پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

... و باز هم امیر قلعه‌نوئی


... و باز هم امیر قلعه‌نوئی
بزرگترین اشتباه انسان‌های غیرحرفه‌ای در این است که به دنیای اطراف خود نگاه سفید پا سیاه دارند. آنها زندگی، اتفاقاتی که پیرامون آنها می‌افتد و انسان‌هائی که در کارشان زندگی می‌کنند را با نگاه سپید سپید یا سیاه سیاه می‌نگرند. برای آنها دنیا خاکستری‌رنگ نیست. آنها توانائی پذیرش این نکته را ندارند که هر پدیده‌ای در خود نکات مثبت و منفی زیادی دارد و به همین دلیل باید هر پدیده، هر اتفاق و هر شخصی را بارها مورد ارزیابی قرار داد.
انتخاب امیر قلعه‌نوئی به‌عنوان سرمربی موقت تیم ملی فوتبال، تصمیم حال حاضر فوتبال کشور است. در شرایطی که فرصت چندانی تا مسابقات مقدماتی جام ملت‌های آسیا باقی نمانده، تیم ملی نیازمند یک مربی موقت داخلی بود. فردی که بتواند تا زمان انتخاب سرمربی اصلی، هدایت تیم را بر عهده بگیرد و ما را در پیکارهای مقدماتی، سربلند سازد.
بدون تردید انتخاب مربی خارجی امکانپذیر نبود چرا که با توجه به انتخابات در شرف وقوع فدراسیون این امکان وجود داشت که رئیس آینده با انتخاب فعلی موفق نباشد. از سوی دیگر ما فاقد زمان کافی برای سپردن مکان تیم ملی به دست‌های ناآشنای یک مربی درجه اول اما فاقد اطلاعات لازم هستیم. به این ترتیب انتخاب یک مربی موقت ایرانی برای تیم ملی، اقدامی منطقی به حساب می‌آید.
و اما امیر قلعه‌نوئی، لجبازترین مربی فوتبال ایران در چند سال اخیر سرانجام به جائی رسید که حداکثر تا چند سال آینده استحقاق رسیدن به آن را پیدا می‌کرد. البته در مورد زود رسیدن او به این سمت مهم، اتفاق تازه‌ای صورت نگرفته چرا که در استقلال نیز زمانی پست سرمربیگری به وی پیشنهاد شد که کمتر کسی شایستگی او برای نشستن به‌عنوان نفر اول روی نیمکت را قبول داشت. اما قلعه‌نوئی روی نیمکت نشست و پس از سپری کردن ۳ سال سخت سرانجام با چنگ زدن به یک جام قهرمانی - و از دست دادن حداقل ۳ جام دیگر - قدرت خود را به‌عنوان نفر شماره اول، تثبیت کرد. حالا امیر قلعه‌‌نوئی یک بار دیگر جهش بزرگ دیری را تجربه می‌کند. حتی اگر این جهش تنها چند ماه به طول بینجامد و پس از آن به جانشینی یک مربی خارجی مطرح ختم شود نیز نمی‌توان قلعه‌نوئی را یک بازنده تلقی کرد.
امیر قلعه‌نوئی ”مرد دوران قحط‌الرجال“ است. او مردی است که از موقعیت‌های منحصربه‌فرد زمان خود، استفاده لازم را می‌برد. اوش جاعت و جسارت پا پیش گذاشتن به وقت نیاز را دارد. او وقتی‌که استقلال خسته از رفت و برگشت‌های پی‌درپی حجازی، پورحیدری، به دنبال مرد جدیدی می‌گشت، قدم پیش گذاشت و صد البته به لطف آشنا بودن با قاعده بازی، توانست به تاج و تختی دست پیدا کند که به این زودی‌ها به او تعلق نمی‌یافت.
... و حالا در دوران کم تعداد بودن مربیان ایرانی واجد شرایط برای هدایت تیم ملی، او یک بار دیگر بر صحنه قدم گذاشته است و نقشی را بازی می‌کند که شاید تا چند سال آینده نیز به او نمی‌رسید.
خوب یا بد امیر قلعه‌نوئی، جوان جسور و جاه‌طلب جامعه مربیان حالا سرمربی تیم ملی شده است. او حالا به مکانی دست یافته که رؤیای تمام مربیگری او بوده است.
شاید برخی از رفتارهای مربیگری قلعه‌نوئی در دوران مربیگری‌اش در فوتبال باشگاهی را نپسندیده باشیم اما این امید می‌رود که قلعه‌نوئی، با درس گرفتن از ۳ سال گرانبهاء در استقلال، آموخته باشد که اشتباهاتش در استقلال را در تیم ملی تکرار نکند. انتخاب امیر قلعه‌نوئی، مربی جوان، جسور و صد البته آینده‌دار فوتبال ایران، فرصت مناسبی است برای تحول فوتبال کشور و جامعه مربیان. دانش آموخته مکتب مربیگری آلمان، حالا باید نکات ارزشمندی را که از کلاس‌های پرارزش لورکوزن آموخته در تیم ملی به نمایش بگذارد.
حضور امیر قلعه‌نوئی در تیم ملی نباید همراه با تداوم حضور امیر قلعه‌نوئی در استقلال باشد. قرار نیست بازیکنانی که به‌دلیل اختلافات شخصی با قلعه‌نوئی، استقلال را ترک کردند، تاوان این اشتباه را درتیم ملی نیز بپردازند.
از سوی دیگر بهتر است فدراسیون فوتبال نیز متوجه این نکته باشد که با انتخاب یک مربی شاغل در لیگ - آن هم درست در زمانی‌که فصل نقل و انتقالات یک ماه تمدید شده - چه امتیاز ارزشمند و صد البته نابرابری را به تیم باشگاهی آن مربی هدیه کرده است.
از امروز تماس‌های زیادی با بازیکنان مختلف لیگ گرفته خواهد شد. تماس‌هائی که به آنها نوید حضور در تیم ملی از طریق پیوستن به یک تیم باشگاهی خاص را خواهد داد.
فدراسیون موقت فوتبال که قصد قرار دادن یک رانت گرانبهاء به یک مربی با تیم خاصی را در سر نمی‌پروراند؟
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید