌دهد که برای مسوولان صداوسیما کیفیت و اثرگذاری اهمیت چندانی ندارد. به‌هرحال «زیر تیغ» نقطه عطفی در طرح مسائل اجتماعی بود که متاسفانه روند آن در دیگر تولیدات تلویزیونی تداوم پیدا نکرد.
▪ از ابتدا توفیق مجموعه در جذب مخاطب و باورپذیرشدن نقش دایی را پیش‌بینی می‌کردید؟
ـ بله، نهاد اولیه فیلمنامه این قابلیت را داشت و ۲ سال صرف نگارش آن شده بود، ضمن اینکه تعامل گروهی و فرهنگی عوامل تولید و مدیریت سازمان و حمایت مدیر فیلم و سریال شبکه اول سیما در راه‌اندازی و به‌ثمر رسیدن این کار قابل‌تقدیر بود. با همفکری آقای هنرمند نقش دایی را نزدیک به یک سال صیقل و تراش دادیم تا به حد مطلوب رسید.
▪ و شاخصه‌هایی که اعتماد شما را برای حضور در مجموعه «مرگ تدریجی یک رویا» جلب کرد.
ـ بعد از سریال «زیر تیغ» بیش از ۵۰ اثر تلویزیونی پیشنهاد شد اما هیچ‌کدام ملاک‌های من را برای پذیرش نقش نداشتند. آنچه برای من اهمیت دارد، ساختار اثر است و اینکه اگر قرار است صرفا در دو سکانس هم بازی کنم، تاثیرگذاری لازم را داشته باشد. در کار آقای جیرانی، همان اتفاق «زیر تیغ» به شکل جدیدتری به‌وقوع پیوست. عوامل حرفه‌ای پشت دوربین، حمایت و شناخت آقای فرجی به‌عنوان مدیر شبکه ۲ سیما از ساخت برنامه‌های متفاوت و جذاب و فیلمنامه مجموعه که بن‌مایه اصلی آن، قابلیت تبدیل‌شدن به اثری شاخص را داشت. «مرگ تدریجی یک رویا» تعریف امروزی از تقابل دو خانواده متجدد و سنتی ارائه می‌دهد.خانواده‌ای سنتی که بسیار هم متجدد است اما فراتر از اصول حرکت نکرده است. در این خانواده، فرهنگ، سنت و تجدد پله‌به‌پله با زنجیره‌های محکمی در کنار هم قرار گرفته است. اما در نقطه مقابل خانواده مارال عظیمی را داریم؛ خانواده‌ای مدرن که همه سنت‌ها را فراموش کرده است. تضاد این دو فرهنگ، بحرانی را به‌وجود می‌آورد که امروزه آن را در خانواده‌ها و رفتارهای افراد جامعه خودمان هم می‌بینیم. خوشبختانه کار یکدست و پرمعنا شده است و می‌توان ادعا کرد که بعد از «زیر تیغ»، «مرگ تدریجی یک رویا» موفقیت‌هایی در همان اندازه و یا بیشتر داشته است.
▪ خان‌دایی «زیر تیغ» در پیشبرد قصه و پدر «شکرانه» در چینش حوادث تاثیرگذار بود. نقش یزدان‌پناه در «مرگ تدریجی یک رویا» چقدر پررنگ است؟
ـ در زمان مطالعه فیلمنامه متوجه اهمیت نقش شدم، البته کارهای اصلی تولید خارج از کشور انجام شده بود که من به جمع بازیگران مجموعه پیوستم. با توضیحات آقای جیرانی اطمینان پیدا کردم که نقش اثرگذار است ولی نه به اندازه خان‌دایی «زیر تیغ»؛ این نقش نتیجه تفاهم من و آقای جیرانی است که درست و به اندازه هم هست. آقای جیرانی ساختمان و ساختاری از خانواده را معرفی می‌کنند که هر کدامشان شرح وظایف و رفتارهای معین و مشخصی دارند. ستون اصلی این خانواده پدر است که یک عنصر فرهنگی است. او یک دبیر بازنشسته ادبیات است که در زمینه نشر کتاب به فعالیت پرداخته است و با ورود فرزندش به این حرفه، به‌عنوان یک ناشر موفق مطرح شده است. آقای جیرانی به‌خوبی شخصیت‌ها را در کنار هم قرار دادند. یکی دیگر از عواملی که مرا به پذیرش نقش ترغیب کرد اثرگذاری نقش پدر در یک ساختمان معین و تعریف‌شده از یک خانواده بود.
▪ در روند داستان این نقش پررنگ‌تر خواهد شد؟
ـ بله، در همین ساختاری که پدر حامد دارد، نقش پررنگ‌تر می‌شود اما به‌هرحال محور اصلی ازدواج حامد است با دختری اهل قلم و کتاب با ریشه‌های سست و تضادهایی که موجب ایجاد بحران می‌شود و این بحران ماجرای اصلی قسمت‌های آینده را می‌سازد.
▪ از همکاری با آقای جیرانی بگویید. ایشان از سینما به تلویزیون آمده‌اند، به تصور شما، چقدر جنس کارگردانی‌شان متفاوت بود؟
ـ آقای جیرانی را از ۳۰ سال قبل می‌شناختم، منتقد و اهل قلمی که سینما را به‌خوبی می‌شناختند و در زمینه نگارش فیلمنامه با کارگردانان همکاری می‌کردند. همیشه به این موضوع فکر می‌کردم که چرا اینقدر دیر به سینما وارد شدند. جیرانی شناخت درستی از تکنیک و زیبایی‌شناسی سینما دارد و روی بازی‌ها خیلی تأمل می‌کند. اغلب بازیگران جلوی دوربین جیرانی بازی متفاوتی ارائه می‌دهند. نظمی در ذهن آقای جیرانی هست که اجازه نمی‌دهد بازیگر بیش از آن اندازه‌ای که لازم هست جلوی دوربین بازی کند و به بیان دیگر جلوی اغراق را می‌گیرد. اگر مدیریت سازمان از سرمایه‌های اینچنینی حمایت کرده و از تجربه‌ها استفاده کند در آینده شاهد کارهای شاخص در عرصه تلویزیون خواهیم بود. آقای جیرانی مدیوم سینما را می‌شناسد و با این کار نشان داد که تلویزیون را هم به خوبی می‌شناسد و به آن فکر کرده است و از همه مهم‌تر دغدغه اجتماعی دارد ؛اینکه دغدغه‌های یک هنرمند، دغدغه مردم جامعه‌اش باشد ارزشمند و قابل احترام است.
▪ از نتیجه کار هم راضی هستید؟
ـ به هر حال با سال‌ها تجربه، هنگام مطالعه فیلمنامه به خوبی پی به دورنمای اثر می‌برم و در مورد آینده و سرنوشت اثر ابهام ندارم. این توفیق دور از ذهن نبود و در واقع همان توقعی که از خلاقیت‌های آقای جیرانی در ذهن داشتم به روی آنتن آمده است، مضاف بر اینکه تلاش عوامل حرفه‌ای پشت دوربین نتیجه کار را رضایت‌بخش کرده است.
▪ معمولاً بعد از اینکه بازیگر در نقش خوش می‌درخشد، تا مدتی پیشنهادهای بعدی هم با همان حال و هوای نقش سابق است و...
ـ ... درست است عدم توجه مدیران فرهنگی به کیفیت و تقویت ساختار آثار موفق سبب می‌شود که بخش پایین‌دست تولید به کپی این آثار بپردازد. بعد از «زیر تیغ» در حدود ۵ سریال ۹۰ قسمتی پیشنهاد شد که اولین جمله تهیه‌کنندگانش این بود: آقای توکلی در حال تولید سریالی هستیم که در آن دایی «زیر تیغ» عمو است یا اینکه کارمند بازنشسته بنگاه معاملاتی و ملکی است و یا...» یعنی در بخش ضعیف کار که در حافظه کارگردانان نقش بسته است سرمایه‌گذاری می‌شود به همین دلیل به تولید و کارگردانی کار تازه‌ای می‌اندیشم.
▪ از توجه کارگردانان به دغدغه‌های مردم جامعه به عنوان شاخصه ارزشمند در امر کارگردانی یاد کردید، پس کار جدیدتان مضمونی اجتماعی خواهد داشت؟
ـ محور اصلی آن ازدواج ۲ خانواده پایبند به آیین‌ها و سنت‌هاست اما اجازه دهید توضیحات بیشتر را به آینده و قطعی شدن تولید موکول کنیم.
▪ و مسلماً تلاش خواهید کرد متفاوت از آثاری شود که تاکنون در آن حضور داشته‌اید.
ـ اولین ویژگی‌ یک هنرمند، راستگویی است؛ اینکه مساله مورد نظر را شفاف پرورش دهد. هر اثر هنری که طی دوران زندگی برخورد کرده‌ایم و لذت برده‌ایم حتماً درونمایه راستگویی هنرمند در آن مستتر بوده است. در کیفیت آثار سختگیر نیستم، وسواس و دقت نظر من در طرح حقایق است. معتقدم هر اثری که ساخته می‌شود باید بنیان واقعیت و حقیقت را در درون داشته باشد. مطمئناً چنین اثری حتی اگر در ساختار و تکنیک هم ضعف‌هایی داشته باشد چون حرف دل را زده است با مخاطب رابطه برقرار خواهد کرد. در تمام سال‌های عمرم تلاش کرده‌ام در نگاهم راستگویی و حقیقت وجود داشته باشد.
▪ شاخصه و ویژگی بارز بازیگری هوشنگ توکلی که تلاش کرده است همواره به آن پایبند باشد چیست؟
ـ مخاطب دوست دارد خیال یا ذهن خلاق بازیگر را ببیند، صدایش را بشنود، حرفش را بفهمد و احساس شفاف و لطیف بازیگر را درک کند؛ این همان قاعده‌ای است که در تمام نقش‌هایم سعی کرده‌ام آنها را مرور کنم. امیدوارم این شاخصه‌ها در نقش‌آفرینی‌هایم محسوس و قابل درک باشد.
نرگس عاشوری
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید