شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


زن ایرانی در چرند و پرند


زن ایرانی در چرند و پرند
در عصرمشروطه، روزنامه جدید‌ترین و در عین حال گسترده‌ترین رسانه گروهی بود و مشروط خواهان به جز آن، وسیله دیگری برای رساندن پیام خود به مردم در اختیار نداشتند و به همین دلیل این رسانه برای برقراری ارتباط با مردم به وجود آمد.
در عصرمشروطه، روزنامه جدید‌ترین و در عین حال گسترده‌ترین رسانه گروهی بود و مشروط خواهان به جز آن، وسیله دیگری برای رساندن پیام خود به مردم در اختیار نداشتند و به همین دلیل این رسانه برای برقراری ارتباط با مردم به وجود آمد.
این كه مقصود از طنز چیست و امروزه چطور از آن استفاده می‌شود باید گفت امروزه طنز در رسانه‌های گروهی آن بار معنایی خاص خود را كه در گذشته در ادبیات داشته است، دیگر ندارد و در واقع به هر سخن مسخره یا به هر صحبت فكاهی یا هر نوع جوك، طنز گفته می‌شود در حالی كه طنز معنا و كاربرد دیگری دارد و در این معانی نمی‌گنجد. تعریف دقیق طنز عبارت است از سخن ریشخندآمیز و نوع خاصی از هنر است كه این سخن می‌كوشد به نقد جامعه موجود بپردازد و از طریق نقد به اصلاح جامعه اقدام كند. بنابراین طنز به هر معنا كه زشت، پلید، نازیبا، ناراست و ناعادلانه می‌داند می‌تازد بدین ترتیب طنز به طور معمول غیر شخصی است و دیدگاه اجتماعی دارد و به كل جامعه می‌نگرد. زبان طنز بسیار گزنده است اما زبان زشت و ناسزا‌گویی نیست. در كتابی كه آرتور پولارت به نام طنز نوشته و سعید سعید‌پور آن را به فارسی ترجمه كرده است، پولارت نظراتی را ابراز می‌كند. او می‌گوید بسیار آسان است كه ما برای خنداندن مردم، قربانی طنز را با صفات مسخره‌ای بیاراییم و به عنوان مثال از صفتی مانند ابله استفاده كنیم تا مردم به خنده بیفتند. اما وظیفه طنز‌پرداز استفاده از این واژه‌ها نیست او باید خواننده یا مخاطب خود را به سمتی پیش ببرد كه او واقعا درك كند كه قربانی طنز ابله است. بنابراین در طنز ظرافت بسیار نهفته است و همان‌طور كه بدان اشاره شد طنز پادزهر زشتی‌های اجتماعی است و می‌كوشد جامعه‌ای بهتر از جامعه كنونی برقرار كند. میان طنز با انواع دیگر سخن ریشخند‌آمیز تفاوت بسیار اساسی وجود دارد به طور مثال اگر هزل را با طنز مقایسه كنیم، هزل هم سخن ریشخند‌آمیز است، اما زمانی كه این سخن گفته می‌شود و مخاطبان به خنده می‌افتند كار هزل دیگر به پایان می‌رسد یعنی كار هزل پس از ایجاد خنده شوخ و شاد به اتمام می‌رسد. در حالی كه در طنز، خنده ابتدای كار است و پس از آن مخاطب به فكر فرو می‌رود. طنز اساسا به مسائل جدی توجه می‌كند به عبارتی محور بحث طنز، مسائل اجتماعی جدی است بنابراین مخاطب پس از شنیدن طنز به فكر فرو می‌رود و از طریق تفكر به حقایق تلخ دست می‌یابد.
نمونه‌هایی از این دست به قرار ذیل است:
۱-در سال ۱۳۲۵ قمری یا ۱۲۸۶ شمسی روزنامه عدالت تبریز مقاله‌ای درباره آزادی زنان نوشت. این مقاله سر و صدای زیادی بر‌انگیخت تا سر‌انجام انجمن ایالتی آذربایجان به این مساله رسیدگی كرد و روزنامه عدالت را توقیف و نویسنده روزنامه _ میرزا حسین‌خان _ را از شهر بیرون كرد.
۲-در دوره مجلس اول انواع و اقسام انجمن‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، ایالتی و... در تهران وجود داشت. به نوشته برخی از مورخان در حدود ۱۴۰ انجمن و به گفته برخی دیگر تا ۲۰۰ انجمن در تهران وجود داشته است. در طی این های و هوی انجمن‌سازی، بانوان پایتخت نیز انجمنی را دائر كردند كه درباره آن مخالفت‌های شدیدی صورت گرفت و كار به مجلس شورای ملی كشانده شد. برخی از نمایندگان تا جایی پیش رفتند كه گفتند ایجاد انجمن به دست بانوان و گرد آمدن آنها در این انجمن و صحبت‌های آنان باعث فساد اجتماعی می‌شود و بدین ترتیب خواهان برچیده شدن این انجمن شدند.۳-به دنبال تنظیم متمم قانون اساسی شیخ فضل الله نوری و پیروان او نسبت به چند فصل این متمم اعتراض كردند اما به دلیل آن كه اعتراض آنها به جایی نرسید از پایتخت خارج شدند به زاویه حضرت عبدالعظیم رفته و در آنجا به بست نشستند. آنها در آنجا روزنامه‌ای را منتشر كردند كه اسمی روی آن نگذاشتند و آن را لایحه خواندند كه مجموعه آن به نام لوایح شیخ فضل الله نوری به كوشش خانم دكتر رضوانی منتشر شده است. در یكی از این لوایح نویسنده چنین مطلبی را عنوان می‌كند، او می‌گوید: «اگر در ایران مشروطیت برقرار شود دختران مسلمان به مدرسه می‌روند و سواد می‌آموزند بنابراین او رفتن دختران را به مدرسه و سواد‌آموزی آنها را مانند یك بلیه اجتماعی یا آفت اجتماعی معرفی كرد كه ناشی از برقراری نظام مشروطه بود.
در شماره ۴ روزنامه مطلبی به نظم به نام «كنسرت دختران قوچان» وجود دارد. در این مقاله دهخدا به موضوع بسیار مشهودی كه قبل از مشروطیت در ایران پیش آمده بود، اشاره می‌كند. بدین ترتیب كه چون رعایای قوچانی نتوانسته بودند مالیات خود را به حاكم روزگارشان بپردازند. حاكم خراسان _ آصف الدوله _ با همكاری حاكم بجنورد كه سالار مفخم بود تعدادی از این دختران را به تركمن‌ها فروخت و تركمانان این دختران را در آسیای میانه در بازارهای سرو به معرض فروش گذاشتند. این مساله یكی از انگیزه‌های حركت مشروطه‌خواهی بود و خشم و عصبانیت مردم آزاده ایران را بر‌انگیخته بود. این داستان دست‌مایه‌ای شد برای نگارش كتاب پردازش حمایت دختران قوچان نوشته خانم افسانه نجم‌آبادی. دهخدا به این مطلب اشاره می‌كند و نشان می‌دهد كه این دختران در چه وضعیتی در شهرهای مختلف قفقاز به سر می‌برند و اسباب عیش و عشرت اربابان بیگانه خود را فراهم می‌سازند. همینطور در شماره ۲۴ روزنامه باز مطلبی به نام «روسا و ملت» به نظم آمده كه عنوان مقاله بیانگر آنست كه مطالب كاملا سیاسی است.
بنابراین هم در قطعه شعر شماره ۴ و هم در قطعه شعر شماره ۲۴ به زنان و فرهنگ آنان یا وضعیت آنها اشاره‌ای نمی‌شود اما به نظر می‌رسد كه در این قطعه‌ها هدف، نشان دادن وضع زنان نیست، بلكه دهخدا با استفاده از این استعاره‌ها قصد دارد نشان دهد كه وضعیت سیاسی كشور چگونه بوده و حكومت گران تا چه حد بی‌مسئولیت بوده‌اند و چه بلاهایی را بر سر مردم خود و شهروندان كشورشان آورده‌اند. البته در شماره ۱۱ دو مطلب و در شماره ۲۶ سه مطلب درباره زنان وجود دارد.
باید گفت در بعضی از این مقاله‌ها، دهخدا مسائل زنان را به عنوان مقدمه كار قرار می‌دهد. یعنی مقدمه یا حكایتی را درباره زنان تعریف می‌كند و سپس به مسائل سیاسی و اجتماعی می‌پردازد. به عبارتی از جز به كل می‌رسد و به نظر می‌رسد كه این كار را آگاهانه انجام می‌دهد و بدین ترتیب خود را از خطر سانسور، فشار و مخالفت گروه‌های متعصب بركنار می‌دارد.
در اغلب مقالاتی كه دهخدا در آنها به مسائل خانوادگی اشاره می‌كند، باورها و اعتقادات را از زبان زن به خانواده بازگو می‌كند و این مساله بیانگر آن است كه زن فرهنگ را در خانواده و جامعه رواج می‌دهد و به بیان علمی‌تر فرهنگ را باز تولید می‌كند.
ما اغلب این تصور را در ذهن خود داریم كه خانواده سنتی در جامعه سنتی ایران بسیار استوار و نیرومند بوده و روابط اجتماعی در این نوع خانواده‌ها بر اساس عاطفه، مهر و محبت استوار بوده است. برخی معتقدند اگر تركیب این خانواده از بین رفت به دلیل آن بود كه تجدد وارد ایران شد یا به عبارتی مدرنیسم با سنت پیوند خورد. بعضی دیگر از این عقیده فراتر می‌روند و بر این باورند كه اگر پایه خانواده سنتی سست شد به خاطر سیاستی بود كه برخی از حكومت‌ها در پیش گرفتند یا حتی بدتر از آن معتقدند كه توطئه استعمار بود كه این بلا را بر سر جامعه ایرانی آورد. در حالی كه با مطالعه و ملاك قرار دادن چرند و پرند دهخدا تمام این تصورات از بین می‌رود. یعنی در همه مطالب صور اسرافیل با مادرانی جاهل، بی‌سواد، بی‌مهر و بی‌عاطفه نسبت به كودك، همسر رو به رو می‌شویم كه در خانواده آنها همواره دعوا، پرخاش و كتك كاری حاكم است.
دکتر سهراب زمانی
برگرفته از: میراث خبر سایت كتاب
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی


همچنین مشاهده کنید