شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


نه امیل زولا هستم و نه مردم شناس


نه امیل زولا هستم و نه مردم شناس
● تازه‌ترین گفتگو با «طاهر بن جلون» Tahar Ben Jelloun
طاهر بن جلون متولد ۱۹۴۴، نویسنده‌ی نامدار مغربی به تازگی كتاب «عزیمت» را منتشر كرده است كه به موضوع مهاجرت در كشورهای شمال آفریقا و بخصوص مغرب می‌پردازد. این نویسنده‌ی مغربی كه در ایران هم بسیار شناخته شده است، سال‌هاست كه ساكن فرانسه است. در كتاب «عزیمت» كه انتقادی است بر راه‌كاری كه جوانان مغربی برگزیده‌اند (یعنی هجرت)، خواننده با نگاه مردم مغرب به غرب و نیز اعراب و دلمشغولی‌های آنان آشنا می‌شود. «كودكِ ریگ» و «شب مقدس» از دیگر آثار بن جلون محسوب می‌شود كه به ۴۳ زبان ترجمه شده‌اند.
● گفته‌اید كه «نویسنده باید جامعه‌ی خود را بكاود»، ممكن است منظورتان را برای ما توضیح دهید؟
▪ البته بالزاك گفته است كه رمان نویس كسی است كه جامعه خود را می‌كاود. من نه امیل زولا هستم و نه مردم شناس. من نویسنده‌ام و كارم را انجام می‌دهم، یعنی جامعه و روزگار خود را مشاهده می‌كنم و می‌كوشم آن را روایت كنم. كار من جامعه‌شناسی نیست و كاری در حد كار روان شناسان هم نمی‌كنم. من راوی قصه‌هایی هستم كه از انسانیتی در همین نزدیكی سخن می‌گوید، یعنی انسان مغربی. باید دقیق‌تر بگویم كه ادبیات محدودیت‌هایی دارد: یك كتاب با هر كیفیتی كه باشد، ساختارهای اجتماعی و اقتصادی كشور را تغییر نخواهد داد. تنها آبی بر آتش تخیل مردمان خواهد ریخت، و ابزاری در اختیار آنان می‌گذارد تا رؤیا ببینند و امیدوار باشند. اما نباید با گفتن جملاتی از قبیل این كه ما به ادبیات، شعر، هنر، موسیقی و... نیاز داریم، درباره‌ی اهمیت كتاب مبالغه كنیم.
● شما در شیوه‌ی نوشتن بسیار شرق‌گرا هستید، آیا نمی‌ترسید كه خواننده‌ی غربی همواره تصویری واحد از جهان عربی سپری شده ببیند؟
▪ تصویر به قول شما «بی نهایت منفی از جهان عرب اسلامی» كار نویسنده نیست؛ جهانی كه گفتیم با بحران فرهنگی .و سیاسی شدیدی دست و پنجه نرم می‌كند. نقش نویسنده همانا انعكاس این جامعه است، آن چنان كه به نظرش می‌رسد. نویسنده بدجنس یا مهربان نیست. او با دیدن واقعیت محض نوشتن را شروع می‌كند. نباید نویسندگان را متهم كرد كه نقشی منفی می‌زنند. خود جهان عرب و اكثریت رهبرانش چنین جلوه انتقاد آمیزی دارد. اگر قرار است كسی محاكمه شود، همین بهتر است رهبران باشند، كه شهروندان را فرمان‌بردار می‌خواهند و آزادی را خوار می‌دارند. ادبیات از هر جنسی كه باشد، [برای چنین رهبرانی] آزار دهنده است. من بشخصه هیچ موقعیت پیشینی تدارك نمی‌بینم. من برای همگان می‌نویسم، دست كم آرزو می‌كنم نوشته‌هایم عموم خوانندگان را تحت تأثیر قرار دهد.
● نظر شما در مورد ادبیات عرب چیست؟ خود را به ادبیات فرانسه نزدیك‌تر می‌بینید یا عرب؟
▪ در خود آن شایستگی را نمی‌بینم كه از ادبیات عرب سخن بگویم. پیوندی میان ادبیات عرب و فرانسه نمی‌یابم. من به فرانسه می‌نویسم و از این روی حق ندارم خود را نویسنده‌ای عرب بخوانم. قلم من فرانسوی است. الباقی در حوزه‌ی صلاحیت مرزبانان است!
● بسیاری از خوانندگان، منتقد كارهای شما هستند: می‌گویند كه نوشتار شما قابل خواندن نیست، فشرده، گسسته، و پیچیده است. خواننده به سختی می‌تواند بر نوشته‌های شما احاطه پیدا كند، نظر خودتان چیست؟
▪ چنین انتقادی به هیاهو شبیه است. كتاب‌های من نه فشرده اند، نه گسسته. شاید پیچیده باشند، چون واقعیت پیچیده است.
● سكسوآلیته (جنسیت)، بن‌مایه‌ای است كه شما زیاد به آن می‌پردازید، اغلب در این كار افراط می‌كنید و به انحراف نزدیك می‌شوید. نظر شما چیست؟
▪ جامعه‌ی مغرب، مثل باقی كشورهای حوزه‌‌ی مدیترانه بسیار سكسی (جنسی) است؛ سكسوآلیته (جنسیت) نقش مهمی در روابط روزمره و نیز در مخیله‌ی مردم ایفا می‌كند. من منحرف نیستم (خوشا به حال نزدیكانم!). من مشاهده‌گری هستم كه نگاهی انتقادی و تا حد امكان صحیحی به جامعه‌ی مغرب دارد. به دنبال آن نیستم كه خواننده را ناخوش كنم. اگر آن چه من می‌نویسم، او را اذیت می‌كند، به خودش مربوط است. در كشور ما عادت كرده‌ایم كه با ریاكاری بسازیم.
● آیا خود را نویسنده‌ای متعهد می‌دانید؟
▪ تعهد من تعهد كسی است كه در مغرب و فرانسه زندگی می‌كند؛ روشن است كه اگر هوشیار باشیم، تلاش می‌كنیم. ادبیات من چنین حسی را منتقل می‌كند، اما من نمی‌توانم خود را «نویسنده‌ی متعهد» بخوانم. باید بگویم كه من بی‌خیال نیستم، و به مشكلاتی كه جامعه‌ی ما درگیر آن‌هاست می‌پردازم. هیچ رابطه‌ای با دولت‌ها برقرار نمی‌كنم. استقلال و آزادی خودم را همواره حفظ می‌كنم.
● موضع شما در برابر مذهب چیست؟
▪ در مورد مذهب، من موافق آموزش تاریخ مذاهب هستم، موافقم كه ایمان وارد قلب‌ها شود، نه مكان‌های عمومی. باید مذهب را از سیاست جدا كرد.
● فلوبر می‌گفت: «عزیمت كم و بیش مردن است»؛ در رمان شما هیچ كدام از عزیمت‌كنندگان به خوشبختی نمی‌رسند. پیام اخلاقی قصه چیست؟ بهتر است به رغم فقر و مسكنت، در خانه‌ی خودمان باشیم؟
▪ «عزیمت» رمانی است كه می‌گوید مهاجرت دیگر راه حل مناسب نیست و وقتش است كشورهای ما هر كاری در توان دارند انجام بدهند، تا جوانان ناامید نشوند و كشور را به هر بهایی ترك نكنند. عزیمت جوانان باعث سقوط كشور می‌شود.
منبع: هفته نامه رئالیته ۲۷ مه
مترجم: احمد پرهیزی
منبع : ماهنامه ماندگار


همچنین مشاهده کنید