پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


امر نمادین: ناخودآگاه و بی‌اختیار


امر نمادین: ناخودآگاه و بی‌اختیار
ژاک مری- امیل لاکان(۱۹۸۱-۱۹۰۱) روانکاو و پزشک فرانسوی. آرا لاکان بر مبنای مفاهیم فرویدی همچون ناخودآگاه، خود و مرکزیت زبان شکل گرفته و به صورت بینارشته ای، زبان‌شناسی، فلسفه و ریاضیات را دربر می‌گیرد. در حقیقت لاکان از علوم دیگر به واسطه منابع استعاری آنها و در توضیح مفاهیم پیچیده بهره می‌گیرد. وی در کنار روانکاوی در حوزه‌هایی چون نظریه ادبی، نقد ادبی، فلسفه قرن بیستم فرانسه، تاریخ هنر و نظریه فیلم صاحب‌نظر بوده است.
لاکان در سال ۱۹۲۶ به عنوان روانپزشک فارغ التحصیل شد. در این دوران وی به طور خاص تحت تأثیر آثار هایدگر و هگل بود. وی در سال ۱۹۳۱ به عنوان روان‌شناس قضایی شروع به کار کرد و در سال ۱۹۳۶ اولین مقاله تحلیلی‌اش را درباره مرحله آینه به کنگره انجمن بین‌المللی روانکاوی تقدیم نمود. البته به نظر می‌رسد در دهه ۱۹۳۰ لاکان بیش از روانکاوی سرگرم نظریات ادبی بوده است. وی در این دوره با آندره برتون، پابلو پیکاسو و سالوادور دالی آشنا شد، در جلسه رونمایی از اولیس جیمز جویس شرکت کرد و تمایل خود را به سوررئالیسم و دیدگاه نورمانتیک نسبت به دیوانگی به مثابه زیبایی بی‌اختیار آشکار نمود. به واسطه اشغال فرانسه از سوی نازی‌ها در ۱۹۴۰ انجمن روانکاوی پاریس منحل و لاکان به ارتش فراخوانده شد.
از سال ۱۹۵۳ لاکان مجموعه کنفرانس‌هایی به صورت هفتگی در پاریس برگزار می‌کرد که در آن تحت عنوان بازگشت به فروید، به ماهیت زبانی تشخیص و درمان بیماری‌های روانی پرداخته می‌شد.
در روانکاوی لاکانی سوژه از سه امر خیالی، نمادین و واقع تشکیل می‌شود: امر خیالی به واسطه امر نمادین ساخته می‌شود و از این رو شامل بعدی زبانی است. اگر دال، اساس امر نمادین باشد، مدلول و دلالت، بخشی از امر خیالی خواهند بود. زبان تضمن‌هایی مربوط به امر نمادین و امر خیالی دارد؛ زبان در جنبه خیالی‌اش گفتمان دیگری را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. از سوی دیگر امر خیالی در رابطه فرد با بدنش تعریف می‌شود.
لاکان مفاهیم ساختار و قانون را بدون زبان قابل تصور نمی‌دانست. از این رو امر نمادین جنبه‌ای زبانی است. البته امر نمادین با زبان برابر نیست چراکه زبان شامل امر خیالی و امر واقع نیز می‌شود. جنبه اصلی زبان در امر نمادین دال‌ها هستند یعنی این بعد از تعریف زبان که در آن هیچ چیز حضور بدون واسطه ندارد و حضور به واسطه تفاوت‌ها امکان می‌یابد. امر نمادین همچنین حوزه «دیگری» است. ناخودآگاه، گفتمان این «دیگری» تلقی می‌شود. همچنین می‌توان در برابر حوزه طبیعت که در امر خیالی مطرح می‌شود، امر نمادین را حوزه فرهنگ دانست. امر نمادین جزء تعیین‌کننده ذهنیت است و امر خیالی صرفا تظاهر تاثیرات آن به شمار می‌آید.
برخلاف امر نمادین که براساس تقابل‌ها (حضور/غیاب) شکل می‌گیرد، در امر واقع هیچ غیابی وجود ندارد. اگر امر نمادین مجموعه‌ای از دال‌ها با کیفیتی سلبی است، امر واقع کیفیتی یکپارچه و یکدست دارد. امر واقع بیرون از زبان قرار می‌گیرد و ابژه اضطراب تلقی می‌شود چراکه از هر نوع واسطه‌ای به دور است. لاکان بر این عقیده بود که آرای فروید در باب لغزش‌های زبانی، حضور زبان در نهاد ذهن را نشان می‌دهد و ساختار ناخودآگاه مانند زبان است. ناخودآگاه بخشی جدا در ذهن که ارتباطی با خودآگاه و خود زبانی نداشته باشد، نبوده بلکه سازه‌ای است که پیچیدگی ساختاری خودآگاه را دارد. وقتی نظریه سوسور درباره رابطه دال و مدلول به عنوان تعریف نشانه و قائل شدن به مفهومی سلبی که دال‌ها را در ارتباط با هم قرار می‌دهد، در کنار آرای فروید قرار گیرد، روشن است که حرکت دال‌ها (عاملی که به ایجاد معنا می‌انجامد) می‌بایست اساسا ناخودآگاه باشد.
