یکشنبه, ۱۸ آذر, ۱۴۰۳ / 8 December, 2024
مجله ویستا

استقلال‌طلبی اکراد در عراق پس از صدام


استقلال‌طلبی اکراد در عراق پس از صدام
● مواضع مسعود بارزانی رئیس منطقه کردستان عراق
«اکراد ملتی ۴۰ میلیون نفری است، با نگاهی به گذشته کشور کردستان در بین چند كشور تقسیم شده است و تاریخ گواه این موضوع است و این واقعیتی تاریخی است که اقدامات عرب و ترک كردن کرکوک و ایرانی کردن کردها نیز موفق نبوده است و هویت کردها با این تقسیم‌بندی‌ها گم نشده است. بنده به عنوان یک فرد به تشکیل یک دولت مستقل کردی به عنوان یک حق طبیعی اعتقاد دارم... در آینده‌ای دور یا نزدیک به موضوع دولت مستقل بعنوان یک واقعیت نگریسته خواهد شد. وجود دولت مستقل کردستان خواب و رویا نیست یک واقعیت و حق مسلم و طبیعی است و من بر این باورم که این واقعیت بالاخره روزی مورد پذیرش واقع خواهد شد».
مسعود بارزانی، رئیس حزب دمکرات کردستان عراق و رئیس كنونی منطقه كردستان عراق، این مطالب را در مصاحبه با شبکه تلویزیونی NTV ترکیه در ۲۵ فوریه ۲۰۰۷ اظهار نمود وی همچنین در مصاحبه با سایت خبری ایلاف فردای آن روز شبیه این مواضع را در خصوص حق استقلال کردها بیان نموده است. هر چند به دلیل تحولات پیچیده و مستمر و پیاپی منطقه و عراق، سیاستمداران و روشنفکران و رسانه‌های گروهی نسبت به تکرار مواضع استقلال طلبانه بارزانی در دو سال اخیر متاسفانه منفعل و بی توجه گردیده‌اند و شاید او به یکی از اهدافش که عادی سازی مسئله استقلال کردها و تشکیل کشور کردستان بزرگ در اذهان عمومی منطقه دست یافته باشد. اما مقطع زمانی اتخاذ این مواضع و چگونگی ابراز آن تعجب برانگیز و قابل تامل است که باید برای بررسی بیشتر ابعاد موضوع کمی به عقب برگردیم. یعنی زمانی که رجب طیب اردوغان نخست وزیر تركیه در اولین جلسه فراکسیون حزبش در مجلس ملی ترکیه در روزهای آغازین سال ۲۰۰۷ سیاست جدید خود را نسبت به عراق اعلام نمود.
اردوغان در این جلسه اظهار می‌دارد: «عراق مهمتر از اتحادیه اروپاست. قرار گرفتن در برابر عمل انجام شده بدون این كه کشورهای همسایه و در راس آن ترکیه را وارد حساب کنند عراق را به اثبات نمی‌رساند. در روز اول عید قربان گفته بودم که مسئله عراق برای ما مهمتر و اولویت دارتر از روند عضویت در اتحادیه اروپا شده است».
وی سپس در ادامه به حساسیت‌های ترکیه در عراق می‌پردازد که مهمترین آنها را اینگونه بر می‌شمارد:« حفظ وحدت سیاسی و تمامیت ارضی عراق، برقراری امنیت و ثبات، تشکیل مجدد معادله نقض شده بین گروه‌های عراقی، حفظ نفوذ حکومت مرکزی در نظارت بر منابع نفتی و توزیع درآمدها، تعدیل قانون اساسی از عناصر تضعیف کننده و تجزیه کننده، حل مسئله کرکوک با توافق و سازش گروه‌هایی که جمعیت کرکوک را تشکیل می‌دهند، خاتمه یافتن موجودیت و فعالیت سازمان‌های تروریستی در عراق، حفظ موجودیت و حقوق ترکمانان در عراق و توسعه همکاریهای تجاری و اقتصادی بین ترکیه و عراق».
با توجه به سخنان اردوغان می‌توان دریافت که اولویت سیاست ترکیه در موضوع عراق بدین ترتیب خواهد بود:
۱) حفظ تمامیت ارضی عراق و عدم تجزیه این کشور (مقابله با استقلال کردها از عراق)
۲) عدم تغییر وضعیت کرکوک به منظور جلوگیری از الحاق این منطقه نفت خیز و استراتژیک به منطقه کردستان عراق که بطور طبیعی روند استقلال کردها را بشدت سرعت می‌بخشد.
۳) مبارزه با فعالیت‌های تروریستی «پ.ك.ك» در کردستان عراق و جلوگیری از اقدامات بر هم زننده امنیت ملی ترکیه که توسط «پ.ك.ك» از خاک کردستان عراق علیه ترکیه سازماندهی و پشتیبانی می‌گردد.
پس از اعلام سیاست دولت اردوغان در خصوص عراق، عبدالله گل وزیر، خارجه ترکیه، ۴ فوریه ۲۰۰۷ به واشنگتن سفر نموده و با مقامات عالیرتبه آمریکا از جمله دیک چنی معاون رئیس جمهور، استفان‌هادلی مشاور امنیت ملی بوش و کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا دیدار و در خصوص روابط دو جانبه و تحولات منطقه بویژه مسائل عراق رایزنی کرد که در بحث عراق نگرانی‌های آنكارا از فعالیت‌های تروریست‌ها از کردستان عراق علیه امنیت ملی ترکیه و وضعیت کرکوک و تاثیرات اقدامات و مواضع رهبران کرد عراقی بر منطقه از محورهای اساسی مذاکرات طرفین بوده است. یک هفته پس از طرف گل به آمریکا ارتشبد یاشار بویوک آنیت رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه راهی واشنگتن شد و علاوه بر مقامات نظامی (همچون عبدالله گل) با دیک چنی و استفان‌هادلی دیدار کرد که قطعا مسئله امنیت ملی ترکیه و همکاری در مقابله با اقدامات تروریستی «پ.ك.ك» از شمال عراق علیه خاک ترکیه یكی از مهمترین محورهای گفت‌وگوهای رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه با مقامات نظامی و سیاسی آمریکا بوده است.
پس از بازگشت عبدالله گل از واشنگتن، رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه ۴ شنبه شب ۱۴ فوریه ۲۰۰۷ که از مراسم تحلیف رئیس جمهوری جدید ترکمنستان باز می‌گشت به خبرنگاران همراهش می‌گوید: «در صورتی كه برقراری مناسبات نزدیک با رهبران منطقه کردستان عراق نتایج مثبتی در تامین آرامش داشته باشد با آنان گفت‌وگو می‌کنیم».
وی در ادامه می‌افزاید: توسعه مناسبات با منطقه کردستان عراق به شرط آنکه این نزدیکی موجب برقراری آرامش و صلح گردد و نتایج مثبتی در پی داشته باشد محتمل است.
نخست‌وزیر ترکیه همچنین تاکید می‌کند: اگر حاصل هر گامی که در این راستا برداشته می‌شود برای ما و اکراد آرامش داشته باشد همیشه آماده تحقق آن هستیم.
این موضعگیری جدید نخست وزیر ترکیه که روزنامه «حریت» آن را تحت عنوان «اولین پیام گرم به رهبران کردهای عراقی» به عنوان تیتر اول شماره ۵ شنبه ۱۵ فوریه انتخاب کرده بود از سوی رهبران منطقه کردستان عراق نیز با استقبال گرمی روبرو شد. دفتر مسعود بارزانی در بیانیه‌ای از اظهارات اردوغان استقبال کرد و ابراز امیدواری نمود که اگر جریان به همین روال پیش رود موجب حل و فصل مشکلات و اتخاذ راه‌حل‌ها شود.
«عدنان مفتی»، رئیس مجلس منطقه کردستان عراق نیز در مصاحبه با شبکه تلویزیونی NTV اظهارات نخست وزیر ترکیه را در این مقطع زمانی به نفع طرفین دانست و اظهار داشت ما صمیمانه از اظهارات نخست وزیر ترکیه استقبال می‌کنیم. این گونه موضعگیری‌ها به مصلحت عراق نیز می‌باشد و تاثیر مثبتی در میان ساختارها و گروه‌های شهر کرکوک بر جای خواهد گذاشت.
از سوی دیگر، «نچیروان بارزانی» نخست وزیر منطقه کردستان عراق نیز با ابراز خرسندی از اظهارات اردوغان گفت‌وگو را بهترین شیوه حل مشکلات ارزیابی کرد.
اظهارات اردوغان اما در داخل ترکیه با موضعگیری منفی و تند رهبران احزاب ملی گرای ترک و فرماندهان عالیرتبه نظامی رو برو گردید که انعکاس اظهارات تند آنان و همچنین مواضع دولتمردان همسو با اردوغان از نظریه مذاکره با رهبران كردستان عراق به بحران جدید تبلیغاتی دیگری در آستانه انتخابات مجلس تبدیل گشت. اما کردها در داخل ترکیه و در کردستان عراق بر حمایت از موضع اردوغان تاکید می‌کردند. شهردار دیاربکر بارزانی و طالبانی و اردوغان و نجدت سزر را برای برگزاری مراسم عید نوروز رسما دعوت می‌نماید. مسعود بارزانی نیز بیست فوریه در مصاحبه با روزنامه فرانسوی «لوموند» رسما اعلام می‌کند: کردها برای ایجاد روابط قوی با دولت ترکیه از طریق حزب عدالت و توسعه این کشور به ریاست رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه بسیار جدی هستند.
سرانجام شورای امنیت ملی ترکیه پس از بازگشت ارتشبد «یاشار بویوک آنیت» از واشنگتن ۲۳ فوریه با بررسی مسئله مذاکره با رهبران کرد شمال عراق در خصوص جلوگیری از تروریسم «پ.ك.ك» موفق شد اختلاف نظامیان و دولتمردان در این موضوع را به شکلی خاتمه دهد و در بیانیه پایانی جلسه شورای امنیت ملی آمده است: وضعیت امنیتی عراق و ابعاد درگیری‌های امنیتی بررسی گردید و بر لزوم حفظ و تمامیت ارضی و وحدت سیاسی عراق تاکید شده، به امنیت تضمین مرزها و برقراری امنیت آنها، تامین ثبات، افزایش تماس با كشورهای منطقه اشاره شد. همچنین در راستای رفع نگرانی‌های اساسی که در خصوص وضعیت عراق داریم، افزایش تلاش‌های سیاسی و دیپلماتیک به منظور برطرف کردن بحران و بی ثباتی ناشی از اختلافات کرکوک در عراق و از بین بردن خطری که از شمال عراق تهدید می‌کند، مفید تشخیص داده شده است.
بدین ترتیب شورای امنیت ملی ترکیه نیز با انجام مذاکرات با رهبرانی کردستان عراق در استمرار فعالیت‌های سیاسی و هماهنگی‌های دیپلماتیک با کشورهای همسایه و منطقه موافقت نمود.
حال در چنین شرایطی که دولتمردان آنکارا با پشت سر گذاردن مخالفت‌های شدید ملی گرایان ترک و نظامیان توانستند اجماع ملی را در مذاکره با رهبران کردستان عراق بدست آورند كه یکباره مسعود بارزانی دو روز بعد در مصاحبه با شبکه تلویزیونی NTV ترکیه در خصوص استقلال کردها و حق تشکیل یک دولت مستقل و همچنین مباحثی مانند کرکوک، فعالیت‌های «پ.ك.ك» در شمال عراق مطالبی را بر زبان آورد که قطعا موجب بر هم خوردن زمینه‌های مذاكره‌ای گردید كه طیب اردوغان آن را مطرح كرده و با تحمل فشارهای زیادی توانسته بود موافقت شورای امنیت ملی ترکیه را بدست آورد.
رجب طیب اردوغان در پاسخ به اظهارات رئیس اقلیم کردستان عراق می‌گوید اظهار نظرها در این مورد باید با دقت صورت گیرد و این‌گونه برخوردها به تامین صلح، دوستی و برادری کمک نمی‌کنند و از نظر آینده عراق نیز اشتباه است. از سوی دیگر عبدالله گل وزیر خارجه ترکیه نیز اینگونه موضعگیری‌ها که در شرایط سخت كنونی عراق اتخاذ می‌شود غیر عقلانی و تندروانه ارزیابی کرد. بدین ترتیب دولتمردان آنكارا كه خود مبدع و طراح گفت‌وگو با رهبران منطقه كردستان عراق بودند مجبور شدند که بدلایل سیاسی و اجتماعی داخلی ترکیه نسبت به مواضع تندروانه بارزانی موضعگیری منفی نمایند.
● بررسی عوامل خارجی استقلال طلبی اکراد عراقی
علل و عوامل اتخاذ مواضع تندروانه بارزانی پس از آنکه شورای امنیت ملی ترکیه مذاکره دولت آنکارا را با رهبران منطقه کردستان عراق تصویب و تایید نمود. در فرصتی دیگر که به مسائل مرتبط با مذاكرات رهبران كردهای عراقی و دولت ترکیه خواهیم پرداخت بررسی می‌نماییم. اما در این بخش در پی آن هستیم تا به بررسی شرایط موجود و عللی که زمینه ساز اتخاذ اینگونه مواضع توسط بارزانی که قطعا تجزیه عراق و تغییر جغرافیای سیاسی منطقه را در پی خواهد داشت بپردازیم و ببینیم چه تغییراتی در تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای بوجود آمده که مسعود بارزانی به عنوان یک سیاستمدار محافظه کار کرد شناخته شده است این چنین بدون دغدغه از تغییر جغرافیای سیاسی منطقه سخن می‌گوید چرا با عکس العمل جدی منطقه‌ای و بین‌المللی مواجه نمی‌شود. چرا اگر ترکیه از لزوم رعایت حقوق ترکمانان سخن میگوید و یا نسبت به وضعیت بحرانی کرکوک ابراز نگرانی می‌کند یا اگر ایران با گروه‌ها و بخشهای جمعیتی عراق ارتباط برقرار میکند یا اگر کشورهای عربی نسبت به وضعیت ساختار سیاسی در بغداد اظهار نظر می‌کنند به نقض حاکمیت ملت و دولت عراق و مداخله در امور دیگر کشورها متهم می‌شوند اما اگر كردهای عراقی تجزیه کشورهای همسایه را حق مسلم و طبیعی می‌دانند اعتراضی برنمی‌آید. به نظر می‌رسد که این موضعگیری‌های استقلال طلبانه کردها منشا داخلی عراقی و منطقه‌ای و بین‌المللی داشته وگرنه در ساختار قدرت کردها تغییرات چندانی بوجود نیامده که موجب چنین تندروی‌هایی گردد.
الف ) شرایط منطقه‌ای
به نظر می‌رسد در تحولات سیاسی به وجود آمده پس از روی کار آمدن دولت نئو محافظه کار بوش در آمریکا و حوادث پس از ۱۱ سپتامبر شرایط منطقه‌ای به گونه‌ای شکل گرفته است که این فرصت را برای کردها بوجود آورده تا مانور سیاسی خود را از درخواست مشارکت سیاسی در قدرت مرکزی و کسب آزادی‌های سیاسی و فرهنگی در استان‌های کردنشین و در نهایت کسب فدرالیزم، به سطح استقلال از عراق و حتی استقلال كل مناطق کردنشین کشورهای همسایه و تشکیل دولت مستقل كردی در خاورمیانه ارتقا دهند و در این میان کشورهای عربی، سوریه، ایران و ترکیه بعنوان قدرت‌های اصلی تاثیر گذار و تاثیر پذیر در این موضوع نیز با شرایطی روبرو شده‌اند که نتوانسته‌اند مانع از این تغییر سطح استقلال طلبی کردهای عراقی گردند.
۱) کشورهای عربی
کشورهای عربی منطقه پس از حوادث یازدهم سپتامبر و حملات تبلیغاتی سیاسی نئو محافظه کاران حاکم بر کاخ سفید در خصوص لزوم تغییر حاکمان مستبد عرب و جایگزینی دمكراسی آمریکایی، کاملا در موضع دفاعی فرو رفته بودند که با حمله آمریکا به عراق و سرنگونی اولین رژیم دیکتاتور عربی و استقرار حکومت جدید (عمدتا سنیان، شیعیان و کردها) این نگرانی بشدت افزایش یافت. از سوی دیگر دولتمردان عرب منجمله از اینکه هدف بعدی آمریکا در منطقه باشند هراسان بودند اما پس از آنکه امریکاییها در عراق شکست خوردند بتدریج این نگرانی جای خود را به توجه نسبت به وضعیت اعراب سنی عراقی در ساختار قدرت بغداد داد و عمده تلاشهای دو سه سال اخیر اعراب به كسب حقوق بیشتر برای اعراب سنی از آمریکا در عراق و دور کردن شیعیان از قدرت در بغداد مصروف گردید.لذا ملک عبدالله، شاه اردن، مسئله خطر «هلال شیعی» در منطقه را مطرح می‌کند یا حسنی مبارک از پیروزی شیعیان عراق و لبنان از ایران سخن می‌گوید و ملک عبدالله عربستان از اینکه ایران پیروز اصلی حمله آمریکا به عراق گردیده است ابراز نگرانی می‌کند و هیچ رهبر عربی را نمی‌بینیم که از كسب امتیازات ویژه و خاص توسط کردها در عراق با حمایت مستقیم و آشکار آمریکا و خطر تجزیه کشور عربی عراق بدست کردها که آن را رسما و علنا بر بالاترین سطح اعلام می‌نمایند ابراز نگرانی کند، البته شاید که آنان تجزیه عراق را در شرایط کنونی قابل تحقق نمی‌بینند و خطرات اینگونه اظهارات و مواضع استقلال طلبانه کردها را بیشتر متوجه ترکیه و ایران و حداکثر بخش اندکی از كردهای سوریه می‌دانند که در خصوص سوریه، این میزان کم فشار را برای دولت بشار اسد كه هماهنگی و همسوئی مناسبی با برادران بزرگتر عرب خود (عربستان و مصر) بعمل نمی‌آورد تنبیه مفیدی می‌دانند تا دست نیاز سوریه به برادران بزرگتر خود بیشتر دراز گردد. بنابراین می‌بینیم که اعراب علیرغم روابط خاص خود با امریکا و نقش تاثیر گذارشان بر تحولات منطقه و جهان هیچگونه حساسیتی نسبت به اقدامات و مواضع استقلال طلبانه کردهای عراقی نشان نمی‌دهند.
اما اعراب باید بدانند با توجه به روند کنونی حمایت آمریکا از کردها استقلال کردستان عراق خیلی غیر محتمل به نظر نمی‌رسد که در آن صورت دو احتمال برای آینده عراق متصور خواهد بود با یک عراق عربی با سرزمین کنونی مناطق عرب نشین عراق در منطقه باقی خواهد ماند که در آن شیعیان اکثریت مطلق جمعیت و طبیعتا حاکم اصلی بغداد خواهند شد و اعراب سنی از این وضعیت حداقلی نیز به شدت به وضعیت متنازلی سقوط خواهد کرد که قطعا با توجه به روند كنونی درگیریهای عراق، افزایش درگیریهای مذهبی و حتی احتمال سرایت آن به کل منطقه قابل پیش بینی است یا اینکه مناطق شیعه نشین عراق نیز برای خود اعلام دولت مستقل کرده و یک دولت شیعی نزدیک به ایران با منافع نفتی گسترده در جنوب عراق و در همسایگی مناطق شیعه نشین عربستان شكل خواهد گرفت كه در هر دو صورت منافع اعراب به خطر خواهد افتاد بویژه آن‌كه دولت كردی در جبهه شرقی منطقه عربی رابطه گرمی نیز با غرب و آمریكا و همچنین اسرائیلی‌ها داشته باشد.
۲) سوریه
با حمله آمریكا به عراق و سرنگونی رژیم بعث صدام حسین و با توجه به مواضع برخی از نئومحافظه كاران مبنی بر لزوم چرخش نیروهای آمریكایی به چپ و حل مسئله سوریه، دولت بشار اسد تلاش نمود از موقعیت آمریكا در عراق و ایجاد فرصت برای تصمیم گیریهای بعدی كاخ سفید در منطقه جلوگیری نماید و لذا پر هزینه تر كردن حمله آمریكا به عراق، مرزهای سوریه براساس ادعای مقامات عراقی به یكی از مبادی اصلی ورود نیروهای مخالف آمریكا به درون عراق مبدل گردید.
از طرفی، با قتل «رفیق حریری»، نخست وزیر لبنان و خروج نیروهای سوریه پس از ۲۹ سال از لبنان و حاكم شدن جناح مخالف سوریه بر لبنان و باز شدن پرونده بررسی بین‌المللی قتل حریری و محاكمه عاملان آن و كشیده شدن پای سوریه به این پرونده براساس قطعنامه‌های سازمان ملل به نظر می‌رسد كه اولویت اصلی سوریه كماكان لبنان و سپس اسرائیل و در مرحله سوم عراق می‌باشد كه در عراق نیز دولتمردان دمشق نحوه مشاركت بعثیهای عراقی نزدیك به حزب بعث سوریه در ساختار قدرت بغداد را اولویت خود در شرایط جدید قرار داده‌اند و حساسیت چندانی نسبت به اقدامات و مواضع استقلال طلبانه كردهای عراقی از خود نشان نمی‌دهند.
۳) ایران
حاكمیت دولت تندرو بوش بر كاخ سفید و مطرح شدن ایران به عنوان یكی از سه محور شرارت توسط رئیس جمهور آمریكا و مطرح كردن موضوع انرژی هسته‌ای ایران در ابعاد بین‌المللی از سوی آمریكا و سه كشور آلمان، فرانسه و انگلستان و همچنین ادعاهای آمریكا مبنی بر مداخله ایران در عراق و تحریك اعراب به مقابله با آنچه كه نفوذ ایران و شیعه در منطقه نامیده می‌شود مسائل مهم و استراتژیكی است كه دولتمردان تهران را در سال‌های اخیر به خود مشغول ساخته و از ابراز عكس العمل نسبت به اقدامات و مواضع استقلال طلبانه كردهای عراقی باز داشته است از طرفی نباید فراموش كرد روابط نزدیك ۳۷ ساله ایران با كردهای عراقی بویژه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی و همكاری كردهای عراقی با جمهوری اسلامی در دوران جنگ تحمیلی علیه رژیم بعث صدام و همچنین روابط كردها و شیعیان در دوران مبارزه با حكومت صدام حسین و لزوم حفظ ائتلاف كردها و شیعیان عراقی در تحولات كنونی داخلی عراق از دیگر عواملی است كه اغماض دولتمردان تهران را نسبت به رفتار‌های اكراد عراقی توجیه می‌نماید.
۴) تركیه
اما تركیه به عنوان بزرگترین كشور دارای جمعیت كردی در منطقه و نزدیكترین هم پیمان آمریكا و عضو ناتو گرفتاری‌های خاص خودش را دارد. پس از مخالفت مجلس ملی تركیه با استفاده نیروی زمینی آمریكا از خاك تركیه و اشغال عراق و خدشه دار شدن روابط سیاسی آمریكا و تركیه، دولتمردان كاخ سفید حساسیت كمتری نسبت به نگرانیهای امنیتی تركیه از خود نشان می‌دهند. از طرفی دولت تركیه نیز در دو سال گذشته حضور در اتحادیه اروپا را محور اساسی برنامه‌های خو قرار داده و تا حدودی نسبت به تحولات عراق در مقایسه با سال‌های دهه ۹۰ میلادی غافل بوده كه كاهش تاثیر گذاری نظامیان و احزاب ملی گرای ترك در ساختار قدرت نیز بر این غفلت استراتژیك افزوده است بنابراین خطرات تحولات عراق بویژه كردستان عراق بر امنیت ملی تركیه كمتر در جامعه تركیه بدان پرداخته شد و نتوانست به عنوان محور اصلی خواست جامعه تركیه بر تصمیمات و اقدامات دولتمردان آنكارا تاثیر گذار باشد. آنچنان كه مسئله تروریسم و امنیت ملی در سال‌های اخیر بعنوان خواست ملی مردم آمریكا مطرح گردید و دولت بوش با پشتوانه این حمایت گسترده علیرغم مخالفت جهانی با حمله به كشور عراق، رژیم صدام حسین را سرنگون ساخت و این كشور را به اشغال خود در آورد.
بنابراین با توجه به مطالب گفته شده هیچ یك از قدرت‌های اصلی منطقه نسبت به حركتهای استقلال طلبانه كردهای عراقی عكس العمل مناسب نشان ندادند هر چند كه باید اعتراف كرد در این میان دولتمردان، رسانه‌ها و احزاب تركیه نسبت به سایر كشورها عكس العمل صریح تر و بیشتری در برابر رفتارها و مواضع استقلال طلبانه كردهای عرقی ابراز داشتند.
اما از سوی دیگر روابط فی ما بین این قدرت‌های منطقه‌ای در سال‌های اخیر بگونه‌ای بود كه نتوانستند همچون سال‌های میانی دهه ۹۰ میلادی بر سر موضوع تاثیرت امنیتی اقدامات اكراد عراقی بر منطقه، با یكدیگر به مذاكره و تفاهم و اتخاذ موضع و همكاری مشترك بپردازند، اعراب و دولت ایران بدلیل رقابتهای خاص خود در عراق و دولت تركیه نیز به دلیل رویكردش به سوی اتحادیه اروپا و همچنین تلاش برای كناره گیری نسبی از اعراب و ایرانیان به عنوان متهمان به تروریست در افكار عمومی غرب كمتر تمایل به مفاهمه و مذاكره در خصوص مشكل رو به تزاید استقلال طلبی كردهای عراقی از خود نشان دادند بنابراین شرایط منطقه‌ای بگونه‌ای برای كردها رقم خورد كه قدرت‌های اصلی منطقه بدلیل مشكلات داخلی و خارجی خاص خود نسبت به اقدامات استقلال طلبانه كردهای عراقی منفعلانه عمل كردند.
ب) شرایط بین‌المللی
۱) آمریكا
پس از پیروزی حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری آمریكا در سال ۲۰۰۰ و با توجه به سابقه دیدگاه‌های تئوریسینهای این حزب در برابر صدام حسین در سال‌های دهه ۹۰ میلادی و در زمان حاكمیت دمكراتها بركاخ سفید، كردها نسبت به افزایش فشارها علیه صدام بسیار امیدوار شدند كه با وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر و بروز نشانه‌های اراده جدی دولت بوش بر حذف صدام حسین از قدرت، كردهای عراقی كه از سال ۱۹۹۱ با حمایت آمریكا از منطقه پرواز ممنوع شمال ۳۶ درجه عراق توانسته بودند بر مناطق كردنشین شمال عراق حاكم شوند همكاری‌های خود را با دولتمردان واشنگتن بویژه نئومحافظه كاران تندرو بشدت افزایش دادند. البته باید یادآوری نمود كه كردستان عراق از همان سال‌های ۱۹۹۱ به محل حضور و فعالیت اطلاعاتی و نظامی آمریكا علیه دولت بعث عراق تبدیل شده بود و كردهای عراقی در این زمینه بالاترین همكاری‌ها را با آمریكایی‌ها بعمل می‌آورند و از سوی دیگر با توجه به این‌كه اعراب اهل سنت نقش چندانی در مبارزه علیه صدام نداشتند و شیعیان كه بدلایل مختلف ارتباط مناسبی با آمریكایی‌ها نداشته و از همكاری با واشنگتن پرهیز می‌نمودند، كردهای عراق نقش محوری در تجمع و تحرك معارضه عراقی و همچنین ایجاد ارتباط معارضین با آمریكایی‌ها را بر عهده داشتند و بتدریج كردها به هم پیمان مطمئن آمریكا در عراق مبدل گردیدند.
این همكاری در سال‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ قبل از حمله آمریكا به عراق و در جریان حملات نظامی نیروهای آمریكایی به ارتش بعث در مارس ۲۰۰۳ و همچنین پاكسازی مناطق شمالی عراق پس از سرنگونی رژیم بعث تا اواخر ۲۰۰۳ استمرار یافت و پس از آن نیز كردها ضمن همكاری گسترده اطلاعاتی در مناطق شمالی عراق و حتی بغداد با آمریكایی‌ها در روند سیاسی عراق نقش فعالی ایفا می‌نمایند و با افزایش حملات نظامی افراط گرایان عرب سنی به آمریكایی‌ها و همچنین بروز برخی اختلاف نظرات سیاسی رهبران شیعی با مقامات آمریكایی نقش كردها به عنوان نزدیك ترین و مطمئن ترین دوست آمریكایی‌ها در عراق روز به روز عمیق تر و گسترده تر می‌گردد و این گونه است كه هر زمان مقامات عالیرتبه آمریكا به عراق سفر می‌كنند در كردستان عراق حاضر شده و با رهبران كرد عراقی به مذاكره می‌پردازند. از طرفی شرایط بحرانی آمریكا در عراق موجب گردیده كه آمریكایی‌ها به یك طرف همسو در جریانات عراقی كه دارای بخش قابل توجهی جمعیت و یك منطقه امن مانند كردستان میباشد نیاز بیشتری پیدا كنند.
همه این مسائل موجب شده كه منافع كردها در عراق با خواست كنونی آمریكایی‌ها منطبق گردیده و یا حداقل این‌كه منافع و اهداف كردها در شرایط كنونی در تعارض با اولویت‌های دولت بوش در عراق نمی‌باشد و آنان بارها بر هم پیمانی كردها با آمریكا تاكید نموده اند. شیخ علی باپیر رهبر جماعت اسلامی كردستان عراق در مصاحبه با نشریه میدیا ۱۳ فوریه ۲۰۰۷ می‌گویند بنده در یك جلسه از زبان یكی از اعضای دفتر سیاسی یكی از دو حزب اصلی كردستان عراق شنیدم كه می‌گفت «اگر سنی‌های عراق كشورهای عربی را در پشت سرخود دارند و اگر كشور ایران هم از شیعیان دفاع می‌كند و اگر تركمن‌ها توسط دولت تركیه حمایت می‌شوند خوب ما هم آمریكا را داریم كه حمایتمان می‌كند» و این گونه است كه كردها خود را همسو و هم پیمان آمریكایی‌ها و البته مورد حمایت آنان می‌پندارند و آمریكایی‌ها نیز كردها را نزدیكترین جریان همسو و مطمئن می‌دانند.
بنابراین در خوش‌بینانه‌ترین تحلیل می‌توان گفت كه كردها با تكیه بر روابط و همكاری‌های پانزده ساله اخیر خود و همچنین بهره گیری از شرایط كنونی آمریكا در عراق به سرعت گام‌های لازم را برای تحقق استقلال كردستان عراق بر می‌دارند و واشنگتن نیز بدلیل ویژگی سیاسی فرهنگی و جمعیتی كردها در مقایسه با سایر جریانات شیعه و سنی عراقی و شرایط سخت سیاسی و نظامی بوجود آمده برای دولت بوش در عراق با اقدامات و مواضع استقلال طلبانه كردها مخالفت نكرده‌اند اما هستند برخی از تحلیل گران كه معتقدند اصولا آمریكا نه از روی اضطرار بلكه با برنامه ریزی مشخص تلاش می‌كند كردها را بعنوان محور جدید اقدامات خود در خاورمیانه برای اعمال فشار بر دولتهای منطقه‌ای اعم از عرب و ترك و فارس قرار داده است.
۲) اروپا
قاره اروپا و قدرت‌های سیاسی آن و بویژه احزاب و رسانه‌های اروپایی عامل دیگری كه حركت كردها به سوی استقلال را تسهیل می‌كنند. با توجه به مطرح شدن جنایات رژیم بعث در حق مردم كردستان عراق پس از فاجعه حلبچه و خارج شدن كردستان عراق از سلطه صدام حسین در سال ۱۹۹۱ و گسترش ارتباطات سیاسی، اجتماعی، رسانه‌ای جوامع اروپایی با كردستان عراق در آن سال‌ها و همچنین حضور گسترده آوارگان كرد در اروپا موجب گردید كه اروپاییان بتدریج با موضوع كرد آشنا شده و ابتدا به آن بعنوان یك مسئله حقوق بشری و انسانی می‌نگریستند اما با گذشت سال‌ها و ایفای نقش موثر كردهای عراقی كه تحولات این كشور و همینطور با مطرح شدن ورود تركیه به اتحادیه اروپا و قرارگرفتن موضوع كرد به عنوان یكی از عوامل موثر در روابط تركیه و اتحادیه اروپا وضعیت اكراد به یك مسئله سیاسی برای اروپاییان مبدل شده است. و اكنون اقدامات و مواضع كردها برای جوامع اروپا از منظر سیاسی و همچنین حقوق بشری قابل درك و فهم می‌باشد.
با توجه به مطالب فوق به نظر می‌رسد كه كردها توانسته‌اند آرا جوامع غربی را به طور نسبی به خود جلب نمایند بگونه‌ای كه اقدامات و مواضع استقلال طلبانه آنان تاكنون منجر به تهدید منافع غریبی یا مستقیم و غیر مستقیم نگردیده است و غریبها مسئله اكراد را امری سیاسی و حقوق بشری ارزیابی می‌كنند و لذا نسبت به حركت كردهای عراقی به سوی استقلال واكنش منفی نشان نمی‌دهند.
با نگاهی به مطالب پیش گفته مشخص می‌شود قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در حال حاضر اگر نگوییم نسبت به اقدامات و مواضع استقلال طلبانه كردها منفعل شده اما می‌توان گفت قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی تاكنون اقدام جدی در برابر این مواضع انجام نداده‌اند و بدین لحاظ كردهای عراقی از عدم جدیت كافی قدرت‌های منطقه‌ای در برخورد با استقلال كردستان عراق تا حدودی مطمئن شده‌اند و لذا نسبت به اتخاذ مواضع استقلال طلبانه در عراق و حتی در منطقه بی محابا پیش می‌روند.● مواضع جلال طالبانی
هر چند جلال طالبانی دبیر كل اتحادیه میهنی كردستان عراق در خصوص استقلال كردهای منطقه تاكنون سخنی نگفته است و پیرامون استقلال كردهای عراق بارها تاكید كرده است كه استقلال كردهای عراق حق آنان میباشد ولی در شرایط كنونی اكراد عراقی در پی استقلال نیستند و آن را در شرایط كنونی مفید به منافع خود نمی‌بینند. طالبانی ۶ ژانویه ۲۰۰۶ در مصاحبه با روزنامه عراقی «الصباح» در خصوص استقلال كردستان می‌گوید اعلام استقلال و جدایی‌طلبی فایده‌ای ندارد و به نفع منافع كردها نیست.
وی همچنین در جریان كنفرانس مطبوعاتی مشترك با تونی بلر نخست وزیر انگلستان ۲۲ می‌۲۰۰۶ در پاسخ به سؤال خبرنگاری كه از امكان استقلال كردستان از عراق می‌پرسد اظهار داشت: اكثریت مردم كردستان عراق به قانون اساسی رأی دادند كه در آن بر عراق دمكراتیك و فدرال تاكید شده است. اكثریت مردم كردستان خواهان استقلال نیستند بلكه می‌خواهم جزئی از عراق باشند یك حكومت محلی در قالب حكومت فدرالیسم عراق.
طالبانی همچنین می‌گوید: كردستان مستقل نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد كردها نیز مثل سایر جوامع دوست دارند سرنوشت خودشان را تعیین كنند اما آنا فهمیده‌اند كه این امر با واقعیت منطبق نیست و امكان پذیر نمی‌باشد زیرا هر چند همسایگانمان به ما حمله نمی‌كنند اما مرزهایشان را خواهند بست و یك كردستان مستقل نخواهد توانست به حیات خود ادامه دهد. رویا و آرزو یك چیز است و واقعیت چیز دیگر. اكثر كردها به فهرست ما جناح كردها رأی دادند. جناحی كه خواهان نظام فدرال در عراق است نه كسب استقلال.
طالبانی همچنین در مصاحبه با شبكه تلویزیونی «الحریه» اول فوریه ۲۰۰۷ به نگرانی تركیه از استقلال كردستان عراق اشاره می‌كند و می‌گوید: بعد از آزادسازی عراق از دیكتاتوری نگرانی خاص در تركیه مشاهده می‌شود تركها اعتقاد داشتند كه به محض سقوط دیكتاتوری استقلال كردستان عراق بوقوع خواهد پیوست اما تلاش كردیم كه به آنان اطمینان دهیم و به آنان گفتیم آزادسازی عراق از دیكتاتوری موجب بازگشت كردستان به چارچوب دولت عراق گردیده و نه بر عكس به جدایی كردستان از عراق بیانجامد و ما صادقیم و تحولات نشان می‌دهد كه ما به شما راست می‌گوییم. می‌بینید كه من اكنون در بغداد هستم و دولت منطقه كردستان به چارچوب حاكمیت حكومت عراق بازگشته است.
مواضع طالبانی نشان می‌دهد كه او در خصوص استقلال كردهای عراقی از مواضعی واقع بینانه برخوردار است هر چند كه برخی تحلیلگران مواضع و اظهارات طالبانی را به دلیل جایگاه ملی و عراقی او در پست ریاست جمهوری می‌دانند و این‌كه او نمی‌تواند بعنوان رئیس جمهور عراق خواستار استقلال كردستان و تجزیه كشور عراق گردد. به هرحال با توجه به قدرت تاثیر گذاری وی در بین اكراد عراقی مواضع طالبانی(به هر دلیلی كه باشد) می‌تواند تعدیل كننده مواضع تندروانه دیگران گردد و مناسب است كشورهای منطقه كه با تجزیه عراق مخالفند روابط خود را با جناح‌های معتدل و واقع بین كردهای عراقی گسترش داده و از آنان حمایت بیشتری بعمل آورند. به نظر می‌رسد دولتمردان آنكارا جدا از اختلافی كه با طالبانی در خصوص روابط وی با «پ.ك.ك» دارند می‌توانند ارتباط بهتری با او برقرار نمایند و مواضع معتدل فعلی وی را در بین كردها تقویت نمایند.
نباید فراموش كرد در هر صورت رقابت سخت طالبانی و بارزانی هرچند اكنون بدلیل دوری طالبانی از كردستان عراق كاهش یافته و یا بهتر بگویم مستتر و پنهان گردیده اما كماكان وجود دارد و در دنیای سیاست استفاده بهینه از كمترین زمینه‌ها و فرصتها به منظور تحقق اهداف بزرگ از هنر سیاستمداران دور اندیش است. از دیگر اقداماتی كه می‌توان در راستای جلوگیری از رشد دیدگاه‌های افراطی تجزیه طلبانه كردی در منطقه انجام داد تشدید فعالیت‌های دیپلماتیك و ایجاد اشتراك نظر و همكاری جدی تر قدرت‌های منطقه‌ای و همچنین اقدامات ویژه دیپلماتیك بین‌المللی می‌باشد.
● همكاری منطقه‌ای و مقابله با استقلال طلبی اكراد
دولت تركیه به دلیل برخورداری از جمعیت قابل توجه كردی و گستردگی در شرایط كنونی از حضور تروریست‌های مستقر در كردستان عراق متوجه آن است و همچنین با توجه به ارتباطات مناسبی كه با كشورهای عربی منطقه ایران، آمریكا و اتحادیه اروپا و ناتو دارد می‌تواند نقش اصلی و محوری در فعالیت‌های سیاسی و دیپلماتیكی منطقه‌ای و بین‌المللی ایفا نماید. از سوی دیگر رویكرد جدید آنكارا به همكاری بیشتر و حضور فعالتر در جلسات مرتبط با كشورهای عربی كه در چند ماه اخیر اتخاذ كرده، سیاستهای اعلام شده اردوغان نخست وزیر تركیه در خصوص اولویت عراق در سیاست خارجی و مشاركت فعالانه در مجامع مرتبط با مباحث عراق، روابط فعال با جریانات مختلف عراقی و ارتباطات گسترده با آمریكا در چارچوب حل مشكل امنیتی كه از سوی تروریست‌های «پ.ك.ك» از كردستان عراق برای تركیه بوجود آمده از عواملی است كه بر نقش محوری تركیه در این موضوع می‌افزاید.
به نظر می‌رسد با توجه به روابط عربی رو به گسترش كشور تركیه، دولت اردوغان می‌تواند در ایجاد هوشیاری و آگاهی بیشتر از ابعاد خطرناك تجزیه عراق بر كشورهای عربی از استقلال كردستان عراق فعالانه تر عمل نماید و از سوی دیگر همانگونه كه تركیه با مواضع كشورهای عربی پیرامون حقوق اقلیت عرب اهل سنت عراق همراهی می‌نماید اعراب نیز در این مسئله از مواضع تركیه حمایت نمایند و می‌تواند مقابله با اقدامات افراطی استقلال طلبانه كردهای عراقی با محوریت تركیه و همراهی اعراب و ایران در اجلاسهای وزرای خارجه و كشور، همسایگان عراق مطرح و مصوب گردد و اقدامات جدی پیشگیرانه در این خصوص طراحی و به اجرا در آورد در آن صورت پیش بینی طالبانی مبنی بر مقابله غیر نظامی اما موثر همسایگان با كردستان عراق برای مردم آن منطقه ملموس تر خواهد گردید. اما آمریكا به عنوان اصلی ترین و شاید یگانه حامی بزرگی كه اكراد عراق برای خود یافته‌اند نشان داده است با توجه به مشكلات عدیده‌ای كه اكنون در عراق به آن دچار گردیده است اگر منافعش ایجاب كند لحظه‌ای در مخالفت با منافع اكراد درنگ نخواهد كرد. نمونه بارز آن مسئله نفت كردستان عراق است.
با اكتشافات منابع جدید نفتی در كردستان عراق، رهبران منطقه اعلام نمودند كه۹۰ درصد درآمدهای حاصل از استخراج منابع نفتی در داخل كردستان هزینه خواهد شد این مسئله با مخالفت‌های جدی جناح‌های مختلف عراقی مواجه گردید كه نچیروان بارزانی نخست وزیر منطقه كردستان تهدید كرد اگر در این روند خللی وارد شود پایبندی كردها به اتحاد اختیاری با بغداد به خطر خواهد افتاد. پس از چند روز (۶ اكتبر ۲۰۰۶ ) رایس وزیر خارجه آمریكا به بغداد سفر نمود و در مذاكرات با سران جریانات عراقی بویژه رهبران عرب اهل سنت با اعتراضات شدید اعراب نسبت به این موضع كردها مواجه گردید. رایس كه تلاش می‌كرد در آستانه انتخابات مجالس آمریكا از حملات نظامی مخالفین به آمریكایی‌ها در عراق بكاهد تا از حملات تبلیغاتی دمكراتها به جمهوریخواه‌ها نیز كاسته شود به اعراب سنی قول داد كه از مسئله جلوگیری نماید لذا به اربیل سفر كرده و در آنجا با مسعود بارزانی مذاكره نمود. پس از آن بارزانی در مصاحبه مطبوعاتی مشترك خود بر خلاف مواضع قبلی رهبران منطقه اعلام كرد توزیع عادلانه درآمدهای نفتی بین كل مردم عراق را تایید می‌كنیم. وزیر خارجه آمریكا نیز در این مصاحبه گفت ما معتقدیم كه نفت باید درآمدی برای كل مردم عراق باشد و همه عراقی‌ها باید از آن بهره مند شوند. اما رایس به خبرنگاران همراهش گفته بود دیدگاه واحد ما این است كه نفت باید عامل وحدت عراق باشد نه عامل كاهش دهنده وحدت. و این موضوع را به عراقیها ابلاغ می‌كنیم. و با این موضعگیری رایس، اكراد از مواضع خود عقب نشینی كرده و بحران چگونگی بهره مندی از چاه‌های نفت كردستان عراق كاهش یافت.این موضوع نشان می‌دهد كه اگر كشورهای منطقه اعم از اعراب و تركیه كه از دوستان و هم پیمانان آمریكا در خاورمیانه محسوب می‌شوند بتوانند با اجماع نظر كامل و در شرایطی كه آمریكایی‌ها در عراق بدنبال بهبود وضعیت خود می‌باشند و تحقق منافع كاخ سفید منوط به همكاری منطقه‌ای است (آنگونه كه آمریكایی‌ها مجبور شدند در اجلاس امنیتی اخیر بغداد با كشورهای همسایه حتی ایران و سوریه برای حل مسئله عراق به گفت‌وگو بنشیند). همكاری با آمریكایی‌ها در عراق را موكول به كاهش نگرانیهای خود از جمله اقدامات و مواضع افراطی استقلال طلبانه برخی از رهبران كرد بنمایند قطعا آمریكا مجبوراً توجه به نگرانیهای كشورهای موثر در عراق و دوستان منطقه‌ای خود مانند تركیه و عربستان خواهد گردید.
نكته پایانی آن‌كه با توجه به درگیریهای مستمر سیاسی، تبلیغاتی و نظامی اعراب شیعه و سنی در عراق و همچنین نیاز آمریكا به حفظ یك جناح همسو و هم پیمان در عراق و از طرفی روابط رو به گسترش كردها با واشنگتن احتمال استقلال مناطق كردنشین از عراق وجود دارد و باید دولتمردان منطقه آمادگی و برنامه ریزی لازم را برای مواجه با وقوع چنین تحولی را داشته باشند. به نظر می‌رسد در صورتی كه تفاهمات و همكاری‌های منطقه‌ای بطور جدی پیگیری شود در مرحله اول می‌توان زمان اجرای این امر را به تاخیر انداخته و یا حداقل این‌كه از كسب اكثریت امتیازات جغرافیایی مطلوب كردهای عراقی جلوگیری كرد. این تفاهمات باید بگونه‌ای شكل گیرد كه از تبدیل شدن كردستان به ابزار فشار و تهدید علیه همسایگان خود چه توسط كشورهای منطقه‌ای (اسرائیل) و قدرت‌های فرا منطقه‌ای (آمریكا و اروپا) و یا بدست رهبران تندرو قومی گرای كرد در تحریك كردهای سایر كشورهای همسایه ممانعت به عمل آید.
منطقه كردستان عراق به تركیه، ایران، عراق (چه در قالب یك كشور عربی واحد باقی بماند و یا دو كشور عربی شیعه در جنوب و سنی در غرب شود) و سوریه محصور و راهی به دریاهای آزاد ندارد و برای ارتباط با دنیا نیازمند همكاری همسایگان است لزوما باید در چارچوب تفاهمات و منافع كشورهای منطقه حركت كند و هر گونه موضعگیری مخالف منافع جمعی منطقه قطعا مشكلات غیر قابل تحملی برای كردها بوجود خواهد آورد لذا رهبران تندرو و افراطی را مجبور خواهد ساخت با توجه به واقعیات منطقه عاقلانه موضعگیری و حركت نمایند البته اكنون نیز با بررسی سخنان و مواضع جلال طالبانی و حتی برخی از مسئولان حزب دمكرات كردستان عراق می‌توان امیدوار بود كه جریان معتدل و واقع بین در بین كردهای عراقی وجود دارند كه قادرند مسیر افراطی كنونی را تا حدودی كنترل نمایند. شاید سخنان نچیروان بارزانی نفر دوم حزب دمكرات كردستان عراق و پسر برادر مسعود بارزانی و نخست وزیر منطقه كردستان عراق كه در مصاحبه با شبكه ماهواره‌ای زاگرس بیان داشت و هفته نامه كردی خبات ۲۹ دسامبر ۲۰۰۶ آن را به چاپ رساند نمونه از این جریان معتدل و واقع بین منطقه كردستان عراق باشد كه باید با آنان روابط بیشتر داشت.
نچیروان بارزانی در خصوص حق تعیین سرنوشت كردها می‌گوید: حق طبیعی ماست اگر ما خواستار تشكیل كشور مستقل خود باشیم. اما رهبران سیاسی كردستان باید در این مورد منافع و مصالح این ملت را در نظر بگیرند چون ما محكوم به این هستیم به این‌كه در یك شرایط جغرافیایی ویژه زندگی می‌كنیم. خوب شما در چنین اوضاع نامناسب اقتصادی و ساختار دولتی اگر بخواهید اقدام به چنین كاری بكنید در آینده‌ای نزدیك به شكست بیانجامد و نتوانی آن را حراست كنی چه فایده‌ای دارد... بنابراین این‌كه شما می‌گویید هم در آن زمان و هم حالا می‌توانستیم استقلال خود را اعلام كنیم درست نیست چون این امر بدون تردید به ضرر ما تمام می‌شد. یعنی شرایط اقتصادی شما طوری نیست كه بتوانید كشور خود را اداره كنید. اگر شما دو ماه از مركز (بغداد) بودجه و اعتبار نگیرید دچار مشكلات عدیده‌ای خواهید شد.
نچیروان بارزانی در ادامه به موضع همسایگان نسبت به استقلال كردستان اشاره می‌كند و می‌گوید: اگر در چنین شرایطی اعلام استقلال كنیم مسلما كشورهای همسایه از ما حمایت نمی‌كنند و ما را به رسمیت نمی‌شناسند.
شاید برخی از رهبران كرد عراقی با توجه به شرایط ویژه كنونی خاورمیانه و اولویتهای مختلف كشورهای منطقه امكان همكاری و همسویی این كشورها را كمتر از گذشته ارزیابی می‌كنند اما آنان باید توجه داشته باشند اتخاذ مواضع قومی آرمان گرایانه و طرح علنی و رسمی تجزیه خاك كشورهای همسایه توسط عالیترین مقامات كرد منطقه نه تنها به حفظ وضع موجود كردستان كمك نمی‌كند بلكه كشورهای منطقه را در جلوگیری از تحقق اهداف و خواسته‌های اكراد مصمم تر و متحدتر خواهد ساخت و بسیار ساده انكاری است كه اگر كسی فكر كند می‌تواند رسما به كشورهای منطقه بگوید ما خواستار استقلال كردهای كشور شما و همچنین تجزیه خاكتان و تشكیل دولت بزرگ كردی هستیم، ولی در مقابل انتظار روابط دوستانه و همكاری‌های رو به گسترش فیمابین را داریم.
و بی تجربه تر آن‌كه می‌پندارند می‌توانند از اختلافات قدرت‌های بزرگ بین‌المللی با كشورهای منطقه استفاده كنند و در این میان به مقاصد خود (كه دقیقا مخالف منافع كشورهای همسایه و منطقه می‌باشد) دست یابند. چرخش یكباره آمریكا به سوی حزب بعث در سال ۱۹۷۵ و شكست اول كردها و تغییر موضع سریع و كاملا مشهود مجدد كاخ سفید به نفع صدام حسین در آخرین مراحل سرنگونی صدام و شكست دوم اكراد و تمایل تدریجی ولی ملموس دولتمردان بوش به سوی كشورهای عربی منطقه و مواضع جدید واشنگتن نسبت به مسائل مرتبط با قانون بعث‌زدایی، بازنگری در قانون اساسی عراق، تقسیم درآمدهای نفتی بین كل مردم عراق و مذاكره با گروه‌های مسلح مخالف كه تروریست می‌نامیدشان همگی نشانگر سیاسی بودن منافع قدرت‌هاست. شاید توصیف درستی كرده باشد آن‌كه گفته است در سیاست دوستی و دشمنی ثابت وجود ندارد بلكه منافع، ثابت خواهد بود.
منبع: سایت صاف‌آنلاین تركیه
نویسنده: محمدهادی