پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا


تخته خاکستری


تخته خاکستری
سینمای ایران دچار دردهای مزمنی است و در دایره بسته ای گرفتار شده است كه نیاز به مداخله ای جراحی گونه دارد؛ یك مداخله دگرگون كننده و ...
جسارت طلب كه ممكن است درد داشته باشد اما درمان كننده است. تغییر مدیریت ها همیشه در آغاز امیدواركننده اند؛ اینكه آدم جسوری بیاید و كاری بكند كارستان. انسان به امید زنده است و هر مدیر تازه ای می تواند ردای آن ناجی را بر تن داشته باشد. پس می گوییم و امیدواریم و...
سال ها است ایده آل كاهش تصدی گری دولت مطرح است. هنوز هم هست. اینكه دولت در مقام قدرت و صاحب بخشنامه و مجری قوانین، دخالت خود را در حد نظارت محدود كند. در هشت سال گذشته آنها كوشیدند با تنفیذ برخی جنبه های قدرت خود به بعضی صنوف سینمایی مستقر در خانه سینما به این آرمان نزدیك شوند. نتیجه ای كه حاصل شد رضایت بخش نبود. اعضای این صنوف نفع خود را در بسته بودن فضا و عدم ورود آدم های پرشمار می دانستند. به بهانه حراست شغلی، فضایی تنگ خلق كردند، كه به قولی دست زیاد نشود و آنها در عرصه ای كم رقیب، منافع خود را در خطر نبینند.
آنها با كنترل سخت سه گلوگاه پرسود سینما (تهیه كنندگی، كارگردانی، فیلمبرداری) توانستند سال ها به خواست خود نزدیك شوند و البته زورشان به بازیگری نرسید! در واقع تصدی گری دولت در لباسی تازه و البته خشن تر، به راه خودش ادامه می داد و می دهد. خانه سینما می خواهد كه سینما به عنوان یك شغل گران، با دستمزدها و سودهای كلان باقی بماند. پس طبیعی است كه همه كار می كنند تا دست زیاد نشود.
اشكال عمده اینجا است كه دولت جسارت حذف مداخله های خود را نداشت، آنها را به گروهی دیگر واگذار كرد، دولت كار خودش را سبك تر كرد، تصدی گری اش را كمتر نكرد. از سوی دیگر دو مداخله دیگر را راساً در اختیار دارد كه به راحتی قابل حذف است: وام های تولید و فارابی.
محدودیت تعداد سینماها و به دنبالش امكان عرضه تعداد محدودی فیلم در سال، همچون دستوری نانوشته تعداد فیلم های تولیدی را در سال معلوم می كند. تولید بیمار سینمای ایران به وام های دولتی وابسته شده است و وام را فقط به كسی می دهند كه صاحب كارت تهیه كنندگی باشد؛ ضمن اینكه اساساً پروانه ساخت (اجازه ساخت!) به فیلمی می دهند كه تهیه كننده، كارگردان و فیلمبردارش صاحب كارت / اجازه از صنوف مربوطه/ رقبای بالفعل باشد. اگر می بینیم كه كسی با كارت تهیه كنندگی، بدون یك ریال سرمایه گذاری نامش به عنوان تهیه كننده صوری می آید و وام می گیرد و پورسانت چند میلیونی نصیبش می شود قابل پیش بینی است. یا اگر می بینیم كه كانون كارگردانان به كسانی مجوز كارگردانی می داد كه حتی المقدور امكان فیلمسازی نداشته باشند، یافته غریبی نیست.
از سوی دیگر فارابی به عنوان بزرگترین و تنها مركز دولتی اجاره وسایل (با قیمتی ارزان تر) و نیز یكی از مراكز مهم عرضه فیلم به آن سوی آب ها، صف و نوبت و روابط پیچیده پشت پرده ایجاد می كند. حتی براساس اینكه كدام دوربین BL۴ (كهنه یا نو) را به چه كسی اجاره دهند، حرف و حدیث هایی است.
بحث ریشه ای تر، مقاومت دولت و خانه سینما در برابر سینمای دیجیتال است. اصرار بر نمایش فیلم های ۳۵ میلی متری و نگاتیو و... و عدم صدور پروانه نمایش در سینماها، برای فیلم های ویدیویی، راه را بر گسترش فیلمسازی ارزان، تنوع آثار، رقابت موثر و حق انتخاب مخاطب بسته است. آنها سینمای دیجیتال را پست می پندارند و اگر كسی بگوید كه من می خواهم با هندی كم دیجیتال فیلم بلند بسازم و روی پرده سینما (گیرم در اندازه كوچك تر) نمایش دهم چنان مورد غضب است كه گویی گناهی كبیره مرتكب شده است.
اگر این گونه فیلم ها بد و نازل هستند بگذارید با عدم استقبال مخاطب (كسی كه با خرید بلیت باید اصلی ترین گلوگاه اجازه دهنده باشد) حذف شود، نه اینكه پیشاپیش اجازه ظهور نداشته باشد.اصلاح این چرخه بیمار به جراحی نیاز دارد، درد دارد، صدای خیلی ها درمی آید، همان هایی كه از چنین روابط معیوبی بهره مندند. حتی ممكن است تولید در سینما طی چند ماهی دچار شوك شود... اما به نظر می رسد كه این جراحی جواب می دهد.دولت باید به نظارت خود بسنده كند. با حذف كمك های مالی امكان این را به سینما بدهد كه روی پای خودش بایستد. وام ها را قطع كند. فارابی را به این شكل فعلی حذف كند.
سینمای دیجیتال را جدی بگیرد. قوانین دست و پاگیر را بردارد. قدرت های رانت ساز و مافیاگونه را از خانه سینما بگیرد. حمایت از بخش خصوصی در ساخت سالن های سینما- سالن هایی كه امكان نمایش فیلم های ویدیویی را نیز داشته باشند- پرداخت تسهیلات به موسساتی كه در زمینه اجاره تجهیزات فنی فعالند، جدی گرفتن نسل جوان و مستعد و پرانرژی و تسلیم نشدن در برابر كسانی كه سینما را فقط برای خودشان می خواهند ،مهم ترین مولفه های این جراحی بزرگ به شمار می آیند.همیشه می توان به مدیران تازه امیدوار بود، این كه شاهد كار كارستان آدمی جسور باشیم. زندگی با امید پیش می رود و هر تازه آمده مدیری، می تواند جامه آن اصلاح گر رویایی را بر تن داشته باشد.
منبع : مجله اینترنتی صبح بخیر ایران


همچنین مشاهده کنید