سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


زندگی با موسیقی


زندگی با موسیقی
« کیم کاش کاشیان» نوازنده معاصر ارمنی و ویولانواز مشهور جهان به تازگی مجموعه جدیدی از آهنگسازان معاصر ارمنی را به شرکت ECM معرفی کرده که به کشف ریشه های جدیدی از موسیقی ارمنی منجر شده است. در این آلبوم قطعاتی که توسط « تیگران منصوریان» برای ویولا و ضرب نوشته شده بود را « کیم کاش کاشیان» و « روبین اسچالکوفسکی» اجرا کرده اند.
در کنار این قطعات چارچوب جدید و گزیده ای از تنظیمات « منصوریان» در موسیقی کومیتاس (Komitas)، در این آلبوم وجود دارد.
کومیتاس یک آهنگساز، کشیش، شاعر، فیلسوف و گردآوردنده آهنگ های فولک محسوب می شد که در سال های ۱۸۶۹ تا ۱۹۳۵ می زیست.
به بهانه انتشار آلبوم جدید« کیم کاش کاشیان»(KimKash Kashian) یکی از پیشگامان برجسته در زمینه ابداع سبک جدیدی از موسیقی و گسترش دهنده ادبیان محدود« ویولا» به بررسی زندگی و آثار او می پردازیم.
« انتخاب مسیر شخصی، حرفه ای و هنری هر کدام در زندگیتان اثر و بازگشتی دارد، بعضی از آنها آن قدر تعیین کننده است که در تمام طول زندگی شما تاثیر عمیق باقی می گذارد.»
کیم کاش کاشیان از نسل ارامنه بود که در دیترویت بزرگ شد و وقتی ۸ سال داشت شروع به نواختن ویلن کرد.
هر چند که وی می گوید:« من به واقع دوست داشتم« کلارینت» بنوازم ولی ویلن دختر عمویم نزدیک ترین ساز به من بود و مادرم اعتقاد داشت من باید سازی را که پیش از این میان خانواده بود، بنوازم.
بنابراین من زیر نظر« آراز رونیان» تعلیم و دیدم، فردی که پرورش دهنده سه نسل امریکایی ها برای سازهای زهی بود. وقتی که ۱۲ سال داشتم به آکادمی هندی(Interlochen) رفتم، در آنجا توانستم برای ساز« ویولا» ثبت نام کنم و به جایگاه خوبی دست یابم، اما من هنوز هم یک ویولونیست هستم که در خلوت خودم در خانه ام می نوازم. من عاشق نواختن سوناتوی(bach) و تمامی سوناتوهای موتزارت و بتهون هستم.»
کاش کاشیان یادگیری ویولا را به صورت حرفه ای در هنرستان هنرهای زیبای(peabody) و آکادمی موسیقی فیلادلفیانزد « کان توتل» دنبال کرد.
این تجربه پایه زندگی او برای تدریس بود، او توانایی آموزش دادن را در مدرسه موسیقی (monnes) نیویورک، دانشگاه هندی ها در بلومینگتون، دانشگاه موسیقی آلمان و پاییز امسال در هنرستان هنرهای زیبایی انگلیسی در بوستون به کار گرفت.
مسیر کاری « کیم» مانند اکثر ویولا نوازها با موسیقی مجلس(chamber orcestera) آغاز شد.
او تابستان های بسیاری را در « مارلبرو» گذراند و اکنون چنین اظهار نظر می کند:« من در آنجا بسیار تحت تاثیر سنت و شیوه نگرش مردم به موسیقی قرار گرفتم که البته با معلم و مربی بزرگی چون« فلیکس گالیمبر» نیز آشنا شدم.»
کاش کاشیان در نیویورک با « فیلا میوزیکا» و (seacliff) نوازنده موسیقی مجلسی همکاری کرد.
وی در این باره می گوید:« بسیاری مواقع به خصوص در طول آن سال ها دریافتم که تمایل زیادی دارم تا توانایی تکنوازی ام را توسعه بخشم، من احتیاج داشتم که خودم را به آب و آتش بزنم، بنابراین در سال ۱۹۸۱ وارد رقابت در دو مرحله شدم. مسابقه(lionel tertis) انگلستان و (ARO) در مانیچ که هر دو در یک هفته اتفاق افتاد.»
کاش کاشیان جایزه دوم را در مسابقه(Tertis) و جایزه سوم را در ماینچ از آن خود کرده ولی او دیدگاه مبهمی نسبت به رقابت به دست آورد.
کیم می گوید:« بیشترین مزیت مسابقات آماده سازی قبل از رقابت بود. برای یادگیری تکنوازی هایی که بر آن مسلط بودم، سعی می کردم آنها را به خاطر بسپارم تا در حین اجرا بدون استرس بنوازم، از این طریق قوی تر می شدم و اعتماد به نفس بیشتری پیدا می کردم، بنابراین کسب جایزه برای من اهمیت و نتیجه مستقیمی نداشت. به این ترتیب روابطم را در زمینه موسیقی با اروپا گسترش دادم و سرانجام یکی از این ارتباطات مسیر زندگی ام را به کلی تغییر داد،« مانفرد آلشیر» از شرکت ECM یکی از آثار مرا از رادیو شنیده بود و پیغام فرستاد که مشتاقانه منتظر آثار من برای ثبت و انتشار است. نتیجه این ارتباط و البته لطف شرکت ECM این بود که من توانستم بسیاری از آثارم را که به صورت تکنوازی اجرا کرده بودم، منتشر کنم.»
تکنیک کاش کاشیان آمیخته با استادی و آثارش با گرمی و شدت خاصی همراه است، آنچنان که زمان اجرا مانند کهربایی در تاریکی می درخشد، دستانش با انعطاف می نوازد و آهنگ های موزونش چنان در فضا جریان می یابد که گویی با تک تک شنودگان حرف می زند و به واقع هر فردی با آن ارتباط حس عمیق برقرار می کند.
وی می گوید:« نیمی از زندگی من صرف این شده است که به عنوان یک آهنگساز ؟؟ جدید دنیای موسیقی نو را به گوش مردم برسانم. من دوست ندارم موسیقی را مانند بسیاری فقط برای رقابت کردن یا لذت شخصی بنوازم، وجدان هنری ام مرا به سوی جست و جو و کاوش در هنر موسیقی و عرضه جدید ترین آنها سوق می دهد.»
بعد از ارتباط با اروپا و اجرای کنسرت های مختلف در آنجا و قاره امریکا، کاش کاشیان دریافت که اروپا عرصه مناسب تری برای پیشرفت یک تکنواز ویولاست.
تکنوازی ویولا در اروپا پذیرش بیشتری داشت، بنابریان در سال ۱۹۸۷ درست زمانی که در دانشگاه هندی ها تدریس می کرد، دریافت که بیشترین زمان را در اروپا گذرانده تا امریکا و در آنجا موقعیت ها و فرصت های عمده تری داشته است، پس تصمیم گرفت که به آلمان سفر کند.
سفر به اروپا در رشد کارهایش تاثیر به سزایی داشت. وی می گوید:« ۲۵ تکنوازی ( رسیتال) و تعداد زیادی کنسرت و قطعات موسیقی گروهی در آلمان، استرالیا، سوئیس و ایتالیا داشتم. در اروپا تا جایی که می توانم کار می کنم به جز مواقعی که خودم را به خاطر دخترم برای انجام وظایف مادری محدود می کنم.»
وی در سال ۱۹۹۶ بعد از شش سال تدریس در (freiburg) به این دلیل که تمایل داشت دخترش تحصیلات امریکایی داشته باشد به برلین که تنها شهر آلمان بود و مدرسه امریکایی داشت تغییر مکان داد. این تغییر برای وی نیز موقعیت خوبی را به ارمغان آورد. او توانست در آکادمی (eisler) که به تازگی در برلین تاسیس شده بود. جایگاه مناسبی پیدا کند.
وی می گوید:« در اروپا هر شهری ارکسترسمفونیک و مجموعه موسیقی مجلس مخصوص به خود را دارد و تعداد زیادی استودیو وجود دارد که به صورت ضبط شده و زنده، موسیقی کلاسیک پخش می کنند.»
کاش کاشیان ۱۳ سال در آلمان زندگی کرد و بعد از آن به بوستون امریکا بازگشت، جایی که در آن تحصیل کرده و دوستان بسیار زیادی داشت و از همه مهم تر مکانی که والدینش در آنجا زندگی می کردند.
ولی هم اکنون وی کارکردن در اروپا را به امریکا ترجیح می دهد و برنامه هایش را در اروپا سه یا چهار بار در سال پیگیری می کند و به کمک مدیر کارهایش، اجراهای وی برای دو سال آینده رزرو شده است.
یکی دیگر از موفقیت های کاش کاشیان ورود به یک گروه موسیقی بود که متشکل از افرادی چون« رابرت لوین» ( پیانیست)، روبین اسچالکوفسکی ( نوازنده ضرب)، لئونیداس کاواکوس( ویولنیست)، میلکوس پرنی ( نوازنده ویلن سلن)، وگرت ناکس ( نوازنده ویولا) است.
کاش کاشیان اعتقاد دارد یکی از ایراداتی که به آهنگسازان وارد است این است که آنها ساز ویولا را سازی غم انگیز می دانند و معمولا برایش قطعات محزون می نویسند در صورتی که هیچ سازی نمی تواند حزن انگیز باشد، این بستگی به فردی دارد که از آن استفاده می کند یا قطعه ای که برای آن نوشته شده است.
او ساز ویولا را چنین توصیف می کند:« این ساز طوری کوک شده که پنج صدای بلندتر از ویلن دارد.
ویولاسیم های بلندتری دارد و از نظر آواشناسی گویی با صدای انسان سخن می گوید و به خاطر همین ویژگی کیفیت صدایی فوق العاده ای دارد و من آن را مانند حرف زدن یک انسان توصیف می کنم.
ویولا، سازی انعطاف پذیر است که به راحتی و بیشتر از بقیه سازها به خواسته و تصورات نوازنده اش پاسخ می گوید.»
کاش کاشیان سبک خاص خود را در اجرا پیاده می کند، وی از روش معمول دیگر نوازنده های ویولا تبعیت نمی کند و از هر کدام از سیم های این ساز در جایی که به آن اعتقاد دارد بهره می برد.
او در بسیاری موارد تن صدای کلارینت و ویولا را با هم استفاده می کند و به این ترتیب اجرای فوق العاده ای به جای می گذارد.
هم اکنون شیوه و تکنیک کاش کاشیان کاملا شخصی و منحصر به فرد است. او ویولا را به گونه ای در دستانش قرار می دهد که با کمترین انقباض ماهیچه ای مواجه می شود و اعتقاد دارد در این شرایط که آرامش بیشتری دارد، صدای ساز گرم تر و ملایم تر است.
به واقع شیوه نواختن کاش کاشیان غیر معمول است به طوری که مشاهده نواختن وی بسیار لذت بخش است.
وی در آموزش هایش به شاگردان خود می آموزد که هر طور راحت هستید ساز را در دست بگیرید، اندامتان به شما می گوید که چگونه با ساز رفتار کنید و شما این را به طور طبیعی کسب خواهید کرد و سرانجام هر کسی شیوه و چگونگی نواختن را خودش به دست می آورد.
تهمینه بهرامعلیان
منبع : خبرگزاری آفتاب


همچنین مشاهده کنید