شهر فرشتگان حاتمی کیا(حلقه ی تقلید)

همواره سینمای ماوراء مورد توجه مخاطب سینمایی بوده و هست و حتی می توان گفت این میل نشئت گرفته از حسّ بالقوه ای است که انسان را ترغیب به کشف نا شناخته ها و نا دیده ها ، در پی شنیده هایی چند، می کند امّا وارد شدن به این عرصه و گام نهادن در این مسیر کوله باری از تجربه و تکنولوژی و تمهیداتی از پیش تعیین شده می خواهد که دست مبارک ما از آنها خا لی است.
در این فقره کارگرانان زیادی با تلفیق ژانر های معمول سینما آثاری بس شگفت انگیز و باور پذیروجاودانه خلق کردند که سهم ما آن شده که می بینیم.
تلویزیون امروز ما بصورتی جن زده و غیر طبیعی مدام در حال پخش سریال هایی از قبیل "حلقه سبز " و تولید بیشتر آنها ست. اینجانب بدلیل زمان عمده ی پخش سریال هایی از این دست ،نام "سریال های رمضانی" را بر آنها نهادم.امّا همانطور که می بینیم پخش آنها پا را فراتر از یک یا دو ماه گذاشته و به تعبیری جالبتر پخش
آنها "چهار فصل"گردیده است و اگر به همین ترتیب پیش برود شاهد سریال" نود شبی" هم از این ژانر خواهیم بود. البته اقبال عمومی اویل کاردر حرکت سیما و سینما به این مسیر ،بی تأثیر نبوده که این امری بدیهی و طبیعی است و بدیهی تر از آن اینکه تکرار تسلسل وار موجب دلزدگی عمومی شده و می شود.
از اوایل انقلاب موضوعاتی از قبیل ازدواج و طلاق ، جنگ و فقر و... در آثار بصورت عمده وجزء بکار رفت که بجز خالی شدن سینماها ورکود وشکست صنعت سینمایی ایران چیز دیگری را عاید ما نکرد . لازم به ذکر است که طرح کردن موضوع بصورت بدیع ومبتکرانه حال به قول معروف هر چند سوژه نخ نما شده باشد موجب تولید آثاری جاودانه شده و می شود که استقبال عمومی را هم بدنبال دارد.
همانطور که گفته شد در این برهه از زمان شاهد پخش سریال حلقه ی سبز از سری سریال های رمضانی سیما هستیم ،که علاوه بر دلزدگی و روی گردانی مخاطب از صنعت سینما از منظر روانشناسی مردم را بسوی وضعیت نامطلوب روانی سوق خواهد داد.پرداختن بیش از حد به این موضوع آنهم از طریق رسانه ی ملّی و فراگیر تلویزیون که همه جور مخاطبی را از هر جایگاه اجتماعی وعلمی و سنّی و ... در بر می گیرد کاری اشتباه است.
با توجه به عکس العمل که از عموم مردم در قبال پخش سریال حلقه ی سبز می بینیم و می شنویم سریال حلقه سبز را می توان برداشتی ضعیف از اثر زیبای Brad Siberling با نام city of Angel (شهر فرشتگان) که خود براساس فیلم Wings of Desire است،قلمداد کرد. در صورت تماشای این فیلم به شباهتهای زیادی بر می خوریم که به چند مورد از آنها بسنده می کنیم :
۱) شباهت میان کاراکترها و شخصیت ها؛
در شهر فرشتگان شخصیت seth(نیکلاس کیج) که یک فرشته ی مرگ و از عالم ماوراء است در مقابل شخصیت magi(مگ رایان) که یک پزشک جراح خبره است قرار می گیرد و با کمی تغییر در حلقه سبز شاهد شخصیّت روح حسن گلاب (حمید فرخ نژاد) که یک بیمارمعلول حرکتی به اغما رفته ی ماورایی در مقابل خانم دکترگلبهار پزشک جراحی (سیما تیر انداز)که مراحل آموزشی کار خود را در بیمارستان می گذراند هستیم.
۲) ویژگی های شخصیتی (که یک موجود ماورایی می تواند داشته باشد) ؛
در مورد ویژگی های شخصیتی کاراکتر های ماورایی که می توان گفت برداشت شخصی کارگردانان از مقوله ی روح و زندگی آن است ، می توان گفت شباهتهای بیشماری وجود دارد از قبیل علاقه ی هر دو به زندگی به معنای واقعی ، عشق ورزیدن و داشتن حس های گوناگون مثل حس چشایی و تجربه کردن آن ها از طریق یک موجود زنده که حال فرقی نمی کند خانم دکتر گلبهار باشد یا maggi .
۳) شباهت بعضی لوکیشن ها و سکانسها ؛
در شهر فرشتگان صحنه ای داریم که همه ی موجودات ماورایی در کنار ساحلی آرام در حالی که به موسیقی ماورایی هم گوش می کنند به طلوع خورشید و آسمان خیره شده اند ، در حلقه ی سبز شاهد ایستادن صف گونه ی ارواح در حالی که به نقطه ای از آسمان خیره شده اند و موسیقی ماورایی هم در حال پخش است یا می توان به علاقه ی کاراکتر های ماورایی به ارتفاع و نشستن در جاهای نامرسوم ازمنظر انسان و حتّی می توان به دوستی هر دو شخصیت یعنی sethو حسن گلاب با یک کودک دختر آن هم از نوع معصوم اشاره کرد.
امّا ازتفاوتهای فاحشی که میان این دو اثر می توان بر شمرد ، می شود به برتری تکنولوژی و جلوه های ویژه ی تصویری شهر فرشتگان در مقابل حلقه سبز اشاره کرد که سهم بسزایی درباور داشتن و قبول کردن آثار در این ژانر دارد.با این وجود چیزی که این میان نمی بایست فراموش می شد حقوق اثر شهر فرشتگان بود که متأ سّفا نه در هیچ یک از تیتراژهای آغازین یا پایانی حلقه سبزشاهد این موضوع نبودیم.در آخر، با وجود گلایه های بسیار و باتوجّه به این موضوع که آرزو بر جوانان عیب نیست ناچارم نوشته ام را با آرزوی کارهای خوب برای کارگردانان سینمای ایران که چندی است شاهد اثر در خور توجهی از آنان نبوده ایم به پایان برسانم .

احسان افشارمنش