دست و پای کسی را در گردو گذاشتن

عبارت ضرب المثل بالا درباره كسی به كار می رود كه او را در تنگنای كاری با مشكلی قرار دهند كه خلاصی از آن مستلزم زحمت بسیار باشد .
گربه های نیمه وحشی در سرقت و دزدی ، ید طولانی دارند و صدای پایشان شنیده نمی شود و بعلاوه از هر روزنه و سوراخی می توانند عبور كنند ، لذا هنگام شب اگر احیاناً یكی از اطاقها در و پنجره اش قدری نیمه باز باشد و یا به هنگام روز ، كدبانوی خانه بیرون رفته باشد ، فرصت را از دست نداده داخل خانه می شود و در آشپزخانه مرغ بریان و گوشت خام یا سرخ كرده را می رباید و به سرعت برق از همان راهی كه آمده خارج می شود . برای رفع زحمت ازاین نوع گربه های دزد و مزاحم فكر می كنم نوشته شادروان امیر قلی امینی به مقصود باشد كه می نویسد ( سابقاً افراد بی انصافی بودند كه وقتی گربه ای دزدی زیاد می كرد و چاره كارش را نمی توانستند بكنند ، قیر را ذوب كرده و در پوست گردو می ریختند و هر یك از چهار دست و پای او را در یك پوست گردوی پر از قیر فرو می بردند و او را سر می دادند . بیچاره گربه ، به این حال هم به زحمت راه می رفت و هم ، چون صدای پایش به گوش اهل خانه می رسید ، از ارتكاب دزدی باز می ماند . آری گربه دزد با این حال و روزگاری كه پیدا می كرد نه تنها سرقت و دزدی از یادش می رفت بلكه غم جانكاه بی دست و پایی كافی بود كه جانش را به لب برساند و از شدت درد و گرسنگی تلف شود .

منبع : شمیم