یکشنبه, ۱۸ آذر, ۱۴۰۳ / 8 December, 2024
مجله ویستا

واژه‌ها چه می‌گویند؟


واژه‌ها چه می‌گویند؟
توفان/ طوفان می کند/ پس این واژه هایند/ که توفان می کنند ...
راستی اگر واژه ها نبودند، آیا فرهنگ و بسترهای لازم فرهنگی شکل می گرفتند؟ آیا گفتارها و نوشتارها از خود چیزی را به معرض نمایش می گذاشتند؟ آیا شنیدارها و دیدارها بی معنا نمی شدند؟ آیا سطرها و صفحه ها وجود داشتند؟ آیا یک نویسنده می توانست راه نویسندگی را پیش گیرد و یا یک پزشک روان شناس می توانست مریض خود را با بکار بستن واژه هایی لازم درمان کند؟
شاید گفت جواب مقنع به تمامی این سئوالات خیر باشد. چون اساسی ترین ابزار و وسیله برای انسان در جهت شکل گیری هر تعاملی همین واژه هایند و یقیناً بدون واژه ها هیچگونه تعاملی صورت نمی گیرد. گرچه در مقوله نوشتار و یا گفتار اغلب انسان ها سعی بر آن دارند که از واژه هایی که برگرفته از فرهنگ امید و نشاط و شادآوری هستند، استفاده نمایند و از واژه هایی که به معنای ناامیدی، غم، درد و یا واژه هایی که تعاریفی از این قبیل دارند کمتر استفاده می گردد.
اما نکته ی اساسی این که به قول سهراب سپهری: «اگر کرم نبود، دنیا یک چیزی کم داشت.» و یا می توان گفت : «درست است که گل را در زیر پا له می کنیم، ولی با بوی آن که در هوا پخش می شود نمی توان کاری کرد.» آری دو واژه ی گل و بو از مهمترین واژه هایی هستند که در معنی دادن به این قطعه ی ادبی کمک شایانی کرده اند و شاید گفت اساسی ترین بار محتوایی را به این گفته بخشیده اند.
از این منظر واژه ها هر کدام دریایی هستند که از دو بخش سطح و عمق تشکیل شده اند. بنابراین پرداختن به سطح مقدمه ای در جهت رسیدن به عمق و خو و عجیب شدن با ویژگی های جذاب و آموزننده‌ی این واژه هاست. و یا به بیانی هر واژه ای خود یک دنیایی است که در این دنیا می توان همه چیز را مشاهده کرد. اینکه می گوئیم واژه ها چه می گویند؟ بدین سان است که درک و فهم درستی از واژه ها را دریابیم و بدانیم که کاربرد و جایگاه واقعی واژه ها در زندگی روزمره‌ی ما کجاست. بدانیم که در دنیای مادی همه¬ی موجودات زنده و غیرزنده با همین واژه ها شناخته می شوند.
یعنی بدانیم که خورشید و ماه و یا ستاره و ... همه و همه با واژه ها معنا می گیرند و البته بدون واژه ها بی معنایند.
به بیانی ساده اگر واژه ها نباشند زندگی اجتماعی دچار یک نوع درآمیختگی و یا به هم ریختگی مبهم می شود و ما باید به هر چیزی با نگاهی اغیار و مهجور بنگریم. پس می توان گفت واژه ها چراغ هدایت گری هستند که نه تنها انسان ها را در جاده زندگیشان هدایت می کنند بلکه تمامی موجودات و جمادات را نیز در جاده¬ی خویش هدایت می کنند.
به عنوان مثال : زبان یکی از مهمترین اعضای بدن به شمار می آید و طبعاً در جهت برقراری ارتباطات هم مؤثر افتاده است، اما همین زبان بدون وسیله¬ی ارتباطی ای بنام واژه ها کاربرد اصولی و حیاتی خود را به طور کامل از دست خواهد داد. اینکه می گوئیم اصولی بدین خاطر که واژه ها ابزاری لازم در جهت برقراری زبان با دنیای بیرونند و حیاتی بدین سان که خود واژه¬ی زبان نیز که معنایی حیاتی و مفید گرفته است، نشأت گرفته از همین مقوله¬ی واژه هاست. به هر روی ما باید در بسط و تداوم و بقای واژه ها بکوشیم به نحوی که بتوان به این نتیجه رسید که هر واژه ای اگر در جای خود بکارگیری شود نه تنها در ابعاد مختلف مفید فایده است بلکه می تواند مهمترین کاربرد را نیز در زندگی روزمره ایفا نماید. و اگرچه در حوزه¬ی ادبیات و بخصوص در حوزه‌ی شعر در خیلی از موارد شعرا حرمت واژه را فدای بار مفهومی شعر می کنند و بیشتر در تلاشند که با به مبارزه انداختن دو یا چند واژه و فدا کردن یکی در جهت فایق آمدن به دیگری می کوشند و آن هم اغلب به خاطر رسیدن به بار مفهومی و محتوایی شعر است و یا اینکه در دیگر حوزه ها نیز (رمان، داستان، تئاتر و ...) صاحب نظران در بین واژه ها تفاوت و فرق می گذارند، اما بهترین جواب به این موارد شاید همان زبان واژه ها باشد که با صراحت می گویند : «دنیای ما پهناور است، پس ما را کوچک نشمارید.»

چاپ سال ۸۷ هفته نامه صبح آزادی کرج
عابدین پاپی
منبع : مطالب ارسال شده