پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


ساختمانی نه در مقیاس ملی


ساختمانی نه در مقیاس ملی
۱۱ اسفند ماه ۱۳۸۳ خورشیدی، اتفاقی بزرگ (حداقل برای معماری!) به وقوع پیوست؛ در مراسمی رئیس جمهور وقت با حضور چندین وزیر فرهنگ از سراسر جهان بنایی بزرگ را افتتاح كرد كه در نگاهی دیگر، ظاهرا مهر مختومه ای بود بر دوسیه ای با قدمت قریب ۳۰ساله (آخر اولین فكر برای كتابخانه ملی و اولین رقابت در سال ۱۳۵۶ پا گرفت)كه قرار بود ما را صاحب كتابخانه ای حائز ارزش تفاخر ملی كند. داستانی كه در مرز شادی و اندوه هنوز ادامه دارد؛ دیگر همه چیز تمام شده است، دیگر تا سالها كسی كتابخانه ای با این حد و اندازه ها نخواهد ساخت . هر چند این بار كمی فرق دارد، آخر می دانید كتابخانه ملی برای ما ایرانی ها قاعدتا اهمیت زیادی باید داشته باشد، هر چه باشد تاریخ علم مدیون ماست.... این بار هم ظاهرا چاره ای نیست!
مسابقه ها همیشه عادلانه نیستند!
نمی دانم فرهنگ معماری ما تا چه حد با مفهومی با عنوان «مسابقه معماری» كنار آمده است؟ محسن میرحیدر مدیر عامل شركت مشاور طراح كتابخانه در مصاحبه ای می گوید: «در سال۱۳۶۷ مرا برای طراحی پروژه كتابخانه ملی دعوت كردند. بررسی های اولیه این طرح تا سال ۱۳۶۹ طول كشید و سپس به دلیل مشخص نبودن آن تا سال ۱۳۷۱ این بررسی ها ادامه یافت و پس از آن با تغییر برنامه و اعتبار هم مواجه شد. با به پایان رسیدن مرحله اول طرح، در سال۷۳ كارفرمای این پروژه كه وزارت مسكن و شهرسازی بود، برای دستیابی به بهترین طرح مناسب از مشاوران مجرب دعوت كرد و یك مسابقه بین پنج شركت تراز اول برگزار كرد، كه طرح من اول شد.» در این مورد صرف نظر از پاره ای جزئیات كاملا حق با میر حیدر است، مشاور «پیر راز» یعنی همان چیزی كه میرحیدر با قید «من» از آن یاد می كند (طراح اصلی این طرح مرحوم شریعت زاده بوده) از چیزی حدود ۶ سال قبل از مسابقه طراحی كتابخانه ملی بر روی این پروژه مشغول فعالیت بوده است. سید رضا هاشمی، معاونت وقت وزارت مسكن و شهرسازی و عضو هیات داوران این مسابقه در سرمقاله شماره ای از نشریه آبادی كه به همین امر اختصاص داشت پیرامون این موضوع می گوید: «چیزی كه باعث شد اجرای طرح كتابخانه ملی نزدیك ۲ سال به عقب بیفتد، انتظاراتی بود كه چند تن از صاحبنظران و منتقدان، با بحث ها و گفتگو های خود درباره طرح تهیه شده در كارفرما ایجاد و او را كه تازه كار دشوار برگزاری مسابقه فرهنگستانها را به پایان برده بود به برگزاری مسابقه ای دیگر ترقیب كردند... .» لازم به ذكر است حتی كاهش حدود ۳۰ درصدی حجم پروژه نیز چندان كلیات طرح تهیه شده از جانب مشاور پیر راز را تغییر نداد؛ در نهایت هیات داوران بعد از انتخاب طرح پیرراز (طرح حال حاضر كتابخانه) به عنوان طرحی كه حتما باید ساخته شود، حتی لزومی به رتبه بندی سایر آثار شركت كننده نیز ندید.... مسابقه ای با یك برنده و البته ۴ بازنده؛بازندگانی چون استاد مرحوم سید هادی میرمیران و معمارانی شاخص چون كامران صفامنش، فرهاد احمدی و...!
●چگونه یك طرح ملی می شود؟
طراح یا طراحان كتابخانه ای در ابعاد ملی در زمان افتتاح مسابقه، در مصاحبه هایی سعی در جا انداختن ویژگی هایی برای طرح داشتند و با استفاده از اصطلاحاتی مبهم معطوف به ادبیات گذشته پرافتخار معماری ایرانی/اسلامی بسیار علاقه مند بودند با بهره گیری از مقبولیت عام این معماری، كتابخانه ملی را ملی كنند! به طور مثال در مورد ویژگی نورگیر ها طراح چنین اشاره می شود: «...تأمین بیشترین و دلچسب ترین نور از نورگیرهای سقفی و پیشانی ها، مشابه بازارها و تیمچه ها و مساجد گذشته و روزن هایی كه در نما به چشم می آیند محدود و كوچكند و بناهای مألوف و تك افتاده ای چون كاروانسراها، قلعه ها و ارگ ها را كه شمارشان به خاطر بافت فشرده شهرها زیاد نیست تداعی می كند...» و نیز در مورد شكل كلی بنا: «تركیب هرمی بنا را سطوح بلند اطراف كه یادآور باغ های كوهپایه ای این سرزمین هستند تا كناره های زمین ادامه می دهند و همه محوطه و ساختمان را به صورت اندامی یكپارچه و یادواره گونه درمی آورند و این یادواره ای نیست كه با جدا شدن از محیط پیرامون بخواهد خود را نشان دهد- كه چنین چیزی نداریم- بلكه با دوستی با محیط به این مرتبه می رسد...» و...؛ لحن توجیه كننده طراح در كنار واقعیتی به آن عظمت كه دیگر همه می توانستند آن را ببینند حكایتی دیگر را روایت می كرد، متاسفانه نه این بنا القا كننده آن چیزی بود (و است) كه سعی می شد به آن چسبانده شود و نه اصولا آنچه در مقام توجیه اثر گفته می شد ویژگی هایی هستند كه درست درك شده و اصولا ویژگی هایی ایرانی باشند!
دكتر كامران افشار نادری منتقد و مدرس در نقدی كه در مورد طرح مشاور پیر راز نوشته بود (این نقد در مجله آبادی شماره ۱۷ به چاپ رسیده است) می گوید: «نمای بیرونی بنا كه تا حدی یادآور طرح فن گرگان، مارك و شركا برای مسابقه كتابخانه ملی در سال ۱۳۵۶ است، از دیوار ها و پنجره های نواری شكلی تشكیل شده است كه به پیروی از مد رایج در دهه های ۶۰ و ۷۰ اروپا، طبقاتی نا منطبق بر یكدیگر را با خطی پیرامونی به شكل چند وجهی هایی نا منتظم به وجود می آورند. تیپولوژی بنا ما را به یاد مراكز بزرگ خرید، هتل ها و یا حتی مجتمع های مسكونی بیست یا سی سال قبل می اندازد... .»
جالب توجه اینجاست كه طراح كتابخانه ملی معتقد است طرح كتابخانه حالتی از «یادواره گونگی» دارد؛ واقعیت این است كه هرچند اصولا كتابخانه ای در حد و اندازه های ملی باید ویژگی یادمانی را داشته باشد اما كتابخانه ملی به كل از این ویژگی بی بهره است (این موضوع حتی نیاز به اثبات ندارد). افشار نادری در این مورد می گوید: «یادمان گرایی در آن [طرح كتابخانه] به هیچ وجه به چشم نمی خورد... نگرانی بیش از حد در مورد مسئله ایستایی باعث شده كه سازه ساختمان بدون هیچگونه تنوع جذاب به یك پاركینگ چند طبقه شباهت پیدا كند... .»
●گم و فراموش شده
نگارنده متاسف است كه این را بگوید اما آنچه كتابخانه ملی خوانده می شود، اثری به لحاظ فرمی تو سری خورده است كه بین تپه های اطراف گم شده چنان كه تفاخر آن هم به چشم نمی آید. افشار نادری در این مورد می گوید: «...طبقات به ترتیب و مستقلا روی یكدیگر چیده شده و كمپوزیسیون (تركیب) سه بعدی بسیار ضعیفی را به وجود می آورند. اگر هدف طراحان از تقسیماتی این همه خرد و دقیق دستیابی به كاركردگرایی متعالی بوده است، باید گفت كه به راه خطا رفته اند... .»
در انتها باید گفت یك اثر ملی برای آنكه ملی باشد، راه های بسیاری برای پیمودن پیش رو دارد كه حجم اشغال آن تنها بخش كوچكی از ماجراست؛ تولید آثار ملی آن هم در بستری همچون معماری آنچنان روند پیچیده ای است كه ده ها عامل از فرهنگی و اجتماعی گرفته تا اقتصادی و سیاسی بر آن موثر بوده و تركیب این عوامل كاری شاق و دقیق را طلب می كند. نگاهی به آثاری كه در كشور خودمان حائز این مختصاتند خود می تواند راه گشای بحث باشد. نمی توان با بهرام شیردل، معمار و معاون اسبق دانشكده معمای انجمن معماری لندن و مدرس موسسه معماری جنوب كالیفرنیا كه خود سابقه طراحی كتابخانه هایی با مقیاس وسیع دارد و طرح وی در مسابقه بین المللی اسكندریه موفق به كسب رتبه شد، موافق نبود وقتی كه در مصاحبه ای پیرامون طرح كتابخانه ملی می گوید: «... فكر می كنم [طرح كتابخانه ملی] از نظر معماری كهنه است و بی اعتنا به تحولاتی كه در ۲۵ سال اخیر رخ داده همچنین از نظر سازماندهی پاسخگوی مسائل پیچیده ای كه مختص یك پروژه بزرگ است، نیست؛ یك نكته مهم در مورد این طرح این است كه اهمیت عنوان كتابخانه ملی، به عنوان یك نهاد مهم، در آن بازتاب نیافته و طرحی بسیار معمولی است... . »
بهرام هوشیار یوسفی
منابع:
همشهری تهران _ شماره های ۱۹۲ و ۱۹۸
همشهری - ۲۰ مهر ۱۳۸۳
زیباشهر- ۱۳ بهمن ۱۳۸۳
فصلنامه آبادی _ شماره ۱۷
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید