پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


اضطراب و ترس از حضور


اضطراب و ترس از حضور
رنگش پریده و نگاهش نگران است. لبهایش را می جود. عرق سردی بر پیشانی اش نشسته و قلبش می تپد. این زن سالهاست زندگی را از پس دیدگان مضطربش به نظاره نشسته است. از زمانی كه دختركی بود تا اكنون كه همسر است و نیز مادر. برای بازیگر خوبی بودن در زندگی، وسواسی زنانه دارد و این حس اضطرابش را دو چندان می كند. در این عصر، وظیفه ای بسیار متفاوت از مادران خوددارد. ظهور نقش های جدید، چندان با روح لطیفش سازگار نیست، اما اگر از پس تربیت ذهنی اش نیز برآید، باز هم از این نگرانی لعنتی خلاصی نخواهد یافت. درست است كه در زندگی مراحل پر استرس و سنگینی را گذرانده است كه تنها مختص زندگی اوست كه یك زن است، اما گویی این حس هراس و اضطراب هیچگاه به طور كامل محو نمی شود. فقط در موقعیت های مختلف چهره های متفاوتی دارد. وقتی نوجوان بود، تغییرات جسمی اش او را خیلی مضطرب و نگران كرد و دلهره های وحشتناكی به سراغش می آمد. این دوران را گذراند و جوانی شد با دغدغه هایی دیگر. تلاش و دغدغه و هراس در تحصیل توأمان بود. محیط كار نیز سازگاری طلب می كرد. وقتی پذیرفت كه در داشتن ها و بودن های فرد دیگری شریك شود، در عین شیرینی طعم اضطراب نقش جدیدش را چشید. بعد از آن مادر شد و باید علاوه بر خودو شریكش به فرزندش نیز می اندیشید و حالا زنی است پر ازدغدغه و پر از التهاب. از خیلی از چیزها می هراسد. از حضور در جمع. از بیان نظرات شخصی. از زیر نظر گرفته شدن توسط دیگران. از دیده شدن توسط چشمانی منتقد و شاید بتوان گفت كوچكترین چیزها مضطربش می كند و زن بودنش به این اضطراب چنگ می زند.
اضطراب اجتماعی یكی از شایع ترین مشكلات عاطفی انسان امروز است. در عصر حاضر هر فردی بسته به سن، تجربیات، جنسیت و شخصیت خود می تواند كم و بیش انواعی از این نوع اضطراب را تجربه نماید. البته باید توجه داشت، رنگ این اضطراب در یك زن در مقایسه با یك مرد، بسیار متفاوت است.
سلامت روانی زنان به دلیل اینكه اصلی ترین محور عاطفی خانواده هستند، بسیار اهمیت دارد. البته اضطراب و نگرانی آنها در حد خفیف، زمینه ای برای سازش و انطباق با محیط فراهم می كند، اما شكل های جدی اضطراب اجتماعی در زنان بسیار مشكل آفرین تر خواهد بود. چرا كه اضطراب زنان علاوه بر صدمه به خودآنها، حسی است كه به سایر اعضای خانواده نیز منتقل شده و به همین ترتیب تأثیرات منفی عمیقی بر جامعه خواهد گذاشت.
●علایم اضطراب اجتماعی
فردی كه دچار اضطراب اجتماعی است به هیچ وجه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و از حضور در هر موقعیتی كه ممكن است در معرض داوری دیگران قرار گیرد، می ترسد. این موقعیت ها هم می تواند خیالی باشد و هم واقعی.
در واقع شخصی كه به شدت دچار اضطراب اجتماعی است، تصورش این است كه در هر موقعیت یا شرایط اجتماعی كسانی به محض مواجه شدن با او رفتار و شخصیتش را مورد نقادی و ارزیابی قرار می دهند و یا ممكن است طوری رفتار كنند كه دیگران مسخره اش كرده و او را تحت فشار قرار دهند.
عصبی بودن ، آرام و قرار نداشتن، احساس خستگی ، سرگیجه، تكرر ادرار، تپش قلب، بی حالی، تنگی نفس، تعریق، لرزش، نگرانی و دلهره ، بی خوابی، اشكال در تمركز حواس، گوش به زنگ بودن؛ همگی از علایم جسمانی اضطراب حكایت دارند كه هر كدام از این علایم یا گروهی از آنها می تواند در اضطراب اجتماعی نیز وجود داشته باشد. وجود این علایم در زندگی روزمره، انجام بیشتر كارهای ضروری را با مشكل جدی مواجه می كند. علاوه بر این، وجود این حالات در یك زن كه نقش های كلیدی بسیاری دارد، سایر امور را دچار اختلال می كند. زنی كه مضطرب است، ناخودآگاه كوچكترین مسأله برایش ایجاد مشغله می كند و برای خلاص شدن از این فشار، ممكن است كارهای مختلفی را انجام دهد. مثلاً به خاطر مسأله ای جزیی با همسر خود بحث كند و حس هراس و نگرانی خود را به او نیز انتقال دهد یا اینكه به فرزند خود بی اعتنایی كند و ناخودآگاه بذر نگرانی و اضطراب را در وجود او نیز برویاند. در این صورت ابتدا در خانواده ها آرامش وتعادل از بین می رود و سپس این بی تعادلی احساسی در تمام جامعه انعكاس پیدا خواهد كرد و دوباره این سیكل بسته تكرار شده و اضطراب و بی تعادلی احساسی جامعه بر روی تك تك افراد تأثیر خواهد گذاشت.
●مشكلات رفتاری اضطراب اجتماعی
اضطراب اجتماعی مشكلات رفتاری دیگری را نیز باعث می شود. مثلاً بسیاری از محققان و متخصصان، ریشه اصلی كمرویی را در ترس یا اضطراب اجتماعی (social ANXIETY) می دانند.
در دنیای پیچیده امروز، یعنی در عصر ارتباطات سریع و پیوندهای اجتماع، بدون تردید پدیده كمرویی یك معلولیت اجتماعی است. اگر زنان كمرو باشند، چون نقش مهمی در تربیت فرزندان بر عهده دارند، ناخودآگاه كودكانی كمرو و مضطرب پرورش می دهند و در زیربنای رفتاری جامعه را دچار تزلزل می كنند. در هر جامعه درصد قابل توجهی از زنان بدون آنكه تمایلی داشته باشند، ناخواسته خودشان را در حصاری از كمرویی محبوس و زندانی می كنند و شخصیت واقعی و قابلیت های ارزشمند خود را در پشت توده ای از ابرهای تیره كمرویی، ناشناخته باقی می گذارند.
چه بسیار دانش آموزان و دانشجویان هوشمند و خلاقی كه در مدارس و دانشگاه ها فقط به دلیل كمرویی و معلولیت اجتماعی، همیشه از نظر پیشرفت تحصیلی و قدرت خلاقیت و نوآوری نمره كمتری از همسالان عادی خود عادیشان می شود؛ چرا كه كمرویی یك مانع جدی برای رشد قابلیت ها و خلاقیت های فردی است. پدیده كمرویی در بین زنان و دختران بسیار پیچیده تر است و چنین پیچیدگی روانی ممكن است در اغلب موارد، نیازهای درونی، تمایلات، انگیزه ها، قابلیت ها، فرصت ها، هدف ها و برنامه های شغلی ، حرفه ای و اجتماعی ایشان را به طور جدی متأثر و دگرگون كند.
روند تحولات اجتماعی نشان می دهد كه مسأله كمرویی غالباً با گذشت زمان، فشردگی و پیچیدگی روابط میان فردی و تشدید فشارهای اجتماعی، رقابت ها، گوشه گیری ها، تكروی ها، عزلت گزینی ها و تنهایی ها گسترده و شدیدتر می شود و درصد بیشتری از افراد را فرامی گیرد.
اضطراب اجتماعی به طور غیرمستقیم مشكل دیگری نیز برای فرد ایجاد می كند. به این صورت كه فرد مضطرب و كمرو، كه قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیست، احساس می كند تنهاست. با چنین حسی او تصور می كند كه از دوستان و نزدیكان جداست و به طور قابل ملاحظه ای كمتر از دیگران از روابط اجتماعی بهره می برد. چنین فردی نمی تواند احساسات خوشایند یا ناخوشایند، ترس ها و نگرانی ها و آرزوها و امیدهایش را با نزدیكان و دوستانش در میان بگذارد و پاسخ ها و عكس العمل های ایشان را دریافت كند. در حقیقت، كمرویی ناتوانی و معلولیت فرد در برقراری ارتباط است و «تنهایی» مشكل انسان در اثر فقر ارتباطی است.
احساس تنهایی ممكن است كاملاً گذرا و موقتی باشد و فرد دوباره نشاط زندگی و تمایل به فعالیت اجتماعی را بازیابد. اما اگر چنین احساسی به علت های مختلف، از جمله ناكامی های مكرر، نگرانی و اضطراب شدید، رفتار تبعیض آمیز و بی عدالتی، فشارهای خانوادگی و اجتماعی، سرخوردگی و بازخورد منفی نسبت به رفتار ناخوشایند و واكنش های منفی اطرافیان، فقر انگیزشی و قطع امید از پیوندهای عاطفی عزیزان، تقویت گردد با شدت هر چه بیشتر شدت یابد و فرد مبتلا عمیقاً احساس تنهایی كند، نه تنها همانند افراد كمرو دچار ناتوانی یا معلولیت اجتماعی می شود، بلكه اضطراب و احساس تنهایی زمینه افسردگی جدی را در وی به وجودمی آورد و ممكن است دست به اقدامات غیرعادی نظیر گریز و فرار از خانه و محل زندگی و كار، بعضی كژروی های اجتماعی، اعتیاد و خودكشی بزند. درصد قابل توجهی از كسانی كه خودكشی كرده اند یا اقدام به خودكشی می كنند، تجارب فراوانی از احساس تنهایی و رهاشدگی از طرف صمیمی ترین نزدیكان و دوستان خود داشته اند.
بنابراین می بایست به طور خیلی جدی به این پدیده توجه داشت و افراد مبتلا به آن را با اتخاذ روش های اصلاحی و درمانی مناسب، مورد درمان و توان بخشی اجتماعی قرار داد.●علت اضطراب اجتماعی چیست؟
زمینه های بسیاری هستند كه می توانند در ایجاد اضطراب اجتماعی و كمرویی تأثیر داشته باشند، دراینجا به اصلی ترین آنها اشاره می شود.
۱- كمرویی ناشی از ترس: كمرویی ناشی از ترس عموماً در ۶ ماه اول از نخستین سال زندگی كودك مشاهده می شود. در حقیقت كودك خردسال از این رو كمروست كه مردم برایش ناآشنا بوده، از او بزرگتر، قوی تر، قدرتمندتر و مقتدرترند و او نمی داند در شرایط گوناگون چگونه با وی برخورد خواهند كرد. این حالت مقدمه لازم ومطلوبی برای اجتماعی تر شدن كودك است.
۲- خانواده و فرزندان كمرو: محیط خانواده و تجارب اولیه كودك به خصوص در سنین پیش دبستانی و سالهای آغازین مدرسه اصلی ترین نقش را در شكل گیری شخصیت كودك دارد. در این دوران الگوهای رفتاری مادر و پدر، برنامه های تلویزیونی، نحوه و میزان ارتباطات عاطفی، كلامی و اجتماعی خردسالان با والدین می تواند بیشترین تأثیر را در رشد مطلوب اجتماعی و یا به وجود آمدن اضطراب و كمرویی كودكان داشته باشد. زمانی كه مادر یا پدر، خودشان مضطرب بوده و از مهارت برقراری روابط عاطفی - اجتماعی مطلوب و خوشایند با دیگران به ویژه فرزندان خود بی بهره هستند، بدون شك طبیعی است كه فرزندان این خانواده نیز بیاموزند كه كمرو باشند به همین دلیل بعضی از روانشناسان مثل واتسون كمرویی كودكان را در نتیجه یادگیری و تقویت آن در خانه و مدرسه می دانند. مشاهده دوگانگی و تعارض در رفتار والدین و ایجاد ناهماهنگی در مفاهیم اساسی شخصیت، موجب كشمكش های درونی و در نتیجه اختلال در رشد طبیعی گردیده، اضطراب شدید و كمرویی كودك را به همراه خواهد داشت.
۳ - تك فرزندها و فرزندان اول خانواده: كمرویی در میان فرزندان اول خانواده و تك فرزندها بیش از سایر فرزندان دیده می شود، به خصوص زمانی كه مادر و پدر قادر نباشند زمینه تربیت و رشد اجتماعی مطلوب و هماهنگ ایشان را مطابق با نیازهای عاطفی و اجتماعی آنان فراهم آورند.
۴ - فشارهای اجتماعی و كمرویی: علاوه برخانه و مدرسه ، عواملی چون محرومیت ها و آسیب های اجتماعی ، ناسازگاریهای شغلی، سلطه ها و فشارهای گروهی ، مقایسه ها و برتری طلبی های قومی و نژادی، تقویت شخصیت انفعالی، كنترل شدید اجتماعی، بی احترامی به حقوق و آزادیهای مشروع فردی، ترویج فرهنگ خصومت و خشونت از دیگر عوامل زمینه ساز ازدیاد اضطراب، تشدید كمرویی و رفتارهای گوشه گیرانه است.
۵ - موقعیت های اجتماعی : فردی كه درچنگال نیروهای اجتماعی گرفتار شده است ممكن است به سادگی مبدل به فردی كمرو گردد. زیرا به سادگی نمی توان به افراد دیگر دسترسی داشت. در جوامع امروزی موقعیت های اجتماعی كمی جهت مشاهده روابط گرم و مشترك در میان اعضای خانواده یا دوستان و همسایگان وجود دارد.
۶ - تمایل به بهترین بودن: میزان اهمیتی كه برای اثبات ارزشمندبودن از نظر «موقعیت مادی ، كسب مقام و پیشرفتها» قائل می شویم بشدت باعث اضطراب اجتماعی و كمرویی می شود.
۷ - برچسبهای اجتماعی : احتمال دارد عنوان و برچسب كمرویی قبل از اینكه واقعاً كمرو باشیم، پدید آمده باشد. برچسبها خلاصه ماست و ساده شده ای از تجربیات پیچیده ای می باشد: « او متزلزل است ، او دروغگو است، من رك هستم،من كمرو هستم، من از حضور در جمع می ترسم و...
۹ - تأثیر مدرسه : برای رشد صحیح یك كودك وجود امنیت در محیط و در ارتباط با دیگران ضروری است و این وظیفه مدرسه و بخصوص معلم است كه به كودك نحوه «رفتار گروهی و اجتماعی و استفاده از وسایل و تجهیزات ، ابراز علاقه و توجه شادمانه و چگونه موفق زیستن در اجتماع » را آموزش دهد. اما به این دلیل كه كودكان كمرو در مدرسه مشكل آفرین نیستند و در كلاس سر و صدا راه نمی اندازند و حتی سؤالات خود را نیز مطرح نمی كنند. این امر باعث می شود معلمین، نسبت به آنها حساسیت نداشته باشند و مشكل آنها تشدید شود.
●سن اضطراب اجتماعی و كمرویی
كمرویی در میان دانش آموزان خردسال شایعتر از بزرگسالان است. بسیاری از بزرگسالانی كه خود كمرو نیستند با برنامه ریزی بر كمرویی دوران كودكی خود غلبه كرده اند، اما كمرویی درمیان بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت بزرگسالان ادامه دارد.
دكتر سعیدی (جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران) در زمینه رابطه سن و اضطراب اجتماعی اعتقاد دارند، به دلیل وارد شدن ما به عصر اطلاعات و شكسته شدن مرزهای فیزیولوژیكی، نوع اضطراب ها نیز در سنین مختلف تغییر كرده است، از یك سو وجود اطلاعات زیاد در هر زمینه ای و از سوی دیگر در دسترس بودن آن برای تمامی سنین، میزان اضطراب در سنین مختلف را افزایش داده است.
به نظر آقای دكتر بهرامی (متخصص تحلیل رفتار)، جوانانی كه هویت و بلوغ اجتماعی آنها در حال شكل گیری است، بیشتر در معرض اضطراب اجتماعی و كمرویی قرار دارند.
اضطراب اجتماعی و كمرویی در زنان دو برابر مردان روی می دهد، البته نسبت بیشتری از مردان خواهان كمك برای (مداوای) این اختلال هستند.
دكتر حسین كاویان (دكترای تخصصی روانشناسی بالینی و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشكی تهران) و دكتر سیدعلی احمدی ابهری (روانپزشك و عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشكی) شیوع اختلال های اضطرابی را طی پژوهشی، بررسی كرده اند. در این پژوهش، تعداد یكهزار و ۷۰ نفر از ساكنان شهر تهران بین سنین ۲۰ تا ۶۴ سال به صورت خوشه ای در آزمون سرند اضطراب (پرسشنامه اضطراب) شركت كردند. این دو متخصص در نتایج پژوهش خود عنوان كرده اند: شیوع انواع اختلال های اضطرابی در میان زنان دو تا سه برابر مردان بوده و همچنین میزان اضطراب در جمعیت كل زنان (موارد هنجار و ناهنجار) بیش از جمعیت كل مردان است. در مقایسه با مردان، شیوع اضطراب فراگیر در زنان، نزدیك به سه برابر، هراس ۴ برابر، وسواس فكری و عملی ۵‎/۳ برابر، اختلال پس از ضربه استرسی بیش از سه برابر و آسیمگی دو برابر است.
روانشناسان در مورد آمار بالاتر اضطراب زنان بر این باورند كه: زنان به علت نداشتن شرایط یكسان اجتماعی در جامعه، بیشتر در معرض ابتلا به افسردگی و اضطراب قرار دارند و ۶۰ درصد این اضطراب ها در زنان و مادران به صورت علایم جسمانی و بیماری بروز می كند. در حقیقت بسیاری از دردهای جسمانی آنها منشأ روانی داشته و ناشی از اضطراب بالای آنها است.
دكتر سعیدی (جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران)، در مورد چرایی دو برابر بودن میزان اضطراب اجتماعی در زنان، می گوید: «این امر می تواند به علت تغییر صحنه زنان از محیط خانه به محیط جدید كار باشد. علت دیگر آن می تواند فشارهای موجود در محیط جامعه باشد كه محیطی مردانه است. این واقعیت را نمی توان انكار كرد كه محیط كار و محیط جامعه محیطی جدی و مردانه است و زنان در ورود به این محیط (و همچنین اطلاعات زیادی كه بنابر حضور در عصر اطلاعات كسب كرده اند)، ناخودآگاه اضطراب بیشتری را نیز حس می كنند. شاید این اضطراب به خاطر مقبول واقع شدن باشد. اگر دقت كنید، زنان در محیط كار، ناخودآگاه جدیت بیشتری به خرج می دهند، محافظه كار شده و سخت گیرتر به نظر می رسند.
در حقیقت می توانیم بگوییم، نقش محیط را در زمینه افزایش اضطراب اجتماعی زنان بسیار پررنگ بدانیم، البته خصوصیات روحی آنها نیز بی تأثیر نیست».
دكتر بهرامی (متخصص تحلیل رفتار متقابل) علت را اینگونه بیان می كند: «محیط جامعه و نبایدهای تربیتی در زنان، در بالا بودن آمار بالای اضطراب اجتماعی آنان، بسیار مؤثر است».● اضطراب زنان و علل اجتماعی آن
دكتر فریبا سیدان در رساله دكترای جامعه شناسی خود با عنوان «بیماری های روانی زنان و عوامل اجتماعی مؤثر بر آن» به این نكته اشاره می كند كه فشار روانی زنان دارای منشأ اجتماعی بوده و با ترتیبات، ساختارها و تنظیمات اجتماعی مرتبط است. در این خصوص دستیابی نابرابر زنان به منابع ارزشمند در خانواده، تقسیم كار جنسیتی و نوع روابط قدرت در خانواده به همراه وضعیت اقتصادی اجتماعی آنها نقش بسزایی در ایجاد فشار روانی زنان دارند. همچنین میزان اضطراب در زنان عمدتاً تحت تأثیر وضعیت اجتماعی اقتصادی سرپرست خانوار قرار دارد.
از جمله علل دیگر اضطراب در زنان، نوع روابط قدرت در خانواده است. چنان كه به هر میزان روابط قدرت، ساختاری عمودی تر داشته باشد، بر احساس اضطراب زنان افزوده می شود و به عكس هر چقدر روابط قدرت در خانواده از ساختاری افقی برخوردار باشد از میزان اضطراب زنان كاسته می شود. ضمناً میان تقسیم جنسیتی كار در خانواده و احساس اضطراب در زنان رابطه ای مستقیم وجود دارد.
یكی از مواردی كه زنان را شدیداً دچار اضطراب می كند این است كه حوزه های اجتماعی و شخصی زندگی زنان از یكدیگر جدا نیست و به عبارت بهتر زنان بیش از پیش با دو پارگی حیات اجتماعی و شخصی مواجه هستند و طی تجارت دوگانه در این دو قسمت، بیشتر دچار آسیب روانی و اضطراب می شوند. اگر زنان احساس كنند كه بر زندگی خود هیچ احساس كنترلی ندارند، میزان اضطراب آنها افزایش می یابد.
نتایج این تحقیق جالب نشان می دهد كه از یك طرف وضعیت نامطلوب ساختارهای اجتماعی اقتصادی در حوزه های عمومی و خصوصی با ایجاد اضطراب در زنان آنان را به سوی بیماری روانی سوق می دهد و از سوی دیگر این شرایط با تأثیرگذاری ذهنیت اجتماعی زنان و با ایجاد آمادگی شناختی در زنان زمینه های ابتلای آنان به بیماری روانی افسردگی و اضطراب را فراهم می آورد. دستاورد نهایی این پژوهش این است كه آسیب های روانی اجتماعی بخش اعظم زنان ایرانی عمدتاً ناشی از فشارهای ساختاری و فقدان دستیابی به منابع خصوصی و عمومی است و اصلاحات ساختاری در سطوح مختلف اجتماعی از خانواده تا سازمان های كلان اجتماعی، به همراه مهیا كردن دستیابی برابر به منابع اجتماعی و خصوصی، به پیشگیری، بهبود و درمان آسیب های روانی زنان كمك می كند.
دكتر فریبا سیدان (جامعه شناس) برای كاهش میزان اضطراب زنان به موارد زیر اشاره می كند:
▪ لزوم اصلاحاتی چون تعدیل و دموكراتیزه كردن ساختار روابط قدرت در خانواده و تقسیم جنسیتی كار، بهبود فرایند و كیفیت ازدواج، كنترل و كاهش میزان باروری زنان، ارتقای آگاهی و وجهه نظرات زنان، مهیاسازی زمینه های افزایش مشاركت زنان در نیروی كار، تأمین فرصت های مطلوب آموزشی در سطوح مختلف و اصلاح ساختاری شیوه های جامعه پذیری زنان
دكتر فریبا سیدان (جامعه شناس) توانمندسازی زنان و سلامت روانی اجتماعی آنان را لازم و ملزوم یكدیگر می داند. او امر مهم در ارتباط با توانمندسازی زنان را، افزایش مقاومت آنان از طریق كاهش آمادگی ابتلا به بیماری، تقویت منابع حمایتی و تغییرات ایمنی شناسانه روانی عصبی امكان پذیر می داند كه عمدتاً از طریق تغییرات وضعیتی روانی اجتماعی میسر شده و لازمه آن بهبود وضعیت زنان برای كسب قدرت و توان روانی اجتماعی است.
پرداختن به این راه حل ها در خلأ امكان پذیر نیست و توجه فوری و اكید مسؤولین را طلب می كند. همیشه شناخت مسأله برای اینكه برای حل نیز درست به آن پرداخته شود، بسیار لازم و ضروری است. پس ابتدا باید طی گفت وگو مشكل شناخته شود. اگر گفته می شود میزان اضطراب و اضطراب اجتماعی زنان ایرانی بالا است، دولت نمی تواند بگوید این مسأله ای مربوط به خانواده هاست. بلكه این امر تأثیر بسیار مستقیمی بر كل اجتماع و كل سیاستگذاری ها دارد و اگر چاره ای اندیشیده شده به مرحله اجرا درنیاید، كل جامعه در معرض خطر بزرگی است.
●پیامدهای اضطراب
متأسفانه اضطراب علت اصلی بسیاری از مشكلات جسمی و روحی است و در اكثر اوقات نیز به این علت اصلی و منشأ بی توجهی می شود. به طور مثال:
▪در شرایط اضطراب شدید، بخش حاشیه ای مغز، هیپوتالاموس یعنی ترموستات بدن را فعال می كند. هیپوتالاموس با صدور واكنش جنگ یا گریز سیستم دفاعی و ایمنی بدن را از كار می اندازد، در این شرایط، امكان تكثیر سلول های سرطانی بیشتر می شود. پزشكان به دلایل مستند می دانند كه سیستم دفاعی سركوب شده به سلول های سرطانی امكان رشد می دهد.
▪ اضطراب باعث ایجاد یا تشدید بیماری های قلبی، زخم معده و افزایش قند خون می شود.
▪ دكتر «حسام»، روانپزشك و عضو آكادمی روانپزشكان اروپا معتقد است: «علت ۶۰درصد موارد شب ادراری كودكان بحران های روحی مانند ترس، اضطراب و احساس ناامنی در طول روز است».
▪پژوهشگران دانشگاه كنتاكی در آمریكا با بررسی ۱۵ ساله شماری از افراد دریافته اند: «به علت آثار تدریجی و زیانبار عواطف منفی مانند اضطراب، نفرت و خشم بر سلامت انسان افراد دارای این گونه عواطف و افكار، بیش از دیگران به بیماری های قلبی یا سكته مبتلا می شوند.
▪ دكتر پرویز امینی (رئیس دانشكده دندانپزشكی كرمان)، معتقد است: «بین سلامت دهان و دندان و سلامت روح و روان ارتباط مستقیمی وجود دارد».
▪ اضطراب بر بسیاری از جنبه های عملكردی مانند توانایی ادراكی، یادگیری، حافظه، اشتها، عملكرد جنسی و خواب تأثیرات نامطلوبی می گذارد.
▪شیوه زندگی محدود، نداشتن مهارت های سازگاری، نداشتن مهارت های اجتماعی، عزت نفس پایین، احساس ناتوانی و روابط پیچیده خانوادگی، از جمله پیامدهای درازمدت اضطراب است.
▪ دكتر بهرامی (متخصص تحلیل رفتار متقابل) درباره رابطه اضطراب، هوش و موفقیت تحصیلی می گویند: «وقتی فرد خود را باور نداشته باشد، نمی تواند در ذهن خود بیافریند و بالطبع اثر منفی بر روی موفقیت های او خواهد داشت. در حقیقت بازدارنده ها عامل ایجاد اضطراب اجتماعی هستند و اضطراب نیز بر روی عملكرد هوش و در نتیجه موفقیت تحصیلی تأثیر منفی می گذارد».
با اشاره كوتاه به بعضی از مشكلاتی كه اضطراب ایجاد می كند، می فهمیم كه آمار بالای آن در زنان چه مشكلات بزرگی را ایجاد می كند. زنان كه برنامه ریز و پایه ریز سلامت خود و خانواده خود هستند در صورت مضطرب بودن، ناخودآگاه این مشكل را به تمامی افراد خانواده انتقال می دهند و بر كلیه عملكردهای فرزندان و همسر خود نیز تأثیر منفی می گذارند. این تأثیرگذاری بسیار عمیق و در ابعاد مختلفی است.
در عصر حاضر ریشه بسیاری از بیماری های جسمی، اضطراب و نگرانی در هر زمینه ای است. متأسفانه پزشكی مدرن به این علت اصلی كمتر توجهی دارد.
دكتر حسینی تهرانی (متخصص كالبدشكافی و هومیوپاتی) در این باره می گوید: «بسیاری از بیماری ها و مشكلات جسمی افراد ناشی از مشكلات روحی و روانی است. اگر بتوان این مشكلات را حل كرد، بسیاری از بیماری های جسمی نیز بهبود خواهد یافت». به عقیده او، اشكال بزرگ در پزشكی رایج این است كه این نوع پزشكی اساساً بیماری نگر است. او می گوید: «این نقص بزرگی است كه همه چیز را در بیماری ببینیم. در صورتی كه صرف داشتن علایم كلینیكی و پاراكلینیكی معنای بیماری یا عدم بیماری نمی دهد. پزشك باید در زندگی بیمار جست وجو كند، باید از همه چیز بداند. (تاریخچه زندگی بیمار، نحوه درآمد او، حتی شهری كه بیمار در آن زندگی می كند، نوع شغل بیمار، نوع روابط او، موقعیت بیمار در خانواده، موقعیت او در اجتماع) همه این شناخت ها بسیار مهم بوده و در ایجاد بیماری بسیار تأثیرگذار هستند.
در هومیوپاتی به عنوان یك پزشكی كل نگر هر انسانی دارای سه سطح است.
۱-سطح جسمی،
۲. سطح احساسی،
۳. سطح روح و ذهن. این سطوح در یك كنش كاملاً متقابل هستند. البته سطح روح و ذهن اهمیت خیلی بیشتری دارد. خیلی از عارضه هایی كه شما در جسم مشاهده می كنید، اینها منشأ روانی و احساسی دارد كه در جسم بروز می كند. به اعتقاد دكتر تهرانی، در درمان بیماری ها باید به شرایط روحی و ذهنی افراد بسیار توجه شده و رابطه خاصی بین پزشك و بیمار برقرار شود.
دكتر سعیدی (جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران) در این زمینه می گوید: «متأسفانه پزشكی مدرن تنها به علایم بیماری و مشخصات بالینی آنها می پردازد. اما در طب های مكمل و جایگزین به بیمار، روح و روان او و شفای بیماری جسمی از طریق شفای روح و روان بسیار توجه می شود. توجه به بحران ها و مشكلات روحی و روانی در این عصر بسیار اهمیت دارد. اساساً ریشه بسیاری از دردهای جسمی و بیماری ها را می توان وجود اضطراب و از جمله اضطراب اجتماعی دانست. اما چون وارد شدن به این حیطه نیاز به كنكاش پزشك در حوزه زندگی بیمار دارد، پزشكان یا حوصله و وقت این كار را ندارند و یا اینكه بیماران تمایلی به مشخص كردن و بازگو كردن مسائل خصوصی خود را ندارند. این مسأله هم می تواند به دلیل این باشد كه افراد به یكدیگر اعتماد ندارند. شاید به خاطر توجه طب جایگزین به مشكلات روحی (ابتدا توجه به ذهن و شفای آن و بعد توجه به بیماری های جسمی)، روزبه روز بر تعداد مراجعان به این نوع طب افزایش یابد».
مهمترین مسأله در تلاش برای رفع یك مشكل، شناخت درست، صحیح و همه جانبه آن است. وجود آمار بالای اضطراب و اضطراب اجتماعی در زنان ایرانی باید به طور دقیق و موشكافانه مورد بررسی و توجه قرار گیرد، چرا كه زنان علاوه بر هویت زنانه، نقش های بسیار كلیدی و مهمی در خانواده و جامعه ایفا می كنند. آنها مادرند، مادری كه در تعامل احساسی بسیار ظریفی با كودك خویش است و به طور مستقیم بر عملكرد رفتاری و عملی او تأثیرگذار است. یك مادر مضطرب و كمرو، بر فرزند خود نیز تأثیر گذاشته و برای او نیز مشكلات فراوانی ایجاد می كند. فرزند این مادر، خود در آینده ای نه چندان دور مادر یا پدری می شود كه نخواهد توانست با دیگران تعامل اجتماعی داشته باشد. زنان، همسرند. همسری كه یكی از ستون های اصلی یك خانواده است. همسری كه اساسی ترین نقش را در ایجاد آرامش و امنیت خانه و خانواده برعهده دارد. یك همسر مضطرب، كمرو و متزلزل هیچ گاه نخواهد توانست به درستی از عهده این نقش حامی و حمایتگر برآید.
بالا بودن آمار اضطراب اجتماعی در بین افراد و بخصوص زنان، بهای گزافی برای جامعه خواهد داشت. به عقیده دكتر سعیدی (جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران)، اگر مسؤولین و دولت با اصلاح معضلاتی كه ایجادكننده این اضطراب هستند، راهكار اساسی برای مقابله با مشكل اضطراب اجتماعی نیاندیشند و آمار همچنان افزایش یابد، جامعه دچار مشكلات اساسی از جمله بحران هویت، پنهان كاری ها در سطح وسیع، كمبود اعتماد به یكدیگر و در نهایت از خود بیگانگی جامعه خواهد شد. از سوی دیگر توجه به اضطراب اجتماعی و كمرویی بسیار اهمیت دارد چرا كه اگر در سطح كلان نگریسته شود، این امر باعث شناخته نشدن استعدادهای بالقوه تمامی افراد در هر سطحی شده و در نهایت به ضرر كل اجتماعی خواهد بود.
دكتر بهرامی (متخصص تحلیل رفتار متقابل) یكی از راهكارهای اساسی در جهت پایین آوردن آمار اضطراب اجتماعی و كمرویی را چنین ذكر كرده اند: «افرادی كه این مشكل را دارند باید خودشناسی كرده و با شناخت نقاط ضعف خود نسبت به رفع آن اقدام نمایند، پس آموزش خودشناسی و ایجاد فرصتی برای ترمیم ساختار شخصیت، در محو كردن اضطراب اجتماعی و كمرویی بسیار مؤثر است».
سمیه صیادی فر
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید