پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

جامعه ارتباط محور و مولفه های آن


جامعه ارتباط محور و مولفه های آن
همانطور که از نظر سوروکین ایدئولوژی، محور ارزیابی حرکت جوامع انسانی است، یا از دیدگاه مارکس، اقتصاد و پدیده های مادی تاریخ، محور حرکت تاریخی جوامع بشری شمرده می شود یا به نظر فروید، ناخودآگاه و کشف آن هدف غایی و مدار اندیشه متفکر است، بسیاری از اندیشمندان عصر ما، ارتباط را مدار اندیشه خود می دانند.
در این مطلب بر آنیم تا جامعه ای ارتباط محور را از دید صاحبنظران ارتباطی مورد بررسی قرار داده و پیرامون آن به کند و کاو بپردازیم. از میان صاحبنظرانی که بیش از دیگران در این عرصه به خودنمایی پرداخته اند می توان به متفکرانی چون مکلوهان، دیوید رایزمن و فردیناندو تونیس اشاره کرد که هر یک به گونه ای ارتباط را منشا» دگرگونی جامعه قلمداد کرده اند.
مکلوهان در نخستین گام به سوی جامعه ارتباط محور نظریه امتداد را مطرح نمود. او بر این اندیشه بود که وسایل ارتباطی امتداد حواس انسانی هستند و به عنوان مثال، پیدایی خط را در امتداد چشم و رادیو را در امتداد شنوایی میدانست. او این ویژگی را مختص وسایل ارتباطی نمی دانست، بلکه از دیدگاه وی تمام وسایل به گونه ای چنین مسیری را پیموده اند; چنانچه او چرخ را در امتداد پا و لباس را در امتداد پوست توصیف می کرد و در این میان در جست وجوی جامعه ای بود که در آن تعادل حواس به هم نخورد. به عبارت دیگر با ابداع و اختراع وسیله یا وسایلی، یکی از حواس سخت بر حواس دیگر پیشی نگیرد و موجبات بر هم خوردن نظم و تعادل در حیات انسانی نشود.
دیوید رایزمن متفکر دیگری است که بر ارتباط به عنوان محور حرکت جوامع تاکید دارد. به زعم او می توان ۳ دوران را در تاریخ اجتماعی بشر باز شناخت:
▪ دوران سنت راهبر:
در نظر او در خلال این دوران سنت ها حاکم بر رفتار و روابط انسانی به حساب می آیند. در این دوران سنت ها به عنوان شیوه هایی آزموده و تقدس یافته، موجبات ایجاد تسلسل بین نسل های تاریخی را فراهم می سازند. هر نسل پیوند خود را با نسل های پیشین از طریق اشتراک سنن باز می یابد و همین موجب می شود که هویت و وحدت افراد انسانی تامین گردد.
ارتباط عمیق در برابر ارتباط سطحی که ویژگی جوامع صوری است، خاص جوامع معنوی محسوب می شود. انسان هایی که در جریان فرایند ارتباط قرار می گیرند یکدیگر را می شناسند و از نوعی آرامش روانی در برخورد با دیگران برخوردارند. در چارچوب جامعه معنوی، انسانها در ارتباط، سوابق دیرین یکدیگر را می شناسند، حتی گذشته خانوادگی هر یک در ذهن دیگری نقش می بندد و چون در جامعه معنوی هنوز انتزاع فرد از خانواده صورت نگرفته است، ارتباط، ابعادی وسیعتر و غنی تر می یابد. از طرف دیگر کوچکی ابعاد جامعه معنوی به غنای جهات کیفی آن کمک کرده و از تنهایی و بی خبری انسان ها جلوگیری می کند به علاوه ارتباط، تمامیت بیشتر و بهتری خواهد یافت. در تبیین آنچه در بالا از سوی متفکران ارتباطی بیان گردید; یادآوری موارد زیر حائز اهمیت است:
تشخیص اینکه یک جامعه در کدام یک از دوران تاریخی به سر می برد - آن هم نه طیف خاصی از جامعه بلکه جامعه به عنوان یک کل واحد - بسیار کلیدی و حیاتی است.
▪ در صورت متمایز بودن جامعه از لحاظ جایگاه ارتباطی با جامعه جهانی چه رویکردی را باید پیش رو قرار داد.
▪ چگونه می توان در جامعه ای جهانی به زعم مکلوهان، جامعه صوری به زعم تونیس و انبوه تنها به زعم رایزمن به سر برد و از معایب ارتباطی که بر آن مترتب است دوری جست.
▪ آیا برای رسیدن به یک مرحله ارتباطی باید توالی زمانی را به اجبار طی نمود یا می توان در این مسیر مرحله ای را نادیده گرفت.
طبیعی است که دنبال نمودن این مسائل از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است و الزامات خاص خویش را می طلبد که احتیاج به تحقیقات فراوان ارتباطی و اجتماعی دارد.

نویسنده : مهدی خسرو شاهی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید