پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نامه‌های یک مرد مرده - Letters From A Dead Man


نامه‌های یک مرد مرده - Letters From A Dead Man
سال تولید : ۱۹۸۶
کشور تولیدکننده : شوروی
محصول : لن فیلم
کارگردان : کنستانتین لوپوشانسکی
فیلمنامه‌نویس : ویاچسلاف ریباکوف و لوپوشانسکی.
فیلمبردار : نیکلای پوکوپتسف.
آهنگساز(موسیقی متن) : الکساندر ژوربین.
هنرپیشگان : رولان بیکوف، ا. ریکلین، و. میخائیلوف، ا. سابینین، ن. گریاکالووا، و. مایورووا و و. لوبانوف.
نوع فیلم : رنگی، ۸۷ دقیقه.


به‌دنبال یک فاجعه هسته‌ای، در شهری ویران، حکومت نظامی برقرار می‌شود و گروه‌های بازماندگان مورد معاینه پزشکی قرار می‌گیرند. فقط افراد سالم و جوان به پناهگاه مرکزی زیرزمینی فرستاده می‌شوند که برای سی تا چهل سال بعد که دیگر آثار رادیواکتیو از بین رفته، برنامه‌ریزی شده است. در خرابه‌های یک موزه، کارکنان بازمانده، گروهی تشکیل داده‌اند. میان آنان «پروفسور لارسن» (بیکوف)، دانشمند برنده جایزه نوبل نیز هست که پناهگاه مرکزی را برای یافتن همسرش، «آنا» و پسرش، «اریک» ترک کرده است. او «آنا» را که در اثر تشعشع رادیواکتیو در حال مرگ است، پیدا می‌کند ولی «اریک» را نمی‌یابد و در ذهنش برای او برنامه‌هائی در شرح تجربه‌هایش می‌نویسد و در این بین سعی می‌کند از نظر علمی ثابت کند که این انهدام، جهانی نیست و سیاره هنوز غیر قابل سکونت نشده است. «لارسن» در مبادله گوشت کنسروی با داروی مسکن برای «آنا» به گروهی دیگر از بازماندگان برمی‌خورد: تعدادی کودک یتیم و بیمار که تحت سرپرستی یک کشیش پیر و یک دختر هستند. دختر حاضر نیست آنان را ترک کند و به پناهگاه مرکزی برود، چون کودکان در آنجا پذیرفته نمی‌شوند. حالا «آنا» می‌میرد و مدیر پیر موزه نیز خودکشی می‌کند؛ دیگر گروه برای رفتن به پناهگاه مرکزی هیچ مانعی نمی‌بیند، اما با مرگ کشیش پیر، دختر، بچه‌ها را به «لارسن» می‌سپارد و او نیز حاضر به رها کردن آنان نمی‌شود. در شب کریسمس او که همچنان معتقد است رفتن به زیر زمین راه‌حل این مشکل نیست، برای بچه‌ها یک درخت مصنوعی کریسمس می‌سازد و آن را تزئین می‌کند؛ به این امید که مراسم سنتی، روحیه بقا را در آنان بیدار کند.
* فیلم افسانه - علمی تلخ و صادقانه‌ای در رده سینمای فاجعه که لوپوشانسکی، دستیار آندری تارکوفسکی، آن را با هزینه اندکی می‌سازد. فیلم‌برداری پوکوپتسف با زمینه و گستره فاجعه‌ای که به تصویر می‌کشد، هم‌خوانی دارد. گه گاه نیز رویکردی به عرفان‌گرائی تارکوفسکی نمود می‌یابد. اما در نهایت فاقد تخیل لازم به نظر می‌رسد. همچنین شخصیت‌ها کم اهمیت و ملال‌انگیز جلوه می‌کنند. شاید فقط در صحنه‌ای که «لارسن» درخت مصنوعی کریسمس را تزئین می‌کند بارقه‌ای از تخیل به چشم بیاید.


همچنین مشاهده کنید