پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


ادبیات تاجیک در کتاب های درسی


ادبیات تاجیک در کتاب های درسی
از سال ۱۳۷۳ نهضتی در جهت تغییر كتاب های درسی زبان و ادبیات فارسی در تمامی مقاطع ایجاد شد. كتاب های دوره های دبیرستان و پیش دانشگاهی با رویكردی كاملاً نوین براساس ژانرهای ادبی و طی فصول جداگانه تألیف شد و به زودی مورد توجه دانش آموزان و دبیران و خانواده ها قرار گرفت از جمله ویژگی های این كتاب ها توجه به تمامی ابعاد زبان و ادبیات بود. گرایش به ادبیات معاصر، نوآوری در انتخاب متون، جذابیت، تازگی، تنوع آنها، پرهیز از جمود و تحجر و نگاه منصفانه به مجموعه ادبیات فارسی فعال كردن كلاس و نشاط انگیزی، تلطیف احساسات و عواطف و انقداد ادبی، توجه به نیازهای حال و آینده ی فراگیران در انتخاب متون و.....است. مؤلفان و برنامه ریزان درسی با آگاهی كامل از گسترش زبان و ادبیات فارسی در كشورهای همسایه و داشتن اشتراكات زبانی و فرهنگی با كشورهای دوست و همسایه تاجیكستان بخشی از كتاب های درسی را به معرفی آثار نویسندگان و شاعران این كشور قرار دادند.
بنابر برنامه درسی دوره ی دبیرستان یك فصل بر ادبیات برون مرزی اختصاص یافته است كه موضوع آن معرفی ادبیات فارسی در كشورهای فارسی زبان و همچنین كشورهایی كه ادبیات فارسی در آنها رونق و رواج داشته و دارد.
از جمله آثار شاعران و نویسندگان كشورهای تاجیكستان، افغانستان، هند و پاكستان در این كتاب ها آورده شده است.
یادآوری می شود در برنامه درسی ایران مجموعاً ۲۲ كتاب به زبان و ادبیات فارسی اختصاص یافته است كه این ۲۲ جلد كتاب سالانه ۲۱ میلیون جلد چاپ و توزیع می شود و تمامی ۱۸ میلیون دانش آموز ایرانی هر هفته به طور متوسط ۴ ساعت زبان و ادبیات فارسی را به عنوان درس اصلی می خوانند و از این حیث كتابهای درسی زبان وادبیات نقش مهم و مؤثری ایفا می كند یكی از اشعار معرفی شده در كتاب فارسی سال اول دبیرستان شعر شاعر معروف تاجیك عبید رجب با عنوان «تا هست عالمی ـ تا هست آدمی» است. شاعر در این شعر به زبان نیاكان خود می بالد و به دشمنان زبان فارسی دری می تازد كه هنوز این زبان زنده و گرم و شورانگیز است. این شعر را نماینده و زبان حال هموطنان تاجیك خود می دانیم كه از خلال آن دلبستگی و عشق شدید آنان به زبان فارسی دری معلوم می گردد.
اكنون یك بار این شعر زیبا را می خوانیم:
تا هست عالمی، تا هست آدمی
هر دم به روی من
گوید عدوی من
كاین شیوه ی دری تو چون دودمی رود
نابود می شود
باور نمی كنم
باور نمی كنم
باور نمی كنم
لفظی كه از لطافت آن جان كند حضور
رقصد زبان به سازش و آید به دیده نور
لفظی به رنگ لاله ی دامان كوهسار
از تنگ شكرّست
قیمت تر و عزیز
از پند مادر است
زیب از بنفشه دارد و از ناز و بوی
صافی ز چشمه جوید و شوخی ز آب جوی
نو نو طراوتی بدهد
چو سبزه ی بهار
فارَم چو صوت بلبل و دلبر چو آبشار
با جوش و موج خود
موجی چو موج رود
با ساز و تاب خود
با شهد ناب خود
دل آب می كند
شاداب می كند
لفظی كه اعتقاد من است و مرا وجود
لفظی كه پیش هر سخنم آورد سجود
چون خاك كشورم
چو ن ذوق كودكی
چون بیت رودكی
چون ذره های نور بصری می پرستمش
چون شعله های نرم سحری می پرستمش
من زنده و ز دیده ی من
چون دود می رود؟
نابود می شود؟
باور نمی كنم
نامش برم، به اوج سما می رسد سرم
از شوق می پرم
صد مرد معتبر
آید بر نظر
كان را چو لفظ بیت و غزل
انشا نموده ام
باپند سعدی ام
با شعر حافظم
چون عشق عالمی به جهان
اهدا نموده ام
سرسان مشو، عدد
قبحی ز من مجو
كاین عشق پاك در دل دل پرور جهان
ماند همی جوان
تا هست آدمی
تا هست عالمیسراینده این شعر شورانگیز عبید رجب از گویندگان معاصر تاجیك است وی به سال ۱۹۳۲ در روستای نیگنات (ناحیه پنجیك از ولایت خجند) در خانواده ای كشاورز به دنیا آمد. در سال ۱۹۵۴ در رشته ی زبان و ادبیات فارسی تاجیكی از دانشگاه تربیت معلم دوشنبه فارغ التحصیل شد. عبید رجب فعالیت های خود را از نشریه كودكانه «پیانیر» (پیش آهنگ) در سال ۱۳۵۴ آغاز كرد. همچنین در روزنامه های جوانان تاجیكستان و مجله های مشعل و صدای شرق مشغول به كار شد و در سمت های مختلفی از سردبیری مجله صدای شرق تا معاونت اتحادیه نویسندگان تاجیكستان انجام وظیفه كرد.
عبید رجب شاعر كودكان بود. اشعار او در مجموعه های آرزوهای شیرین (۱۹۵۸) صد و یك برگ(۱۹۷۰) روی زمین(۱۹۷۴) خوشه گندم(۱۹۷۹) من و دوستان من (۱۹۸۱) دردانه(۱۹۸۴) ارچه میدان(۱۹۸۹)چاپ شده است.
آثار عبید رجب بر محور ترویج و اشاعه اخلاق و آداب از جمله راستگویی، صداقت و صفات پسندیده ی دیگر شكل گرفته است. او حس میهن پرستی را در كتاب های خود می آموزد. قهرمانان اشعار عبید رجب كودكان فعال و هوشیار، صادق و غمخوارند.
زبان شعر او روان و ساده و موافق با علایق كودكان است. وی در بهره گیری از ادبیات توده موافق است و می كوشد از توانمندی های ادبیات مردمی به خوبی بهره مند گردد. اشعار عاشقانه عبید رجب در مجموعه پیرده (۱۹۶۷) راز آبشار (۱۹۷۹) سر ریز (۱۹۸۲) جمع آوری شده است.
اشعار و داستانهای عبید رجب به زبان های روسی، چك، صربی كرواتی،بلغاری و جز آن ها ترجمه و چاپ شده است. غیر از آثار ادبی تألیفی ترجمه هایی نیز از آثار شعرای روس، بلغار و فرانسه به زبان تاجیكی داشته است كه از جمله فعالیت های مفید وی محسوب می گردد.
عبید رجب به پاس خدمات شایانش به دریافت جایزه دولتی «ابو عبدالله رودكی» و به عنوان شاعر مردمی تاجیكستان معرفی شد. او همچنین به علت خدماتش به ادبیات كودكان تاجیكستان موفق به كسب جایزه ادبی بین المللی هانس كریستین آندرسن در سال ۱۹۸۴ گردید.
شعر از چند زاویه بررسی می كنیم:
الف، محتوای كلی
شعر با سؤالی آغاز می شود سؤالی اعتراض آمیز و لحنی به خشم با دشمنانی كه می پندارند زبان فارسی دری چون دود نابود می شود. او در پاسخ شماتت آشكار و نهان مصراع «باور نمی كنم» را سه بار تكرار می كند. در این تكرار تأكیدی است مبنی بر پایداری و مقاومت تاجیكستان در برابر فرهنگ و زبان آنان. جز این در جای جای شعر همچون ترجیع بندی «باور نمی كنم» تكرار می شود. اما چه شده است كه این گونه شاعر حس مطلع شعر خود را كوبنده و توأم با خشم قرار داده است. جدایی از خط و زبان فارسی، تجزیه بخش هایی از تاجیكستان و تنگناهای دیگر است. پس از این اعتراض و انكار شاعر زبان به توصیف فارسی می گشاید. در این توصیف می كوشد از عناصر طبیعی نیز بهره می جوید با زبانی به رنگ لاله دامان كوهسار، به زیبایی بنفشه و به بوی نازبو، صاف تر از چشم و شوخ تر از آفتاب جوی، به طراوت سبز بهاری و با نوای بلبل و دلبری صدای آبشار، پر ساز و تاب چون موج دریا.
شاعر این زبان را می پرستد و بر آن سجده می كند زیرا اعتقاد اوست آن را به مانند عشق دلبر و خاك كشورش می ستاید.
زبان فارسی او را به اوج سما می رساند، او را ذوق زده می كند و صدها نام بزرگ را تداعی می كند؛ سعدی، حافظ، رودكی
این بخش ها به خوبی احساسات شاعر را نشان می دهد. عواطف شاعر را به طور محسوس می توان در قالب كلمات شورانگیز دریافت. شاعر در ایجاد هم حسی با مخاطب بسیار موفق است. شور و شعفی را در خواننده ایجاد می كند و روح عشق و علاقه را به زبان مادری را در شنونده می دمد. بی دلیل نبود. كه این شعر را برنامه ریزان آموزش با هدف تقوقت زبان مادری و ایجاد علاقه و نگرش مثبت به آن، در كتابهای درسی گنجانده اند.
هدف عمده ی این شعر دفاع از زبان فارسی است دفاعی محكم، استوار، شاعرانه، دل پذیر و حماسی از این رو آن را می توان جزء اشعار ماندگار روزگار به حساب آورد.
ب: ساختار
این شعر در قالب نو نیمایی است و در سال هایی سروده شده است كه چندی از ظهور شعر نو نمی گذرد.
شعر به لحاظ بافت از چند قسمت تشكیل می شود:
۱) آغاز با طرح یك پرسش (بیت های ۱ تا ۷)
۲) میانه توصیف زبان فارسی و بر شمردن ویژگی های آن. (بیت ۸ تا ۴۸)
۳) انجام پاسخ (بیت های ۴۸ تا ۵۴)
ج: عناصر سبكی
۱) در سطح واژگان: واژگان شعر از كلمات زیبای، تاجیكی است كه برای خواننده مهارتی بدیع است مثل نازبوی، زیب، فارم، شوخی، سرسان مشرق، تنگ شكر، نگار كه یادآور كلمات زیبای پارسی است.
تركیب های حضور كردن، بوسه جان پرور نگار، زیب داشتن، شعله های نرم، سر به اوج سما رسیدن، قیمتی تر، به ذوق كودكی، دل دل پرور« چون دود رفتن بخشی از واژگان كه در نگاه اول به چشم می آید واژگان برگرفته از عناصر طبیعی چون چشم، آبشار، كوه، رود، كوهسار، لاله، بنفشه، ناز بوی، موج، دریا، بلبل، چشمه است كه توضیحات بدیعی با آنها پدید آمده است.
۲) در سطح آوایی و موسیقایی كوتاهی و بلندی مصراع ها و پایان بندی آنها، جایگزینی كلمات در مقام قافیه و آغاز مصراع ها، تكرارها، تأكیدها، سكوت ها بر تأثیر بلاغی و موسیقایی شعر افزوده است. درنگ ها بر روی كلمات مهم شعر است. پیوستگی صوتی و معنایی بین مصراع ها دو به دو برقرار است شاعر از قافیه به خوبی و زیاد بهره برده است. مجموعاً از ۵۴ بیت از ۱۸ جفت قافیه استفاده شده است و به شیوه تاجیكستان لذیذ و عزیز نیز قافیه شده است وزن شعر «مفعول مفاعلن» متناسب با شور و هیجان شعر است از این رو شاعر به خوبی توانسته پیوستگی صوتی و معنایی را میان عبارات و مصراع ها برقرار سازد۳) سطح ادبی: در این سطح آنچه در اولین نظر رخ می نماید وجود تشبیهات متعدد و تازه است. در مجموع ۲۲ تشبیه در این شعر به كار رفته است.
تشبیهات اغلب معقول به محسوس است تشبیه لفظ دری به لاله، بوسه ی معشوق، تنگ شكر، پند مادر، چشمه، آب جو، صوت بلبل، آبشار، موج رود، عشق دلبر، ذوق كودكی، بیت رودكی، نور بصر، شعله تشبیه است.
استاد خانلری در باره ی این شعر می نویسد: «من در فارسی شعری دیگر چنین پرشور در بیان علاقه به زبان فارسی سراغ ندارم»
استاد محیط طباطبایی تحت تأثیر این شعر كه در شهریور سال ۱۳۴۷ و در راهنمای كتاب چاپ شده شعری با عنوان «ای هم زبان من» سرود كه به هم زبانان ایرانی و افغانی و تاجیكی اهدا شد از آن شعر است
ای هم سخن بیا
جانم به تن بیا
بشنو ز من بیا
روزی كه می روم به سفر از این وطن بیا
آن روز با زبان دری ور سخن بیا
با این زبان بپرس از ایران نشان من
تا گویدت پلك روان من
ای هم زبان من
دكتر غلامحسین یوسفی این شعر را در چشمه روشن آورده است و تحلیل كرده است در بخشی از این تحلیل می خوانیم: «شاعر با عشق عمیق به ستایش زبان مادری خویش می پردازد. زبانی كه با روح اجدادش و ملتش و نیز با جان و دل و اندیشه ی او سرشته است. در بیان زیبایی های زبان مادری است با تعبیرها و تصویرهای تازه و لطیف داد سخن می دهد. زبان دل و جان، زبان نیاكان، زبان تاریخ و فرهنگ او بار دیگر روح و اندیشه اش را از شوق به پرواز در می آورد اینك نمونه ای دیگر از شعر این شاعر بزرگ تاجیك:
نمی رود از یاد
مرغ غافل ز حیله ی صیاد
پر گشاد و به دام مكر افتاد
آسمان بر سرش فرود آمد
تنگ شد بهر او فضای گشاد
آمد از بهر چاره و تدبیر
دست مشكل گشای مردی راد
پاره شد بند حلقه تزویر
خسته جان را مدار دیگر داد
گفت: پر باز كن به اوج فلك
ره پرواز را نگیرد باد.....
رفت فصل دی و بهار آمد
آب شد برف و ترمه های زیاد
دیدم آن مرغ، پر زنان می گفت
وصف آن رادمرد با دل شاد:
آنكه بد كرد، رفت از خاطر
نیكی اما نمی رود از یاد
شاعر دیگری كه شعر او در كتاب سال دوم دبیرستان آمده است اسكندر ختلانی است و شعر او نیز گویای احساس لطیف و شور حماسی و دلبستگی اش به وطن ادبی است كه از این حیث همان مفهوم با شعر عبید رجب یكی است همان اعتراض و همان پاسخ. اینك شعر را با هم بخوانیم:
ریشه ی پیوند:
در خون من غرور نیاكان نهفته است
خشم وستیز رستم دستان نهفته است
در تنگنای سینه ی حسرت كشیده ام
گهواره ی بصیرت مردان نهفته است
خاك مرا جزیره ی خشكی گمان مبر
دریای بی كران و خروشان نهفته است
خالی دل مرا تو ز تاب و توان مدان
شیر ژیان میان نیستان نهفته است
پنداشتی كه ریشه ی پیوند من گسست
در سینه ام هزار خراسان نهفته است
اسكندر ختلانی در سال ۱۹۵۴ در كولاب متولد شد وی راباید از جمله نسل پنجم شعر تاجیك برشمرد.
منابع و مآخذ:
چشمه روشن، دكتر غلامحسین یوسفی، انتشارات علمی، ج ششم، ۱۳۷۴ صص ۷۸۸- ۷۹۵
خورشیدهای گم شده، علیرضا قزوه، حوزه هنری سازمان تبلیغات، ۱۳۷۶.
كتاب هفته، ۳۱/۵/۱۳۸۳، ش ۵۷۸، ص ۲۳، لیلا آجرلو، یادی از عبید رجب
ادبیات فارسی سال اول دبیرستان، مؤلفان دكتر حسن ذوالفقاری و .......وزارت آموزش و پرورش.
ادبیات فارسی سال دوم دبیرستان، مؤلفان دكتر حسن ذوالفقاری و ........وزارت آموزش و پروش.
حسن ذوالفقاری
برگرفته از: شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی


همچنین مشاهده کنید