لاکان معتقد بود کلمات در جریان حیات‌شان و در گردش میان اهالی زبان، معنا و قدرت تازه پیدا کرده برای هر فرد تجلی تمایلات خاصی خواهند بود.
مهم‌ترین تاثیر لاکان در حوزه روانکاوی، مفهوم مرحله آینه بود که به صورت سازه‌ای از عملکرد «من» چنانکه در تجربه روانکاوی متجلی می‌شود، تعریف می‌شد. لاکان مرحله آینه را نه صرفا لحظه‌ای در دوران رشد کودک که به مثابه ساختار دائمی ذهنیت در نظر می‌گیرد. در الگوی امر خیالی، سوژه دائما اسیر تصویر خودش است. لاکان مرحله آینه را پدیده‌ای دوارزشی می‌داند: یکی ارزش تاریخی که نشانه نقطه عطفی در رشد ذهنی کودک است و دیگری ارزش ساختاری رابطه خاص با تصویر-بدن. به بیان دیگر مرحله آینه، فراتر از پدیده‌ای در جریان رشد کودک، بر ماهیت تعارضی روابط دوطرفه اشاره دارد. به اعتقاد لاکان «من» براساس آن چیزی شکل می‌گیرد که طبق تجربه مشخص شده از «من» دور است (درک من از دیگری). این غیاب باعث شکل‌گیری حس تمایل می‌شود.
لاکان ارتباط خود و تصویر بازتاب یافته را به صورت بیگانه شدن خود و امر خیالی تعریف می‌کند. به بیان دیگر، بیگانه شدن سازه اصلی امر خیالی در نظر گرفته می‌شود. امر خیالی حوزه تصاویر، تخیل و فریب است.
نقد ادبی روانکاوانه به آن شاخه از نقد ادبی مربوط می‌شود که در شیوه، مفهوم، نظریه یا صورت تحت تاثیر سنت روانکاوی است که از سوی فروید مطرح شده بود. در این رویکرد ادبی منتقدان، متن را نوعی رویا در نظر می‌گیرند. براین اساس چنین تصور می‌شود که متن مفهوم حقیقی‌اش را پشت مفهومی آشکار، پنهان می‌کند. روند‌گذار از مفهوم حقیقی به مفهوم آشکار شامل فرآیندهای تراکم و جابه‌جایی می‌شود. منتقد، زبان و نمادپردازی متن را برای رسیدن به تفکر پنهان آغازین مورد مطالعه قرار می‌دهد.
موضوع نقد ادبی روانکاوانه می‌تواند روانکاوی نویسنده یا یکی از کاراکترها باشد. مفاهیم مربوط به روانکاوی را می‌توان در ارتباط با خود ساختار روایی، بدون در نظر گرفتن ذهن نویسنده، به کار گرفت (این تفسیر به واسطه تعریف لاکان از ناخودآگاه ایجاد می‌شود که ساختاری شبیه زبان دارد.
تلقی ساختاری مشابه زبان برای ناخودآگاه از سوی لاکان، به زبان نقشی مهم در ساخت تصور افراد از جهان پیرامون می‌دهد اما در عین حال باعث می‌شود ناخودآگاه، تمایزهای اصلی میان فانتزی و واقعیت را از میان ببرد. مکاتب ادبی هریک رویکرد خاص خود را نسبت به خوانش متون به دست داده‌اند. از جمله آنها می‌توان به مکتب‌های کمبریج و شیکاگو، فرمالیسم روس، ساختارگرایی، نقد فمینیستی، نقد مارکسیستی، نقد نو، نوتاریخ‌گرایی، نواومانیسم، پساساختارگرایی و واسازی اشاره کرد. در این میان نقد روانکاوانه به تحلیل نقش انگیزه‌های روان‌شناختی در شکل‌گیری رفتار و تولیدات هنری افراد می‌پردازد. سه مکتب اصلی روانکاوی به نام سه چهره اصلی در پیدایش نظریه روانکاوی، نامگذاری شده‌اند: فروید، یونگ و لاکان. نقد لاکانی که از سال ۱۹۷۷ تاکنون ادامه دارد، براساس دیدگاه لاکان پیش می‌رود که ناخودآگاه و درک ما از خود، در امر نمادین زبان شکل می‌گیرد و نه در امر خیالی تفکر پیش زبانی.
تینا امراللهی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید