پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

الزامات تحول در آموزش و پرورش


الزامات تحول در آموزش و پرورش
دستگاه عظیم تعلیم و تربیت با بیش از یک میلیون کارمند و بیش از چهارده میلیون دانش‌آموز به عنوان یکی از موثرترین نهادهای سازندگی فرهنگ و دانش این مرز و بوم شناخته می‌شود. به نحوی که اثرپذیری این نهاد عظیم در ساختن دانش‌آموزان تا رسیدن به یک فرد مفید و ارزنده در جامعه، وظیفه این دستگاه را بیش از پیش مهم و ارزشمند می‌کند. در شرایط فعلی خروجی این دستگاه دیوان سالار بیشتر پاسخگوی انتظارات نظام آموزشی در نگاه سنتی را تا حدی برآورده می‌کند و تا رسیدن به نقطه مطلوب، فاصله بسیار است. لذا بحث تحول در آموزش و پرورش و رسیدن به جایگاه واقعی این نهاد به مانند جوامع پیشرفته همواره مورد نظر مسئولین این نهاد بوده است.
برنامه آموزشی مدارس، بیشتر در قالب کتاب‌های درسی و سایر مواد آموزشی و برنامه‌های مکمل با روش‌های سنتی انجام می‌پذیرد، که قادر نیست دانش، نگرش، بینش و رفتار دانش‌آموزان را با باورها و مبانی ارزشی جامعه اسلامی متناسب سازد. به عنوان مثال تلاش‌ها و اقدامات زیادی در آموزش و پرورش بر روی دانش‌آموزان انجام می‌شود اما فارغ‌التحصیلان آن به رغم قبولی با نمرات بالا در دروسی مانند تاریخ، ادبیات، دین و زندگی مطالعات اجتماعی و مهارت‌های زندگی رفتارهای مناسب و روابط سالم اجتماعی از آنها بروز پیدا نمی‌کند. در حالی که آموزش و پرورش بایستی به دنبال بهبود و بهسازی خروجی سیستم خود باشد و برای رسیدن به فردایی بهتر نیازمند یک تحول اساسی است. البته عوامل زیادی بر بهبود کیفیت سیستم تاثیر دارند که بخشی از آن درون سیستمی و بقیه برون سیستمی است. که در نهایت، مقصود نهایی، تحقق اهداف نظام آموزش و پرورش است. اما اینکه چگونه و با چه ساز و کاری برای رسیدن به وضعیت بهتر و مورد انتظار و تحقق آن یعنی هویت، شخصیت و رفتار و عملکرد نظام آموزش و پرورش مدیریت کنیم جای بحث دارد که امید است به همت کارشناسان آموزش و پرورش، تحول در آموزش و پرورش به انحراف کشیده نشود و به سرنوشت بسیاری از شعارهای تبلیغاتی که به صورت مقطعی مطرح می‌شود دچار نشود.
طلیعه شعار امسال رئیس جمهور هنگام آغاز سال تحصیلی در مراسم بازگشایی مدارس بحث تحول بنیادین در نظام آموزشی است که اگر چه شعار زینتی و پرطمطراقی است اما به بار نشستن این نهال نوپا الزامات خاص خود را می‌طلبد که برای شروع بحث مطالبی به اختصار تقدیم می‌گردد؛
۱) برای ایجاد تحول و تاثیرگذاری در سیستم آموزش و پرورش ابتدا باید تحول سازمانی را به مانند یک استراتژی و هدف بلند مدت در نظر گرفت و رفتار و عملکرد در آن به گونه‌ای تغییر کند که در صورت مثبت بودن به تغییر کلی در شخصیت، هویت و عملکرد سیستم منجر شود که در غیر این صورت باریکه آبی است که مسیرش را خود باز می‌کند و بدون هدف خواهد بود. تحول اساسی و بنیادی نیازمند برنامه‌ریزی، شناخت و آگاهی است و به همان نسبت پیچیده و لازمه آن تغییر در ساختار است که منظور تغییر استراتژی مورد استفاده در سیستم، ساخت تشکیلاتی، نوع تکنولوژی، سیستم اطلاعاتی و شیوه‌ تصمیم‌گیری و الگوی استفاده از منابع انسانی، کیفیت رفتار انسانی، کیفیت عملکرد یادگیری و محیط آن، سیر اطلاعات و نحوه ارتباطات در تصمیم‌گیری‌ و همکاری در سیستم است.
۲) یکی از آفت‌های بزرگ نظام‌های اداری‌- بروکراسی، شعارهای کلی و غیر واقعی سخنرانی‌های داغ و پرشور و احساسی بدون پشتوانه علمی، نصایح پدرانه و خالی از روح تعمق و کارشناسی، وضع مقررات خاص و ارسال بخشنامه‌های انبوه و سرگردان است که شاید در برخی موارد موجب تغییرات جزیی شود ولی چون هدفمند نبوده راه به جایی نمی‌برد.
۳) اکثر کارگزاران و مدیران در آموزش و پرورش به افزایش حجم بازده و ارائه آمار و ارقام از وضعیت تعداد فارغ‌التحصیلان، باسوادها، اردوهای برگزیده شده و ... توجه بسیاری دارند که اگر چه این مهم از اهمیت خاصی برخوردار است اما با اهمیت‌تر از آن بهبود در عملکرد بویژه در جهت کارایی و اثربخشی است. کارایی می‌تواند به میزان احداث مدارس جدید، مقاوم‌سازی، هزینه ساخت کتابخانه‌ها و آزمایشگاه‌ها، کیفیت کتاب‌های موجود در مدرسه، نوآوری در ارائه خدمات نوین آموزشی و ... بستگی داشته باشد.
۴) با ساز و کار توانمندی‌های موجود نظام آموزشی و مدیریت راهبردی آنها تنها بخشی از انتظارات در سطوح دانش و مهارت‌های فردی محقق می‌شود در حالی که انتظار داریم تغییرات علاوه بر سطوح دانش، نگرش و بینش و رفتارهای فردی و گروهی دانش‌آموزان را نیز در بر بگیرد. به عنوان مثال دانش‌آموزان پس از گذراندن دروس تعلیمات اجتماعی، تاریخ و هنراز کمک به دیگران و افراد ضعیف جامعه احساس لذت نموده و آن را وظیفه بدانند و یا اینکه در مقابل اهانت و تهاجم به مقدسات و ارزش‌های دینی و ملی، داوطلبانه و آگاهانه واکنش نشان دهند و سنت‌ها و مراسم مذهبی و ملی از جمله درخت‌کاری، چهارشنبه سوری، سیزده به در، عید قربان، عید فطر و آیین‌های ماه رمضان و محرم را مطابق با مبانی ارزشی جامعه برگزار کنند.
۵) اینکه چرا آموزش‌های موجود در نظام تعلیم و تربیت، موجب رفتارهای مناسب اجتماعی، سیاسی، دینی، اقتصادی و ... در دانش‌آموزان نمی‌شود نکته‌ای مهم و اساسی است که باید در فرایند و کارکرد نظام آموزشی و تغییرات سازمانی مورد بررسی و پژوهش قرار گیرد. نگاه به آموزش و پرورش با تاکید افراطی بر نگاه آموزشی از نوع حافظه‌مداری و انتقال دانش نه حصول اهداف، گویای این نکته است که انتظار از سیستم، رسیدن به اهداف و تغییر رفتارهای مطلوب فردی و گروهی نیست و چه بسا نظر مدیران ارشد این دستگاه عظیم چیزی به غیر از این نباشد. این وضعیتی است که هم اکنون شاهد آن هستیم؛ انباشتی از معدل‌های بالا، اما با بینشهای فردی و گروهی غیر مطلوب.
۶) اگر چه تمام این نارسایی‌ها ناشی از نظام تعلیم و تربیت رسمی نیست بلکه بخش مهم آن نهادها و دستگاه‌هایی است که به نحوی بر آموزش و فرهنگ جامعه تاثیر می‌گذارند ولی به خاطر نگاه و تصوری که در هر جامعه پیشرفته‌ای از نظام تعلیم و تربیت است این نقایص پررنگ‌تر جلوه می‌کند.
در کنار همه این برنامه‌ریزی‌های جدید و مطالعات همه جانبه برای بهسازی نظام آموزشی و تحول بنیادین در آن سه شاخصه از همه مهمتر به نظر می‌رسد که عبارتند از؛
الف) دیدگاه‌های افراد نافذ
ب ) ساختار سیاسی جامعه
ج) مبانی ارزشی و فرهنگی جامعه .
به عنوان مثال تغییرنظام متوسطه نیز با رویکرد کارآفرینی، اشتغالزایی و تربیت نیروهای خلاق و هدایت داوطلبان واجد شرایط به تحصیلات عالی در یک فرایند نفس‌گیر انجام گرفته است، که وجودنیروهای تاثیرگذار بعضا غیر کارشناس همواره بر این روند تاثیر نامطلوب گذاشته و مانع از ایجاد تغییرات بنیادی در آن می‌شود.
در این راستا و در جهت برون‌رفت از این موانع، راهکارهای زیر می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد؛
الف) اهداف دوره‌های تحصیلی براساس نیازها و تحولات جهان امروز بانگاهی استراتژیک مورد بازنگری جدی قرار گیرد و از تاثیرپذیری افراد غیرمتخصص در آن جلوگیری شود.
ب) وظایف، ظرفیت‌ها، کارایی‌ و بهره‌وری سازمانی تعلیم و تربیت براساس اهداف شغلی و سند ملی آموزش و پرورش تنظیم گردد.
ج) سیستم ارزشیابی به گونه‌ای تغییر کند که عملکرد را پس از ایجاد تحول به درستی مشخص کند نه اینکه فقط عملکرد کمی را مورد نظر قرار بده.
د) ارائه یک برنامه جامع استراتژیک و راهبردی آموزش و پرورش در افق چشم‌انداز بیست ساله کشور تدوین شود. “شایان ذکر است با این نگرش، سند ملی آموزش و پرورش توسط یک تیم از متخصصان تعلیم و تربیت شروع به کار نموده‌‌اند ولی هنوز به سرانجام نرسیده است.”
نظام تعلیم و تربیت زمانی می‌تواند اثربخش باشد که بتواند تحول را در مراحل فوق به سرانجام برساند و ورودی‌های آن در جریان یک فرایند پویا به نتایجی که همه الزامات و مجموعه‌ای از ویژگی‌های ذاتی مورد انتظار و مطلوب را داشته باشد، برساند.
آموزش‌ و پرورش تحول یافته در نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه منابع اسلامی بارویکرد‌های مختلف قادر خواهد بود شهروندی راتحویل جامعه دهد که علاوه برداشتن شرایط مناسب با ویژگی‌های یک شهروند ایرانی و اسلامی، بتواند با حفظ هویت دینی و ملی به عنوان یک شهروند جهانی نیز ایفای نقش نموده و با جهان در حال تغییر، تعاملی سازنده داشته باشد.
امیرعباس میرزاخانی - دبیر منطقه ۸ تهران
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید