چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

روانشناسی مرضی


روانشناسی مرضی
در یک نگاه وسیع روان شناسی مرضی (Psychopathology) شاخه‌ای از روان شناسی است که به بررسی رفتار نابهنجار (مرضی) می‌پردازد، ولی در یک معنای محدودتر یکی از پایه‌های اصلی روانپزشکی و روان شناسی بالینی است که به توصیف ، طبقه‌بندی ، تعیین علت و بررسی فرایند اختلالهای روانی می‌پردازد.
● رفتار نابهنجار چیست؟
ـ بر اساس چه ملاکهایی رفتار نابهنجار را از رفتار بهنجار تمیز می‌دهیم؟
ـ مرز بین بهنجاری و نابهنجاری کجاست؟
عوامل متعددی بر این نکته اشاره دارند که امروزه ، فشار زندگی بیش از قرن گذشته است. مصرف زیاد داروهای آرامبخش ، قرصهای خواب آور ، سو مصرف مواد و جنایات خشونت‌بار ، انواع شیوه‌های درمانی علمی و غیرعلمی و … ، اما اکثر مردم به اختلالات روانی دچار نمی‌شوند. آنها به نحوی با مشکلات خود کنار می‌آیند و به فعالیت خود ادامه می‌دهند.
در عین حال افرادی وجود دارند که در برابر مشکلات تسلیم شده‌اند و دیگر نمی‌توانند شخصا از عهده کارها برآیند و نیز افرادی وجود دارند که سبک زندگی آنها را بر مدار خودویرانگری (Self-Destruction) می‌چرخد. این افراد و رفتارشان به عنوان نابهنجار (Abnormal) نامگذاری شده و از افراد و رفتار بهنجار جدا شده است. اما تعیین مرز مشخص بین بهنجار و نابهنجار با وجود ملاکهای متعددی که وجود دارد، کار آسانی نیست.
● مفهوم بهنجاری و نابهنجاری
واژه «نابهنجار» اصولا به معنی «دور بودن از طبیعی» است. بنابراین انحراف از بعضی معیارها را شامل می‌شود. درباره اختلالهای جسمی می‌توان با استمداد از علم پزشکی و ابزارهای پیشرفته و فنون دقیق مرز مشخصی بین بهنجاری و نابهنجاری ترسیم نمود، ولی در حوزه اختلالهای روانی به دلیل نبودن ابزارها و فنون تشخیصی پیشرفته و دقیق و نسبی بودن ملاکها و عدم عینیت کافی ، تعیین مرز دقیق بین آنها دشوار و گاه غیرممکن است.
در واقع ، در حوزه روان شناسی مرضی «انحراف از یک هنجار» در تعریف یک ملاک و معیار ممکن است به اندازه‌ای ناچیز جلوه‌گر شود که موجب هیچ نوع نگرانی نشود و همین انحراف در تعریف ملاک دیگری ممکن است به اندازه‌ای قابل توجه باشد که درباره ماهیت نابهنجار (مرضی) آن تردیدی باقی نماند. بنابراین یک مرز مشخص و آشکار بین بهنجاری و نابهنجاری در روان شناسی مرضی وجود ندارد، بلکه آن بر اساس ملاکهای مختلف (نظیر ملاک آسیب شناختی هنجار ، ملاک آماری و … ) مورد بررسی قرار می‌گیرد.
● ملاکهای تشخیص بهنجاری و نابهنجاری
▪ ملاک هنجارهای اجتماعی
هر جامعه‌ای معیارهای ویژه یا هنجارهایی برای رفتار قابل قبول دارد. رفتاری که بطور مشخصی از این معیارها منحرف شده باشد، رفتار نابهنجار شناخته می‌شود و هر رفتاری که مورد قبول جامعه باشد، بهنجار است. اگرچه سازگاری با معیارهای اجتماعی و ارزشهای فرهنگی برای زندگی اجتماعی لازم و انحراف از آنها بر فرد و جامعه زیان آور است، ولی پذیرش این ملاک مشکلاتی از قبیل نسبی بودن ارزشهلای فرهنگی از جامعه‌ای به جامعه دیگر و پایدار نبودن ارزشهای فرهنگی _ اجتماعی یک جامعه در طول زمان را بوجود می‌آورد.
▪ ملاک هنجارهای آماری
کلمه «رفتار بهنجار» یعنی رفتاری که از لحاظ آماری زیاد دیده می‌شود و معمولا رفتار نابهنجار رفتاری است که از لحاظ آماری به صورت کم دیده می‌شود. بنابراین هر رفتاری که به صورت آماری کم باشد، نابهنجار است. با پذیرش این ملاک این سوال پیش می‌آید که تکلیف افرادی که بسیار باهوش ، بسیار خوشحال ، بسیار زرنگ و … هستند و از لحاظ آماری تعدادشان کم است، چه می‌شود؟ آیا این افراد نیز جز افراد نابهنجار محسوب می‌شوند؟
▪ ملاک آسیب شناختی
بر اساس این ملاک رفتاری نابهنجار (مرضی) تلقی می‌شود که بر اساس نشانه‌های بالینی قابل تشخیص باشد. این ملاک به دو دلیل قابل قبول نیست: نخست آنکه در این ملاک فرض بر این است که نبودن نشانه‌های مرضی دلیلی بر بهنجاری است. با این ملاک افرادی که بیمار هستند، ولی فاقد علائم هستند، سالم تشخیص داده می‌شوند. دوم آنکه با وجود علامتها و نشانه‌ها ، فرد بیمار و مریض است. در آن صورت تعداد افرادی که فاقد نشانه‌های مرضی باشند، بسیار کم است. اگر این دیدگاه را ملاک قرار دهیم، تمام افراد و رفتارها نابهنجار خواهد بود.
▪ ملاک پریشانی شخص
در این ملاک رفتارها و علائم و نشانه‌ها مورد توجه نیست، بلکه میزان رنج و ناراحتی که فرد تجربه می‌کند، ملاک تشخیص است. در واقع اکثر مردم نشانه‌های بیماری و اختلال را دارند و اغلب آنها بیمار یا دارای اختلال تشخیص داده نمی‌شوند. چون احساس پریشانی و ناراحتی ندارند و افرادی که بیمار روانی شناخته می‌شوند، به شدت دچار پریشانی هستند. این گونه افراد مضطرب ، افسرده و ... هستند و توانایی سازش و سازگاری با خواسته‌های خود و محیط را ندارند.
▪ ملاک حقوقی
از لحاظ حقوقی ، رفتار نابهنجار مبتنی است بر ناتوانی شخص در قضاوت بین درست و نادرست، یا توانایی وی در کنترل رفتار خود که بر اساس آن شخص دیوانه اعلام می‌شود. این ملاک از سایر ملاکها اعتبار تشخیص کمتری دارد و در روان شناسی مرضی بکار برده نمی‌شود.
● ارتباط با سایر علوم
روان شناسی مرضی جهت «توصیف و طبقه‌بندی» رفتار نابهنجار از سایر گرایشهای روان شناسی استفاده‌های زیادی می‌برد.
برخی از این گرایشها عبارتند از: روان شناسی رشد ، روان شناسی یادگیری ، روان شناسی احساس و ادراک ، روان شناسی شخصیت و روان سنجی و کاربردها
یکی از کاربردی ‌ترین گرایشهای روان شناسی این گرایش است. روان شناسی مرضی با توصیف ، تشریح و طبقه‌بندی انواع اختلالات روانی در تشخیص و درمان این اختلالات به روان پزشکان ، روانشناسان بالینی و مشاوره کمک زیادی می‌کند.
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید