پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
کارآفرینان در چه خانوادههائی رشد میکنند؟
اشخاص چگونه کارآفرین میشوند؟ آیا افراد، کارآفرین زاده میشوند یا ساخته میشوند که کارآفرین باشند؟
سرچشمه کارآفرینی را باید براساس تجربیات دوران زندگی در محدوده خانواده و فرهنگ خانواده پیدا کنیم. زمانی تصور میشد که کارآفرینان به جای ساخته شدن متولد میشوند. صفات آنها به قدری نادر و بهخصوص بودند که در هر جائی یافت نمیشدند. امروزه شواهد کافی وجود دارد که نشان میدهد صفات کارآفرینی میتواند در نتیجه آموزش دوران کودکی، استقلال، به خود متکی بودن و در معرض ارزشهای فرهنگی بهخصوص مرتبط با کار و صنعت قرار گرفتن، پرورانده شود. روانشناسان معتقدند که پنج سال اول زندگی، بیشترین تأثیر را در زندگی شخص دارد. این دوران زمانی است که جو اجتماعی، اقتصادی، فیزیکی و روانی اطراف کودک اثر دائمی بر شخصیت او به جا میگذارد. در این دوران نوع رفتارها در خانه و خانواده بیشترین تأثیر را در شکلگیری رفتار آینده کودک بهعنوان یک فرد بالغ به جا میگذارد. برای مثال کودکانی که مادران آنها پیوسته و همراه با محبت برایشان از طریق داستان و کتاب و اسباببازی و بازی و گفتوگو ایجاد تحرکات ذهنی اولیه میکنند، در دوران مدرسه و دبیرستان همیشه نمرههای خوبی میآورند و وقتی دیگر اعضاء خانواده آنها را مورد توجه و محبت قرار میدهند در آینده به افرادی مطمئن، با محبت، شاد، فعال، اجتماعی، از نظر احساسی مستحکم و از نظر ذهنی کنجکاو تبدیل میشوند.
اکنون میخواهیم بدانیم کارآفرینان در چگونه خانوادهای رشد میکنند.
۱) آموزشهای اولیه برای استقلا و اتکا به خود، تصمیمگیری و سختکوشی
مطالعات مربوط به گذشته کارآفرینان نشان میدهد که آنها از خانوادههائی که به ارزشهای خاصی برای استقلال و اتکا به خود قائل هستند بیرون میآیند. اکثر کارآفرینان در کودکی یاد گرفتهاند که خودشان لباس بپوشند، از خیابان بگذرند و ... در صورت تنبلی و تقاضاهای بیجا به آنها پاداشی داده نشده ولی در مواردی که از خود استقلال، ابتکار و پشتکار نشان دادهاند، تشویق شده و به خاطر آن جایزه گرفتهاند. ممکن است والدین آنها را ”آزادیخواه“ بنامید. در محیط خانه قوانین معقول القا کرده و در عین حال به فرزندان این آزادی را میدهند که قوانین و دستورالعملهای خانواده را مورد سئوال قرار دهند.
ظاهراً آموزش کودکان برای اتکا به خود، استقلال، تصمیمگیری و سختکوشی در سنین پائین رابطه مستقیمی با پرورش کارآفرینی دارد. بخشی از کارآفرینان از خانوادههائی میآیند که ناپایدار و غیرمتحد بوده و با بحرانهائی نظیر مرگ یکی از والدین، جدائی والدین، طغیان فرزند علیه والدین و اخراج فرزند از خانه مواجه بودهاند. اینگونه کودکان تحت فشار بوده و در نتیجه چگونگی سیر کردن شکم، بقا و تصمیمگیری را زودتر یاد گرفتهاند. کارآفرینان بهطور کلی از خانوادههای کوچک میآیند و اگر از خانواده بزرگی باشند، معمولاً فرزند ارشد بوده یا یکی از فرزندان وسط هستند. آنها بهندرت جزو آخرین فرزندان یا لوس و وابستهاند.
۲) آموزش زودرس برای کار
به نظر میرسد داشتن والدین فعال در تجارت یا مشاغل مشابه آن، کمک بزرگی به پرورش کودکان جهت کارآفرینی میکند. چینیها از این نوع تجربیات برای پرورش کودکانشان استفاده میکنند. کارآفرینان زیادی نیز از خانوادههای مهاجران هستند. دلایل زیادی در اینباره ارائه شده است؛ یکی از این دلایل، نبود محیط مناسب برای کارآفرینی در سرزمینهای اصلی این افراد است؛ جائیکه ممکن است آنها با سنتهای دست و پاگیر احاطه شده باشند. دلیل دیگر این است که خانوادههائی که مهاجرت میکنند برای یافتن شغل دچار مشکل هستند بنابراین با دید وسیعتر موفقیتهائی را میبینند که از دید افراد محلی پنهان است.
۳) آموزش زودرس برای کسب و صنعت
خانوادهها به جز آموزش کودکان برای اتکا به خود، نقش مهمی نیز در آموزش صنعت به آنان دارند. اینگونه آموزش زودهنگام، کمک مؤثری برای توفیق کارآفرینان در کارهایشان است. داستان برخی کارآفرینان موفق بیانگر این مطلب است که آموزش زودهنگام در مهارتهای فنی و صنعتی بیش از مدرک دانشگاهی برای رسیدن به هدف کارآفرینی مؤثر است.
در مورد مرگ یکی از والدین مطالعهای درباره کارآفرینان مرد در یکی از کشورها نشان داده که نسبت زیادی از کارآفرینان تمایل به تجربه کردن کار پدرانشان دارند با وجود اینکه وی ضعیف، ناکارآ یا حتی غایب باشد. نداشتن پدر خود یک لازمه یا شرط برای کارآفرینی و حتی برای عدم موفقیت کارآفرینی نیست. از طریق مطالعات موردی مشخص شد که کسانی که با شرایط بیپدری کنار میآیند میتوانند کارآفرینان موفقی باشند، در حالیکه کسانی که ناامید میشوند خود تخریب شده و از خیالپردازیهای عالی خود بیرون نمیآیند.
منبع: سایت ۲۰
منبع : ماهنامه اقتصاد خانواده
همچنین مشاهده کنید