پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
آدمهای داستانهای تواین با هم برابرند
شاید شما هم داستان مهیج و شیرین شاهزاده و گدا را خوانده باشید. زمان وقوع داستان به ربع دوم قرن شانزدهم باز میگردد كه طی آن و در یك روز پاییزی در شهر قدیمی لندن و در خانواده فقیری به نام «كانتی» پسری دیده به جهان هستی گشود كه پدر و مادرش، هرگز از تولد او خوشحال نشدند. در همان روز در خانواده یك ثروتمند انگلیسی به نام «تودور» پسری به دنیا آمد كه پدر و مادرش با تمامی وجود در انتظار تولد او بودند و از این رو قلباص خوشحال شدند. نه تنها پدر و مادر آن كودك بلكه تمام مردم انگلستان از تولد او خوشحال شدند زیرا مدتها بود كه در انتظار به دنیا آمدن وی بسر میبردند. بدین سبب وقتی كه كودك متولد شد، مردم سر از پای نمیشناختند و براستی نزدیك بود كه دیوانه شوند.
مردم با شوق و شعف، یكدیگر را در آغوش میگرفتند و فریاد شادی بر میآوردند. همه دست از كار كشیدند و در هر مقام و موقعیتی كه بودند چه ثروتمند و چه بینوا جشن میگرفتند و آواز میخواندند. این جشن و شادی، چندین روز و شب ادامه یافت.
در همان صفحات آغازین داستان، دو شخصیت اصلی قصه بطور اتفاقی همدیگر را میبینند و تصمیم میگیرند تنها برای چند روز جای یكدیگر را عوض كنند و در خلال آن حوادث تلخ و شیرین بسیاری برای آن دو به وقوع میپیوندد.
كمتر كسی است كه مارك تواین نویسنده سرشناس امریكایی را نشناسد. او نویسنده چیرهدستی است كه در اوج ناكامیهای خانوادگیاش توانست سرخوشترین و خوشبینانهترین داستانها را به رشته تحریر در آورد. به اعتقاد آگاهان، مهمترین مشخصه داستانهای مارك تواین، همزبان شدنش با خواننده است و طوری مینوشت كه انگار دارد با آنها حرف میزند و در یك گفتوگوی رودر رو با آنها شركت كرده است.
او همه چیز را در نوشتههایش زیبا و جذاب توصیف میكرد و حتی آدمهای بد داستانهایش هم آن قدر بد نبودند. داستانهای او سالها است كه به حیات خودشان ادامه میدهند و گویی هرگز غبار كهنگی بر آنها نخواهد نشست.
«ساموئل لانگهورن كلمنس» كه بعدها نام مستعار «مارك تواین» را برای خود برگزید در هانیبال شهری با ۱۸ هزار سكنه واقع در ایالت میسوری در شمال شرقی امریكا دیده به جهان گشود. مكانی كه امروزه بیش از نیم میلیون گردشگر داخلی و خارجی برای بازدید از محل تولد تواین هر ساله به این منطقه سفر میكنند.
مارك تواین وقتی تنها هشت ساله بود پدرش را از دست داد و به ناچار ترك تحصیل كرده و به كار مشغول شد. او ابتدا به شغل حروفچینی روی آورد. پیشهیی كه بعدها به او در خلق آثارش بسیار كمك كرد. در هجده سالگی در ایالات شرقی امریكا به گشت و گذار پرداخت تا شغل دلخواه خود را به دست بیاورد.
در آن زمان به كارهای گوناگونی پرداخت تا در بیست و یك سالگی به راهنمایی یكی از دوستانش به حرفه كشتیرانی بر روی رودخانه عظیم «می سی سی پی» مشغول شد.
همین سفرهای دریایی سبب شد تا ماركتواین به بسیاری از شهرهای ساحلی رود میسیسی پی رفت و آمد كند و با طرز زندگی مردم آن دیار آشنا شود. بعدها از تجارب این سفرها در دو كتاب «تام سایر» و «هكلبری فین» مدد جست و بحق دو داستان شیرین و خواندنی از آب در آمدند.
با آغاز جنگهای داخلی امریكا و مسدود شدن راه عبور و مرور در سراسر رودخانه میسیسیپی، مارك تواین بیكار شد و به امید یافتن طلا به معادن «نوادا» رفت. مارك تواین در نوادا موفق به یافتن طلا نشد و بار دیگر به كار حروفچینی در چاپخانه پرداخت و به نوشتن مقالات و داستانهای كوتاه مشغول شد و شهرت و موفقیت به دست آورد. پس از مدتی او برای كسب تجربه و یافتن افقهای تازهتر به اروپا و هندوستان و استرالیا و مصر سفر كرد و در این مسافرتهای مفید و سودمند، آثاری ماندگار به وجود آورد.
تواین در سال ۱۸۷۰ با دختر یكی از ثروتمندان امریكا ازدواج كرد. در سال ۱۹۰۰ هنگامی كه به اوج شهرت و محبوبیت رسیده بود به انگلیس رفت و دانشگاه «آكسفورد» به او نشان دكترای افتخاری داد.
ماركتواین در سال ۱۹۰۹ بر اثر مرگ دخترش كه سخت به او علاقهمند بود بیمار و بستری شد و یك سال بعد در سن هفتاد و پنج سالگی درگذشت.از دیگر داستانهای او كه اتفاقاً به زبان فارسی هم برگردانده شده است میتوان به «تام سایر» ، «هكلبری فین» ، «دوران طلایی» ، «سالهای گذشته»، «كشاورز شیكاگو»، «زندگی بر روی می سی سی پی» و «سرنوشت ژاندارك» اشاره كرد.
جالب است بدانید اخیراص یك فیلم مستند كامل ۴ ساعته در خصوص زندگی و كارهای مارك تواین از سوی شبكه «پی بی اس» تهیه و پخش شد كه علاوه بر افزایش محبوبیت بیش از پیش تواین، باعث شناساندن هر چه بیشتر او به نسل جدید امریكا شده است.
كارگردان و تهیهكننده این فیلم كن برنز است. او بر این باور است كه مارك تواین نه فقط یك نویسنده توانا و قصهپرداز جذاب بلكه نمادی از تمام تضادهای وجود بشر در قرن اخیر بوده است. او در فیلمش دو آدم را تشریح میكند. یكی همان سموئل كلهمنس كه اعضای خانوادهاش را طی یك تراژدی از دست داد و پس از شكست خوردن در تجارت، دست به سفر و بیان نطقهای اجتماعی به قصد امرار معاش زد و دیگر مارك تواین شخصیت هنریتر كلهمنس و به واقع خود وی با نام مستعارش كه در كار نویسندگی به اوج رسید و زمینهسازی شد تا جین وبستر خواهرزاده او نیز در این راه قدم بگذارد و او نیز داستان مشهور بابالنگ دراز را بنویسد تا جاودانه بماند.
واقعیت این است كه مارك تواین بیش از هر كسی در زندگیاش فاجعه و روزهای تلخ بسیاری را تجربه كرد اما با این وجود از پای در نیامد و عجیبتر آنكه او در دوران درد و ناراحتی توانست خوشبینانهترین داستانهای زمانه همچون تامسایر، هكلبری فین، شاهزاده و گدا را بنویسد.
كن برنز سازنده فیلم مستند زندگینامه مارك تواین سعی كرده كه به محلهای زندگی تواین برود و جاهایی كه او به نویسندگی میپرداخته را فیلمبرداری كند.
كه از آن جمله میتوان به اتاق كار ماركتواین در مزرعهاش در «المیرای» نیویورك، خانه تابستانی خانواده كلهمنس طی دهههای ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰ و میز تحریر شخصی او در خانه دیگرش در شهر هارت فورد در ایالت كانه تیكات امریكا. برنز در ادامه میگوید: ما طوری با دست نوشتهها و متون اصیل باقیمانده از تواین برخورد میكردیم كه انگار با عكسهای بسیار قدیمی و اصل طرفیم. در آن مكانها هر چه را كه بوی تواین و كار او در ۱۰۰ سال پیش میداد، بر روی نوارهای خود منتقل میكردیم.
وی همچنین در این فیلم به شهرت تواین در نزد توده مردم اشاره میكند و میگوید: یك روز قیصر ویلهلم سوم رهبر سابق آلمان، ماركتواین را ملاقات كرده ضمن تعریف و تمجید از او، میگوید كه تنها نویسنده محبوبش است. تواین لبخندی زده و رفته است و همان شب سرایدار هتل محل اقامتش نیز دقیقاص همین جمله را میگوید و همان لحظه تواین میفهمد كه به یك اندازه نزد طبقات مختلف جامعه شهرت و محبوبیت دارد و داستانهایش تنها از سوی قشر خاصی از مردم جامعه با استقبال مواجه نشده است.
واقعیت این است كه مارك تواین در ادبیات واقعگرای امریكا چهرهیی مهم و خاص به شمار میرود. او بدون سپری كردن دورههای آموزشی معمول نویسندگی، از روزنامهنگاری به داستانسرایی رسید و یكی از معروفترین نویسندگان جهان شد و ساخت كارتونهایی با الهام از داستانهای او به شهرت بیش از پیش او افزود. مارك تواین نیز باهوشترین منتقد اجتماعی زمان خود در ادبیات امریكا بود كه پیش پا افتادهترین مسائل اجتماعی روزگار خود را به رشته تحریر درآورد. او از حامیان سرسخت رفع تبعیضنژادی بود. او نویسندهیی اخلاقگرا بود كه در سبك و بیان نظراتش، روشنفكری ساده و منطقی و بیآلایش ماند.
منبع : روزنامه اعتماد
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران سریلانکا سید ابراهیم رئیسی رهبر انقلاب حجاب مجلس شورای اسلامی پاکستان رئیسی رئیس جمهور دولت سیزدهم مجلس ایران و پاکستان
فضای مجازی دولت سیل شهرداری تهران تهران کنکور هواشناسی پلیس سلامت قتل فراجا وزارت بهداشت
خودرو قیمت خودرو اقتصاد ایران قیمت دلار قیمت طلا دلار بانک مرکزی بازار خودرو ایران خودرو سایپا بورس تورم
ترانه علیدوستی تلویزیون سریال کتاب سینمای ایران تئاتر سینما شعر انقلاب اسلامی
کنکور ۱۴۰۳ دانشگاه فرهنگیان
رژیم صهیونیستی اسرائیل روسیه آمریکا غزه فلسطین جنگ غزه چین طوفان الاقصی ترکیه عملیات وعده صادق اتحادیه اروپا
فوتبال استقلال پرسپولیس باشگاه پرسپولیس فوتسال بازی باشگاه استقلال تراکتور تیم ملی فوتسال ایران رئال مادرید بارسلونا لیگ برتر
هوش مصنوعی فیلترینگ تسلا تبلیغات ایلان ماسک همراه اول فناوری ناسا اپل
سلامت روان داروخانه دوش گرفتن یبوست