پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

زیبا سازی


زیبا سازی
هنگامی که صحبت از سیمای شهر به میان می آید آنچه از شهرهای امروزی در ذهن تداعی می شود ملغمه ای است از طرح ها و رنگ ها و فرم هایی که بی هیچ محتوایی عمیق، زشتی و نابهنجاری را با چشم و ذهن شهروندان عجین ساخته است. بی شک این نابهنجاری نتیجه افول ارزش های زیبایی شناسی در بستر فرهنگی جامعه ایرانی معاصر است. بجاست تا پس از بررسی معیارهای زیبایی شناسانه خلق هنر و معماری به بررسی این مقوله در مورد معماری امروز ایران بپردازیم.
معیارهای زیبایی شناسی در طول تاریخ بی شک نشات گرفته از دو سرچشمه اند:
۱) بنیان های معرفت شناسی و نوع نگرش به هستی
۲) آبشخورهای فرهنگی؛
اینکه تبلور فرهنگ و جهان بینی هر دوره در زیبایی شناسی هنر و معماری بروز می کند و زمینه ایجاد تمدن می شود. اگر تمدن را تبلور بیرونی فرهنگ بدانیم و آن را گویای هویت مردمان هر سرزمین برشمریم آنگاه واضح است که به چه دلیل معماری هر سرزمین متجلی کننده هویت آنهاست. ایران امروز را با برج آزادی می شناسند، ایفل سمبل پاریس است و یا اپرای یرن اتزن نماد سیدنی و استرالیا است. دلیل همه اینها که برشمردیم اینست که بیان زیبایی شناسانه معماری، فرهنگ و اندیشه یک ملت را در خود جای می دهد و آن را ساری و جاری می کند.
با مروری گذرا بر معیارهای زیبایی شناسی پیشامدرن و مدرن می توان به راحتی تاثیر نوع نگرش به طبیعت و محیط پیرامون بر معیارهای زیبایی شناسی را دریافت. در اندیشه پیشا مدرن چه در اروپا و چه در ایران، زیبایی بر پایه الگویی بنیادین در عرصه هنر به معرض بروز می رسید که می توان وجود این الگو را به واسطه بستر شناخت شناسی تعبیر و تفسیر کرد. در اندیشه پیشا مدرن، هستی حقیقتی متعالی فرض شده بود که انسان می بایست با فعال کردن ذهن، خود را به دریافتی از آن حقیقت والا نزدیک کند.
نگاه انسان پیشا مدرن به طبیعت، کلیتی با نظم متقارن بود و انطباق ذهنیت با محیط پیرامون چنان تاثیری در عرصه زیبایی شناسی گذارد که تقارن، وضوح و خوانایی معیارهای زیبایی شناسی شدند. پالادیو در رنسانس به این مساله معترف است و می گوید آنچه در طبیعت و هستی پیرامون ما خلق شده متقارن است و کالبد فیزیکی انسان ها نیز متقارن خلق شده پس تقارن کمال است و بایست در هنر و معماری به عنوان یک الگو متجلی شود. در معماری سنتی ایران نیز زیبایی شناسی بر مبنای همین اصل سامان می یافت؛ آنچه در کالبد بناهای برجای مانده از گذشته هویداست تقارن، وضوح و شفافیت است که استفاده از هندسه اقلیدسی نیز به پیشبرد آن کمک شایان توجهی کرده است.
اما در معرفت شناسی اندیشه مدرن و پسامدرن، ذهن در مرتبه ای بالاتر از هستی قرار گرفت و شروع این نگرش را می توان با دکارت رقم زد که گفت: من می اندیشم، پس هستم. و لذا هستی بر مبنای ذهن انسان است که شکل می گیرد و هیچ حقیقت واحد و الگوی واحدی وجود ندارد و هستی بر ذهن انسان منطبق است ، نه ذهن انسان بر هستی. نقطه عطف این بنیان فکری در زیبایی شناسی بدین گونه بروز می کند که معیارهای زیبایی شناسی نیز ذهنی می شوند و سلیقه، احساس و ادراک در اهم مسایل زیباشناسی جای می گیرند و وجود الگو، چه در معرفت شناسی و چه در زیبایی شناسی حذف می شود. زیبایی شناسی مدرن و پسامدرن با اولویت قرار دادن ذهن چه در خلق اثر و چه در ادراک آن راه خود را پیش می گیرد. بنابر این معیارهای زیبایی شناسی عصر حاضر را می توان با ابهام، ایهام، عدم تقارن و ... برشمرد.
با توجه به مسایل گفته شده پیرامون فرهنگ و اندیشه های جهان هستی در می یابیم که بی شک بنیان های فکری و فرهنگی و جهان شناختی توده مردم هنگامی که از صافی ارزش های جمعی عبور کند اساس خلق آفرینش معماری را پایه ریزی خواهد کرد.
حال این سوال پیش می آید که معیارهای زیبایی شناسی معماری معاصر ایران از کجا نشات می گیرند که نابهنجاری را در بطن کوچه ها و خیابان ها و شهر ها به معرض دید عموم گذارده اند؟
سیمای شهرهای امروز ایران به واسطه معیارهایی سامان می یابند که نه برگرفته از آبشخورهای فرهنگی است و نه بر مبنای جهان بینی و اندیشه عمیق . می توان زیبایی شناسی معماری امروز ایران را همانند زیبایی شناسی معماری دوره ناصرالدین شاه البته در بناهای دولتی مثل شمس العماره کارت پستالی نامید. اگر در دوره ناصرالدین شاه سران حکومتی با دیدن تصویری از یک بنا در غرب معماران را به ساخت بناهایی به همان فرم دیده شده در کارت پستال واداشتند و سنتوری ها و سرستون های کورنتین نمای ساختمان های ایران را شکل داد، در معماری امروز نیز معماری با کپی برداری از فرم هایی خلق می شود که از طریق کتاب ها، مجلات، اینترنت و یا سایر رسانه ها با آنها آشنا شده ایم. بنابر این زیبایی شناسی با معیارهایی بسیار سطحی و به دور از سرچشمه های فکری و فرهنگی در بستر کالبدی شهر های ما غالب شده است.
همین است که نمای رومی نئوکلاسیک غرب در طراحی تعداد بسیار زیادی از منازل مسکونی تهران دیده می شود. البته معماران ما این نکته را نباید فراموش کنند که بقول واگنر هنرمند باید آنچه را که عامه باید دوست بدارند بیافریند و نه آنچه را که عامه دوست دارند.
زیباسازی عبارت است از اقدامات آگاهانه در زمینه اثاثیه شهری ، احجام هنری ، آب نما ، نورپردازی ، گرافیک محیطی ، فضاهای شهری مرتبط که باعث تلطیف و ارتقاء کیفی محیط شهری گردد .
۱)تقویت کمیته های تخصصی و کمیته عالی زیباسازی و تنظیم و برگزاری جلسات مربوطه .
۲)مشاوره و طراحی موارد مربوط به حوزه خدمات شهری .
۳)سیاست گذاری در خصوص بهره مندی از خدمات مهندسان مشاور در مسائل مرتبط با زیباسازی .
۴ـارتباط با دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی جهت طرح مسائل زیباسازی و بهسازی شهری ، جلب مشارکت اساتید و دانشجویان به منظور الگوسازی و تهیه دستورالعملهای لازم .
۵)بالابردن بهره وری فضاهای عمومی شهری و ایجاد زمینه های استفاده بهینه از فضاهای مذکور .
۶)بررسی نقیصه های موجود در ضوابط ساخت و سازهای خصوصی و عمومی و تدوین آئین نامه های مربوط به ساماندهی و بهسازی منظر شهری .
۷)سیستم بخشیدن به سوژه یابی در خصوص زیباسازی و رفع نازیباییها .
۸)مطالعه و ارائه پیشنهادات بدیع در جهت طرحهای زیباسازی .
۹) مطالعه و تنظیم ضوابط و دستورالعملهای خاص زیباسازی (رنگ آمیزی ، روشنائی و نورپردازی ، مبلمان شهری و تبلیغات محیطی )
۱۰) برنامه ریزی و تنظیم طرحهای حجمی ، تندیس و المانهای شهری .
۱۱)مشاوره و ارائه پیشنهادات در خصوص پاسخ استعلامهای مرسوم شهرداریهای مناطق یازدهگانه در امور متفرقه مرتبط بازیباسازی .
۱۲)ارتقاء سطح دانش کیفی مسئولین زیباسازی در سطح مناطق یازدهگانه توسط بخش های مختلف مدیریت زیباسازی .
بسیاری از ما در شهرها زندگی می کنیم ، ولی هنگامی که با کمی دقت به اطراف خود نگاه می کنیم ، در می یابیم شهرها تبدیل به موزه هایی شده اند که نازیبایی ها را به نمایش گذاشته اند. به هنگام طلوع آفتاب ، کوچه ها و خیابانها با دستان زحمت کش و پرکار نیروهای خدماتی شهرداری از آلودگی ها پاک می شوند و در انتهای روز ، تمامی سطح کوچه و خیابانها پر از زباله می شود . کمتر کوچه و خیابانی را می توان یافت که با گل و گیاه و با نظمی در خور تحسین آراسته شده باشد ، به گونه ای که با عبور از آن ، روح انسان تلطیف یابد. در نمای ساختمان ها خبری از بکارگیری فضای سبز نیست و بسیاری از مردم اطلاعاتی در خصوص زیبا سازی و طراحی فضای سبز ندارند و خلاصه کلام آنکه خبری از خلاقیت انسان ها برای زیبا سازی شهر نیست .
حال این سوال در ذهن ما شکل می گیرد که چرا کوچه ها و خیابان ها نازیبا هستند؟
شاید چندین علت وجود دارد:
۱) روشی برای مشارکت دادن مردم در زیباسازی شهری طراحی نشده است .
۲) مردم از آموزش های لازم برای یک زندگی شهروندی موفق برخوردار نشده اند
۳) مردم هنوز به نقش زیبا سازی شهرها و تاثیرات روانی آن بر جسم و روان خود اطلاع ندارند.
۴)مردم گاهی زیباسازی شهرها را با چراغانی کردن و مصرف بی رویه برق مترادف می دانند.
۵) فرصتی برای خلاقیت انسان ها برای زیباسازی شهرها در نظر گرفته نشده است .
هنگامی که از یک مجتمع مسکونی و یا منزل شخصی خود خارج می شویم و به داخل کوچه می رویم در می یابیم که به محیطی قدم گذاشته ایم که دیگر کسی در فکر زیبا نمودن آن نیست و شهرداری نیز از منابع انسانی کافی برای حضور در تمامی اجزای شهر برخوردار نیست و چه بسا برای حضور در تمامی قسمت های شهر ، نیاز به لشکری بیکران از انسانهاست که امکان تامین آن نیز امکان پذیر نخواهد بود و تنها باید روشی جدید برای مشارکت مردم در زیبا سازی کوچه ها خلق کرد.
یکی از پیشنهاداتی که می توان برای خلاقیت در زیباسازی و طراحی فضای سبز کوچه ها مطرح نمود ، ایجاد مدیریت کوچه ها و خیابان هاست .
امروزه ضروری است اهالی یک کوچه با انتخاب یک فرد شایسته ، رقابتی را با دیگر کوچه ها برای پدید آوردن مکانی زیبا آغاز نمایند و اگر قوانینی برای شکل گیری مدیریت کوچه ها با مشارکت مردم تدوین شود ، می تواند نتایج زیر را در پی داشته باشد:
۱)ایجاد اوقات فراغتی سالم برای مردم در کوچه ها برای زیبا سازی
۲) پدیدار شدن خلاقیت های جمعی برای زیبا سازی
۳)شناخت مردم نسبت به یکدیگر و شکل گیری فعالیت های جمعی در سطح یک کوچه
۴)شناخته شدن افراد توانمند و متخصص در یک کوچه و بهره گیری از این قابلیت جهت تحول در زیبا سازی
۵) رشد همبستگی در میان مردم یک کوچه و گره خوردن سرنوشت افراد به یکدیگر
۶)ایجاد روح جمعی در محیط یک کوچه و ارتباط نزدیکتر مردم به یکدیگر و یاری رساندن به یکدیگر در مواقع سخت
۷) افزایش امنیت به علت حساس شدن مردم نسبت به سرنوشت یکدیگر
۸) افزایش دانش و مهارت مردم یک کوچه در اثر آموختن از یکدیگر و انجام تجربیات جدید در زمینه زیبا سازی
۹)تلاش مردم جهت جلوگیری از آلودگیها در شهر و آموزش کودکان در اثر این مشارکت جمعی
۱)-شناسایی افراد نخبه در عرصه زیباسازی و بکارگیری از وجود آنان در تصمیم گیریهای کلان شهر
۱۲) زیبایی شهر و علاقمندی جهت پیاده روی در کوچه ها ها و لذت بردن از زیباییها و ایجاد مناظر بدیع و نو در شهر به گونه ای که شهر تبدیل به یک موزه می شود.
۱۳)آرامش روانی به علت ایجاد محیط زیبا
۱۴)فعال شدن کلاس های زیبا سازی در شهرها و ارتقاء فرهنگ زیباسازی و طراحی فضای سبز شهری
۱۵)برگزاری مسابقات شهری در خصوص انتخاب زیباترین کوچه های شهر به همراه جوایز ویژه برای ساکنین آنها و حمایت مالی از کوچه ها توسط شهرداری و تبدیل آنها به مکان هایی برای بازدید توریست های خارجی
۱۶) ایجاد تحول در شهرها و همه گیری آن در سطح کشور
۱۷- تبدیل کشور به یک جاذبه توریستی در سطح دنیا و تعامل با دیگر فرهنگ های جهان و تکامل فرهنگی کشور و زمینه سازی برای ایجاد رشد وتوسعه سریع تر
ـ خصوصیات یک شهر زیبا چیست؟ اینکه شهر از لحاظ بصری زیبا باشد، کافی است؟
زیبایی یک شهر از لحاظ بصری کافی نیست. زیبایی یک شهر باید با خواسته های ما هماهنگ و برای ما قابل قبول باشد.
ـ تأثیرات یک طراحی خوب شهری چیست؟
یک طراحی خوب شهری به مردم انبساط خاطر می دهد و آنها را به محیط و شهر علاقمند می کند.
ـ نقش طراحی شهری در زیباکردن یک شهر چیست؟ چگونه طراحی باعث زیبایی شهر می شود؟
زیبایی، مانند هر پدیدة دیگری سه مؤلفه فرم، عملکرد و معنا دارد. فرم صورت یک پدیده است که شامل شکل، ساختار، وزن و حجم است. عملکرد همان استفاده ای است که برای انسان و بشریت دارد و معنا مؤلفه ای است که ما را به دنیاها و عالم های دیگر وصل می کند. نقش یک طراح شهری مثل نقش یک برنامه ریز، زمین شناس و پزشک است. وظیفة یک طراح شهری به عنوان یک هماهنگ کننده، این است که سه مؤلفه فرم، عملکرد و معنا را در جهت ارتقای کیفیت و هر چه نزدیک ترشدن به ایده آل ها بکار بگیرد.
ـ نقش مردم در زیبایی شهر به عنوان کسانی که زیبایی را می شناسند و خلق می کنند، چقدر است؟
ملت، از رئیس جمهور تا پایین ترین رده و از فرهیخته ترین تا بی سوادترین، همگی خلق می کنند. آنها با ایجاد فضایی که مانند آینه ای تمام نماست، روی شهر تأثیر می گذارند. این تأثیر به شرایط اقتصادی و اجتماعی و غیره بستگی دارد. به عبارت دیگر این شرایط اقتصادی، اجتماعی و از این قبیل است که بر روی چیزهایی که در حد توان، خلق می شوند، تأثیر می گذارند. بدین گونه است که شهر آینه تمام نمای جامعه می شود.
ـ برای یک شهر زیبا، مدرن طراحی کنیم یا کلاسیک؟
باید دید توقع چیست؟ یک اتوبان یا یک فرودگاه که پدیده های جدیدی هستند، سنتی طراحی نمی شوند. ولی طراحی مسجد یا فرهنگسرا می تواند سنتی باشد.
ـ زیبایی در تنوع است یا در وحدت شکل و فرم؟
هیچکدام و هردو. زیبایی فقط در یک چیز نیست. در همه جا ممکن است باشد. تنوع هم همه جا هست. اما این طراح است که تنوع را کشف می کند. طراح به عنوان تسهیل کننده و محرک عمل می کند.
ـ در تهران آثار و ابنیه ای متعلق به چند قرن پیش وجود دارد. گاهی در کنار این آثار، ساختمانی با معماری مدرن وجود دارد. این موضوع از لحاظ بصری و زیبایی چه تأثیری بر روحیه شهروندان تهرانی دارد؟
این تأثیر به دو عامل بستگی دارد. اول اینکه هر چیز سرجای خود قرار بگیرد و و دوم نحوة ترکیب آنها به گونه ای خوشایند باشد. گاهی ترکیب آنها در کنار هم، زیباست و موجب انبساط خاطر می شود. گاهی در کنار هم زیبا نیستند و تأثیر خوب برجای نمی گذارند.
ـ طراحی مناسب، برای شهری که از نو ساخته می شود، کدامست؟
باید دید توقع و تصویر ذهنی آدمها از یک شهر چیست. طراحی یکسان و هماهنگ، برای یک منطقه تجاری مناسب نیست و ممکن است به خستگی و دلزدگی بیانجامد. یک منطقه تجاری باید زنده باشد. اما یک منطقه مسکونی باید آرام تر باشد. پس به طرحی نیاز دارد که این آرامش را هر چه بیشتر القا کند.
این روزها مقالات و گزارشهای متعددی را درباره مبلمان شهری می خوانیم . اما مقوله مبلمان شهری و بصورت کلی تر زیباسازی شهری ، کلاف سردرگمی در اتاق ذهن مدیران شهری است و مانند ماجرای مولای رومی حکایت پیل در تاریکی و هرکس از ظن خود یارشدن .
ماجرای جدیدی نیست ، فرقی نمی کند تخصصمان و تجربه مان چیست . مهم اینست که حق داریم درباره مسائل هنری و زیباسازی اظهارنظر کنیم واین نظر را تحمیل نمائیم . اما در مورد ساخت و ساز یک پل و یا اتوبان و هزاران مورد دیگر به خود این اجازه را نمی دهیم .
اجازه دهید قبل از ورودبه بحث مبلمان شهری و کارکردهای آن در شهرنشینی جدید به عقب برگردیم و درباره " زیباسازی " واژه ای عام عنایت بیشتری داشته باشیم .
نمی توانیم قبل از برداشتی علمی وشفاف از زیباسازی به سراغ زیرمجموعه های آن برویم . آنچه فرآیند زیباسازی را در کلان شهرهای ایران دچار مشکلات اساسی کرده و اغلب پروژه های زیباسازی تبدیل به پروژه های " زشت سازی " گردیده است برداشتهای شخصی ، غلط و کاملا منطقه ای از این واژه های به ظاهر ساده است . بالاخره روزی باید مدیران شهری به تعریفی واحد و کارشناسانه از این لغت برسند که در طول عبور و مرور احزاب و مدیران دچار تغییر نشود .
اما براستی رنگ آمیزی جوی و جدول و نظافت در ودیوار و یا نصب چند المان شهری و یا بهسازی بلوارها ، تنها اجزا زیباسازی شهری اند ؟ قطعا مشخص است که خیر. اجازه دهید ابتدا تعریفی از زیباسازی شهری را ارائه دهیم و سپس سوالات دیگری را مطرح کنیم :
" زیباسازی شهری به کلیه اقدامات آگاهانه ای گفته می شود که به ارتقا کیفیت محیط شهری و ارتباط بیشتر شهر و شهروند بیانجامد (مصوبه کمیته زیباسازی کلان شهرهای کشور – اصفهان سال ۱۳۸۰)
بسیار روشن است که نگرش فوق مفهومی بسیار کلان تر از مسائل فوق رادارد .
سوال بعدی اینست که چرا درهنگام مسافرتهای خارجی به عنوان یک انسان از حرکت در شهرها لذت می بریم ؟ چرا همه چیز همانگونه است که باید باشد ؟ تفاوتی نمی کند از کجای کره خاکی آمده ایم ، نیازها از قبل پیش بینی شده ، چرا نمی توانیم با موفقیت آن اقدامات را کپی سازی کنیم ؟ برخی از دوستان تفاوت فاحش فرهنگی را علت این امر می دانند اما بزعم نگارنده موضوع این نیست .
کیفیت محیط شهری دغدغه اصلی مدیران تمام کلان شهرها و هدف شهرداریها ست و برنامه فرهنگ سازی توسط شهر و بر روی شهروندان انجام می شود . در اروپا شهرها صدها سال است که فرهنگ سازند .
هیچ کس حق ندارد سلیقه شخصی اش را به مردم شهر تحمیل کند همانگونه که اجازه نمی دهد مردم شهر در داخل خانه عقیده شان را به او تحمیل نمایند .
اصلی ترین برنامه شهرداریها در شهرهای روبه رشد و یا مترقی ارتقا مداوم کیفیت محیط شهر است اما در کلان شهرهای ما ، زیباسازی مقوله ای فرعی است که نمی دانم به چه علتی به آن نگاه سیاسی نیز می شود .
شهرها در تمدن جدید محل تعامل شهر و شهروند هستند . مطالعه دقیق و برداشت مناسب در بحث کیفیت محیط شهری این اجازه را به ما می دهد تا دریابیم شهرها تنها محل عبور و مرور نیستند ، بلکه محیط هائی هستند که باید با ساکنانش ارتباطی دوجانبه برقرار نمایند و در این تعامل دوسویه است که معنای شهروند تحقق می یابد . پروژه های زیباسازی الا و لابد باید در جهت گسترش این ارتباط حرکت کنند . این یک قانون جهانی است . اما از این پس رفتارهای فرهنگی هر منطقه در تعیین خط و مشی این ارتقا تاثیرگذارند .
سالیان سال است از طرح شعارهای شهرما، خانه ما، و شهرداری در خدمت مردم و شعارهای آبکی از این دست می گذرداما کمتر شهروندانی که در قلب خویش احساس می کنند شهرشان خانه شان است و شهرداری در خدمت آنها ، با صرف هزینه های اطلاع رسانی بالا و ساخت فیلمها و کارتونهای مختلف در ده سال گذشته تازه موفق شدیم بخشی از مردم را راضی کنیم تا راس ساعت مقرر زباله هایشان را بیرون منزل بگذارند . هنوز مردم هنگامی که وجهی را به شهرداری پرداخت می کنند نه اعتمادی به این سیستم دارند و نه آنرا موجه می دانند و ما درک نکرده ایم که تمامی این رفتارها در محیط های شهری ناشی از عدم ارتباط مناسب شهر و شهروند است، نه فرهنگ غلط مردم .
