سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا


سیاستهای اجرایی پیرامون کودکان والدین معتاد


سیاستهای اجرایی پیرامون کودکان والدین معتاد
هر روزه کودکان زیادی در سرتاسر جهان در معرض خطرهایی قرار می گیرند که رشد و تحول آنها را با دشواری مواجه می سازد.به عبارت دیگر ، هر روزه تعداد زیادی از کودکان زیر ضربات فقر و بحران های اقتصادی در معرض آسیبهای جسمی و روانی بیشماری قرار دارند.
یکی از آسیب پذیرترین گروهها، کودکان و نوجوانانی هستند که والد یا والدینی معتاد دارند . این کودکان ممکن است علاوه بر مشکلات اقتصادی ، در معرض آسیبهای دیگری قرار گیرند که از جهات زیر حائز اهمیت است:
۱) اساساً کودکانی که با والدین معتاد زندگی میکنند ممکن است در معرض انواع و اقسام فشارهای مختلف اقتصادی و روانی باشند که بر تعهدات ملی و جهانی ،به خصوص مسئولان کشوری است که با حمایت ها و توجهات خاص خود مشکلات و زجر این کودکان را کاهش دهند یا از بین ببرند.
۲) زندگی با والدین معتاد خود ممکن است زمینه ای برای به اعتیاد کشاندن کودکان و نوجوانان در خانواده ها شود.پژوهشهای متعدد تا کنون نشان داده اند که وجود والدین معتاد احتمال گرایش به سوء مصرف مواد توسط فرزندان را افزایش می دهد.
۳) از سوی دیگر ، با توجه به گسترش سریع بیماری ایدز در بین معتادان مواد مخدر و در نتیجه در معرض آسیب بودن کودکان این معتادان، ضرورت رسیدگی به این کودکان بیش از پیش آشکار می شود. نکته مهم این که در ایران ۷۰ درصد کسانی که بیماری ایدز دارند معتاد نیز هستند.
چون سوء مصرف مواد به خصوص در سنین نوجوانی و جوانی منجر به این می شود که این افراد نتوانند تحصیلات خود را به پایان ببرند و از طرفی یا نتواننند شغل مناسبی بیابند و یا این که در صورت داشتن شغل ممکن است آن را از دست بدهند بنابراین توانایی حمایت از خود و خانواده خود را ندارند از این رو ،اعتیاد به مواد مخدر معمولا به برقرای شیوه ای از زندگی می انجامد که خصوصیت اصلی آن عبارت است از فقر و انجام فعالیت های غیر قانونی .
فقر ونبود حمایت های اجتماعی ، رابطه نزدیکی با انواع اعتیاد دارد.اعتیاد نیز به نوبه خود با خصوصیات شخصیتی از قبیل افسردگی،عزت نفس پایین ، وابستگی و پرخاشگری رابطه نزدیک دارد و بین چنین خصوصیاتی و کسانی که به کودک آزاری یا بی توجهی به نیازهای کودک می پردازند، ارتباط معنا داری وجود دارد بنابراین می توان انتظار داشت که میان سوء مصرف مواد و کودک آزاری و بی توجهی به نیازهای کودکان رابطه قوی وجود دارد. شاید بتوان گفت که آماده سازی برای پدر یا مادر شدن وایفای چنین نقشی در طول زمان کودکی به وجود می آید مراقبتی که از کودک صورت می گیرد برای آماده سازی عاطفی و دادن الگوی عینی برای ایفای نقش والدینی کودک در آینده سودمند است .
مطالعات متعدد مربوط به اعتیاد نشان داده است که جدا شدن کودک از یک یا هر دو والدین و همچنین مراقبت و نگهداری نا مناسب در طول کودکی ممکن است باعث شود که آنها در زمانی که خودشان خانواده تشکیل دادند ،نتوانند والدین مناسبی شوند.
در یکی از مطالعاتی که در آمریکا انجام شد آشکار شد که ۴۲ درصد از معتادان در دوران کودکی مورد آزار و اذیت جسمی و جنسی والدین خود قرار گرفتند.در همان مطالعه مشخص شد که این کودک آزاری به نوبه خود منجر به آزار و اذیت کودکان نسل بعدی گشته است.
نداشتن پدر و مادر یا کوتاه بودن مدت زمان بهره مندی از چنین نعمتی باعث می شود که والدین آینده، از لحاظ عاطفی و تجربی برای ایفای نقش والدینی آماده نباشند.
بنابراین، نداشتن الگوی مناسب رفتار با کودکان خود عاملی است که فرد نتواند در زمانی که مسئول نگهداری از فرزندان خود است به خوبی از آنها مراقبت کند.
والدین معتاد ،به شکل مستقیم و غیر مستقیم به علت نداشتن وقت و نیروی لازم و همچنین عدم تعادل ضروری عاطفی وهیجانی برای مراقبت مناسب از کودکان خود ممکمن است دچار اشکالات فراوانی گردند ونتوانند به شکل مناسبی از کودکان خود مراقبت کنند.
در خانواده هایی که یکی از والدین معتاد است ، زمان و تلاش لازم برای به دست آوردن مواد و همچنین پرداخت بهاء آن برای فرد معتاد بخش قابل ملاحظه ای از اوقات و منبع مادی خانواده را تلف می کند.به طوری که این افراد باید وقت و پول زیادی را مصروف اعتیاد خود کنند.شیوه زندگی افراد معتاد به احتمال بسیار زیاد در هم و بدون ساختار است. والدین معتاد مشکلات زیادی برای تامین نیازهای بدنی و روان شناختی کودکان خود در مقایسه با یک برنامه منظم و همیشگی دارند.کودکان والدین معتاد غالباً توجه بسیار کمی از والدین خود دریافت می دارند.
در خانواده های به شدت مختل ، کودکان ممکن است حتی مورد بی توجهی تغذیه ای ،بهداشتی و بدنی قرار گیرند.یعنی در باره نیازهای اولیه آنها برای ادامه حیات نیز غفلت و مسامحه شود.راهنمایی و نظارت نامناسب ممکن است منجربه ایجاد سانحه یا غیبتهای مکرر از مدرسه شود.بسیاری از والدین معتاد گزارش کرده اند آنها به ندرت احساس می کنند که دوست دارند با فرزندان خود بازی کنند و یا آنها را با خود به جایی ببرند.
با توجه به اینکه بخش مهمی از والدین معتاد به واسطه اینکه یا بیکارند یا شغلهایی با در آمد پایین دارند که آن هم خرجی مواد می شود ، به شدت از مسائل مادی اولیه زندگی از قبیل خرج روزانه ، پرداخت قبض های مختلف و از همه مهمتر کرایه منزل ناتوانند.چنین به نظر می رسد که مشکلات اقتصادی خود می تواند علتی مضاعف برای رفتارهای نامطلوب از قبیل خرید و فروش مواد مخدر در نظر گرفته شود.بنابراین رسیدگی به وضعیت معیشتی این گونه خانواده ها و حمایت های لازم برای تامین حداقل نیازهای پایه آنها از اهم اقدامات پیشگیرانه و درمانی است.در همین راستا می توان ملاحظه کرد که بخش مهمی از این خانواده ها یا نان آور خانواده ندارند یا افرادی غیر از پدر که معمولا به صورت سنتی نان آور خانواده است مخارج زندگی آنها را تا حدی تامین نمایند.با توجه به نتایج یکی از پژوهشهای انجام شده حدود ۴۷ درصد از کودکان مورد تحقیق عنوان کرده اند که والدین آنها در برابر دیدگانشان مواد مخدر مصرف می کنند که همین موضوع یعنی وجود الگوهای نامطلوب سوء مصرف مواد مخدر، به احتمال زیاد زمینه های گرایش برای سوء مصرف مواد مخدر در کودکان را افزایش می دهد .
از آنجا که درصد قابل توجهی از کودکان والدین معتاد به مواد مخدر از طریق پدر یا مادر مجبور به حمل و نقل مواد می شوند ، وجود چنین درصدی از کودکان عامل پخش مواد ،زنگ خطری است برای به اعتیاد کشیده شدن آنها و همچنین اشاعه و ترویج سوء مصرف مواد در حدی گسترده تر و وسیع تر .در واقع بی توجهی به چنین وضعیتی درخانواده های کودکان والدین معتاد به آن می انجامد که چنین مدار بسته ای که همواره این گونه خانواده ها از آن رنج می برند(انتقال از نسلی به نسل دیگر)همچنان ادامه یابد در نتیجه به افزایش تعداد معتادان در کشور بیانجامد.
بنابراین یکی از ملاکهای تشخیص اینکه خانواده صلاحیت نگهداری از کودک خود را دارد یا نه می تواند این باشد که آنان به هیچ عنوان نباید از کودکان خود برای توزیع و حمل مواد استفاده کنند .براساس پاره ای از یافته ها ، اساسا سوء مصرف مواد در بین اعضای فامیل ممکن است شایع باشد لذا احتمال آن وجود دارد که بستگان درجه یک کودکان والدین معتاد خود نیز دچار اعتیاد باشند . زمانی می توان از خویشاوندان برای نگهداری از این کودکان استفاده کرد که آنان خود صلاحیت های حداقل و لازم را برای این مهم داشته باشند.
در صورتی که پدر به دلیل اعتیاد ، افراد خانواده را آزار دهد یکی از راههای ممکن برای مقابله با این وضعیت جداسازی پدر خانواده از یک طرف و کمک به مادر برای اداره فرزندان از طرف دیگر می باشد.نتایج بررسی ها نشان می دهد در این وضعیت مادر کودکان مذکور، اولین مرجع رسیدگی کننده به آنان بوده است و مدرسه دومین مرجع به شمار می آید.علاوه بر این ، سایر اشخاص یا نهادها از قبیل کمیته امداد ، خویشاوندان ، معلم ، سازمان بهزیستی و پلیس در رسیدگی به وضعیت کودکان نقش دارند.
با تعمق در این نتایج چنین برداشت می شود که سازمان بهزیستی و یا سازمانهای مشابه نقش کمتری در این خانواده ها دارند در حالی که نهادهای دیگر که وظایفی متفاوت از رسیدگی به وضعیت خانوادگی این کودکان دارند نقش برجسته تری را ایفا می کنند .به نظر می رسد نبود ضابطه و معیار مشخص و همچنین چارچو ب قانونی و اجرایی معین برای برخورد با این کودکان عامل پدید آیی این وضعیت است. در اینجا ضرورت و اهمیت وجود یک تشکیلات مشخص برای رسیدگی به وضعیت این کودکان از اولویتهای هر گونه تصمیم گیری به شمار می آید.وجود یک دستور العمل قانونی و دارای ضمانت اجرایی می تواند بخش مهمی از معضلات اینگونه خانواده ها را با توجه به در هم شدگی و نامشخص بودن نقش های سازمانهای مختلف بر طرف کند.
تماس کودک با دوستان والدین خویش ، بعد از دستگیری آنان نکته مهم دیگری است که ممکن است به گرایش بیش از پیش آنها به مواد مخد ر بیانجامد.کودکانی که والدین آنها دستگیر شده اند گفته اند که دوستان معتاد والدینشان بعد از دستگیری با آنها تماس و ارتباط برقرار کرده اند.این خود زنگ خطری است برای به دام اعتیاد افتادن این کودکان.نیاز مادی و معنوی و نبود حمایتهای لازم از سوی مسئولان مربوطه ممکن است چنین ارتباط ناصحیحی را با سایر توزیع کنندگان و مصرف کنندگان توسعه بخشد و سر انجام باعث شود که خود یا مادر کودک اقدام به خرید و فروش یا توزیع مواد مخدر کنند.
در همین راستا نتایج تحقیقات نشان می دهد که بخش اعظمی از این خانواده ها پس از دستگیری والدینشان هیچ یک از نهاد ها و سازمانهای دولتی به اموراتشان رسیدگی نکرده است ،این در حالی است که ممکن است این خانواده ها مسائل و مشکلات مادی و معنوی از یک سو و تماس عاملین خرید و فروش مواد مخدر با آنها از سوی دیگر ، خود نیز به دام اعتیاد گرفتار شده و حتی خود نیز به عامل خرید و فروش تبدیل گردند.
با توجه به این مسائل ضرورت وجود چارچوبی قانونی و ملحوظ داشتن ضمانت لازم برای رسیدگی به این گونه خانواده ها پس از دستگیری والدین از ضروریات اجتناب ناپذیر است.
علاوه بر آن حتی زمانی که پدر خانه را ترک کرده باشد ولیکن دستگیر نشده باشد نیز به مانند زمان دستگیری، درصد قابل توجهی از این خانواده ها تنها می مانند و هیچ کس به امورات آنها رسیدگی نمی کند در حالی که توجه به اینکه این خانوادها در چه وضعیتی به سر می برند و چگونه باید با مشکلات زندگی از جمله اعتیاد پدر و دوستان ناباب او کنار آیند مسئله مهمی است لذا باید سازمان یا تشکیلات و سیاستهای اجتماعی مشخص در جهت تامین رفاه اجتماعی این خانواده ها در هر زمان که نیازمند به مداخله باشد تعیین گردد تا دور باطل وجود آسیب و اعتیاد در خانواده برچیده شود.
از پاسخ مسئولان مختلف نیز می توان چنین نتیجه گیری کرد که نظر مشترکی مبنی بر اینکه چه کسی مسئول شناسایی این کودکان است وجود ندارد.نکته اساسی این است که مسئله ای با این اهمیت را هر کسی با حدس و گمان پاسخ می دهد و این خود شاید بیانگر آن باشد که یا اساساً قانون معین و چارچوب وظیفه ای مشخصی برای هیچ سازمانی معلوم نشده است و یا قانون چنان نامفهوم و اجرا نشدنی است که مسئولان مختلف از وجود آن آگاهی لازم را ندارند.
باید توجه داشت که دستور العمل واحدی نیز برای شناسایی و معرفی این کودکان به دادگستری و همچنین ملاک مشخصی برای تصمیم گیری در جداسازی یا غیر جداسازی این کودکان از والدینشان وجود ندارد .بر اساس نتایج پژوهشها مشخص گردید که سیاستها و قوانین موجود دارای مشکلات اجرایی فراوانند.قوانین قضایی نیز دارای مشکلات و محدودیتهایی در این زمینه است.در واقع قوانین و سیاستهای کلی برای برخورد با این خانواده ها وجود دارد لیکن چگونگی اجرای آنها مشخص نیست .به عبارت دیگر در عمل قوانین موجود ضمانت اجرایی ندارد یا در مسیر اجرا به پیچ و خم هایی فراوانی بر می خورد.
نویسنده: تقی دوست قرین
منبع : انجمن جامعه شناسی ایران


همچنین مشاهده کنید