چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

بزرگ‌راه گم‌شده - LOST HIGHWAY


سال تولید : ۱۹۹۶
کشور تولیدکننده : فرانسه و آمریکا
محصول : دیپک نایار، تام استرنبرگ و مارک سوئینی
کارگردان : دیوید لینچ
فیلمنامه‌نویس : باری گیفورد و لینچ
فیلمبردار : پیتر دمینگ
آهنگساز(موسیقی متن) : آنجلو بادالامنتی
هنرپیشگان : بیل پولمن، پاتریشا آرکت، بالتازار گتی، رابرت بلیک، ناتاشا گرگسن واگنر، ریچارد پرایر، لوسی باتلر، گاری بیوزی، مایکل ماسه، جک نانس و رابرت لوجیا
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۵ دقیقه


̎فرد مادیسن̎ (پولمن)، نوازندهٔ ساکسیفون، و همسرش، ̎رونه̎ (آرکت) در لس‌آنجلس زندگی می‌کنند؛ ̎فرد̎ به رابطهٔ همسرش با مردی به نام ̎اندی̎ (ماسه) مشکوک است. یک روز ̎رونه̎ دم در خانه یک نوار ویدئویی بی‌نام و نشان پیدا می‌کند که تصاویری از بیرون خانهٔ آنان در آن است، و با پیدا شدن نوار ویدئویی دوم، که داخل خانه، راهرو و اتاق‌خواب ̎فرد̎ و ̎رونه̎ را نشان می‌دهد، آنان پلیس را خبر می‌کنند. در مهمانی ̎اندی̎، ̎فرد̎ با مردی مرموز (بلیک) برخورد می‌کند و در راه بازگشت به خانه، از ̎رونه̎ دربارهٔ ̎اندی̎ سئوالاتی می‌پرسد. فردای آن روز، ̎فرد̎ به تماشای نوار ویدئویی سوم می‌نشیند: تصویر اتاق خواب‌شان، و ̎فرد̎ که کنار جسد خونین ̎رونه̎ نشسته است. ̎فرد̎، به خاطر قتل درجهٔ یک همسرش، محکوم به مرگ با صندلی الکتریکی می‌شود اما یک شب در سلولش، به آدمی دیگر تبدیل می‌شود: ̎پیت‌ دیتن̎ مکانیک (گتی). او از زندان آزاد می‌شود و به زندگی با پدر و مادرش (بیوزی و باتلر) و به کارش در یک تعمیرگاه اتومبیل بازمی‌گردد. او دوباره به محبوبهٔ سابقش، ̎شیلا̎ (گرگسن واگنر) نزدیک می‌شود و با ̎آقای ادی̎ (لوجیا)، گنگستر خطرناکی که اتومبیل‌هایش را به تعمیرگاه می‌آورد، کار می‌کند؛ اما، دل‌باختهٔ محبوبهٔ ̎ادی̎، ̎آلیس̎ (آرکت) می‌شود. ̎آلیس̎ به ̎پیت̎ می‌گوید تنها راه فرارشان از دست ̎ادی̎، دزدی از شریک او، ̎اندی̎ است؛ و دوباره سر و کلهٔ مرد مرموز پیدا می‌شود ...
● این بزرگ‌راه گم‌شده، که هم‌راه توبین پیکز (۱۹۹۲) پر پیچ و خم‌ترین بی‌راههٔ جهان خواب و خیال‌های لینچ است، می‌تواند ادامهٔ جادهٔ پر رقص و آواز وحشی در قلب (۱۹۹۰، در تکهٔ بی‌صدا و سرد ̎رونه̎ )، یا گذشته کوره‌راه پر رنج و آزار مخمل آبی‌رنگ (۱۹۸۶، در تکهٔ گرم و پر نور ̎آلیس̎ ) باشد: داستان کلنجار عشقی اثیری در تار عنکبوت بی‌گریز خیانت و قتل، وهم، و این‌جا، هرزه‌نگاری. تماشاگر این رؤیا/کابوس ترسناک و تغزلی، از چی به چی منطق و تداوم دور می‌شود تا غرق خوابی آشفته و جادوئی شود که کشف چی‌ به‌ چی راز و رمزش، وابستهٔ درک اشاره‌های لینچ به تاریخ سینما (از نوآوری‌های ادگار ج. اولمر تا سرگیجهٔ آلفرد هیچکاک، ۱۹۵۷، و از این موضوع هوس‌انگیز مرموز لوئیس بونوئل، ۱۹۷۷، تا کمدی‌های و.ک.فیلدز) و به سینمای شخصی خودش است: افسانهٔ پریانی آمده از ادبیات گوتیک، آمیخته با سنت خشن و تلخ سوررآلیسم، و پشت‌ کرده به قواعد قدیمی سینمای هالیوود، و هم‌زمان، گریخته از معناهای مدرن سینمای اروپا. فیلم‌‌نامه را لینچ‌ با گیفورد رمان‌نویس (که نام فیلم هم از گفتهٔ یکی از شخصیت‌های رمان آدم‌های شب او گرفته شده) نوشته؛ و فیلم‌برداری شگفت‌انگیز دمینگ، طراحی صحنه و لباس سنجیدهٔ پاتریشا نوریس، و موسیقی متن زیبای بادالامنتی (و حاشه صوتی که محصول هم‌کاری او با باری آدامسن و لینچ است) به خلق این جهان خیالی کمک کرده‌اند. سه بازیگر اصلی (پولمن، آرکت و گتی) عالی‌اند و بازیگران حرفه‌ای نقش‌های فرعی می‌درخشند: بلیک با گریم خوفناکش در نقش مرد مرموز، لوجیا در قالب گنگستر مردهٔ زنده، گرگسن واگنر (دختر ناتالی وود و ریچارد گرگسن) به‌عنوان محبوبهٔ فراموش شده، بیوزی و باتلر به نقش پدر و مادری غم‌زده و زبان‌بسته، پرایر محبوب دهه‌های پیش بر صندلی چرخدار، و نانس در آخرین فیلم زندگی‌اش. هم‌راه شدن با این جادهٔ جادو زده و آزاردهنده، که لینچ سر و ته پیچ در پیچ و تاریکش را با نالهٔ غمگین و مریض دیوید بوئی (̎من مجنونم̎) و نعرهٔ وحشی و کثیف مریلن منسن (̎سیب سودوم̎) نشانه‌گذاری می‌کند، بسته به این است، سر آخر، که تماشاگر چه‌قدر کنجکاو ـ یا آلودهٔ ـ چنین عشقی دوزخی می‌شود.


همچنین مشاهده کنید