زیباسازی شهری در تعریف ساده تر ، انجام هر اقدام آگاهانه ایست که به ارتباط صمیمی تر شهر ( به عنوان عنصری جغرافیایی زنده و پویا) و شهروند بیانجامد و بدون تردید یکی از جلوه های مفهوم منافع عامه می باشد که بوجود و فعالیت شهرداریها مشروعیت می بخشد . امروزه باید مفاهیم اصولی و بنیادی زیر را در کلیات زیباسازی شهری دید :
سازماندهی فضا و کالبد شهر ، هویت و دلبستگی فرهنگی ، ایمنی شهر وشهروند ، سلامت شهروند ، اقتصاد پایدار و رفاه و آسایش .
مفهوم کلمه زیبا در زیباسازی شهری با آنچه در یک کادر عکاسی و یا تابلوی نقاشی می بینیم متفاوت است . زیبایی در این لغت برآیند تکمیل شده تعاریف فوق است نه چیزی کم و نه چیزی بیش و همانگونه که می بینیم در مفاهیم فوق ، مبلمان شهری ، رنگ آمیزی شهری و یا تابلوهای اطلاع رسانی و تبلیغاتی جایگاهی مستقل ندارند .
این عناصر ابزار مدیران شهری هستند برای رسیدن به مفاهیم فوق .
زیباسازی در شهرهای ما چیزی بیشتر از یک گریم و بزک نیست . عملی که بتوان چهره فرتوت با درونی بیمار را به صورتی قابل تحمل برای مدتی محدود تبدیل کرد . آنچه در ذهن ماست ساختن بنیادین شخصیتی جوان با چهره ای زیباست که نیازی به گریم ندارد . فراموش نکنیم هزینه های آرایش و پیرایش این چهره تحمل نکردنی هرساله به اندازه انجام چندین اقدام زیربنائی هزینه دارد .
زیباسازی شهری امروزه به معنی زیبا کردن ظاهری، بزک و گریم نیست. برداشتن نازیبائی ها نه کافی است و نه دیگر پاسخگو. مشکل اصلی تعریف این واژه مهم از نگاه شخصی مدیران است. امروزه لاجرم و ناگزیر به استفاده از واژه "کیفیت محیط شهری" در کنار زیباسازی می باشیم. یعنی هرآنچه به ارتقاء کیفیت زندگی مردم می انجامد و رابطه آنها را با شهرشان بیشتر کند. "زیباسازی و کیفیت محیط شهری" از طریق ایجاد فضاهای شهری خاص، گشودن مفاصل جدید ارتباطی، گسترش ابزارهای استفاده، روان کردن محیط شهر، رفع نازیبائیها و... می کوشد تا محیطی فراهم آورد که شهروندان از بودن در آن احساس لذتٌ کنند. هویت تاریخی و مذهبی خود را در آن بازیابند و در یک کلام به شهرشان احساس تعلّق نمایند. تلاش مدیران شهرداریها با هزینه های فراوانی روبروست وقتی مردم از بودن در شهر احساس نارضایتی دارند.
این تلاش اگر چه کوتاه مدت نیست، اما برای آغاز آن سالها دیر شده. شهر ها هر روزه به طرز کج و معیوبی توسعه می یابد و نیازهای اصلی ساکنین آن فراموش می شود و هرچه می گذرد این گسست خطرناک تر و بزرگتر خواهد شد.
"زیباسازی و کیفیت محیط شهری" باید به وجود آورنده شهری باشد که به تعداد ساکنین آن شاهد تعامل در آن باشیم. شهری خلاق و پرورنده لایق شهروندانش. "کیفیت محیط شهری" نگاه اساسی به نیازهای مردم دارد که به طور خاص در هیچکدام از حوزه های معاونتهای امروزی شهرداریها دیده نشده و هر بخش آن متولّی ناهماهنگی دارد.
وظیفه "زیباسازی و کیفیت محیط شهری" گسترش نگاهی تازه به تمام پروژه های شهری است. نگاهی که تنها به زرق و برق توجه ندارد، بلکه نیازها و رفتارهای مردم را در آن می جوید، نگاهی که تنها به زیبائی نمی اندیشد؛ بلکه کاربردی بودن و احساس لذت مردم و شهروندان نیز برایش اهمیت دارد. نگاهی که به رونق و استفاده فضاهای شهری می اندیشد. در این نگاه گاهی احداث یک زمین بازی کودکان در گوشه ای از شهر به اندازه ده ها پروژه عمرانی در دیگر نقاط شهر اهمیت دارد. نگاهی که عابران را در لابلای تک تک پروژه های شهری
می جوید و سوالات اساسی را در مورد آنان مطرح می سازد.
روشن نمودن افکار مدیران با این تعاریف، ارائه مثالهای مختلف و گشودن راه کارهای اجرائی آن از وظایف اصلی این واحد است. به زعم این حقیر تمام شهرداران موظف به گذراندن دوره های کوتاه مدت تئوری و کارگاهی زیبا سازها هستند تا متوجه خطرات برخوردها و سلیقه های شخصی باشند و زیباسازی را تنها در رنگ آمیزی جداول نجویند.
● آرایش شهری هویت سازی می کند
شهر خوب شهری است که خوب می بیند ، خوب می شنود ، هیچکس را از یاد نمی برد و جای کسی در آ ن خالی نیست . شهرها آثار هنری بزرگی هستند که آفرینندگانی به اندازه جمعیت خود دارند . هدف مطلوب شهرهای امروز ایجاد محیطی خلاق و پرورنده برای مردمی است که در آن زندگی می کنند . شهرهای امروزه علاوه بر رفع نیازهای فیزیکی پاسخی برای نیازهای روانی ، روحی و فرهنگی ساکنانشان دارند و تنها در این صورت است که شهر تجلی رفتار اجتماعی ساکنین آن است و می توان آن را به نظم در آورد و کنترل کرد. امروزه باید بپذیریم که شهر، محل زندگی مجموعه ای از انسانها با نیازها و سلائق مختلف است . یک خانه بزرگ که هیچکس حق ندارد سلیقه شخصی و یا سازمانیش را بر آن حاکم کند، تنها در چنین حالتی است که می توان زمینه مشارکت همگانی را در کلیه فعالیتهای منطقه ای و ملی فراهم آورد .
همانگونه که هیچیک از ما زشتی و نا هنجاری را در محیط خانه تاب نمی آوریم ، در قبال حفظ زیبائی شهرمان نیز مسئولیم . هر بی نظمی که هر یک از مدیران و ادرات شهری بوجودآورند یا باعث آن باشند توسط مردم و یه شیوه های دیگری تکرار می شود . چگونه می شود از مغازه ای کوچک انتظار داشت معبر عمومی شهر را اشغال ننماید در حالیکه بزرگترین ادارات شهر در مقابل چشمانش این کار را انجام می دهند ؟
بسیاری از کارشناسان و مدیران در مجموعه شهرداریها هرروزه بدنبال یافتن راه حل های مناسبی برای حل مشکلات شهرها و بالا بردن کیفیت محیط شهری در آنها هستند .اجرای راهکارها و برنامه های سلیقه ای مدیران شهری طی سالیان گذشته سبب شده تا هیچ مرز و خط قرمزی برای پرهیز از اقدامات غیر اصولی وجود نداشته باشد و شهر همانند کارگاه آزمایشی تلقی شود.مشکل شهر های امروزه نبودن خیابانهای عریض و طویل یا کمبود فضای سبز ، نداشتن سرمایه گذار ، پیدا نکردن واگن های قطار شهری و ... نیست بلکه مهمترین مسئله امروز شهرهای ما نداشتن فضاهای شهری مناسب است . فضاهائی کارا که محل تعامل شهروندان با هم باشد و زندگی را به کالبد بی جان شهرهای ما بیاورد .
طراحی و اجرای ناآگاهانه فضاهای شهری به آهستگی نه تنها کارکرد اصلی خود را از دست می دهند بلکه به محیطهائی مخرب تبدیل شده که باعث گسست شهروندان از هم و از شهر می شوند.
تفکر حاکم بر مدیریت شهری تفکری است که که در آن مدیران بیشتر از آنکه فرصتی برای ارتقاء شهر بیابند درگیر روزمره گی شهری هستند و باید مشکلات هرروزه را حل کنند . اما چرا اینچنین است ؟ این میراث گذشتگان برای مدیران امروزیست و میراث امروزیان برای مدیران فردا . نگرش نادرست و عدم آینده نگری شهری در گذشته ای نه چندان دور شهر امروزمان را به موجودی ناقص الخلقه تبدیل کرده که پزشکان چاره ای جز زنده نگاه داشتنش ندارند و این داستان همچنان ادامه خواهد یافت . زمانی باید تمام پروژه های کلان شهری را موقتا تعطیل کرد و به شهر نگریست . همانگونه که به یک موجود زنده می نگریم . شریانهای حیاتی آن را یافت و آرام آرام روح شهر را به آن برگرداند .
تنها در این صورت است که بزرگترین پروژه ها در خدمت شهروندان خواهند بود . اولین وظیفه مدیران کارآمد شهری در بزرگترین شهرهای دنیا پاسخگوئی قانونی به نیازهای انسانی و اجتماعی شهروندان در درجه اول می باشد . ایجاد یک هویت پایدار و احساس تعلق یه شهر از این دست است . امروزه فضاها و محیط های شهری در خدمت شهروندانند تا آنها را به شهرشان و سایر شهروندانشان نزدیک تر کند و از آنها در زنده نگهداشتن شهرها کمک بگیرد .
مبلمان شهری یکی از اصلی ترین ابزارهای ارتباط شهر با شهروندان خویش است . امروزه مبلمان شهری اصلی ترین مفصل ارتباطی شهروند با شهر است. ابزاری است که علاوه بر رفع نیاز، خاطره می سازد و احساس رضایت ایجاد می کند .در این میان ملاک انتخاب مبلمان شهری مانند سایر اقدامات زیبا سازی نمی تواند قیمت باشد، زیرا خسارتی که یک مبلمان معیوب به روان شهرها وارد می سازد جبران ناپذیر است. از سوی دیگر انتخاب رنگها در مبلمان شهری کاملا نامناسب و مضّر است. رنگها تاثیرات ناخودآگاه خود را بر روان مردم می گذارند بدون اینکه به آنها فکر کنیم. بسیاری از مبلمان شهری باید در فضاهای شهری مخفی شوند و عده ای دیگر نیاز به برجسته شدن دارند.
در این میان به دلیل عدم تعریف مشخصی از مقوله زیبا سازی برای مدیران شهری این امر به صورت سلیقه ای توسط شهرداران اعمال می شود حال آنکه در راستای دستیابی به توسعه پایدار شهری بالاخره روزی باید مدیران شهری به تعریفی واحد و کارشناسانه از زیبا سازی برسند که در طول عبور و مرور سیاسیون دچار تغییر نشود .اما براستی رنگ آمیزی جوی و جدول و نظافت در ودیوار و یا نصب چند المان شهری و یا بهسازی بلوارها ، تنها اجزا زیباسازی شهری اند ؟ قطعا مشخص است که خیر.
شهرها در تمدن جدید محل تعامل شهر و شهروند هستند . کیفیت محیط شهری دغدغه اصلی مدیران تمام کلان شهرها و هدف شهرداریها ست و برنامه فرهنگ سازی توسط شهر و بر روی شهروندان انجام می شود .اصلی ترین برنامه شهرداریها در شهرهای روبه رشد و یا مترقی ارتقا مداوم کیفیت محیط شهر است اما در کلان شهرهای ما ، زیباسازی مقوله ای فرعی است که گاها در برخی دوره ها حتی نگرش سیاسی ئر آن لحاظ می شود.
سالیان سال است از طرح شعار"شهرما، خانه ما "می گذرد اما کمتر شهروندانی که در قلب خویش احساس می کنند شهرشان خانه شان و شهرداری در خدمت آنها زیرا هنوز به این نقطه نرسیده ایم که تمامی رفتارها در محیط های شهری ناشی از عدم ارتباط مناسب شهر و شهروند است، نه فرهنگ غلط مردم .در این راستا باید امروزه مفاهیم اصولی و بنیادی مانند سازماندهی فضا و کالبد شهر ، هویت و دلبستگی فرهنگی ، ایمنی شهر وشهروند ، سلامت شهروند ، اقتصاد پایدار و رفاه و آسایش در حوزه زیبا سازی از محورهای اصلی در برنامه ریزی مدیران شهری تعریف و اجرایی شود و فراموش نکنیم هزینه های آرایش و پیرایش چهره فرتوت و تحمل نکردنی شهرها هرساله به اندازه انجام چندین اقدام زیربنائی هزینه دارد .
دانشگاه گیلان
دانشکده معماری و هنر
گروه شهرسازی
استاد راهنما:دکتر عظیمی
تهیه کننده:سمانه ابولی
موضوع:زیبا سازی شهری
منبع:
http://note.aruna.ir/archives/۲۰۰۸/Mar/%۲۰۳/۱۵۷۰.php
مقاله "خلاقیت در زیبا سازی شهری "
- نویسنده : حمید میرزاآقایی
سایت فکرنو www.fekreno.org
پورتال تخصصی شهرسازی
روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید