چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

دختران رؤیائی - DREEM GIRLS


دختران رؤیائی - DREEM GIRLS
سال تولید : ۲۰۰۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : لارنس مارک
کارگردان : بیل کاندون
فیلمنامه‌نویس : بیل کاندون، برمبنای کتابی نوشتهٔ تام آین
فیلمبردار : توبایس شلیسلر
هنرپیشگان : جیمی فاکس، بیونسه نولز، ادی مورفی، دنی گلاور، جنیفر هادسن، آنیکا نونی رُز، کیت رابینسن و شارون لیل
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۱ دقیقه


دههٔ ۱۹۶۰. ̎افی̎ (هادسن)، ̎لورل̎ (رُز) و ̎دینا̎ (نولز)، که هر سه خواننده‌اند، رفته رفته درمی‌یابند که جامهٔ عمل پوشانده شدن به عجیب و غریب‌ترین رؤیاهایشان یعنی چه. این‌ سه طی یکی از برنامه‌های استعدادیابی محلی توسط ̎کورتیس تیلر جونیر̎ (فاکس)، کارگزاری جاه‌طلب، کشف می‌شوند. دیری نمی‌گذرد که فرصتی استثنائی در اختیارشان قرار داده می‌شود: به آنان پیشنهاد می‌شود در کنسرت خوانندهٔ مردم‌پسند، ̎جیمز تاندر ارلی̎ (مورفی) شرکت کنند و ترانهٔ افتتاحیهٔ کنسرت را بخوانند. پس از آن، آنان که توسط ̎تیلر̎ به یک ماشین تولید ترانه‌های روز تبدیل می‌شوند و تحت عنوان (گروه) ̎رؤیاها̎ شهرت پیدا می‌کنند. در این‌جا در حالی‌که ̎تیلر̎، ̎افی̎ را که بسیار بااستعداد است کنار گذاشته و ̎دینا̎ را که ملیح‌تر است به‌عنوان زرورق گروه انتخاب کرده، رفاقت و دوستی نیز زیر پا گذاشته می‌شود و حالا این سه دختر شهرستانی با آن رؤیاهای بزرگ شهری‌شان، آرام‌آرام پی می‌برند که قیمت شهرت احتمالاً بیش از آن چیزی است که فکرش را می‌کرده‌اند.
● سرانجام پس از شکست شبح اُپرا، اجاره و تهیه‌کنندگان، سه نمایش موفق برودوی در اقتباس‌های سینمائی‌شان (به ترتیب به کارگردانی جوئل شوماکر، ۲۰۰۴؛ کریس کولامبوس، ۲۰۰۵ و سوزان استرومن، ۲۰۰۵)، به نوبت به دختران رؤیائی‌ رسید تا این یکی لااقل کار را درست انجام دهد. اقتباس سینمائی‌ کاندون از نمایش اصلی ـ که در سال ۱۹۸۱ در برودوی به روی صحنه رفت ـ در زمینه‌ای موفق شده که آنهای دیگر به آن توجه نداشتند: در حالی‌که به‌عنوان یک فیلم سینمائی مستقل به خودش تکیه دارد کاملاً به مصالح اصلی وفادار مانده. با آن‌که نمایش دختران رؤیائی در سال ۱۹۸۱ شش جایزهٔ تونی برد ولی جایزهٔ بهترین موزیکال سال را به نُه باخت. البته ۱۵۳۱ شب اجرا داشت و کارگردان ـ طرح رقص‌اش مایکل بنت چند سال بعد با گروه رقصندگان (ریچارد آتن‌بارو، ۱۹۸۵) به شهرت رسید و سرانجام سی و خرده‌ای ساله، درگذشت. کاندون فیلمش را به بنت تقدیم کرده و در طراحی‌ها گوشه چشمی هم به کار بنت داشته است. کاندون، همان‌طور که در فیلم‌نامه‌ٔ شیکاگوی خود (ساختهٔ راب مارشال، ۲۰۰۲) نشان داد، خوب می‌داند که قبولاندن یک فیلم موزیکال به مخاطبانی که با این ژانر مأنوس نیستند، چه دشواری‌هائی دارد: در شیکاگو، ترانه‌ها از تخیلاتِ شخصیت‌ها سرچشمه می‌گرفتند. در این‌جا نیز چند ترانهٔ اول از خود داستان سرچشمه می‌گیرند. اما کاندون آرام آرام این تمهید را رها و تماشاگر را با روش سنتی موزیکال آشنا می‌کند ـ ابتدا با تدوینی ویدئو کلیپ‌وار و کوتاه در لابه‌لای داستان و سپس با ترانه‌هائی که در واقع جای گفت‌وگوها را در بخش‌های احساسی فیلم گرفته‌اند. این در آمیختن نه‌تنها راحت و بدون توی چشم زدن صورت گرفته بلکه بستری ایجاد کرده برای جاانداختن هم‌زمان یک فیلم موزیکال و یک ̎فیلم سرگذشت‌نامه‌ای̎ موزیکال که بازی‌ها، داستانش را جلو می‌برند. نتیجه اثری بسیار دلچسب و لذت‌بخش از کار درآمده است.


همچنین مشاهده کنید