سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


درباره فیلم ۲۰۴۶ آخرین ساخته وونگ کار وای


درباره فیلم ۲۰۴۶ آخرین ساخته وونگ کار وای
بعد از پنج سال كار تولید، چند دوجین وقفه در طول كار، تغییرات اساسی در انتخاب هنرپیشه ها و چندین فیلمبردار، بازسازی یك صحنه نیم میلیون دلاری، اتمام سه پروژه جانبی، نخستین اكران بین المللی در یك برنامه ۱۱ ساعته در جشنواره كن، دو تدوین كاملاً متفاوت، شایعات بی پایان و انتظارات تمام نشدنی در نهایت پدیده ای به نام ۲۰۴۶ از راه رسید. همه اینها چه چیزی را می رسانند؟ نخست وصله ای كه به این فیلم نمی چسبد: این یك فیلم علمی - تخیلی به كارگردانی وونگ كار وای است یا حداقل آن چیزی نیست كه اول بار، چند سال پیش، در اینترنت در یك ریشخند بصری كشف كردم: یك تصویر مرده سپیایی (۱) از یك دیس توپیای (۲) به غایت پیچیده؟
من ارقام ۲۰۴۶ را به یاد می آورم كه در طول تصویر با یك فونت برجسته حك شده بود. من تنها باز شدن چشمانم و غلیان حرارت را در پشت آنها به موازات ارائه تصاویر خام فوتوریسم وونگی به تخیلم، به خاطر می آورم. جزئیات این تصویر در حافظه كنگ و مبهم است؛ دیگر قادر نیستم آن را درون دیسك سخت ام [مغز] بیابم؛ شبكه از آن زمان مملو از تصاویر رسمی مربوط به پروژه نهایی شده است. آیا واقعاً وجود داشت؟ فقط یك ساعت را صرف جست وجوی آن كردم.
هر آدم بیكاره ای كه به دیدن ۲۰۴۶ می رود همین منظور را دارد.آنهامی خواهند خاطرات از دست رفته را دوباره به دست آورند زیرا در ۲۰۴۶ هیچ چیز تغییر نمی كند. هیچكس نمی داند كه آیا این درست است چون هیچ كسی هرگز برنمی گردد.بقایای یك فیلم علمی - تخیلی پرخرج در ۲۰۴۶ مشهود است همچون قطعاتی منتخب از نوول چو مو وان (تونی لیونگ) كه یك ژورنالیست هنگ كنگی دلسوخته اواسط دهه ۶۰ بود. این فیلم، به طرزی نخ نما اما لذتبخش، مثل یك شگفتی فضایی خلق شده به دست حسین چالایان است. بر روی یك قطار مجلل بین كهكشانی، یك جوان دمدمی مزاج و عبوس با موهای وحشی (تاكو یا كیمورا) به بیرون پنجره یك دالان ارغوانی خیره شده است. گسترشی (۳) از پیكسل ها، زمان را به سرعت سپری می كند. قطار سرد و هزارتو گونه است - مسافران ترغیب می شوند كه برای گرم شدن، یكدیگر را بغل كنند. مرد جوان با میل مبهم هوس اش چنین می كند، یك آندروئید [روبوت آدم نما] آخرین مدل (فی وونگ) با واكنش های تأخیری و ارتباط تلفنی آوانگارد. سكانس های بعدی این گونه در پی هم می آیند: اسپرینت های چشم ماهی(۴) از خلال تركیب های فلوروسنت، آندروئید سنگینی كه همچون یك جانور دست آموز بر روی تختی فرفورژه دراز كشیده است و روبوت مؤنثی كه لمیده است. به قول چو، بدون عبور از خط [قرمز] به اندازه كافی عجیب و غیراخلاقی نخواهد بود. درواقع، به طرز خطرناكی به بربریت آوانگارد نزدیك است.«چو» پیش از این نویسنده نوول هایی با محوریت هنرهای رزمی بود. با تنظیم آنها برای فیلم، آیا به خاكسترهای زمان شباهت پیدا می كند؟ دنیای وونگ یك بازگشت ابدی و ازلی است. یك اثر هنری در تلاطم، یك مخلوط دوباره پیچیده و حماسی. ما قبلاً هم چو را ملاقات كردیم. او را نخستین بار در فصل پایانی «ایام یاغی گری» دیدم كه برای فرار در پس انبوهی از اتاق های مقرر (ذهن) پنهان شده بود تا ظاهر شود. سیگار می كشید. ناخن هایش را به هم می مالید، جیبهایش را پر می كرد، موهایش را مرتب می كرد و برای [گذراندن] شبی در شهر آماده می شد. تقریباً برایش یك دهه وقت گرفت.خیال پردازی شگرف پروستی (۵) «آمادگی روحی برای عاشق شدن» چون سیلی در قالب، صدا و زمینه آن جاری می شود.[من زمانی عاشق كسی شدم. بعد از مدتی او دیگر نبود. رفتم سراغ ۲۰۴۶. فكر كردم ممكن است آنجا منتظرم باشد. اما نتوانستم پیدایش كنم. این فكر از من دور نشد كه آیا او مرا دوست داشت یا نه.]داستان «آمادگی روحی برای عاشق شدن» داستان یك رومانس متعالی و پرشور بین چو و همسایه بسیار زیبایش سولی ژن (مگی چونگ) در هنگ كنگ دهه ۶۰ را روایت می كند. ژست هایشان، درلفافی از شرم و عناصر قدرتمند ادب و نزاكت، گویی در اعماق ژرف آبها منفجر شده است. «آمادگی...» یك اثر عمیقاً غیراخلاقی بود: ۲۰۴۶ الگویی است كه از پس لرزه های «آمادگی ...» سربرآورده است. این فیلم با پژواك مكررات، همزمانی ها، غش و ضعف های حاصل از خوابگردی، حالات رؤیایی، فراروایت (۶) و انبوهی از انواع همزادها، یك داستان ارواح است كه با عدم حضور سولی ژن، خود روح زده شده است. پس اولین چیزی كه ۲۰۴۶ اضافه می كند یك پیامد است. این مسأله اكنون واضح و مبرهن به نظر می رسد، اما در نمونه اولیه و بدنام نمایش داده شده در جشنواره كن ،۲۰۰۴ اصلاً چنین نبود.این ظن پیش می آید كه احتمالاً بخشی كه در آن نسخه نمایش داده شده، مستقیماً خط روایی «آمادگی ...» را ادامه می دهد، خیلی دیر در بازی جای داده شده است و تصور نسخه های دیگری كه روزی به بازار عرضه خواهند شد، مشكل نیست: یك علمی - تخیلی محض، یك مونتاژ تجربی، یك پانتومیم بی كلام، یك ملودرام ژاپنی، نیم دوجین رومانس قائم به ذات. والری (۷) می گوید شعری كه هرگز تمام نمی شود، تنها فراموش می شود.چو كه پس از مدتی اقامت در سنگاپور، بی بند و بار و عیاش بار آمده است به هنگ كنگ برمی گردد. دور و بر او را زنان، اغواگران و سوهای دروغین فرامی گیرند. اولین كسی كه ملاقاتش می كنیم یك زن ویرانگر (Femme Fatale) مرموز است كه درمیان دیگران به عنكبوت سیاه (گونگ لی) معروف است. ۲۰۴۶ ما و خودش را به دنیای اسرار عنكبوت سیاه می برد. نفر بعدی لولو معروف به می می (كارینا لو كا) عاشق سابق و افسرده و آتشین مزاج كه چو طی نوشخواری در یك كلوپ شبانه دوباره به او می پیوندد. در هیأت یك جنتلمن او را در آن حالت از خود بی خودی به هتل اورینتال، اتاق ۲۰۴۶ می برد. در اتاق ۲۰۴۶ هتل دیگری بود كه چو و سولی ژن اوقات خود را می گذراندند (شاید هم نه). چند روز بعد، كه به سراغ لولو می رود، مدیر هتل آقای وانگ (وانگ سوم) به او می گوید كه لولو با هتل تسویه حساب كرده است. چو می پرسد كه آیا می تواند به اتاق او برود. چند شب قبل لولو به دست یك عاشق حسود چاقو می خورد. چو به اتاق ۲۰۴۷ می رود.پایین در لابی هتل سروصدای دوشیزه بای لینگ (زییی ژانگ) یك معشوقه به شدت جذاب و اغواگر كه غرق در الماس ها و گلدوزی ها با لباس ابریشمی صورتی رنگ، می آید كه ناسزاهای اهانت آمیز به لب می آورد. لی ژن فروتن و محجوب بود؛ دوشیزه بای كینگ پرناز و عشوه گر است، تو داری او ژستی است كه خیلی راحت عقیم می ماند. اینكه چو با او به طور خشن و بی رحمانه ای رفتار می كند، نشان از دلمردگی و تألم اجتماعی چو دارد - منظورم این زییی ژانگ لعنتی است! با این حال او [زییی] همچنان بی خیال و سر به هوا و بدتر از آن، قابل دسترسی است. چو از توان می افتد و توجه اش را به سمت وانگ جینگ ون (مجدداً با بازی فی وونگ) معطوف می كند كه بزرگترین دختر مدیرهتل است (خواهرش تنها در یك صحنه و در حد یك لولیتایی كه بستنی یخی می خورد، ظاهر می شود اما می دانیم او در چند هزار فوت فیلم دور ریخته شده حضور داشته است.) وانگ هدف ایده آلی برای عاشق شدن است. علی رغم خواسته های پدرش، او عاشق تاك ژاپنی (مجدداً با بازی تاكویا كیمورا) می شود. چو روابط آنها را با به دست آوردن نامه هایش و معدوم كردن آنها راحت می كند. وانگ، یك نویسنده بلندپرواز، خیلی زود به آثار سردستی و بازاری روی می آورد.به یك معنا، تمام زنان ۲۰۴۶ جنبه های مختلف یك زن هستند، نه آن زنی كه سولی ژن بود، بلكه زنی كه ممكن بود یا می توانست باشد. او [چو] هرگز این را نخواهد فهمید. چرا نمی تواند همانی باشد كه قبلاً بود؟
۲۰۴۶ به عنوان یك اثر تركیبی و مربوط به گذشته [رجعت كننده به گذشته]، چكیده مالیخولیای تغزلی وونگ است. اگر چنین باشد پس چیزی رو به زوال، پایان دهنده و تا حدودی خفه كننده در رابطه با آن وجود دارد. سورئالیسم ژنده شیك! طراح تولید، ویلیام چانگ، به نوعی تعالی آسمانی دست پیدامی كند: شمعدانهای دیواری نعنایی، كاغذدیواری به شیوه آپ آرت [هنردیداری]، پرده های مخملی مجلل، شال های زنانه زری، آیینه پشت آیینه، كه هریك وضوح و عینیتی آسمانی دارند. برای نخستین بار درطول زندگی حرفه ای و در بلندترین فیلم اش تا به امروز، وونگ با تكنیك سینما اسكوپ كاركرد، گویی برای همراهی با انقباض كامل عضلات پلاستیكی اش. از «خاكسترهای زمان» تا «خوشبخت دركنار هم»، او تماماً در جنبشی سرگیجه آور، اكسپرسیونیسم گام به گام و اشتیاق سرخوشانه موج نو، غرق بود. «آمادگی...» درجه انصراف ازاستدلال درمورد هرچیزی را كاهش داد. عرصه تمركز [بر یك موضوع خاص] را تنگ كرد و نشان خود را در تمركز بر شخصیت (كاراكتر) و نگاه خیره روبه عقب، قرارداد.
۲۰۴۶ یك اثر هیروگلیفی، كتیبه سان و نئوكلاسیك است.صحنه ها تقریباً به تمامی در نماهای متوسط تا بسته برداشته شده اند، سرها قاب را همچون مجسمه های نیم تنه مرمرین كه با پایه های نامرئی سرپا نگه داشته شده اند، پرمی كنند.حدود نهایی كمپوزیسیون های او بنابر عادت به حجمی از دیوار یا پرده با فوكوس كم عمق ختم می شوند. به طوری كه اغلب به نظرمی رسد وونگ نماهایش را با مقیاس ۱: ۱‎/۶۶ یا ۳: ۴ با حائل مجللی از فرم، می گیرد. ۲۰۴۶ یك اثر روایی نظربازانه است كه ما از خلال روزنه ها و مخفی شدن در گوشه كنارها، نگاهی سریع به آن می اندازیم. هندسه فیلم، سهمی گون است: خط دید ما، شعریت آن را درطول انحنایی از فضا دنبال می كند.از لحاظ زمان سنجی، اولین رویارویی با عنكبوت سیاه آخرین آن نیز هست، بنابراین وونگ كار وای نقطه گردش طرح زمینه گفت وگوی آن دو را حول محور گسترده ای قرارمی دهد و آنها را با یك تغییر جهت به لبه قاب می برد (موتیف بصری غالب دراین صحنه یك نرده چوبی انحنادار، است). دیالوگ با لولوی دردكشیده و به شوق آمده در نقاشی های دولته ای به رنگ قرمز تیره ترتیب داده شده است كه او را در قالب های كوچكی از فضای باز، به دام می اندازند. خداحافظی وانگ با تاك، تجربه ای دیگر در نقاشی های دولته ای سبز و سیاه است. صحنه شام خوردن او با چو در اواخر فیلم با یك جلوه منشوری گیج كننده می شود. انگار كه از خلال اشك های یك لوستر بلورین فیلمبرداری شده است. رابطه با بای به روابط خصوصی منجرمی شود، با صراحتی مشهود و فیزیكی كه با استفاده از كات بروز می یابد.در مقابل شاهكاری از متد (اكتینگ) را داریم، گفت وگوی چو با آقای وانگ درمورد اجاره كردن اتاق ۲۰۴۶. آنها در راهرو ایستاده اند درحالی كه از دادن اطلاعات خودداری می كنند و انگیزه های پنهانی را مخفی نگه می دارند. وونگ فضا را به قطعاتی (تكه هایی) تقسیم می كند، هنرپیشه ها را در آیینه ها توزیع می نماید و خطوط چشم شان را متوازن می كند. آنها تزویر می كنند؛ وونگ تفكیك می كند.به خاطر تمام توازن و شكوه آن، ۲۰۴۶ عصبی ترین فیلم وونگ است. تشویش سیاسی نام فیلم را به آن می دهد: قول چین در سال ۱۹۹۷ مبنی بر اینكه طی ۵۰ سال آینده هیچ چیز در بازار آزاد هنگ كنگ تغییر نخواهدكرد، مسائل پولی در خط روایی نفوذ می كنند.چو یك قمار باز پاپتی، یك نویسنده قلم به مزد كم درآمد و ناتوان از پرداخت به موقع كرایه خانه است. رابطه او با بای به خاطر ابهام و نابسامانی در پرداخت دستمزد، پیچیده می شود. شورش های ناشی از عصبانیت اقتصادی همچون ردپایی آرشیوگونه به بافت فیلم هجوم می آورند (اولین شورش ناشی از افزایش كرایه فری(۸) استار است؛ دومین شورش را مائوئیست های جوان عصبانی و ضداستعمارگری علم می كنند). همچنین تشویش خاطر وونگ بابت از كنترل خارج شدن پروژه ۱۵ میلیون دلاری اش نیز محرز است.[اگر كسی بخواهد از اتاق ۲۰۴۶ خارج شود، چه قدر زمان می برد؟ بعضی ها خیلی راحت درمی روند. بعضی ها درمی یابند كه این كار برای آنها زمان زیادی وقت می برد.]
۲۰۴۶ یك مكان است، یك زمان، نام یك نوول، شماره اتاقی در یك هتل و در شكل یك كلان شهر انیمی(۹ )، اولین بازنمایی دیجیتالی در سینمای وونگ است. ۲۰۴۶ همچنین همواره ۲۰۴۶ است: یك نارسیس سینمایی كه در اعماق وجود خودش به وجد آمده، به واسطه آنچه كه می بیند به خشم می آید و برای فرار از تصویر (ایماژ) خود در كشمكش است. با وجود مشكلاتی چند، انتظارات موجود، اعتبار در معرض خطر، موشكافی و تكامل رعب آور «آمادگی...» - در غیر این صورت چه چیز دیگری می توانست باشد؟
پانوشت ها
Nathan Lee منتقد ارشد فیلم در نشریه نیویورك سان است.
۱- sepia: یك نوع رنگ قهوه ای متمایل به قرمز تیره.
۲- dystopia : نقطه مقابل اتوپیا یا مدینه فاضله.
۳- Smear : وقتی قطره ای رنگ را روی سطحی صاف پهن كنیم الگوی به دست آمده گسترش نام دارد.
۴- Fish-eyed : نوعی لنز كه توانایی تصویربرداری از یك نمای كامل ۱۸۰ درجه ای را دارد.
۵- Marcel proust : نویسنده فرانسوی خالق اثر سترگ «در جست و جوی زمان از دست رفته»
۶- meta - narrative
۷- Paul Valerie : شاعر فرانسوی - م
۸- Ferry : نوعی قایق كه مسافر، كالا یا وسایل نقلیه را از عرض رودخانه یا كانال عبور می دهد.
۹- Anime : ژانر خاصی از انیمیشن های كارتونی ژاپنی كه تركیبی از برخورد و خشونت و اغلب در قالب داستانهای اسطوره ای، می باشند - م.

نویسنده :ناتان لی
مترجم: آرش طهماسبی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید