سه شنبه, ۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 23 April, 2024
مجله ویستا

خبر در فولکلور اینترنتی


خبر در فولکلور اینترنتی
بر روی اینترنت، مردم با استفاده از نامه‌های الكترونیكی، پیام‌رسانی فوری یا IM و یا وبلاگ‌نویسی با یكدیگر در ارتباط هستند و «خبر» بخشی از گفتگوهای الكترونیكی است.وبلاگ‌نویس، ابزار وبلاگ را به عنوان رسانه‌ای در اختیار دارد، رسانه‌ای كه مخاطبین خاص خود را دارد و این مخاطبین را به سوی خود جلب می‌كند. حال وبلاگنویسی را در نظر بگیرید كه شاهد رویداد مهم و تازه‌ای بوده است و می‌خواهد این رویداد را در وبلاگ خودش ثبت كند. او باید از قبل، «خبر» و «خبر نویسی» را بشناسد و درباره آن بداند. در عین حال او باید، حق و حقوق و نیز حد و حدود خود را بداند.
خبر چیست؟
خبر بخش تازه‌ای از اطلاعات درباره رویدادی مهم است كه به تازگی روی داده است و خوانندگان و شنوندگان و بینندگان را تحت تاثیر قرار می‌دهد و به نوعی مورد علاقه ایشان است، یعنی چیزی است كه مردم علاقمندند درباره‌ی آن بدانند. وبلاگنویسی كه می‌خواهد خبری را روی وبلاگش قرار دهد باید از این تعاریف‌ آگاهی داشته باشد، باید بداند كه خبر آن چیزی است كه دارد در همین لحظه روی می‌دهد و یا اینكه رویدادی است كه در آینده روی می‌دهد. وبلاگنویس باید بداند كه رویداد دارای اهمیت است و بداند كه مخاطب هم اهمیت آن را درك می‌كند. وبلاگ‌نویسی كه می‌خواهد خبری را بنویسد باید ببیند كه آیا آن رویداد، رویداد بزرگ و قابل توجهی بوده است یا نه. آیا افراد مهم یا سرشناسی در درگیر آن بوده‌اند یا نه. آیا افراد مهم یا تعداد افراد قابل توجهی متاثر از آن بوده‌اند یا نه. خبر بایستی از رویدادی نوشته یا گفته شود كه همین اخیرا روی داده است و هنوز كسی چیزی در موردش نشنیده است. با این همه كانالهای رادیو تلویزیون ماهواره‌ای و با این همه سایت‌های خبری، با این همه روزنامه كه منتشر می‌شوند و با این همه روزنامه‌نگارانی كه وبلاگ می‌نویسند و ... كار مشكلی است، نه؟ اما خبر می‌تواند یك رویداد باشد یا یك ایده یا عقیده. ما معتقدیم كه خبر بیشتر باید رخداد یا رویدادی باشد Performance تا چیزی كه قرار است در آینده اتفاق بیافتد Intention . وبلاگنویسی كه می‌خواهد خبری را بر روی وبلاگش قرار دهد باید روی اثری كه خبر بر مخاطبش می‌گذارد دقیق شود و ببیند كه آن خبر چه اثری روی مخاطبش داشته است. خبر باید به روشی یا به صورتی منعكس شود كه مردم با آن آشنا هستند و آنرا می‌فهمند. در عین حال، وبلاگنویس، باید بداند كه انعكاس خبرش بر روی وبلاگ به موقع و به جاست. مردم بیشتر دوست دارند كه از اخبار اطراف خود باخبر شوند تا اخبار نقاط دور افتاده، حال ببینید كه چه كار مشكلی است، وبلاگ شما را ممكن است فردی در دور افتاده ترین نقطه‌ی دنیا بخواند و دنبال كند، چند خبر محلی قدیمی و بی اهمیت در وبلاگتان قرار دهید و ببینید كه چقدر سریع مخاطبین‌تان را از دست می‌دهید. مردم دوست دارند در جریان اخباری قرار بگیرند كه خودشان درگیر آن بوده‌اند مثلا هزینه‌های زندگی، درآمد یا مالیات یا قیمت مواد غذایی. درگیری‌ها و كشمكش‌ها، مناقشات و ... هم همگی گوشه‌ای از زندگی ما شده اند. كشمكش بین افراد یا بین دو ملت یا بین انسان با طبیعت. وبلاگنویس باید بداند كه «خبر» با «زندگی» در ارتباط است. خبر موضوعی است كه برای افراد برجسته و مهم اتفاق می‌افتد، اسامی خبرساز می‌شوند و اسامی بزرگ خبرهای بزرگی می‌سازند، اما وبلاگنویس باید حق و حقوق خودش را بداند و محدودیت‌هایش را نیز بشناسد.در امریكا، وبلاگنویسان را با كتابچه‌های راهنما آشنا می‌سازند و به آنها آگاهی‌های لازم را می‌دهند. از حق و حقوقی كه دارند، از حمایت‌هایی كه از آنها به لحاظ حقوقی می‌شود، از كپی‌رایت گرفته تا مسئولیت‌ها و احیانا محدودیت‌هایی كه دارند، بعد چنانچه جایی راه را به خطا بروند، ابتدا به آنها تذكر می‌دهد و بعد تنها در صورتی كه از آنها شكایتی شود انها را مورد پیگرد قانونی بر اساس قوانینی كه موجود و مدون است، قرار می‌دهند. ما متاسفانه در ایران، هیچ قانون و قواعدی برای وبلاگنویسی نداشتیم و نداریم هنوز. قواعد و قوانینی هم كه در مورد روزنامه‌نگاران است در بسیاری از موارد وبلاگنویسان را نه در ایران و نه در هیچ كجای دنیا مورد حمایت‌های جدی قرار نمی‌دهد و آن وقت در حالی كه پدیده‌ی جدید وبلاگنویسی اولین نفس‌های را تجربه می‌كند؛ می‌اییم و وبلاگنویسان را دستگیر و محكوم و مجازات می‌كنیم. درست است یك نوزاد هم اولین نفس‌ها را با درد می‌كشد اما این نوزاد ما دیگر چهار ساله شده است و نباید شاهد زجر كشیدنش باشیم از نفس كشیدن كه اگر چنین باشد یك جای دیگر كار لنگ می‌زند. من سی و نه ساله‌ام و هنوز بسیاری از حق و حقوقی كه دارم یا باید داشته باشم را نمی‌دانم، این چه انتظاری است كه از یك یا چند جوان زیر بیست سال سن دارید؟ راه حل، به نظرم تدوین قوانین مشخص و آموزش حقوق و حمایت‌های قانونی وبلاگنویسی است. اما این قواعد و قوانین نباید آزادی وبلاگنویس را در نوشتن رویدادها و آنچه كه در زندگی‌اش رخ می‌دهد محدود كند، او به قوانین حمایت كننده‌ای هم نیاز دارد كه قانون‌نویسان ما باید به آن توجه داشته باشند و وكلا و قضات نیز باید دراین راستا آموزش‌های لازم را دیده‌ باشند.مهم نیست كه چه زمانی به وبلاگنویسی روی آورده‌اید، به تازگی است كه وبلاگنویس شده‌اید یا اینكه سالهاست در وبلاگ‌تان می‌نویسید، مهم این است كه باید بدانید در هر حال شما مسئول نوشته‌های خود هستید و این مسئولیت را باید بپذیرید. باید مراقب و مواظب آنچه كه در وبلاگتان می‌نویسید و منتشر می‌كنید باشید. این فقط در ایران نیست، در سرتاسر دنیاست، هر روز می‌شنویم كه وبلاگنویسانی به خاطر آنچه نوشته‌اند دچار دردسر شده‌اند. مثل همه‌ی روزنامه‌نگاران و ناشرین، وبلاگ‌ها نیز گاهی اطلاعاتی را منتشر می‌كنند كه خیلی‌ها نمی‌خواستند یا نمی‌خواهند كه منتشر شود، مثلا ممكن است چیزی را منتشر كنید كه برخی افراد آنرا تهمت یا افترایی نسبت به خود یا خانواده‌ی خود یا شركت یا سازمان یا حتی كشور خود بدانند. یك خبر را از یك خبرگزاری مثل خبرگزاری فرانسه یا رویتر بردارید كه مورد حمایت قوانین كپی رایت است و آن را در وبلاگ خود منعكس سازید خواهید دید كه صدای خیلی‌ها در خواهد آمد و شاید برای حق طلبی شما را به دادگاه بكشانند.به عنوان یك وبلاگنویس، این را باید بدانید كه در دنیا و البته نه خیلی زیاد در ایران، روزنامه‌نگاران و ناشرین سنتی قوانینی دارند كه از آنها در قبال آنچه نوشته یا منتشر كرده‌اند حمایت می‌كنند اما این قوانین ممكن است نتوانند از شما حمایت كنند. چرا كه خیلی ساده دادگاهها هنوز برای وبلاگنویسان قوانینی در اختیار ندارند و قانونگذاران (خصوصا قانونگذاران ما در ایران) هنوز این نوزاد سه چهار ساله‌ی ایرانی را نمی‌شناسند و درك نكرده‌اند. یك نوجوان ده ساله هم می‌تواند بیاید روی اینترنت و یك وبلاگ درست كند و در آن چیز‌هایی بنویسد كه مغایر با قوانین مملكت یا نظام است، اینكه چطور به این نتیجه رسیده است یا اینكه چطور از رویدادی خبردار شده است، یا اینكه چطور چنین تحلیل كرده است را نمی‌دانیم، شاید از روی دست كسی دیگر از اینترنت نوشته است تا مطرح شود و مثلا در میان همسن و سالهایش شوخی كند. این عین فولكلور اینترنتی است، این خبر كه منعكس شده است و مثلا نباید می‌شد، ممكن است برای شما اهمیت دارد اما وبلاگنویس مثل یك روایت یا داستان ساده آن را می‌بیند ومی‌خواهد آن را منتقل كند. حالا او ابزاری به نام وبلاگ دارد، حرف و سخنش به صورت نوشته باقی می‌ماند و روزها بعد خوانده می‌شود گوشه‌ای از آن نوشته امنیت ملی را هدف قرار داده است. چند نفر آن مطلب را خوانده‌اند؟ چه كسی اهمیت داده است؟ خواننده یا قانونگذار؟ چه كسی شاكی بوده‌ است؟ آیا خدا را خوش می‌آید كه جان این نوجوان به خطر افتد یا اینكه خانواده‌ای به نگرانی و تكاپو و رفت وآمد و خواهش و تمنا بیافتند؟ما نیاز به یك بازنگری داریم. سازمانی در امریكا به نام بنیاد مرزهای الكترونیكی www.eff.org راهنمای ساده‌ای را برای وبلاگنویسان تهیه كرده است كه در آن تذكرهای لازم را به آنها داده است و قوانین را نیز برایشان تشریح كرده است. وبلاگنویسان امریكایی پیش از اینكه به وبلاگنویسی روی بیاورند و پیش از پست كردن و منتشر ساختن اولین نوشته‌ی خود این جزوه را دریافت می‌كنند و در آن از حق و حقوق خود مطلع می‌شوند. این جزوه تهیه شده است نه برای اینكه به مردم مشاوره‌ی حقوقی بدهد. مشاوره‌ خواستنی است و مشاوره‌ی حقوقی كار وكلا است. ما نیز در ایران نیازمند چنین جزوه‌هایی برای وبلاگنویسان ایرانی هستیم و من در حالی این را می گویم كه امریكایی ها خودشان از چنین قوانینی و از چنین مقرارتی و چنین جزوه‌هایی استفاده می‌كنند و سازمان خبرنگاران بدون مرز جزوه‌هایی به زبانهای مختلف در اختیار قرار می‌دهد كه چطور افراد می‌توانند به صورت ناشناس خبرپراكنی وبلاگی كنند! آنها از هر دو طرف اول آموزش می‌دهند و ما ظاهرا از هر دو طرف اول مجازات می‌كنیم و محدود! یك جای كار ایراد دارد و من آن را متوجه نمی‌شوم. شما بگویید كه چه فكر می‌كنید و كدام درست است.
نویسنده: تابان خواجه نصیری
InfoDesk@webfaqt.com
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید