جمعه, ۱۳ مهر, ۱۴۰۳ / 4 October, 2024
مجله ویستا

حوزه علمیه؛ مستقل یا دولتی؟ بخش ۴


حوزه علمیه؛ مستقل یا دولتی؟ بخش ۴
شاید نتوان حوزه علمیه مشهد را مکتب متفاوتی دانست، اما حوزه این شهر در روزگار ما به مخالفت با فلسفه اسلامی‌شهره شده و برخی دانش‌آموختگان آن، عنوان «مکتب تفکیک» را بر آن نهاده‌اند تا نشان دهند که علاقه‌ای به دخالت دادن آموزه‌های فلسفی در دین شناسی خود ندارند. عالمان این مکتب به گونه‌ای در اعتقادات خود راسخند تا آنجا که به احترام حفظ وحدت عمومی حوزه مشهد و حاکمیت دینی، امام‌خمینی از ادامه درس تفسیر خویش که در قالب برنامه «با قرآن در صحنه» در سال ۱۳۵۸ از تلویزیون پخش می‌شد، امتناع کردند.
یا در دهه هفتاد شمسی با حضور دائمی‌یک فیلسوف دیگر حوزه علمیه قم (آیت الله جوادی آملی) در مشهد برای زعامت حوزه علمیه این شهر مخالفت کنند. دلگیری مشهدی‌ها از فلسفه به حدی بوده که صمیمیت و دوستی مرحوم آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی از چهره‌های بارز مکتب تفکیک با امام خمینی (از استادان بنام فلسفه در قم) سبب حیرت برخی استادان حوزه شده بود.
با این حال حوزه مشهد در طول تاریخ خود چندان تحرکی نداشته است. به‌رغم وجود حرم امام رضا(ع) در این شهر که مقدس‌ترین مکان مذهبی ایران شمرده می‌شود، شهر مشهد شهری فقه‌مدار نبوده است. اگرچه در برخی اعصار، این شهر دوره‌های درخشان علمی‌را تجربه کرده است، اما این فقط مشهد نبوده که چنین دوره‌هایی را گذرانده است، شهرهای دیگری همچون اصفهان، زنجان و تبریز حوزه‌های علمیه فعالتری داشته‌اند.
شهری که در قرن پنجم هجری شیخ طوسی را در خود پرورش داده و او را راهی عراق کرده تا بنیانگذار حوزه علمیه نجف باشد، خود به دلیل موقعیت حساس و استراتژیکش جولانگاه جدال‌های فراوان اقوام و گروه‌های قومی‌و مذهبی شده و از همین رو نتوانست مکان آرامی‌برای طالبان علوم دینی باشد. خراسان از نخستین قربانیان حملات مرگباری چون حمله چنگیز و تیمور بوده است. از سوی دیگر به دلیل غلبه جمعیتی اهل سنت در این منطقه و نیز حکمرانی سنی‌ها، حوزه علمیه این شهر نتوانست بال و پر بگیرد. با قدرت‌یافتن شیعیان صفوی، شهر مشهد تا حدودی برای علمای شیعه امن شد و حضور شیخ حر عاملی که از بزرگ‌ترین علما و محدثین شیعه بوده و در عصر صفویان از لبنان به ایران آمد و مقیم مشهد شد، تا مدتی به حوزه شیعی این دیار رونق داد. در قرن اخیر بار دیگر رونق کوتاه‌مدتی به حوزه مشهد داده شد.
دروس فلسفه و ادبیات عرب رواج یافت و حضور برخی از مراجع تقلید شیعه همچون آیت‌الله حاج آقا حسین قمی، آیت‌الله سید یونس اردبیلی و آیت الله سید‌هادی میلانی در این شهر به دروس فقه و اصول نیز رواج نسبی بخشید. فعالیت انجمن حجتیه نیز از سوی یک روحانی مشهدی منتقد فلسفه به نام شیخ محمود حلبی آغاز شد. با ظهور مکتب فقهای امامیه در دهه چهل شمسی از سوی آیت الله میرزا مهدی اصفهانی و شاگردانش، بازار داغ دروس فلسفی هم فروکش کرد و سال‌هاست که حوزه مشهد به تبحر در ادبیات عرب اکتفا کرده است.
مکتب تفکیک که از سوی استاد محمد رضا حکیمی‌(یکی از شاگردان میرزای اصفهانی) بدین نام ملقب شده، بدون آنکه فلسفه را نفی کند، خواهان آمیخته نشدن دین‌شناسی با آموزه‌های فلسفی است. بسیاری از بزرگان این مکتب، از استادان بنام و مهم فلسفه بوده‌اند. پیروان مکتب تفکیک اکنون چند سالی است درصدد حضور در فضای حوزه علمیه قم و قانع کردن طلاب آن به یافته‌های فکری خود هستند.
چندی پیش آیت الله خامنه‌ای که خود از شاخص‌ترین دانش‌آموختگان حوزه مشهد بوده و نزد برخی از بزرگان مکتب تفکیک همچون شیخ‌هاشم قزوینی و شیخ مجتبی قزوینی تحصیل کرده است، نسبت به زمزمه‌های تضعیف فلسفه در قم هشدار داد و خواهان توجه بیشتر طلاب قم به یادگیری منطق و فلسفه شد. با این حال تفکیکیون به تلاش خود در قم ادامه می‌دهند و توانسته‌اند طیفی از طلاب جوان را هم جذب کنند.
البته در شهر مشهد هم چندان فضای یکدستی حاکم نیست. سید جلال الدین آشتیانی که از مهمترین استادان معاصر فلسفه بود، سال‌های متمادی در این شهر به تدریس و تحقیق پرداخت. همچنین در غیاب مراجع تقلید نامداری چون حضرات آیات میلانی، قمی‌و عبدالله شیرازی، اکنون آیت الله عزالدین زنجانی در این شهر بر کرسی تدریس نشسته است. وی از مهمترین و نزدیک‌ترین شاگردان درس فلسفه علامه طباطبایی بوده و تسلط فراوانی بر این علم دارد و با پیروان مکتب تفکیک همسو نیست. حوزه مشهد نیز اگرچه جدای از حوزه قم مدیریت می‌شود، ولی همچنان در حاشیه است و طلاب آن همچون گذشته برای سطوح عالی به قم می‌آیند.
● تهران؛ حوزه‌ای کم‌سو
سابقه حوزه علمیه تهران به عصر صفوی بازمی‏گردد. چراکه پیش از آن روستایی بیش نبوده است و با یورش مغول به شهرری مردم در روستاهای اطراف از جمله تهران سکنی گزیدند و همین امر باعث رونق تهران و پیدایش مدارس دینی در این شهر شد. شاه طهماسب در سال ۹۶۱ فرمان داد تا بارویی گرد این شهر بسازند و به عدد سوره‏های قرآن کریم صدوچهارده برج برای بارو در نظر گرفته شود. در عصر صفوی اندک اندک مدارسی همچون امامزاده زید، حکیم‌هاشم، خانم و پامنار در تهران تاسیس شدند. در زمان قاجاریه هم برخی از رجال سیاسی و شخصیت‌های اجتماعی به تاسیس مدارس در این شهر پرداختند.
با هجرت حکیم نوری (ملا عبدالله زنوزی) از اصفهان ‏به تهران مرکزیت‏ حوزه فلسفی از اصفهان به این شهر انتقال یافت. به گونه‌ای که «آقا محمدرضا حکیم قمشه‏ای‏» نیز که از اعاظم حکما و عرفامحسوب می‏شد، ده سال آخر عمر شریفش را با تدریس در مدرسه صدر به پایان رساند. «میرزا ابوالحسن جلوه‏» هم، از دیگر مدرسین فلسفه در تهران است که سال‌های متمادی به تدریس حکمت اشتغال داشت.
پس از سه مدرس نامدار حکیم قمشه‏ای، آقا علی مدرس و جلوه شاگردان ایشان حوزه فلسفی تهران را دایر نگاه داشتند؛ شاگردانی همچون میرزا‌هاشم اشکوری رشتی، میرزا حسن کرمانشاهی، میرزا شهاب‌الدین نی‌ریزی شیرازی، میرزا علی اکبر حکمی یزدی قمی، حاج شیخ عبدالنبی نوری، ملا محمد هیدجی زنجانی و... . «میرزا علی‌اکبر حکمی یزدی قمی‏»، پس از حضور آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری به قم و تاسیس این حوزه به این شهر مهاجرت کرد که امام خمینی، آیت‌الله سید محمد تقی خوانساری و آیت‌الله سید احمد خوانساری از وی فلسفه و حکمت آموختند.
در امتداد حوزه فلسفی تهران‏ «آیت‌الله میرزا محمدعلی شاه‏آبادی‏»، «آیت‌الله شیخ محمد تقی آملی‏» «آیت‌الله میرزا احمد آشتیانی‏» «آیت‌الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی‏»، «آقا شیخ محمد حسین فاضل تونی‏»، «سید محمد کاظم عصار» به تدریس فلسفه پرداختند تا نوبت به «علامه میرزا ابوالحسن شعرانی‏» و «علامه‌میرزا مهدی الهی قمشه‏ای‏» رسید. در زمان پهلوی دوم نیز محمد تقی جعفری، جلال‌الدین همایی، میرزا مهدی الهی قمشه‏ای، مرتضی مطهری و... اساتید فلسفه در حوزه بودند که با تدریس در دانشگاه جایگاه فلسفه در این مکتب تضعیف شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی حوزه‌هایی همچون مدرسه عالی شهید مطهری و حوزه علمیه شهید شاه‏آبادی به آموزش دروس تلفیقی از علوم اسلامی و علوم انسانی پرداختند. مدرسه عالی شهید مطهری پس از گذشت چند سال از انقلاب اسلامی از طریق کنکور، دانشجویان خود را پذیرش می‌کند و به آنها مدرک تحصیلی می‏دهد و حوزه علمیه شهید شاه‏آبادی امتحان ورودی اختصاصی دارد.
حوزه علمیه تهران بر سه پایه اخلاق‌محوری، فلسفه‌دانی و سیاست‌پیشگی استوار است؛ این سه‌پایه در حوزه‌های علمیه دیگر کمتر راه دارد و «فقه» محور است.
در حالی که مکتب تهران آنچنان به فقه علاقه‌ای نشان نداده است و تنها چند فقیه بزرگ در تاریخ مکتب تهران می‌توان نام برد. علمای حوزه علمیه تهران یا براخلاق در حوزه‌ها تاکید می‌کردند، یا فلسفه و علوم معقول را بر تاج مَدرس‌های خود وانهاده، یا در گوشه محافل سیاست، آمدوشد را برگزیده بودند.
«شیخ‌احمد مجتهدی» و «عبدالکریم حق‌شناس» در زمره اخلاق‌مداران بودند، «سیدجلال‌الدین آشتیانی» و «سیدعلی‌اکبر قزوینی» بر مدار فلسفه می‌زیستند و «سیدابوالقاسم کاشانی» و «سیدحسن مدرس» مسیر سیاست‌پیشگی را در نوردیدند.
با تحدید فلسفه میان دیوارهای علوم جدید و دانشگاه و افول علم اخلاق با درگذشت صاحبان این عرصه در مکتب تهران، فقط سیاست میدان تکاپوی شاگردان و اساتید مکتب تهران خواهد بود.
علی اشرف فتحی
منبع : شهروند امروز