شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


فوتبال،ماکتی نمادین از رقابت های اجتماعی


فوتبال،ماکتی نمادین از رقابت های اجتماعی
جامعه شناسی مطالعه زندگی اجتماعی، تغییرات و علتهای اجتماعی و تبعات رفتار انسانی است . جامعه شناسان درباره ساختار گروه ها، سازمان ها ، مردم یک جامعه و چگونگی تعامل آنها تحقیق می کنند و کمتر رشته ای این چنین میدان وسیعی برای تحقیق ، نظریه پردازی و به کارگیری دانش در اختیار دارد.
در این مجال می خواهیم در مورد جامعه شناسی ورزش و به طور اختصار با یک رویکرد علمی نقش و تاثیرات فوتبال را بر جامعه جهانی امروز برسی نماییم. فوتبال از مظاهر قرن بیستم است، و هرچه از آن می گذرد، بر جذابیت آن افزوده می گردد. اما به راستی رمز این جذابیت در چیست؟
فوتبال را می توان از دستاوردهای بعد ار رنسانس به حساب آورد.جامعه ای که در چنبره عقلانیت ابزاری گرفتار شده و می کوشد هر چیزی را عقلانی سازد و پیامدهای هر اتفاقی را کنترل نماید.رشد این جامعه همراه با رشد تکنولوژی و فناوری است. این جامعه با ابزارهای خود میزان خطرات طبیعی و انسانی را تا حدی کاهش می دهد و از سوی دیگر به سوی تولید خطرات مصنوعی گام بر می دارد . ظهور فیلم های اکشن ، شهر بازی با اسباب بازی های تولید دلهره و اضطراب مصنوعی، و با نگاهی دیگر می توان فوتبال را نیز در این راستا برسی نمود.
فوتبال، ماکتی نمادین از دنیای رقابت های بیرونی است . دنیای سرکش و رها ولی قانونمند . در دنیای که دیگر معجزه ایی نیست و انسانها به واسطه اتکا به عقلانیت خود،اتفاق را در زندگی روزمره خود کمرنگ تر از گذشته می بینند، فوتبال در عین حال دنیایی سر شار از معجزه های عجیب و غریب است و شادی ها و غم های بی پایانی را برای علاقه مندان خود به ارمغان می آورد.
فوتبال زندگی کوچکی را نشان می دهد که یک کل است، و هر فردی چه بازیکنان ، چه مربی و حتی تماشاگران جزئی از آن به حساب می آیند. در جهانی که هرچه بیشتر فرد گرا شده است ، فوتبال عرصه کوچکی است که نشان می دهد، می توان در یک جمع برای جمع کوشید و سهم فردی خود را یافت نمود.
آری فوتبال نماد آن چیزهایی است که انسان قرن بیستم آن را گم کرده است.
در حقیقت ورزش و جامعه شناسی ورزش را می توان به دو دوره تقسیم نمود : سنتی و مدرن . در جوامع سنتی گذشته ، ورزش دو کاربرد اصلی را بر عهده داشته است :تقویت قوای بدنی افراد و اجرای مناسک و آیین های قومی
در جوامع سنتی کهن ،لزوم بکار گیری قوای جسمانی در میدان های جنگ بوده است،بدین سان ورزش در خدمت وظیفه ای خطیر تر به نام جنگ قرار می گرفته. ورزش سنتی با ورزش امروزی در هدف و نتیجه بسیار متفاوت می باشد . امروزه ورزش اغلب محصول مدرنیسم است . بسیاری از عوامل و جریانات دنیای امروز ، به ورزش استقلال خاصی بخشیده و بسیاری از رشته ها و مشاغل مختلف در ارتباط مستقیمی با ورزش می باشند ، که به عنوان مثال می توان به پزشکی ، اقتصاد ، سیاست ، روانشناسی ، جامعه شناسی و غیره ... اشاره نمود .
حتی برخی از نظریه ها پا را از این هم فراتر گذاشته است .از نگاه فونکسیو نالیستی فوتبال را یک نهاد شبه مذهبی می دانند ، استفاده از مراسم و تشریفات ، تقویت ارزشهای مشترک افراد یک جامعه ، جامعه پذیری جوانان و نوجوانان و سازگار نمودن افراد جامعه با ارزشهای مثبتی نظیر میهن پرستی و نقش آن در تقویت توانائی فیزیکی از مصادیقی هستند که می توان به آنها اشاره نمود . بدین ترتیب ورزش فوتبال را عرصه ای برای تجلی تنش ها و تخلیه انرژی پرخاشگرانه به شیوه اجتماعی مطلوب می دانند.
در کل فوتبال را، در جوامع امروز می توان دارای سه کارکرد جدا گانه دانست :
۱) تخلیه هیجانات و تنش ها :
تجمّعات تماشاگران فوتبال به خاطر عوامل مختلفی از قبیل انبوه مردم در مکان های خاص ، تحریک احساسات از طریق رسانه های عمومی باعث ایجاد انبوه خلق می شود که فضای مناسبی برای تخلیه هیجانات درونی افراد یک جامعه می باشد ، و این مقوله در جوامعی که اکثریت آن جوان می باشد بیشتر به چشم می آید .
۲) جامعه پذیری سیاسی:
شروع مسابقات ورزشی از جمله فوتبال همراه با پخش سرود ملی و مراسم دیگری است ، که بخش مهمی از ارزشهای سیاسی را تشکیل می دهد . تماشاگران در جریان تماشای فوتبال همواره در معرض القاء ارزشهای سیاسی قرار می گیرند. به طور مثال هنگام برگزاری مسابقات ملی ، حس میهن پرستی افراد به اوج خود می رسد و شاید مسابقات جام جهانی نمونه بارز آن باشد.
۳) تقویت وفاق ملی :
وفاق ملی در حقیقت نقطه ای است که در آن افراد به احساس واحد و همدلی می رسند . ورزش به واسطه کشش و رغبتی که ایجاد می کند ، در ایجاد وفاق ملی در جامعه موثر است . تمام افراد جامعه با هر نوع گرایش سیاسی ، مذهبی و وابستگی های دیگر ، در هنگام برگزاری مسابقات ملی ، یک نقطه مشترک به نام تیم ملی می یابند و این امر عامل وفاق بخش کثیری از جامعه می باشد.
همانگونه که بسیاری از رخداد ها و نهاد های اجتماعی با دستاورد های مطلوب ، دارای نواقص و آسیبهای اجتماعی هستند ، فوتبال نیز از این مقوله مجزا نیست ، باید توجه داشت تمام پیامدهای منفی فوتبال به خود آن مستقیماً مربوط نمی باشد ، بلکه رخداد ها و انفعالات دیگر اجتماعی است که در آزادی و هیجانات فوتبال بروز می نماید.
انواع دشنام ها داده می شوند ، بسیاری از جوانان با خود و پلیس در گیر می شوند ، خسارات زیادی به اموال عمومی وارد می آید ، سرهایی شکسته و ترقّه هایی منفجر می شود ، قلب هایی از این صداهای ناهنجار می ریزد و آسایش شهر سلب می گردد.
مطالعات انجام شده درباره عوامل موثر در بروز رفتار های خشونت آمیز و پرخاش جویانه ، با توجه به رو یکرد نظری کارکرد گرایی ساختی و بهره گیری از نظریه کلارک در مطالعه وندالیسم ، نشان می دهد که کدام یک از عناصر ساختار فعالیت های تماشاگران موجب خشونت در فوتبال و سوء کارکرد این فعالیت ورزشی می شود.
خشونت و اوباشگری در فوتبال تقریباً از آغاز رواج این رشته ورزشی همراه آن بوده است. علیرغم پیشینه طولّانی، توجه به منشأ بروز رفتار خشونت آمیز از دهه ۶۰ میلادی نظر جامعه شناسان و اصحاب علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است . یافته های پژوهش حاکی از این است که ناکامی تنها بخشی از پرخاشگری و خشونت ورزشی طرفداران تیم های فوتبال را در هنگام برگزاری مسابقه تبیین می کند.
بسیاری از این پرخاش گرایی ها ارتباطی به مسابقات فوتبال ندارد و حاصل ناهنجاری های دیگر اجتماعی از قبیل توجه نداشتن به بسیاری از نیازهای جامعه جوان ، فقر ، بیکاری ، گسترش شهرنشینی، دگرگونی در الگوهای اوقات فراغت، اهمیت یافتن فوتبال و نقش هویت بخش آن برای طرفداران، واکنش های گاه سختگیرانه و نسنجیده نیروهای کنترل اجتماعی، به همراه توجه زیاد و افراطی رسانه ها به این ورزش از جمله عوامل دیگری هستند که در شکل گیری رفتار پرخاشجویانه و خشونت آمیز تماشاگران فوتبال در کشورهای مختلف نقش مؤثری دارند.
در کل می توان خشونت در فوتبال را یک فرایند جهانی دانست که سه عامل زیر از مهم ترین عوامل آن می باشد :
۱) تراکم فیزیکی و اخلاقی تماشاگران:
تراکم جمعیت در هر محیط اجتماعی چه به لحاظ تعداد و محدودیت فضای فیزیکی و چه به لحاظ تکثر علایق و سلیقه ها چون با اختلال و شکنندگی روابط همراه است ، احتمال تنش و درگیری را افزایش می دهد.چنانچه این تراکم فیزیکی و اخلاقی با چاشنی هیجان و احساسات در یک مسابقه ورزشی همراه شود به طور طبیعی به خشونت و درگیری می انجامد.
۲) انبوه خلق و گم شدگی:
تجمع انبوه جمعیت تماشاگران از مناطق و بعضاً شهرهای مختلف که یکدیگر را نمی شناسد، اهرم های درونی کنترل و نظارت بر رفتار را تضعیف می کند. این گم شدگی در انبوه خلق به فرد اجازه می دهد تمایلات فروخورده هنجارشکنانه خود را بروز داده و دست به هرکاری از جمله خشونت و تخریب اموال و امکانات عمومی بزند.
۳) ناکامی و شکست:
ورزش فوتبال معمولاً در بیشتر اوقات با شکست و باخت یک تیم و پیروزی تیم مقابل همراه است. جمعیت انبوه طرفداران تیم بازنده و ناکامان از مسابقه تحت تأثیر فضای هیجانی کمتر می توانند شکست را بپذیرند. به همین جهت با دلیل تراشی برای توجیه شکست تیم خود به انتقام از سایر تماشاگران یا تخریب امکانات و وسایل عمومی چون اتوبوس و وسایل خدماتی و رفاهی دست می زنند.این سه عامل کلی فرایند عمومی و جهانی خشونت در فوتبال را شکل می دهند، اما جدای از این عوامل جهانی خشونت در فوتبال تحت تأثیر عوامل بومی و ملی نیز هست. این عوامل در کشورهای مختلف متفاوت است.
در انگلستان طبقه اجتماعی، در اسکاتلند و ایرلند فرقه گرایی و تقابل های فرهنگی، در اسپانیا ملی گرایی و تکثر قومی، در ایتالیا اختلاف و تبعیض های اقتصادی و اجتماعی و در آفریقا خصومت های دیرینه قومی و قبیله ای.در ایران مشکل تراکم فوق العاده جمعیت جوان در ورزشگاه و محدودیت گنجایش ورزشگاه ها که موجب می شود بخش قابل توجهی از مشتاقان پشت درهای ورزشگاه ها بمانند و از دیدن مسابقه محروم شوند از جمله عوامل شیوع و گسترش خشونت در میان تماشاگران است.
در کنار این مسائل و فضای هیجانی ناشی از شکست برای عده ای از تماشاگران باید به ناکامی های فردی و نیز برخی شرایط اجتماعی و فرهنگی برای نسل نوجوان و جوان جامعه، اشاره کرد که می تواند انگیزه ای برای اعمال خشونت و تخریب امکانات عمومی توسط عده ای باشد.
مرجع : مجله الکترونیکی علوم اجتماعی فصل نو
مولف : محمد کامبد
منبع : خبرگزاری آفتاب


همچنین مشاهده کنید