پنجشنبه, ۱۲ مهر, ۱۴۰۳ / 3 October, 2024
مجله ویستا

تغییرپذیری اخلاق


تغییرپذیری اخلاق
یکی از پرسش‌های بنیادین و اساسی در حوزه علم اخلاق این است که آیا “اخلاق، قابل تغییر است یا نه”؟ سرنوشت علم اخلاق و تمام مباحث اخلاقی به این مسئله بستگی دارد، زیرا اگر اخلاق قابل تغییر نباشد، نه تنها علم اخلاق بیهوده خواهد بود، بلکه تمام برنامه‌های تربیتی انبیاء و کتب آسمانی لغو خواهد شد. برخی بر این باورند که اخلاق هر فردی، ذاتی و طبیعی اوست و همچنانکه حرارت برای آتش ذاتی است و انفکاک این دو امتناع دارد، تغییر دادن اخلاق نیز غیر ممکن است. در مقابل، عده‌ای نیز بر این عقیده‌اند که انسان موجودی است برخوردار از عقل و اندیشه و اراده، و هر خلقی را بخواهد، می‌تواند برگزیند و چون چنین است، تعلیم و تربیت، بعثت انبیاء، تنبیه و تشویق، پاداش و کیفر معنا و مفهوم پیدا می‌کند. اما لازمه آن پندار که آدمی نتواند اخلاق خویش را تغییر دهد، بیهودگی وجود عقل و اندیشه و اراده و معطل گذاردن آنها و باطل دانستن شریعت، دیانت و تربیت و نیز واگذاردن انواع تادیب، تشویق، تنبیه و کیفر و همچنین تبرئه کردن مجرمان و گنهکاران است. دلایل مختلفی بر قابلیت تغییر اخلاق وجود دارد که در این نوشتار به برخی از آنها اشاره می‌نماییم.
مسئله بعثت انبیاء و انزال کتب آسمانی و به طور کلی ماموریتی که آنها برای هدایت و تربیت همه انسان‌ها داشتند، محکمترین دلیل بر امکان تربیت و پرورش فضایل اخلاقی در تمام افراد بشر است. آیاتی مانند: “هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین”(جمعه/‌۲) به خوبی نشان می‌دهد که هدف از بعثت پیامبر اسلام، هدایت و تربیت و تعلیم و تزکیه همه کسانی است که در گمراهی و ضلالت بسر می‌برند؛ همچنان که خود پیامبر (ص) در تبیین هدف بعثت خویش فرمودند: “انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق”. این روایت به صراحت بر امکان تغییر صفات اخلاقی دلالت دارد، چه اینکه تتمیم مکارم اخلاق، متفرع بر امکان تغییر اخلاق است. به عبارت دیگر، اگر تغییر اخلاق و اوصاف نفسانی غیر ممکن باشد، دیگر مسئله تتمیم مکارم اخلاقی معنا و مفهومی نخواهد داشت. نشانه دیگر برای تغییرپذیری خلق آن است که برای هر کسی تکلیف تا لحظه مرگ وجود دارد، در حالی که اگر تغییر اخلاق، محال باشد، چنین تکلیفی “تکلیف به محال” است و تکلیف به محال هم ممکن نیست از حکیم مطلق (خدای سبحان) صادر شود. پس تکلیف دائمی در تمام ادوار زندگی، نشانه امکان تغییر اخلاق است و نباید گفت اگر کسی به برخی مسائل اخلاقی عادت کرده، تغییر آن محال است. همچنین قبول تغییرناپذیر بودن اخلاق، مستلزم نفی ثواب و عقاب و بی‌معنا بودن مجازاتهای بازدارنده و لغویت آیات و روایات وارده در این زمینه است.
آیاتی که به صراحت تشویق به تهذیب اخلاق می‌کند و از رذایل اخلاقی برحذر می‌دارد نیز، دلیل محکمی است بر امکان تغییر صفات اخلاقی. از جمله: “قد افلح من زکها و قد خاب من دسها”(شمس/۹و۱۰.) تعبیر “دسها” از ماده “دس” در اصل به معنای آمیختن شیء ناپسندی با چیز دیگر است. این تعبیر نشان می‌دهد که طبیعت انسان بر پاکی و تقوا است و آلودگی‌ها و رذایل اخلاقی از خارج بر انسان نفوذ می‌کند و هر دو قابل تغییر و تبدیل است. در آیه ۳۴ سوره فصلت نیز آمده است: “ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوه کانه ولی حمیم؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگهان (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمنی وجود داشت، گویی دوست صمیمی (و قدیمی) توست”. این آیه بیانگر آن است که عداوت و دشمنی‌های عمیق که در خلق و خوی انسان ریشه دوانده است، با محبت و رفتار شایسته، ممکن است به دوستی‌های پایدار تبدیل شود و این خود گویای تغییرپذیر بودن خلقیات انسان است. ‌
تمام آیاتی که خداوند همه انسانها را با عناوینی چون “یا بنی آدم”، “یا ایها الناس”، “یا ایها الانسان” و “یا عبادی” مورد خطاب قرار داده، و آن آیات مشتمل بر اوامر و نواهی و مسائل مربوط به تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی است، دلیل دیگری بر امکان تغییر اخلاق رذیله و اصلاح صفات ناپسند است، چرا که در غیر این صورت عمومیت این خطاب‌ها لغو و بیهوده خواهد بود. همچنین آیاتی که دستور اطاعت، توبه، تقوا و عدل می دهد، حکایت از تحول‌پذیر بودن اخلاق دارد.
مانند: “اعدلوا هو اقرب للتقوی”(مائده/۸)؛ “فاتقوا الله ما استطعتم”(تغابن/۱۶.) این آیات و آیات دیگری که مشتمل بر دستورالعمل اخلاقی است، بدین معناست که اگر این اوصاف معین را ندارید، آنها را فراهم کنید و اگر دارید نگذارید تغییر کند و در تداوم آن بکوشید. در سوره زمر، تغییرپذیری اوصاف نفسانی، این‌گونه مطرح شده است: “یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله”. خداوند می فرماید: ای بندگانی که بر جانتان ستم و اسراف کرده‌اید، از رحمت خدا ناامید نباشید؛ چون درهای رحمت الهی همواره باز است. سپس می‌فرماید: “و انیبوا الی ربکم و اسلموا له”(زمر/۵۴) بی شک، توبه و انابه و تسلیم شدن زمانی معنا دارد که تغییر اخلاق ممکن باشد.
همچنین روایات فراوانی در خصوص تشویق و ترغیب به تحصیل حسن خلق و منافع کثیر آن وجود دارد، از جمله اینکه: پیامبر اکرم فرمودند: “اگر بندگان می‌دانستند که حسن خلق چه منافعی دارد، یقین پیدا می‌کردند که محتاج به اخلاق نیکند”(۱.) همچنین فرمودند: “بنده خدا به وسیله حسن خلق به درجات عالی آخرت و بهترین مقامات می‌رسد، در حالی که ممکن است از نظر عبادت ضعیف باشد”(۲.) در روایت دیگری از آن حضرت نقل شده است: “اخلاق خوب نیمی از دین است”(۳.) در حدیث دیگر، حضزت به یکی از یاران خود فرمودند: “خداوند به تو چهره زیبا داده است، اخلاق خود را نیز زیبا کن”(۴.) این روایات و امثال آن همگی بیانگر آن است که صفات اخلاقی قابل تغییرند و گرنه این تعبیرات و تشویق‌ها لغو و بیهوده بود. ‌
افزون بر دلایل فوق، اعتقاد به عدم امکان تغییر اخلاق، تالی فاسد اعتقاد به جبر را در پی دارد؛ زیرا مفهومش آن است که صاحبان اخلاق خوب و بد، قادر به تغییر آن نیستند و چون اعمال آنها بازتاب اخلاق آنهاست، پس در انجام کار خوب یا بد، مجبورند و در عین حال مکلف به انجام خوبی‌ها و ترک بدی‌ها هستند، و این عین جبر است. حسن ختام نوشتار حاضر کلامی است از امام خمینی (ره) در خصوص تحول‌پذیری اخلاق انسان: “انسان تا در عالم طبیعت که دار تغییر و تبدل است، واقع است، به واسطه قوه منفعله که حق تعالی به او عنایت نموده و راه سعادت و شقاوت را واضح فرموده، می‌تواند نقایص خود را مبدل به کمالات و رذایل خویش را تبدیل به خصایص حمیده و سیئات خود را مبدل به حسنات نماید... اینکه معروف است‌”فلان خلق زشت یا فلان صفت رذیله از ذاتیات است و قابل تغییر نیست” اصلی ندارد و حرفی بی‌اساس و ناشی از قلت تدبر است ... بلکه با ریاضات و مجاهدات، تمام صفات نفسانیه را می‌توان تغییر داد”. ‌
علی خانی
پی‌نوشتها: ‌
-۱ بحار، ج۱۰، ص۳۶۹
-۲ محجه البیضاء، ج۵، ص۹۳
-۳ بحار، ج۷۱، ص۳۸۵
-۴ سفینه البحار، ماده خلق
منبع : روزنامه رسالت